ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 20.11.2020, 23:20
ما و چالش‌های کروناویروس

ترجمه‌ فواد روستائی

قرنطینه‌: هنوز در مرحله‌ی مقاومت (رِزیستانس) هستیم و به “ریزیلیانس”(۱) نرسیده‌ایم‏
نویسنده: سوفی دلپون
ترجمه‌ی فواد روستائی

توضیحی از مترجم: پیش از آن‌که وارد اصل مطللب شویم، بایسته است به شیوه‌ای فشرده به معنای واژه‌ی «ریزیلیانس» بپردازیم که در ‏زیر- عنوان یا عنوان فرعی مطلب به چشم می‌خورد. استفان وانیستِندال(۲)، جامعه‌شناس و پژوهشگر برجسته‌ی فرانسوی در مصاحبه‌ای ‏در تعریفِ “رِزیلیانس” از آن با عبارت ” توانائی یک فرد یا یک گروه برای غلبه بر مشکلات بسیار بزرگ و ادامه‌ی یک زند‌گی توآم با ‏موفقیّت و پیشرفت” یاد کرده و می‌افزاید “این مشکلات می‌تواند یک بیماریِ وخیم، یک هول-و-هراس یا یک وحشت (تروما)(٣)، یا فقر ‏و تهیدستی شدید یا یک فقدان و سوگی سنگین باشد”. به باور این پژوهشگر و جامعه‌شناس فرانسوی “آن فرانک” با نوشتن خاطرات خود و ‏نلسون ماندلا با زندگی مثال زدنی خویش نمونه‌هائی از “رِزیلیانس” هستند. استفان وانیستِندال بر این نکته نیز انگشت می‌گذارد که در بیشتر ‏زبان‌ها برخلاف زبان انگلیسی واژه‌ای برای این مفهوم وجود ندارد. البته واژه‌ی “رِزيزیلیانس” در زبان فرانسه برای همین مفهوم هم به کار ‏می‌رود اما جامعه‌شناس فرانسوی یادآور می‌شود که “رزیلیانس” در زبان فرانسه در اصل به معنای فسخ یک قرارداد است. به نوشته‌ی ‏فرهنگ فرانسوی معتبرِ “روبر”(۴) استفاده از واژه‌ی “رِزیلیانس” به این معنا از سال ۶•۱۹ در زبان فرانسوی باب شده است. به نوشته‌ی ‏فرهنگ انگلیسی “وِبستر”(۵) واژه‌ی “رِزیلیِنس” از سال ۱۸۲۴ و واژه‌ی “رِزیلیینسی”(۶) از سال ۱۸٣۶ در این معنا به کار گرفته می‌‏شود.‏

در زبان فارسی معادل دقیقی برای این واژه نیافتم. در فرهنگ‌های فرانسه- فارسی و انگلیسی-‌فارسی، پس از برشمردن معانی این واژه در ‏علمِ فیزیک چون خاصیّت ارتجاعی، خاصیّت فنری یا کِش‌سانی در ارتباط با معنای آن در روان‌شناسی آدمی و رفتار او انعطاف‌پذیری، ‏بهبود‌پذیری یا ترمیم‌پذیری را آورده‌اند. در متنی در اینترنت به معادل “تاب‌آوری” برای آن برخوردم که بازهم مفهوم را به نظر من نمی‌‏رساند.‏

با ظهور بیماری سراسرگیر یا عالم گیر “کرونا” تقریباً نیمی از مردم جهان در کشورهای مختلف در قرنطینه قرار گرفتند و چرخ‌های ‏فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای چند ماه از حرکت باز ایستاد یا به حدِّاقل آن کاهش یافت. در این میان، به ویژه رسانه‌ها ‏در پی یافتن پاسخی به این پرسش برآمدند که چگونه می‌توان این دوران را سپری کرد و آسیبی روانی ندید. رادیو “فرانس کولتور”(۷) یا “‏فرهنگ فرانسه”، یکی از چند رادیوی مجموعه‌ی “رادیوی فرانسه” یا “رادیو فرانس”(۸)، در چارچوب این تلاش با یکی از برجستگان و ‏متخصّصان این مسأله به نام “بوریس سیرولنیک”(۹) مصاحبه‌ای کرده است. خانم “سوفی دُلپون”(•۱)، روزنامه‌نگار این رادیو، براساس ‏این مصاحبه مقاله‌ای در سایت همین رادیو منتشر کرده است که برگردانِ فارسی آن به شرحِ زیر است.‏

***

نخست با متخصٌص فرانسوی میهمان برنامه که گفته‌هایش محتوای مقاله‌ی ماست آشنا شویم. بوریس سیرولنیک پزشکِ متخصّصِ اعصاب ‏و روان، نویسنده و سخنران یا به قول قدما خطیب است و یکی از ساحاتِ فعالیّت حرفه‌ای او ایراد سخنرانی برای اهل فن و مردم عادی ‏علاقمند به مسائلِ حیطه‌ی تخصّص اوست. آقای سیرولنیک کسی است که پدر و مادرش در اردوگاه‌های مرگ نازی‌ها در جریان جنگ ‏جهانی دوم جان باخته‌اند. سیرولنیک از همین ضربه هولناکی که در زندگی شخصی خود تحمّل کرده است سود جسته تا توانائی خود برای ‏‏”سازگارکردن، ایستادگی و غلبه بر معضل یا فاجعه و به پیش رفتن در زندگی” را از قوّه به فعل درآورد. با توجه به توضیحاتی که در ‏مورد واژه‌ی “رِزیلیانس” دادیم با اجازه‌ی شما خوانندگان عزیز از همان واژه‌ی فرانسوی “رزیلیانس” استفاده می‌کنیم.‏

بوریس سیرولنیک پس از اتمام تحصیلات و برخوردار کردنِ خود از قدرت “رزیلیانس” در نظر و در عمل، زندگی‌اش را وقف کمک به ‏کسانی کرده است که در زیرِ بارِ مشکلات و نابسامانی‌های زندگی فردی یا اجتماعی در آستانه‌ی ویرانی قرار گرفته‌اند. یکی دیگر از ‏دستاوردهای این متفکر فرانسوی پژوهش و بررسی روندِ آفرینش و خلاقیّت ادبیِ در موقعیّت‌های دشوار و غم‌انگیز است.‏

کارشناس ما که نویسنده‌ی نزدیک به چهل کتاب به زبان‌های فرانسه، انگلیسی و آلمانی است این روند را در کتابی زیر عنوانِ “خورشیدها ‏را شبانگاه به نگارش در می‌آورم” بررسی کرده است. سیرولنیک در حال حاضر دلنگران و دلواپس کسانی است که پیش از آغاز قرنطینه ‏هم در اثر نابرابرهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی شکننده بوده‌اند. از نظر او برای این افراد سپری کردن و پشتِ سرگذاردن ِ بدون آسیبِ ‏این دوران در مقایسه با دیگران دشوارتر است. به باور او این گروه‌ها پس از دوران قرنطینه شکننده‌تر و آسیب‌پذیرتر خواهند بود.‏

بوریس سیرولنیک برای غلبه‌ی ما بر چالشی که قرنطینه در برابرمان قرار داده است ما را به تأمل و غور در زیبائی‌های موجود و ممکن ‏فرامی‌خواند. به عنوان مثال وی ما را با زندگی خانم “ژرمِن تیلیون”(۱۱)، یکی از برجسته‌ترین زنان جنبش مقاومت فرانسه آشنا می‌کند ‏که هم اکنون در آرامگاه مشاهیر این کشور یا پانتِئون آرمیده است. خانم تیلیون در زمان جنگ جهانی دوم جزء اسیران اردوگاهِ مرگ ‏‏”راونس بروک”(۱۲) بود. زمانی طاقتش طاق شد و تصمیم به خودکشی گرفت. امّا خیره شدن به آسمان، آن هم برای چند لحظه و دیدن ‏زیبائیِ آسمانِ زمستانی، باعث شد که افکارِسیاه را کنار گذاشته و به زندگی ادامه دهد. ژرمِن تیلیون در همان اردوگاه اپرائی نوشت که در ‏آن مأموران اِس.اِس. را مسخره می‌کرد. این اپرا شب‌ها در بنای چوبی خوابگاه زندانیان اجرا می‌شد. بدین‌سان، این زن هنرمند از یأس و ‏نومیدی لبخند ساخت تا همبندان را بخنداند.‏

سیرولنیک از وضعیّت کنونی ما که مدّتی در قرنطینه قرار گرفته‌ایم با عنوان “وضعیّتِ تجاوزِ روانی” یاد می‌کند و می‌گوید ما هنوز در ‏مرحله‌ی مقاومت هستیم و به مرحله‌ی “ریزیلیانس” نرسیده‌ایم.‏

به باور او برغم این وضعیّت تهاجم و تجاوز و دشواری‌های آن، دقیقاً در همین وضعیّت است که ما بسیاری از عواملِ ایستادگی و غلبه بر ‏دشواری‌ها و پشت سر گذاشتن‌شان را می‌آفرینیم. رفتارهائی که ما در گذشته در برخورد با مشکلات از خود نشان داده یا نداده‌ایم از دیگر ‏عوامل دخیل در این مبارزه در دوران قرنطینه است.‏

دانشمند فرانسوی که به دلیل قرار گرفتن در قرنطینه از فعالیت‌های معمول مثل سخنرانی در این جا و آن جا و شرکت در نشست‌های پر ‏شمار کارشناسان و اهل فن محروم شده، خود را در کتاب‌های کتابخانه‌اش غرق کرده است. او می‌گوید در آن واحد ده‌ها کتاب را با هم می‌خواند یا به گفته‌ی خودش “مزه مزه” می‌کند. سیرولنیک اضافه می‌کند که به این نتیجه رسیده که شتاب و عجله‌ی پیش از قرنطینه ‏الزاماً امری ضروری نبوده است. او در انتظار آن است تا دریابد که دگرگونیِ ضرباهنگ زندگی‌اش به خاطر قرنطینه در آینده ادامه خواهد ‏داشت یا پدیده‌ای گذرا خواهد بود.‏

قرنطینه نابرابری‌های اجتماعی و روانی را تشدید می‌کند

یکی دیگر از دلنگرانی‌ها و شاید هم دلنگرانی اصلی سیرولنیک عمیق‌تر شدن شکاف‌های اجتماعی و فرهنگی گذشته پس از پایان دورانِ ‏قرنطینه است. این متخصّصِ اعصاب و روان یا “نورو پسیکیاتر”(۱٣) که در گذشته نیز به این شکاف توجّه داشته است یادآوری می‌کند که ‏همه‌ی مردم به یکسان و به گونه‌ای مساوی به “عوامل حفاظت کننده‌ی روانی” در ارتباط با یک ضربه‌ی ناگهانی یا “تروما” مجهّز نیستند ‏و این نابرابری بر شکنندگی افراد محروم از این گونه عوامل یا با برخورداری کم‌تر از آن صدمه زده و بر شکنندگی‌شان خواهد افزود.‏

”عواملِ حفاظت‌کننده” در برابر “عواملِ آسیب‌پذیری”‏

سیرولنیک بر این باور است که کسانی نیز که پیش از دوران قرنطینه از عوامل حفاظت کننده‌ای چون رفاه مادّی، فرهنگی، عاطفی و ‏خانوادگی برخوردار بوده‌اند باید برای رو به روشدن و پشت سر گذاشتن مشکل تلاش کنند امّا اینان می‌توانند با توسّل به کارهائی چون ‏نوشتن، نوازندگی و ردّ و بدل کردن پیام با دوستان و آشنایان- حتّی پس از سی سال به یاد آنان نبودن- سر خود را گرم کرده و از این ‏سرگرمی‌ها به‌سانِ محرّکی برای سازگار شدن و غلبه بر مشکل استفاده کنند.‏

از نظر او در مقابلِ گروه بالا، کسانی که پیش از این فاجعه در اثر عواملِ آسیب‌زننده‌ای چون بدرفتاری در خانواده، بی‌ثباتی در اجتماع، ‏تحصیل در مدارس فاقد آموزگاران و تجهیزات مناسب، شغلِ نامناسب و بالاخره مسکن‌های کم‌مساحت افرادی آسیب پذیر بوده‌اند در ‏قرنطینه از امکاناتی برای سرگرم شدن و سازگار کردن خود برخوردار نبوده و به نشخوار مصائب گذشته خواهند پرداخت. از همین رو ‏پس از قرنطینه آسیب پذیرتر و شکننده‌تر خواهند بود.‏

مددکارانِ “رزیلیانس”‏

بوریس سیرولنیک در کتاب “خورشیدها را شبانگاه به نگارش در می‌آورم” می‌نویسد تنها مبادله‌ی چند کلام با یک نفر می‌تواند او را در ‏آغازِ روند سازگار شدن، ایستادگی و غلبه بر مشکل یا همان “ریزیلیانس” یاری دهد و از شما یک مددکار در این عرصه بسازد.‏

به‌زعمِ او گفت‌وگوهای تلفنی با نزدیکان یا مبادله‌ی پیام با آنان می‌تواند گونه‌ای پشتیبانی و یک دلگرمیِ در خور توجّه برای آنان ‏در پیمودنِ این راه باشد. این تبادل نظرها و این مبادله‌ی پیام‌ها و گفت‌وشنیدها حتّی از راه دور لحظاتی دلپذیر و خوشایند را در قرنطینه ‏برای افراد خلق می‌کند و راه را بر برون رفت از بحران می‌گشاید. از نظر سیرولنیک یافتن و دادنِ سَمت‌وسو و معنائی به یک فاجعه به ‏مثابه مجهّز کردن خویش به نوعی قطب‌نما در گام برداشتن در راه سازگار ساختن، پذیرفتن و غلبه بر فاجعه است.

‏”زمانی که در بندیم به آزادی می‌اندیشیم” یا به گفته‌ی سعدی قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.‏

پیشتر گفتیم بوریس سیرولنیک با دقّت و ژرف‌اندیشی توأم با شور و شوق روندِ خلاقیّت و آفرینش ادبی در شرایطِ ناشی از واردآمدن یک ‏‏”ضربه‌ی هولناک و ناگهانی” یا به قولِ فرنگی‌ها “تِروما” را مورد رسیدگی و مطا‌لعه قرار داده است. به باور او میان این دو پدیده پیوندها ‏و ارتباط‌هائی هست. سیرولنیک در این بررسی به چهره‌هائی در ادبیات و شعر فرانسه چون “آرتور رَمبو”(۱۴) ، “ژان ژُنِه”(۱۵) یا ‏‏”شارل بودلِر”(۱۶) اشاره می‌کند امّا در عینِ حال تأکید می‌کند که اگر اینان برای آفریدن آثاری از سرگرمی و تفریح چشم پوشیده و کاری ‏کردند که از زندان سر درآورند، بدون تردید “سیمون دو بووار”(۱۷) جز در تراس کافه‌های پاریس و ناظر بر زندگی‌ای که در پیرامون او ‏جریان داشت نمی‌توانست بنویسد و خلق کند. وی اظهار اطمینان می‌کند که اگر “سیمون دو بووار” سر از زندان در می‌آورد بسیار تلخکام می‌بود و احساس بدبختی می‌کرد.‏

‏”تا حدودِ زیادی نه خودِ فاجعه که سَمت و سو و معنائی که به آن می‌دهیم عاملِ آسیب زدن است.”‏

قهرمانان جدید: کادر درمانی که در خدمتِ کاستن از احساس یأس‌اند

از نظر نویسنده و کارشناسِ فرانسوی ظهورِ این قهرمانان و اهمیّتِ نمادین (سَمبولیک) آنان یکی از الزام‌ها و نیازهای جامعه‌ی فرورفته در ‏وضعیّتی بحرانی است. در زمان صلح و آرامش به قهرمان نیازی نیست چرا که این نیاز به گاهِ احساس نومیدی کردن چهره‌ی خود را نشان می‌دهد.‏

بوریس سیرولنیک معتقد است که کادر درمانی در دوره‌ای این چُنین دشوار ایفاگر نقشی مضاعف است. در وهله‌ای اوّل و پیش از هر چیز ‏‏”نقش درمانگر در واقعیّتِ امر” و در مرحله‌ی دوّم “دادن تصویری دستِ کم اندکی باشِکوه‌تر از ما به ما.”‏

نویسنده و متخصّصِ فرانسوی در جائی از این مصاحبه در اشاره به سیاست‌های اقتصادی صرفه‌جویانه‌ی دولت‌های سی سال اخیر در ‏فرانسه می‌پرسد آیا حق داشتند و کار درستی کردند که برای کسبِ اندکی پول بیمارستان‌ها را به نحوی از دمِ تیغ گذراندند؟ سیرولنیک در ‏پاسخ به پرسشی که خود مطرح کرده است می‌گوید به اعتقاد او این صرفه جوئی‌ها در سال‌های آینده برای مردم بسیار گران تمام خواهد ‏شد.‏

آیا پس از این بیماری عالمگیر شاهد یک دگرگونی ژرف در جهان خواهیم بود؟

برای پاسخ به این پرسش، بوریس سیرولنیک به شیوع بیماری واگیردار یا “اِپیدِمی” طاعون در شهرِ مارسِی در فرانسه در سال ۱٣۴۸ ‏میلادی استناد می‌کند. شیوع این بیماری طیِّ دو سال، نیمی از مردم اروپا را به کامِ مرگ فرستاد.‏

یکی از نخستین پیامدهای فاجعه دامنِ کسانی را گرفت که رُکنِ رکینِ اقتصاد قرون وسطی بودند. اپیدمی طاعون آن چنان از کشته پشته ‏ساخت که دیگر رعیّت یا “سِرف” برای کاشتنِ زمین‌ها به حدِّ کافی نبود. فقدان نیروی انسانی منجر به پرداخت دستمزد به کسانی شد که ‏روی زمین کار می‌کردند. تغییری که طیِّ دو سال نظام شبه برده داری “سِرف داری” را از بیخ و بُن برانداخت. رعایا یا به زبان لاتینی ‏‏”سرف‌ها” گر چه برده نبودند و خرید و فروش نمی‌شدند امّا به نوعی وابسته به زمین و جزء مایملک ارباب‌ها یا فئودال‌ها به شمار رفته ‏و از حقوقی چون نقلِ مکان از جائی به جای دیگر محروم بودند.

دگرگونی مهّم دیگرِ پس از این بیماری و کشتار ناشی از آن، در زندگی خصوصی و خلوتِ مردم روی داد. مردم که در ترس و هراس از ‏بیماری می‌زیستند هنر زیستن در خانه و لذّات آن را دوباره کشف کردند. در تابلوهای نقاشی گوشت‌ها، سبزیجات، میوه‌ها و شراب‌های ‏روی میزِ غذاخوری جان گرفتند.

از نظرِ بوریس سیرولنیک، در این دوران قرنطینه‌ی بی پیشینه‌ی امروز هر کس به شیوه‌ای برای سپری کردن ایّام و ساختن با دشواری‌های ناشی از آن کوشش خواهد کرد و احتمال دارد این تلاش‌ها به ظهور شیوه و سبک دیگری از “باهم زیستن” برای ما منجر شود.‏

نگاهی نو به شبکه‌های اجتماعی

سیرولنیک می‌گوید همواره شبکه‌های اجتماعی را مورد انتقاد قرار می‌داده و آن را زباله‌دانی حاملِ تمامی اخبار کاذب و شایعه‌های ‏زشت و ناخوشایند می‌خوانده است. با وجود این، هم او امروز می‌گوید خوشبختانه که این شبکه‌های اجتماعی وجود دارند. آدم‌هائی هستند ‏با استعدادهائی چشم‌گیر در طنز و موسیقی دانانی فوق‌العاده که ما را از لحظاتی توآم با آرامش و خوشی بهره‌مند می‌کنند. در چنین ‏بافتاری است که امروز می‌گوید خوشبختانه که شبکه‌های اجتماعی وجود دارند.

اشاره‌ی سیرولنیک از جمله به ویدیوی مردی است که در میان آینه‌های متعدد در حمّام منزل خویش به تنهائی می‌رقصد یا به عبارت ‏خودمانی‌تر قِر می‌دهد و پیچ و تاب می‌خورد. بوریس سیریلنیک از دیدن ویدیوی کسانی که در راهروهای تنگ آپارتمان خود با توسّل به ‏پانتومیم وانمود می‌کنند که افراد دیگری نیز آن جا هستند و برای حفظ فاصله خود را به در و دیوار می‌مالند به وجد آمده و با شگفتی ‌‏می‌گوید “گوئی با چارلی چاپلین رو به رو شده‌ای!”‏

زیبائی نیز به نوبه‌ی خود به شیوه‌ای گسترده در دنیای مجازی با دیگران تقسیم شده است. این متخصّصِ اعصاب و روان به مردی اشاره می‌کند که شعری را برای کادر درمانی با ظرافت و دقتی بسیار تأثیرگذار می‌خواند. افزون بر این وی با شور و شوق از کنسرتِ اینترنتیِ ‏ارکستر ملی فرانسه سخن می‌گوید که هر یک از اعضای آن در قرنطینه و تنها در خانه‌ی خود از راه دور موسیقی باله‌ی “بولِرو”ی ‏‏”رَوِل”(۱۸) را برای مردم اجرا کردند. ارکستری در قرنطینه امّا کاری دسته جمعی که در آن گام سِپُردنی به سوی قلمروِ آزادی در فضا ‏طنین انداز است.‏

‎1- Résilience
‏2‏‎- Stefan Vanistendael
‎3- Trauma
‎4- Le Petit Robert
‎5- Merriam Webster’s Collegiate Dictionary
‎6- Resiliency
‎7- France culture
‎8- Radio France
‎9- Boris Cyrulnik
‎10- Sophie Delpont
‎11- Germaine Tillion
‎12- Ravensbruck
‎13- Neuropsychiatre
‎14- Arthur Rimbaud
‎15- Jean Genet
‎16- Charles Baudelaire
‎17- Simone de Beauvoir
‎1‎‏8‏‎- Boléro de Maurice Ravel