ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 27.09.2008, 20:38
اخلاق استبداد، اخلاق دمکراسی

امير طبری
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

ما نمی‌توانيم دمکراسی را پشت سر گذاشته و آن را راهی پيموده شده فرض کنيم: ما دمکراسی را، در مرحله‌های متفاوتی، همواره به جلو می‌بريم.
"‌هابرماس"

ديکتاتوری شکلی از اداره جامعه (حکومت) است که ويژه نمای آن قدرت استثنايی و نامحدود يک نفر، يک گروه يا يک حزب است.(۱)

می‌توان، از نقطه نظر تکامل تاريخی اجتماع، برای برخی از ديکتاتورها مانند سولا (جنگجوی رومی)، بهرام چوبين (ژنرال ارتش ايران باستان) تا کرامول و حتا ناپلئون نقش و تاثيرکمابيش مثبتی را در نظر گرفت، امری که به ويژه در نظريه بس خشن و قدرت پرستانه نيکولو ماکياولی با عنوان تفاوت ميان ديکتاتوری مترقی و ارتجاعی مورد تاييد قرار گرفته است (ديکتاتوری مترقی به عنوان سپر آزادی در شرايط بحرانی و موتور به حرکت درآورنده در حالت رکود).

در فلسفه سياسی دوران ما نقش اين فرم حکومتی در "شرايط بحرانی و اجباری زودگذر" مورد بحث و انتقاد است، ولی اگر اين شکل حکومتی در قانون اساسی گنجانيده شده باشد، در مقابل تمام ارزش‌ها و هنجارهای عقلانی دنيای مدرن قرار گرفته است. دليل مردود شناختن ديکتاتوری و يا نوع لجام گسيخته تماميت گرای آن را بايد در درون خود اين پديده و چگونگی آن جست.

ترس، دروغ، تزوير، پرخاش جويی، خود بزرگ بينی، انتقام گيری، بدبينی و نبود اعتماد به خود و ديگری، عنصرهای شکل دهنده ذهنيت و تعيين کننده رفتارهای نظام استبدادی هستند:

حاکميت استبدادی از اظهار نظر (تا حد ممکن هدايت شده) سياسی کمتر احساس خطر می‌کند، ولی با "خط سياسی " به طور راديکال دشمن است: خط سياسی يعنی يک "راه" يا گونه‌ای "ديگر" از راه حل سياسی مشکلات موجود.

در نظام استبدادی می‌توان تحت شرايطی، از نظر سياسی حتا ساز مخالف زد، ولی اجازه ارائه خط و يا وابستگی به يک خط سياسی وجود ندارد. اين خط سياسی، نسبت به فاصله‌ی آن از دستگاه حاکمه، ايجاد ترس در استبداد می‌کند. اين ترس، يک ترس اگزيستانسيال است: خط سياسی فقط سرپيچی از حاکميت استبداد نيست، بلک ه محدود کننده و رقيب احتمالی آن است. برای همين است که نمايندگان يا حاملين خط سياسی، يعنی تشکيلات و احزاب سياسی، بزرگترين خطر و مهم ترين تهديد کننده موجوديت استبداد هستند. از همين روست که آنها را بايد با پيگيری تمام نابود کرد و منحله، خائن، دشمن، جاسوس و غيره خواند. نفی اپوزيسيون و خط سياسی از سوی استبداد دارای پيامدهای اخلاقی، سياسی و اجتماعی بی شماری است. برای مثال، يک حرکت يا فعاليت مدنی بايد، پيش و بيش از هر چيز، وابستگی و يا نزديکی خود به هر جريان سياسی را، نه فقط به طور فرمال، نفی و انکار کند. اين "انکار"، برخلاف انکار استبدادی، انکار نفس خط سياسی نيست و بيشتر دارای عمل کرد لازم دفاعی و امنيتی در شرايط استبد ادی است. اما تاثير بسيار مهم و کاملن ضد اخلاقی انکار خط سياسی از سوی استبداد را بايد در شکنجه و البته انکار وجود انسانی ديد که زندانی سياسی است. انکار وجود زندانی سياسی ريشه تمام انکار مدنيت و موجوديت‌های ديگر است: انکار حقوق بشر، انکار حقوق کودکان و زنان و مردان، انکار هم جنس گرايی، انکار فاجعه هولوکاوست، انکار وجود فقر، تورم و بيکاری، انکار ... ، انکار!

جرم سياسی، زندانی سياسی و اصولن پيگرد سياسی مرگ بارترين، نفرت انگيزترين، ضد انسانی و ضد اجتماعی ترين پديده همراه و همزاد استبداد است.

وجود زندانی سياسی و در همان حال، نفی واقعيت وجودی زندانی سياسی فقط به معنی ادعای نبود يا در هم شکستگی خط سياسی به طور خاص نيست، بلکه، دقيقن، نفی ريشه‌ای گوناگونی و هستی سياسی جامعه به طور عام است.

ديکتاتوری فقط شکل اداره يک جامعه نيست، بلکه هم چون دمکراسی، نوع زندگی آن جامعه است. استبداد، به عنوان يک وضعيت اجتماعی، تنها بر نابالغی اعضای جامعه استوار نيست، بلکه آن را پشتيبانی نموده و از نظر اخلاقی ستايش می‌کند. مطابق اخلاق پيش مدرن، تحکم آميز و سنگ شده نظام استبدادی، انسان موجودی فرمانبر و مطيع اوامر (ملوکانه يا مقدس آسمانی) است. اخلاق استبداد، پيش مدرن، جزم انديش و آمرانه است ولی اخلاق دمکراسی، مدرن و بر پايه دليل آوری و روشن گری است (لطفن برای تعريف مدرنيته نگاه کنيد به سايت فلسفه).

****

در حالی که ديک تاتور بالای قانون ايستاده است، دمکراسی در بستر قانون جريان می‌يابد، اما ريشه دمکراسی قانون نيست، اخلاق است:

روشن است که دمکراسی، به عنوان کنش اجتماعی و شيوه انجام آن کنش، بايد رابطه بی واسطه‌ای با اخلاق داشته باشد، ولی از اين هم فراتر، در حالی که اخلاق پيش شرط‌های تحقق دمکراسی را فراهم می‌کند، دمکراسی يک رسانه و بستری برای شکل گيری خود اخلاق می‌شود. يعنی، دمکراسی آفريننده ارزش‌ها و هنجارهايی است که تصميم‌های سياسی خوب و درست را ممکن و عملی می‌سازند...

هويت يک فرد و آگاهی و تعبير و تفسير‌های او از خودش، جهان پيرامون، ارزش‌ها و هنجارها و اصولن شکل گيری تمامی دريافت‌های فردی تنها در ارتباط يا همکاری با يک فرد يا جمع ديگر ممکن و شدنی است. اينکه انسان موجودی اجتماعی است، فقط به معنی امکان زيست او در جمع نيست، بلکه، خيلی بيشتر، انسان موجودی است که آفريده و فرآورده جمع است. يک انسان به تنهايی و کاملن جدای از جمع، به فرض وجود و يا بقا، هرگز نمی‌تواند به فهم جهان دست يابد. پس مهم اينجاست که چه کسی در کجا و چه هنگام با چه کسی ارتباط و پيوند بر قرار می‌کند. اين ارتباط‌ها نه فقط وسيله‌ی نقليه ارزش‌ها و هنجارها، که توليد کننده آنها هستند. دمکراسی و فقط دمکراسی دارای ظرفيت‌های لازم و کمينه‌های ضرور برای انجام آزادانه اين تداخل، ارتباط‌ها و هم پيوندی‌هاست.

ارتباط‌های اجتماعی بنيان تمام تجربه‌ها، دانش‌ها و حقيقت‌ها هستند. ت نها در ديدارها و حضورهای جمعی است که ما خودمان را تجربه می‌کنيم و درمی يابيم. هويت يابی فردی در يک روند هم ياری و همکاری جمعی ممکن است، امری که تنها در يک فرآيند دمکراتيک امکان شکوفايی دارد.

دمکراسی بيان سياسی چگونگی ارتباط‌ها و ميان کنش‌های جمعی و از هر نظر يک نياز پايه‌ای زندگی نوع انسان است. داشتن " حق رای" در دمکراسی به معنی آری يا نه گفتن در مرحله انتخابات نيست، بلکه "ضرورت" سخن گفتن، نظر دادن و شرکت فعالانه در حوزه عمومی و تعيين سرنوشت است. دمکراسی روندی است بالنده و پروژه‌ای است بی پايان که همواره بدنبال يافتن راه‌ها و شکل‌های جديدی برای تحقق خود در عرصه‌های دگرگون شونده اجتماعی است.

ايده آل دمکراسی در لغو حکومت انسان بر انسان ، فراهم نمودن خودسالاری و خودمختاری اخلاقی سياسی اجتماعی هر يک از انسان‌هاست، امری که تحقق آن هنوز بسيار دوردست به نظر می‌آيد. اما تا برآمدن خورشيد آن روز خجسته، بهترين امکان، تعيين مديريت دوره‌ای يک يا اتحاديه‌ای از نيروهای سياسی دانا، کاردان و شناخته شده‌ای است که در يک انتخابات آزاد بدنبال بحث، بررسی، مشورت و گفتمان در افکار عمومی، به طور مستقيم و آزادانه برگزيده شده و برای مدتی کوتاه زمام امور را بدست می‌گيرند. آزادی، عدالت و برابر حقوقی تمام افراد جامعه، به شمول انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان، اصو ل پايه‌ای دمکراسی هستند.

---------------
1- Europäische Enzyklopädie zu Philosophie u. Wissenschaften