جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - Friday 19 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 10.05.2022, 12:57

انَ دیکُ مِن الرُوسی:

آشنایی با خروس ‏خوش‌خوان کرملین


علی‌محمد اسکندری‌جو

نخست در نظر داشتم به دنبال مقاله “کرملین کعبه من نیست” درباره ‏‏”ولادیمیر ژیرینوفسکی” یکی دیگر از سیاست‌مداران بسیار جنجالی ‏و آشوبگر روسیه بنویسم اما با درگذشت وی و قطع حمایت بی‌دریغ ‏او از ولادیمیر پوتین، دیگر از مرده نوشتن ضرورتی نیست. تنها به ‏این نکته درباره ژیرینوفسکی - نایب رئیس دومای روسیه - اشاره ‏کنم که او تنها مقام روسی بود که حتی روز و ساعت تجاوز به ‏اوکراین را در ماه دسامبر گذشته افشا کرد؛ گویی این روسی بد ‏مست به نصیحت “مولانا” عمل نکرد که کم خور دو سه پیمانه و ‏دهان گشود آنجا که نباید می‌گشود؛ شاید هم حق با جناب “لوان ‏جاگاریان” سفیر مادام‌العمر روسیه در ایران باشد که به آن دو علت ‏معروف، در این روزها روس آنجا نمی‌رود که کم خورد دو سه ‏پیمانه!‏

در جستار پیشین اشاره به “الکساندر دوگین” گوژپشت کرملین داشتم ‏که این روزها و شب‌ها از فراز آن کاخ شوم، ناقوس خون و خاک ‏کشیدن ملت همسایه را چه سنگین و چه زنگین می‌زند. در نخستین ‏ساعات آن حمله هولناک، این بار الکساندری دیگر که استاد و مراد ‏دوگین است “پروخانُف” ۸۴ ساله، نشسته در کابین کمک خلبان یک ‏فروند جنگنده بمب‌افکن در حالی که به آسمان اوکراین تجاوز کرده ‏و از فراز پایتخت بمب‌ها بر سر بی‌گناهان ریخته می‌شوند، صوت ‏و تصویر او در تمام شبکه‌های دولتی به طور زنده پخش می‌شود ‏که چگونه از آسمان به ملت روس بشارت رهایی اوکراین از فاشیسم می‌دهد! پروخانف شاعرپیشه در یک نمایش خونین و مضحک ‏سرود پیروزی می‌سراید و قصیده کرملین می‌بافد.‏

پیداست پروخانف کمتر در ایران شناخته شده است و دلواپسان و ‏روسوفیل‌های وطنی هم او را هم‌سنگ و در تراز شاگردش ‏الکساندر دوگین نمی‌بینند تا به این پیر افراطی نیز به‌جای انقلاب ‏رنگین اما “القاب” رنگین بدهند و او را هم به ملت ایران، فیلسوف ‏فیلسوفان و علامه دهر معرفی کنند. با این حال، پریشان فکری ‏و بی‌خبری “احمدی‌نژاد” از روس و روسیه به حدی رسید که ‏الکساندر پروخانف را در تهران به حضور پذیرفت و با او عکس ‏یادگاری هم گرفت و این شاعر روسی را دوست ایران و ایرانی ‏خواند. البته پیرمرد هم پاسخ داد: “ای احمدی‌نژاد! من، الکساندر ‏پروخانف، سرباز تو هستم.” ‏

حلقه یا محفل آوانگارد فاشیسم روسی

روس‌ها عادت دارند که هواپیماهای نظامی و تجاری را به نام ‏قهرمانان و شخصیت‌های ملی نام‌گذاری کنند و نه به نام اولیا و ‏قدیسان مذهبی؛ سالها پیش اما به سفارش پروخانف یک جنگنده بمب‏افکن روسی به نام یک شهر استراژیک در مرز لهستان به اسم ‏‏”ایزبورسک” نام‌گذاری شد. پروخانف در بامداد ۲۶ فوریه از درون ‏کابین همین جنگنده ایزبورسکی برای ملت اوکراین رجزخوانی می‌‏کرد و بمب بر سر آنها می‌ریخت. شوربختانه کرملین آنقدر بمب و ‏موشک در زاغه‌ها ذخیره دارد که فعلا نیازی به ساختن و فرو ‏ریختن بشکه‌های انفجاری مملو از میخ و شیشه بر سر اوکراینی‌ها ‏ندارد. ‏


الکساندر پروخانف

کلوپ نیمه‌رسمی یا حلقه ایدئولوژیک “ایزبورسک” در دهه نخست ‏سده حاضر توسط پروخانف تاسیس شده است و ارگان عقیدتی سیاسی ‏آن که نام ایزبورسکی دارد بدون تاخیر منتشر می‌شود. در مقاله ‏پیشین کنایه من به حزب توده ایران و کاربرد اصطلاح سربازی ‏‏”جیره خشکه” برای این روسوفیل‌های وطنی در داخل و خارج ‏ایران در واقع اشاره به همین ارگان سیاسی عقیدتی ایزبورسکی یا به ‏عبارتی آوانگارد فاشیسم روسی بود که رفقای “برلین‌نشین” دریافت می‌کنند و پس از ترجمه در ارگان حزبی به عنوان تحلیل هفته ‏منعکس می‌کنند. ‏

بی‌سبب نیست که از این پس شایسته است لااقل کمیته مرکزی حزب ‏توده را اعضای شاخه خارجی یا همان اعضای افتخاری کلوپ ‏فاشیستی و آوانگارد “ایزبورسک” روسی به ملت ایران معرفی کنم ‏تا شاید روزی به خویش آیند و درنگی ملی کنند که شاید به خاطر ‏‏”میهن” خویش از این مدار هولناک ایزبورسکی خارج شوند. رفقا ‏مطالب ارگان ایزبورسکی را چون توتیا بر چشم می‌کشند؛ مبادا ‏رفقا حتی توتیای فارسی را برنتافته “طوطیا” کنند. کعبه کرملین ‏چنان رفقا را شیدا و شیفته ساخته که شاید به‌جای برلین این بار از ‏کربلا تا کرملین طوطیایی شوند! جالب است که در کنار ترجمه جیره ‏خشکه ایزبورسکی، رفقا مدام در ارگان حزبی هشدار می‌دهند که ‏ایرانیان مبادا در دام پروپاگاندی غرب اسیر شوند و تحلیل‌های ضد ‏روسی بخوانند. جل‌الخالق، حزب توده و چنین وطن‌دوستی!‏

محفل یا حلقه روسی ایزبورسک که دائما بر طبل جهان‌بینی اروآسیایی می‌کوبد تا کنون توسط سه ایدئولوگ افراطی اداره شده است. ‏الکساندر پروخانف که شیخ و پیر این جنبش است در رأس مثلث می‌‏نشیند؛ الکساندر دوگین و نیز “ولادیسلاو سورکوف” مشاور قبلی ‏پوتین هم در ساقین آن می‌نشینند. البته سورکوف قفقازی هم کمتر در ‏محافل روسوفیلی ایران شناخته شده است؛ او که سالها مشاور و ‏سخنگوی جوان‌ترین الیگارش روسیه “میخائیل خودوروفسکی” کلیمی ‏بود پس از اینکه کرملین این الیگارش را به زندان انداخت و ثروت ‏او را مصادره کرد، به خدمت پوتین در آمد و سالها مشاور ارشد او ‏بود تا اینکه سه سال پیش کرملین عذر وی را خواست و در نتیجه ‏وزن و اعتبار او در محفل ایزبورسک کاهش یافت. الکساندر دوگین ‏که سالها در ترکیه و ایران جولان می‌داد تا نرم‌افزار ایدئولوژی ‏‏”اروآسیا” را در نهادهای نظامی امنیتی این دو کشور پیاده کند اما در ‏روسیه همواره کوشیده است تا با انشعاب از حلقه ایزبورسکی شاید ‏بتواند هویتی مستقل یافته و به‌جای استادش الکساندر پروخانف در ‏صدر محفل بنشیند؛ پروخانف پیر اما با پیوند به مقامات ارشد نظامی ‏امنیتی روسیه تا امروز توانسته جاه طلبی دوگین را مهار کند. ‏

حال که روسی نمی‌خوانیم و عموما با این زبان بیگانه هستیم آیا ‏روسیه را هم نباید بخوانیم؟ این عدم آشنایی با آنچه در روسیه گذشته ‏و یا می‌گذرد آیا باعث نگشت ملت ایران تاوان گزاف بپردازد؟ آیا ‏سزاست حزب توده همچنان در مسخ جبروت استالین باقی بماند و ‏ترهات و طامات ببافد؟ آیا جیره خشکه ایزبورسکی که به گونه منظم ‏از مسکو به برلین فرستاده می‌شود باعث نگشته که رفقا کرملین ‏شوروی و کرملین روسیه را همچنان یکی بداند؟ پس پروا (شرم) ‏حزبی کجا رفته است که چنین بی‌پروا به ایرانیان هشدار می‌دهند ‏که اسیر دستگاه پروپاگاندای غرب نشوند! مگر رفقا اسیر پروپاگاندی ‏کرملین نیستند؟

امید که این جستار از سلسله “کرملین کعبه من نیست” روزی زلزله ‏کرملین، کعبه من است شود. این نوشتار هم که به منظور آشنایی ‏سطحی با غول‌های فاشیسم روسی تنظیم شده، شاید چراغ هدایت ‏رفقای حزب توده شود تا کمتر سنگ دلواپسی به سینه حزب زنند. ‏آنان که این مقاله را می‌خوانند، در آینده حتما به خاطر خواهند آورد ‏که از میان مثلث منحوس فاشیسم روسی کدام یک امروز خروس ‏خوش خوان کرملین شده و از آسمان اوکراین باران بمب بر سر بی ‏پناهان می‌ریزد.‏


پی‌نوشت: دختران و پسران دبیرستانی دوران پهلوی در درس عربی، ‏بی‌گمان آن شعر معروف “اَن دیک من الهندی/جمیل الشکل و ‏القدی” و معضلات حفظ کردن آن را به‌خاطر می‌آورند. فرنام ‏نوستالژیکی این جستار را بر وزن عنوان آن شعر عربی آوردم. ‏

استکهلم، بهار ۲۰۲۲ ‏
________________________________________
نیچه و زرتشت Political Irrationality from Nietzsche to Gröfaz ‎‎(pouranblog.blogspot.com)‎






نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024