پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 28 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 14.01.2015, 21:05

نگاهی بر رواداری در اسلام

«اسلام خوب» و «اسلام بد»


مانی روشنگر

حمله اخیر به مجله فکاهی در پاریس به عنوان آخرین جنایت انجام شده توسط اسلام‌گرایان تندرو، بحثهای مرتبط به تروریسم و اسلام را در رسانه های ایرانی و بین المللی دومرتبه زنده کرده است. از نگاه برخی معتقدین به اسلام  یا مدافعین ایدئولوژی اسلامی،  قرائت تندروانه از اسلام تنها محدود به اقلیتی از مسلمانان است و اکثریت غالب معتقدین به این دین، صلح طلب و روادار هستند. گروهی هم اسلام را ماهیتا دینی خشن می دانند. برای روشن شدن موضوع،  در این مقاله سعی می‌شود  مفهوم رواداری و ارتباط آن با مبانی تفکر اسلامی مورد کنکاش قرار گیرد.

ابتدا باید به این پرسش اساسی پاسخ داد که منشا «نارواداری» در کجاست؟ نارواداری را می توان ناشی از احساس «برتری فکری و اخلاقی» یک گروه، نژاد، ملیت یا باورمندان به یک دین خاص بر دیگرانی دانست که به آن گروه و مسلک تعلق ندارند. نارواداری علیرغم اینکه در جوامع مدرن و گاها سنتی مورد نکوهش قرار می گیرد، یک پدیده شایع و معمول در جوامع انسانی است و نمونه های  بی شماری از آن را چه در غرب و چه در شرق می توان مثال زد.  اینکه مثلا «ما» بافرهنگ، مدرن و پیشرفته هستیم و «آنها» عقب افتاده و وحشی. یا اینکه «ما» منزه و پاکیم و «آنها» ولنگار و بی اخلاق. با این تعریف، درجاتی از نارواداری را می توان در بسیاری از افراد از جمله بی دینان و بی خدایان جستجو کرد.

اما نارواداری در گروهها و جوامع مختلف به اشکال مختلفی ظاهر می شود و درجات متفاوتی دارد. نارواداری بسته به نوع و شدت آن، احساسات و عواطف فرد را بر می انگیزد و به صورت بالقوه به برخورد بین افراد و گروهها منجر می گردد. این برخوردها،  از طرد روانی یا فیزیکی فرد متفاوت یا دگراندیش شروع شده و به حذف فیزیکی او ختم می شود. اما چه عواملی نوع و شدت این برخورد را تعیین می کنند؟  می توان عناصری را در یک مکتب فکری یا دینی یا باور و سنت  فرهنگی جستجو کرد که به صورت مستقیم و غیر مستقیم با ماهیت و شدت نارواداری در افراد متعلق به آن گروه، فرهنگ یا مسلک مرتبط است. وجود این عناصر در یک مکتب فکری خاص، تعیین کننده شدت و حدت احساس و در نتیجه نوع رفتار و برخوردى  است كه شخص ناروادار به افراد خارج از گروه و مسلك خود روا می دارد.

یکی از این عناصر،  «مطلق انگاری» در برابر خردگرایی و  تفكر نقاد است. تفكر دينى از جمله اسلام آكنده از گزاره هاى قطعى و پرسش ناپذير است. بنيان دين بر خلاف علم و فلسفه بر اطاعت و ايمان استوار است و شكاكيت و پرسش در مورد باورهاى بنيادین نه تنها تشويق نمى شود، بلكه تحت عنوان شبهه پردازى و بى ايمانى مذمت شده و بلكه گناه شمرده مى شود. باور به برترى اخلاقی  دين مورد نظر و معتقدان به آن  بر  ساير اديان و مذاهب و به ویژه افراد غیر معتقد و بى دين، به همين سياق و به عنوان یک باور جزمی و بدون چون و چرا پذیرفته می شود. به اعتقاد اکثریت غالب مسلمانان، محمد خاتم الانبیا ست و اسلام ادیان پیش از خود را کامل کرده  و نسبت به آنها برتری دارد. این در حالیست که تفکر نقاد مدرن هر باوری از جمله باور جزمی برتری ملیتی و  نژادی را مورد پرسش قرار می دهد و برای اثبات آن، دلایل و شواهد عقل پسند طلب می کند. این ایمان است که بر خلاف شکاکیت و پرسشگری به احساسات پر شور دامن می زند و فرد معتقد و دیندار را به خطر پذیری تا حد فدا کردن جان خود و دیگران  وا میدارد. به قول برتراند راسل فیلسوف انگلیسی قرن بیستم: «من هرگز در راه عقیده، جان خود را فدا نمی کنم، چون ممکن است بر خطا باشم».

عنصر فکری دیگر نوع نگاهی است که اکثر ادیان و به ویژه دین اسلام به انسان و مساله اخلاق دارند. اسلام، انسان را در هر شرایطی مسئول اصلی ارتکاب  عمل غیر اخلاقی قلمداد می کند. دزدی، زنا، و قتل با مجازات های شدید مواجه می شوند چون نقش عوامل محیطی، انگیزه های شخصی، و سایر عوامل اجتماعی و روانشناختی در ارتکاب عمل مورد نظر نادیده گرفته شده یا دستکم گرفته می شوند. کسی که به دلیل فقر و گرسنگی دست به دزدی می زند تقریبا به همان گونه مورد مجازات قرار می گیرد که یک فرد طماع و فرصت طلب. برگشتن از دین  و توهین به مقدسات از دید اکثریت مسلمانان،  اعمالی شنیع و غیر اخلاقی هستند و باید به شکلی مورد مجازات قرار گیرند. این مجازاتها از طرد کردن از خانواده و گروه شروع شده و به قتل شخص خاطی ختم می شود. در موارد زیادی، روحانیون مسلمان،  قتل فرد توهین کننده به مقدسات را واجب دینی و واجد اجر و پاداش معنوی دانسته اند. در اینجا هم شرایطی که به ارتکاب عمل کفرگویی و ارتداد منجر شده تاثیر چندانی بر شدت مجازات در نظر گرفته شده ندارد. نگاهی به سیستم جزائی کشورهای مسلمان و مقایسه آن با سیستم حقوقی و قضائی در غرب گواه این مدعاست. از آنجا که انسان غیر اخلاقی به زعم فرد مسلمان، انسانی پلید و آلوده است می بایست مانند یک عقده سرطانی یا محو و نابود شده و یا مورد اشد مجازات قرار گیرد تا شاید متنبه شده و به طریق راست برگردد. این‌در حالیست که از نگاه تفکر  مدرن، انسان خطاکار معمولا قربانی شرایط نامساعد خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و وظیفه سیستم قضایی، در درجه اول اصلاح است و نه تنبیه.

عنصر سوم در تفکر دینی و اسلامی، وجود دو قطبی خیر و شر است که از نگاه اسطوره ای به دنیا و انسان سرچشمه می گیرد. می توان گفت که بنیان تفکر اسلامی‌بر این دوقطبی ها بنا شده است. نمونه های زیادی از این دوقطبی ها را در بطن تفکر اسلامی می توان جستجو کرد مانند «خدا و شیطان»، «بهشت و جهنم»، «حق و باطل» و «مسلمان و کافر». این دو قطبی ها واقعیت پیچیده دنیای بیرون را ساده سازی می کنند و قالبی را فراهم می کند که فهم این پیچیده گیها را برای ذهن ساده انسان پیشا مدرن امکان پذیر کند. اما دو قطبی سازی در نهایت می تواند به خط کشی بین «ما»و «آنها» و عدم تحمل دگراندیشان منجر شود. قرآن از مسلمانان‌ می خواهد که با یکدیگر (بخوانید سایر مسلمانان) مهربان و با گذشت رفتار کنند اما با کافران (نامسلمانان) با شدت و غلظت برخورد نمایند: اشداء علی الکفار رحماء بینهم.  این خط کشی ها حتی در درون خود باورمندان به دین اسلام و بین فرق مختلف اسلامی مانند شیعه و سنی به همان شدت و حدت دیده می شود. معیار این قطب بندیها در برهه های مختلف تاریخی مکررا تغییر کرده است. بین دو عنصر اول یعنی مطلق گرائی و نگاه ذات گرایانه به سرشت انسان و مسئله اخلاق و عنصر سوم یعنی دوگانه خیر و شر ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد و این سه مکمل یکدیگرند.

بر اساس آنچه گفته شد، می توان نتیجه گرفت که اسلام خوب یا اسلام مداراگر اسلامیست که در آن سه عنصر گفته شده کاملا حذف شده و يا تضعيف شده اند. در اين اسلام،  تفكر نقاد و پر سشگر تقبيح نمى شود و پيچيدگى، گوناگونى و تغيير پذيرى مسئله اخلاق و سرشت انسانى پذيرفته شده است. اما سؤال اساسى اينجاست كه چگونه مى توان بين مفاهيم بنيادينى مانند بزرگداشت ايمان و اطاعت از خدا به عنوان يك فضيلت اخلاقى و اعتقاد به جهان پس از مرگ كه بر دوگانگی خير و شر استوار است و مفاهيم مدرن مانند فضيلت شكاكيت و پرسشگرى و تفسير چند بعدى و پيچيده از دنيا، انسان و مسئله اخلاق آشتى برقرار كرد؟ اين سوال سترگى است كه روشنفكران و مصلحين دينى كه سعى در آشتى دادن دين و مدرنيته دارند، می بایست از خود  بپرسند. بدون  پاسخ به این سوال کلیدی و نقد جانانه اسلام موجود از زاویه سه عنصر گفته شده، صحبت از «اسلام  خوب» يا اسلام مداراگر به معنای واقعى کلمه یا یک مانور سیاسی است و یا برآمده از ذهن  خوشبین کسانی است که با پاک کردن صورت مسئله و نادیده گرفتن مفاهیم کلیدی  موجود در شریعت، متون اسلامی و سنت تاریخی مسلمانان،  چشم خود را بر این چالش بزرگ بسته اند.

مانی روشنگر
۲۴ دی ماه ۱۳۹۳






نظر شما درباره این مقاله:








 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024