iran-emrooz.net | Sat, 01.04.2006, 21:37
مبارزه كارگران برای تحقق حقوق مدنی خويش
بهروز اسدی
يكشنبه ١٣ فروردين ١٣٨٥
در چند ماه گذشته بهدامنه مبارزات مطالباتی كارگران ايران بهشدت افزوده شده است و همين امر بيانگر آن است كه وضعيت اقتصاد ايران، پس از بهقدرت رسيدن احمدینژاد كه در انتخابات رياست جمهوری با وعده تقسيم درآمد نفت پيروز شد و مافيای نظامی حامی او، با شتاب رو بهوخامت نهاده است. مواضع ضد اسرائيلی احمدینژاد همراه با پروژه هستهای رژيم ملاها بهترين زمينه را برای فرار سرمايه داخلی بهخارج و بهويژه بهدوبی فراهم ساخت و نيز سرمايهخارجی كه در دوران رياست جمهوری خاتمی بسوی ايران روانه گشته بود، با توجه به وضعيت سياسی ناپايدار كنونی و فشار ديپلماسی دولتهای امپرياليستی، از بازار ايران دور مانده و سبب وخيم شدن هر چه بيشتر وضعيت اقتصادی كشور گشته است. تمامی اين عوامل سبب شدهاند تا تورم آنچنان ابعادی بخود گيرد كه بيشتر كارگران ايران با مزدی كه دريافت میكنند، قادر بهتأمين حداقل مخارج معيشتی خانوادههای خود نباشند و بيشتر آنها زير خط فقر بسر میبرند.
متاسفانه جنبش كارگری در ايران هنوز از آنچنان رشد و توانمندی برخوردار نيست كه دارای سنديكاهای مستقل باشد تا اين نهادها بتوانند با توجه به وضعيت كلی اقتصاد كشور در جهت بهتر شدن وضعيت زندگی روزمره آنها گامهای لازم و ضروری را بردارند. بهمين دليل نيز با رشد فزاينده بحران اقتصادی و فقدان جنبش كارگری سازمانيافته، رژيم آيتاللهها و حكومت مافيای نظامی بهرهبری احمدینژاد ناگهان با جنبش خودبخودی كارگران روبرو شد كه همزمان مطالبات اقتصادی خويش را با بوجود آوردن سنديكاهای مستقل كارگری درهمآميختند و بهمين دليل سبب غافلگيری و هراسانی نهادهای امنيتی، يعنی دستگاههای سركوب رژيم گشتند.
با توجه بهفقدان سازمانهای صنفی، اين بخش از كارگران كه در تهران زندگی میكنند و بخاطر گرانی سرسامآور كرايه خانه، كالاهای معيشتی و خريد خدمات ضروری، كارد بهاستخوانشان رسيده بود، بطور خودجوش سازمانهای مطالباتی خويش را بوجود آوردند و كوشيدند توسط رهبران خويش خواستها و مطالباتشان را با مديريت كارخانهها و ديگر نهادهای خصوصی و دولتی درميان نهند. اما از آنجا كه در جمهوری اسلامی نهادهای صنفی مستقل از دولت قدرقدرت از حق وجود و فعاليت محروماند، در نتيجه بيشتر رهبران چنين سنديكاهای صنفی مستقل دستگير و روانه زندانها شدند كه برجستهترين نمونه يكچنين سركوب سازمانداده شدهای را میتوان در رابطه با سنديكای مستقل كارگران و كارمندان شركت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه مشاهده كرد، آنهم باين دليل كه كارگران و كارمندان اين مؤسسه توانستند سنديكای كوچك خود را كه در هيچ ارتباطی با ديگر نهادهای مشابه در كشور قرار ندارد، بوجود آورند و بتوانند با بهرهگيری از موقعيت استثنائی اين نهاد در تهران و حومه، با اعتصاب خود جمعيت ١٢ ميليونی ساكن در تهرانبزرگ را با مشكلات ترافيك روزانه مواجه گردانند. مردمی كه روزمره با اتوبوسهای شركت واحد به مدارس، دانشگاهها، محلهای كار خود میروند و برای خريد مايحتاج روزمره خويش به ادامه كار شركت واحد نيازمندند، در عين نشان دادن تفاهم از خواست كارگران شركت واحد از حكومت خواستار رفع بحران شدند و رژيم نيز برای درهم شكستن اعتصاب بهحق كارمندان و كارگران اين شركت، رهبران سنديكای كوچك آنها را دستيگر و روانه زندان نمود و هزاران كارگر و راننده اتوبوسها را كه تا رهائی رهبران سنديكای خود حاضر به بازگشت به محل كار خود نبودند، از كار اخراج كرد و با استفاده از رانندگان سپاه، بسيج، ارتش و ديگر نهادهای دولتی توانست بطور موقت هم كه شده، شبكه اتوبوسرانی تهران و حومه را راهاندازی كند. رژيم ملاها برای آن كه بتواند مابقی رهبران سنديكای شركت اتوبوسرانی تهران و حومه را كه مخفی شده بودند، دستگير كند، اعضای خانواده آنها را به گروگان گرفت و تا زمانی كه اين افراد خود را تسليم دستگاههای امنيتی رژيم نكردند، زنان و فرزندان دستگير شده آنها را رها نساخت و با اين رفتار ضد انسانی خود بار ديگر آشكار ساخت كه رژيم ولايت فقيه با جامعه مدنی و نهادهای مدنی كه بدون پيدايش و دوام آنها تحقق دمكراسی پايدار در ايران غيرممكن است، رابطهای دشمنانه دارد.
برای آن كه خواننده اين نوشته از وضعيت جنبش مطالباتی و خودجوش كارگران در ايران با خبر گردد، در زير به چند مورد ديگر از تظاهرات و اعتصابات كارگری كه در چند هفته گذشته رخ دادند، اشاره میكنم كه عبارتند از:
* اعتصابات و اعتراضات كارگران شركت الكتريك رشت
* اعتصابات و اعتراضات كارگران شركت پوشش بندر انزلی و رشت
* اعتصابات و اعتراضات و مقاومت كارگران ايلام عليه تعطيل شدن ٢٥ واحد توليدى وصنعتى كه منجر به بيكارى ١٣۰۰ كارگر در آن منطقه شده است.
* اعتراضات كارگران شركت توليدى شهر سيب در كرمانشاه عليه اخراج بخشى از كارگران
* اعتصابات و اعتراضات كارگران شركت قوطىسازى زاگرس كرمانشاه
* اعتراض بيش از ٢۰۰ نفر از كارگران شركت ساختمانى ملى براى دريافت حقوق معوقهشــان
* اعتراض ١٢۰۰ كارگر شاغل در شركتهاى سدسازى زيگورات و پرليد در ايلام جهت دريافت حقوق و مزايایشان
* اعتراض ٢۵۰۰ كارگر كورههاى آجرپزى در خاتونآباد و پاكدشت
* اعتراض كارگران قراردادى فضاى سبز شهر كرج نسبت بهمظالم پيمانكارها
* اعتراض ٢۰۰ كارگر شركت توليد دارو تهران عليه اخراج آنان
* تجمع و اعتراض و اعتصابات غذاى برخى از كارگران معدن سنگرود عليه مسئولان براى احقاق ١٣ ماه حوق بهتعويق افتادهشان
البته اين فهرست پايان ندارد و هر روز كه میگذرد، با جنبشهای اعتراضی و مطالباتی كارگران ديگر نهادهای توليدی و خدماتی روبرو میشويم. ذكر تنها تعداد محدودی از اعتصابات و اعتراضات كارگران در يكماه گذشته خود گوياى عينى وضعيت بد و دشوار معيشتى و اجتماعى زحمتكشان ايران است.
براى نمونه: اعتصابات و اعتراضات كارگران و كارمندان شركت واحد اتوبوسرانی تهران براى دست يافتن بهخواستهاى مطالباتى اتحاد صنفىشان تا تشكيل سنديكاى مستقل پيش رفت، امری كه داراى بارى بسيار پر معنى است و از اهميت بسيار بالائى در پيدايش آگاهی طبقاتی كارگری برخوردار است و ديديم كه رژيم اسلامی تاب تحمل آن جنبش را نداشت و از ابتدا كوشيد آن جنبش اعتصابی و اعتراضی كارگران و كارمندان شركت واحد را تخطئه و شانتاژ كند.
از آنجا كه تهديدات كارساز نگشت، بنا بر طبيعت اين رژيم، سركوبی، دستگيرى و زندانى كردنها آغاز شد، روندی كه هنوز هم ادامه دارد. رژيمى كه به زنان و فرزندان اين محرومترين قشر جامعه هيچگونه گذشت و ترحمى ندارد، با وقاحت برای تحقق اهداف ضد انسانی خود اعضای خانوادههای رهبران مخفی سنديكای مستقل كارگران و كارمندان شركت واحد اتوبوسرانی تهران را دستگير كرد و مورد ضرب و شتم قرار داد.
طبق آمار رسمى بانك مركزى ايران بيش از ۵۰% مردم ايران زير خط فقر (طبق همين آمار مرز خط فقر٢۰۰هزار تومان است) زندگى مىكنند! اين در حالی است كـه حقوق و مزاياى يك كارگر شركت واحد با وجود شرايط سخت كاری و وضعيت بسيار بد محيط زيستى همراه با آلودگى هوا، فقط حدود ١٤۵ هزار تومان میباشد.
جنبش اعتصابی و اعتراضی كارگران شركت واحد در ابتدا با وجود آئيننامههاى وزارت كار و غيره، بهعلت عدم پرداخت دستمزدها و پائين بودن آن و نداشتن قراردادهاى ثابت كارى و بيمههاى اجتماعى و… آغاز شد و چون حق گرفتنى است، كارگران و كارمندان اين شركت با ضرب و شتم و تهديد بهاخراج روبرو شدند. اقدام به تشكيل سنديكاى مستقل براى بهرهمندی از حقوق سنديكائی نخستين گام اساسى بود كه از سوی شاغلين اين شركت با درايت و هوشياری بسيار برداشته شد.
خانه كارگر و شوراهاى اسلامى وزارت كار از همه امكانات استفاده كردند كه جلوى تشكيل چنين سنديكايى را بگيرند، اما كارگران و كارمندان شجاع شركت واحد با وجود دستگيرى ١٣۰۰ تن از آنان تن بهعقب نشينى ندادند (دست مريزاد).
قابل ذكر است كه بيشتر شاغلين اين مؤسسه كه بخاطر پائين بودن سقف دستمزدهای خود زير خط فقر قرار دارند، بخاطر شركت در مبارزات اعتصابی و اعتراضی دچار هزينههاى سنگين و آسيبهاى اجتماعى زيادی شدهاند. و آن تعداد از كارگران اين شركت كه بهجرم راه انداختن اعتصاب از كار خود اخراج شدهاند، در حال حاضر از هيچگونه امنيت اجتماعی برخوردار نيستند و برای تأمين نيازمندیهای معيشتی خانوادههای خود هيچ منبع درآمدی در اختيار ندارند.
مهمترين دستاورد رويدادهاى اخير كه همراه با تشديد سركوب جنبشهای مطالباتی پراكنده كارگران توسط دستگاههای سركوب حاكميت بود، عبارت بود از گسترش عمق شكافی كه ميان مردم و بهويژه زحمتكشان ناراضى و رژيم ولايت فقيه موجود بوده است.
ويژهگی ديگر و با اهميت جنبشهای مطالباتی اخير اشكال متنوعی است كه كارگران به اعتصابات و اعتراضات خود دادهاند، يعنی اشكالی را برای مبارزه خود يافتهاند كه ويژه وضعيتی است كه آنها در آن بسر میبرند و تقليدی از كشورهای ديگر نيست. بهعبارت ديگر، مبارزات اخير كارگران ايران نشان میدهد كه جنبش كارگری ايران هر چند بخاطر فقدان سنديكاهای سراسری در پراكندگی بسر میبرد و مبارزات كارگران بيشتر بهمحيط كارخانه و يا مؤسسهای محدود میگردد كه در آن شاغلاند و بهمين دليل چون مبارزاتشان جنبه محلی دارد، در نتيجه از توانمندی زياد برای تحقق خواستهایشان برخوردار نيست. اما كارگران ايران توانستهاند با بكاربرد اشكال ويژهای از مبارزه هم از پشتيبانی مردم برخوردار گردند و هم آن كه به دستگاههای رژيم آخوندی نشان دهند كه با ادامه سياست سركوب نمیتواند اين گونه جنبشهای مطالباتی را مهار كند و جمهوری اسلامی، اگر نمیخواهد مشروعيت مردمی خود را از دست دهد، دير يا زود بايد موجوديت سنديكاهای مستقل از حكومت را بهپذيرد.
هرگاه مبارزه كارگران بتواند موجوديت خود را بهرژيم ولايت فقيه بقبولاند، در آنصورت میتوان پذيرفت كه مبارزه طبقاتی در ايران به درجه و تراكمی رسيده است كه در نتيجه آن ديگر نمیتوان از عدم حضور كارگران در عرصه سياسی و تعيين وضعيت كشور سخن گفت و بلكه بايد اميدوار بود كه پس از پيدايش سنديكاهای كارگری، ديری نخواهد پائيد كه زمينه برای پيدايش حزب سياسی كارگری نيز فراهم گردد و جنبش كارگری با تشكل در دو سطح سنديكائی و سياسی بتواند بهمثابه بخشی از جامعه در عرصه سياسی حضور فعال داشته باشد و در نتيجه بهشتاب روند دمكراسی در ايران بطور چشمگيری بيافزايد.
اما اين امر تنها زمانی شدنی است، هرگاه جنبش مطالباتی بتواند از مرحله محدود كارخانهای و محلی فراتر رفته و جنبه ملی بخود گيرد. سنديكای شركت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه برای پيشبرد خواستهای مطالباتی خويش از توانمندی بسيار بيشتری برخوردار میبود، هرگاه خود بهمثابه بخشی از سنديكای سراسری شركتهای اتوبوسرانی ايران خواستهای خود را كه بازتاب دهنده خواستهای سراسری كارگران و كارمندان اين رشته خدماتی میبود، عرضه میكرد و در نتيجه از همبستگی و همدردی ديگر شاغلين اين رشته خدماتی برخوردار میگشت.
اما تا زمانی كه مبارزات مطالباتی كارگران جنبه محلی دارد و بهمحيط يك يا چند كارخانه محدود میشود، امكان سركوب چنين جنبشهائی از سوی سرمايهداران و حكومتهای حامی منافع سرمايه آسانتر است. و میبينيم كه رژيم ولايت فقيه نيز با توجه به ابعاد پراكندگی جنبشهای مطالباتی كارگران در ماههای اخير، كم و بيش توانست آنها را سركوب كند و حتی بخش جسور و شجاع كارگرانی را كه اعتصاب كارگران و كارمندان شركت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه را رهبری كردند، از كار اخراج نمايد.
بنابراين برای بيرون آمدن از اين وضعيت، آن طور كه فرخی يزدی يادآور شده است، «چاره رنجبران وحدت و تشكيلات است».
طبقه كارگر ايران اينك در مسيرى گام نهاده است كه ديگر نه تنها در جهت منافع رفاهى و صنفى خويش حركت مىكند، بلكه از آگاهی مناسبی برای شركت در مبارزات عام سياسى برخوردار گشته است. همبستگى و اتحاد با كارگران اعتصابى و پاسخ به نيازهاى آنان از جانب ديگر اقشار جامعه پاسخى مناسب در جهت تامين خواستهاى دمكراتيك، آزادیهاى فردى واجتماعى و رسيدن به عدالت اجتماعى واقعى است.
اگر كارگران ايران در انقلاب ١٣٥٧ با خودآگاهی كاذب شركت جستند و تحت تأثير انديشهها و باورهای دينی خويش رهبری خمينی را پذيرفتند، اينك با توجه به رشد آگاهی صنفی وگسترش ابعاد جنبش مطالباتی كارگری میتوان اميدوار بود كه از اين پس جنبش كارگری ايران با تكيه به منافع بلاواسطه خويش رهبران و احزاب سياسی و كاركردهای آنان را خواهد سنجيد و در نتيجه تنها از رهبران و سازمانهائی پشتيبانی خواهد كرد كه منافع بلاواسطه كارگران را در برنامههای سياسی، اقتصادی و اجتماعی خويش بهاندازه كافی بازتاب میدهند و در جهت تحقق خواستهای كارگران گامهای راهكارهای عملی ارائه میدهند.
خواست تشكيل سنديكاى مستقل كه موجب تحرك كارگران و حتی دستمزدبگيران بخش خدمات همچون پرستاران، آموزگاران و ... نيز گشته است، آشكار میسازد كه در همه شاخههای توليدی و خدماتی با جنبشی گسترده برای تحقق سنديكاهای مستقل خويش روبروئيم. بنابراين وظيفه روشنفكران چپ و كسانی كه خواهان تحقق جامعهای دمكراتيك هستند، آن است كه از اين جنبشها بدون چون و چرا پشتيبانی كنند، زيرا بدون پيدايش سنديكاهای مستقل، هرگز جامعه مدنی متحقق نخواهد شد. سازمانهای مطالباتی مستقل شالوده اصلی سازمانهای سياسی را تشكيل میدهند. بدون سازمانهای مطالباتی هيچ سازمان سياسی كه دارای وجهای دمكراتيك باشد، نمیتواند در درازمدت پايدار بماند و در برابر هر حركت سركوبگرايانه ارتجاع داخلی و خارجی ازهم خواهد پاشيد و بهسادگی نابود خواهد شد.
با توجه بهوضعيت كنونی ايران، يعنی روياروئی رژيم با امريكا و متحدينش كه بهاحتمال زياد سبب گسترش محاصره اقتصادی و رشد محروميت و فقر تودههای كمدرآمد خواهد گشت، چنين بهنظر میرسد كه در ايران يكبار ديگر با خيزشی عمومى روبرو خواهيم شد. ما بهمثابه نيروهای آگاه و هوادار كارگران و زحمتكشان بايد با تمام قوا با ترفندهاى رژيم و عوامل آشكار و پنهان دولت "عدالت" و "مهرورزى" بهمقابله برخيزيم و ماهيت واقعی اين حكومت، يعنی خصلت ارتجاعی و عقبگرای آن را افشاء نمائيم.
در چنين برهه از زمان، وظيفه، تكليف و مسئوليت تمامى نيروها و سازمانهاى سياسى دمكراتيك و آزاديخواه حكم میكند كه با در نظر گرفتن منافع جنبشی كه در حال اعتلا است، از مبارزات كارگران و زحمتكشان ايران دفاع كنند. بهمين دليل نيز خطائى بس نابخشودنى خواهد بود، هرگاه نيروهاى آگاه، دمكرات، ترقیخواه، سوسياليستى و كمونيستى منافع نظرى و ذهنیشان را فراسوی خواستهای جنبشهای مطالباتى، سياسی و اجتماعى مردم ايران و بهويژه مبـارزات عملى و مستقل كارگران و زحمتكشان قرار دهند. در همين راستا وظيفه سازمانها و عناصر دمكرات، آزاديخواه و سوسياليست ايرانی كه در تبعيد بسر میبرند، آن است كه صدای جنبشهای اعتراضی را بهگوش مردم جهان برسانند و آنچه را كه سياست سركوب رژيم مانع از انعكاس آن در داخل كشور میشود، از طريق رسانههائی كه در بيرون از ايران وجود دارند، بهاطلاع مردم ايران برسانند تا بتوان سياست خفقان و سركوب رژيم آخوندی را خنثی ساخت.
مبارزات اخير اپوزيسيون خارج از كشور و دفاع از خواستهاى كارگران شركت واحد اتوبوسرانی تهران و همبستگى بينالمللى در پشتيبانى از كارگران اعتصابى و تلاش براى آزاد كردن زندانيان سياسى و كارگران زندانى بارديگر ثابت كرد كه عليرغم پراكندگى و تشدد در ميان اپوزيسيون، آنجا كه منافع عمومى جنبش واقعى و عينى مد نظر است، مىتوان بهاتحادی ميان گروههاى سياسی فعال دست يافت.
پشتيبانی محافل بينالمللى همچون سازمان جهانى كار (ILO)، سنديكاى آزاد بينالملى- سنديكاهاى كشورى و ايالتى در دنيا- همراه با تظاهرات خياانى اپوزيسيون تبعيدی ايران، همه و همه نشانگر همبستگى با خواستههاى بهحق كارگر و زحمتكشان ايران است كه امروز در بدترين شرايط معيشتى و اجتماعى بسر مىبرند. بنابراين هر گونه كمك مالى به هر طريق مىتواند بر استقامت و پايدارى كارگران و خانواده هايشان تأثير بهسزايى داشته باشد.
اين همبستگى طبقاتى توانسته است روحيهاى بالا و آگـاه را در ميان ديگر كارگران ايران همچون كارگران نساجى، پتروشيمى و ايران خودرو بوجود آورد. حاكميت نگران توسعه و گسترش حقوق و مبارزه زحمتكشان است. رژيم آخوندی از تشديد مبارزات جسورانه و ماهرانه كارگران میترسد. تأثير متقابل اين مبارزات رهنمودى است براى همكاریهاى آينده ميان لايههــاى مختلف جامعه، يعنی كارگران، زحمتكشان، زنان، دانشآموزان و دانشجويان. زمــان برای فشردهتر ساختن صفوف مبارزه در ايران براى تحقق دموكراسـى، آزادى و عدالت اجتماعى فراهم گشته است.خنثى كردن توطئهها و دسيسههاى ارتجاع حاكم در ايران تنها در همبستگى و پيوند با ديگر جنبشهاى واقعى مطالباتی و سياسی كه در ايران فعالاند، ميسر است.