جمعی کوچک همراه با یاران مهدی خانبابا تهرانی هشتاد و چهارمین سالگرد تولد او را پاس داشتیم. در آن شب گفتم و آرزویم آن است که تولد نود سالگی او را در تهران، در ایران آزاد و دموکراتیک، بزرگ و با شکوه چنان که، شایسته اوست جشن بگیریم. در آن شب نکاتی یادداشت کرده بودم که فرصتی برای بیانشان نیافتم. اینک از فرصت نگاه به ویدئو آن شب نکاتی را که، درباره مهدی با توجه به سالیان طولانی دوستی با او شاهدش بودم، با شما در میان میگذارم:
«امشب تولد دوست عزیزمان مهدی فرصتی برایمان بوده است که مبارزات سیاسی چند دهه گذشته او را بزرگ بداریم. همچنان که اکثر شما بهتر از من میدانید، بویژه از میانه دهه سی شمسی که خانبابا برای ادامه تحصیل به آلمان آمد مبارزات سیاسی و دانشجویی ایرانیان خواهان آزادی و دموکراسی در خارج از کشور بنوعی با نام او عجین شده است. تلاشهای اولیه برای همسو کردن محفلهای دانشجویان به تشکل بیهمتای جنبش دانشجویی در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی انجامید، که تاثیری انکار ناپذیر در مبارزه با استبداد نظام شاهنشاهی داشت. به جرئت میتوان گفت که از آن سالها نام و آوازه مهدی خانبابا تهرانی از سرنوشت آن مبارزات و از خوب و بد آن تلاشها غیر قابل انفکاک است.
مهدی بیآنکه در چارچوب محصورات و محذورات تشکیلاتی و ارگانهای اجرایی گرفتار آید، به خاطر ویژه گیهای شخصی خود در بطن و قلب همه تصمیمگیریها و سیاستگذاریها قرار میگیرد و واقعا نقشی بیهمتا در سرنوشت و سرانجام این مبارزات عهده دار میشود. از اواخر دهه سی تا رسیدن به انقلاب ۵۷ در جنبش سیاسی و دانشجویی خارج از ایران کمتر موردی خواهیم یافت که خانبابا تهرانی ما در آن غایب بوده است. در اتحادها و اتفاقها همچنان که در گسستها و انشعابات شاید ناگزیر شاید هم گریزپذیر.
میدانیم که متاسفانه انقلاب ۵۷ مهدی را به خواستهها و آرزوهایش رهنمون نگردید، آنچه را که در تصور داشتیم به ارمغان نیاورد. و این آن نکتهای است که مهدی بهکرات و با جرئت تمام بارها در گفتارها و مصاحبههای گسترده خود بران انگشت گذاشته است. و این یکی از آن ویژه گیهای شخصی اوست که من نیازمند تصریح میدانم.
پس از انقلاب به اصطلاح شکوهمند زمانی که خانبابای ما به اجبار دوباره راه مهاجرت و دوری از ایران گزید، از شورای ملی مقاومت در اول راه تا روزی که در جلسه افتتاحیه اتحاد جمهوری خواهان با شعر شاملو به ولی فقیه خطاب کرد که، «ابلها مردا، عدوی تو نیستم من، انکار تو ام» در سرنوشت اتحادها نقشی بیبدیل بازی کرده است.
من نمیخواهم بر کارنامه سیاسی مهدی متمرکز شوم. در بیوگرافی تصویری که پس از این خواهیم دید تا حدودی گوشههای از زندگی سیاسی مهدی ترسیم شده است و دیگر دوستانی که امشب سخن خواهند گفت به این نکات خواهند پرداخت. من اما با اجازه دوستان نکاتی از ویژه گیهای فردی منحصر به مهدی را که خود از نزدیک شاهد بودم، میخواهم بیان کنم:
۱- شما فرقی نمیکند که، در مسایل سیاسی موافق یا مخالف او باشید، بلافاصله اما متوجه خواهید شد که نگاه او به زندگی و به جریانات سیاسی مدرن و امروزی است.
با آن که از عضویت در حزب توده گذشته و با انشعاب از آنجا، از پایهگذاران اولیه سازمان انقلابی حزب توده بوده، یعنی دو جریان سیاسی کم و بیش ارتدوکس مارکسیستی با باورهای ایدیولوژیک رادیکال، مهدی تهرانی را اما نمیتوان در بند و اسیر ایسم معینی حساب کرد. بر عکس پدیدههای نو را با گشادهرویی پذیرا بوده است. در روابط بین انسانها و در زندگی روزانه هم امروزی بودن و گشادهرویی به تغییرات از ویژهگیهای اوست.
خود را بدهکار گذشته و باورهایش نمیداند. هر چند که در شکلگیری آن گذشته نقشی اساسی و تعیین کننده داشته است. چنین است که درباره اشتباهات فکری، سیاسی و تحلیلی مبارزات گذشته کمترین تعصبی به خرج نمیدهد. بر عکس از پیشقدمان نقد باورهای گذشته، حتا در برخورد به نظام پهلوی و سیستم شاهنشاهی بوده است.
۲- به توانایی تغییر در ایران، بهویژه قدرت جوانان و مخصوصا زنان اعتمادی بیخدشه دارد. چنان از رشد و استعداد مردمان کشور مطمئن است که، کوچکترین تردیدی در این باره که هرچه زودتر پارانتز زشت ولایت فقیه و متعاقبا جمهوری اسلامی بسته خواهد شد، ندارد.
شاید همین اعتماد به توانائی ایرانیان، او را این همه ایرانی میکند. شاید هم بر عکس این همه ایرانی بودن او را چنین به توانائی ایرانیان و گل سر سبد بودنشان در منطقه باورمند میکند. ببینید او از ۱۹۵۶ میلادی در اروپاست، باور دارم که در نگاه مدرن از هر اروپائی اروپائیتر است، اما مطمئن هستم که او آهنگ «دلبرم ای دلبرم» را با سمفونی ۶ بهتون عوض نخواهد کرد. او به شکل وصف ناپذیری ایرانی است.
۳- بیست وچهار ساعته درگیر بررسی سیاست حال و آینده ایران است. آنی از تحلیل اوضاع سیاسی کشور و روندهای احتمالی اوضاع غافل نیست. نه این که این پیشبینیها و تبیینهای سیاسی همواره درست باشند. معجوجات سیاست حکومت و نیز مردم در ایران، چنین امکانی را برای کسی فراهم نمیآورد. مهم اما پشتکار در تعقیب مسائل کشور است. حقیقت آن که من خیلی مواقع به جای خانبابا تهرانی خسته میشوم. بهویژه که این اواخر پزشکان معالج توصیه اکید کردهاند که، او کمتر در گیر بحثهای احساساتی و تحریک کننده شود، ولی کو گوش شنوا!
۴- خاطرم هست که سالها پیش یکی از دوستان مهدی با توجه به حجم مکالمات تلفنی، خانه او را به مرکز مخابرات خیابان شمسالعماره تشبیه کرده بود. من آن مرکز مخابرات را نمیشناسم، اما به یقین باید خیلی شلوغ بوده باشد.
شما که اینجا هستید و احتمالا صدها تن از دوستان مهدی که امشب اینجا نیستند، اگر در چهار گوشه جهان خبری، گزارشی، اطلاعی و ... راجع به مسائل ایران داشته باشید، حتما از اولین کسانی که با او تماس میگیرید، مهدی خانبابا تهرانی است.
مشکل شما فقط این خواهد بود که، کسانی پیش از شما اخبار و اطلاعات دیگری را به مهدی منتقل میکنند! احتمالا مدتها نصیب شما بوق اشغال تلفن خواهد بود. چندان اغراق آمیز نیست، مهدی و تلفناش را خبرگزاری بیست و چهار ساعته بنامیم.
توجه زیاد به مسائل ایران، دامنه و گستره فراوان ارتباطات با چهار گوشه جهان، بیشتر اهالی سیاست و تفکر در ایران در جمع شخصیتی را شکل دادهاند، دوست داشتنی که همه ما دوستاش میداریم.
۵- حافظهای قوی دارد که توانایی انتقال آنچه را که گذشته و حادث شده به او میدهد. گذشته انگار در یاد او نیست، بلکه عکس و تصویری است که او در دست گرفته، به آن نگاه میکند و شرح میدهد. این خصوصیت با توانایی انتقال و نقل رویدادها او را به روایت گر موفق تجارب گذشته تبدیل کرده است.
۶- و اجازه دهید در پایان از تصویر سازی بی نظیر او یاد کنم. برای شما هم حتما پیش آمده که مقاله یا نوشتهای خوانده باشید و به نویسنده آن رشک برده باشید و پیش خود گفته باشید، کاش من چنین مینوشتم. در برابر تصویر سازی مهدی تهرانی، و ایماژی که او از اشخاص و رویدادها بدست میدهد، این احساس ناگزیر به شما دست میدهد. در جملهای کوتاه بعضی موقعها با چند حرف مختصر چنان جمعبندی از خصوصیات، تواناییها و ناتواناییهای اشخاص بدست میدهد که میپنداری ساعتها کار روانکاوانه در باره موضوع یا شخص داشته است. هر چند که طنز سهمی در خور در این تصویر سازیها دارد، اما اکثرا دقیق و گویاست. اما با این حال به صلاح شماست که مهدی را علیه خود بر نیانگیزید. که در آن صورت چه ایماژ ی از شما خواهد داد!
سخت امیدوارم که، تولد ۹۰ سالگیاش همراه با بزرگ داشت مجللی از او را در ایران برگزار کنیم در حالی که مهدی به آرزوی خود که رهائی کشور از بختک حاکم است، رسیده باشد.
جامهایمان را به سلامتی رفیق نازنینمان بلند کنیم.
سالوتی آقا مهدی.»