ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 01.02.2006, 12:55
جشن سده به قدمت آتش

خبر گزاری ميراث فرهنگی

گروه فرهنگ:‌ جشن سده يک جشن زرتشتی نيست و در سده های نخستين هجری شمسی جشنی فراگير و ملی بوده است.
ميرجلال الدين کزازی با اعلام اين مطلب افزود:‌ در کتاب های تاريخی از برگزاری اين جشن بسيار سخن رفته است. برای نمونه در تاريخ می خوانيم که مردآويج که از اميران زياری بود و به فرهنگ ايرانی بسيار باورمند،‌ نخست بار در ايران نو جشن سده را با شکوه بسيار در اصفهان برپا می داشت. بيهقی نيز در تاريخ خود نوشته است که سلطان مسعود غزنوی نيز جشن سده را آنچنان برگزار کرده بود که فروغ آتش سده را از دو فرسخی می توانسته اند ديد.
وی افزود: برای فراگير کردن جشن سده بايد اين نکته را بر همگان روشن بگردانيد که جشن سده جشنی زرتشتی نيست و اگر زرتشتيان آن را برگزار می کنند به دليل اين است که به جشن های ايرانی دلبستگی دارند.
وی افزود: جشن سده يک پديده فرهنگی است و مانند هر پديده ديگری می توان با بهره جستن از رسانه های همگانی ايرانيان را با آن آشنا گردانيد.
فريدون جنيدی نيز که در حاشيه برگزاری مراسم جشن سده با ما سخن می گفت با تاکيد بر اينکه جشن سده تنها يک آيين زرتشتی نيست و ريشه در تمدن باستانی ايران دارد، گفت:‌عمومی کردن جشن سده تنها از راه حمايت ملی ممکن است.
وی افزود: بايد از طريق رسانه های گروهی انعکاس اخبار جشن سده را تقويت کرد تامردم با اين واقعيت آشنا شوند که سده جشن همه ايرانيان است.
جنيدی افزود:‌جشن سده واقعه کوچکی نيست اما برای همگانی کردن آن امکاناتی جز تبليغ در دست نداريم. بنابراين بايد از همين امکان استفاده کينم.
کورش نيکنام نماينده زرتشتيان در مجلس شورای اسلامی نيز گفت:‌ اکتشافات و اختراعات هر ملتی باعث افتخار آنان است و جشن سده به اعتبار کشف آتش توسط انسان باستانی ايرانی،‌ افتخار همه ايرانيان است.
وی افزود:‌ آنچه جای سوال است اين است که چرا تنها زرتشتيان دهم بهمن ماه را جشن می گيرند. در تمام اديان الهی آتش مقدس شمرده می شود و فصل مشترک زندگی همه انسان هاست. آتش افروزی دليل زرتشتی بودن اين آيين نيست همانطور که شمع روشن کردن بر مزار درگذشتگان و صلوات فرستادن به هنگام روشنايی نزد شيعيان ايرانی نيز يک آيين زرتشتی نيست.
وی افزود: با انعکاس اين مسائل می توانيم جوانان را با سنت های نياکان خود آشنا و دين خود را نسبت به آنان ادا کنيم.

جشن سده به قدمت آتش
ابوريحان در کتاب التفهيم درباره وجه تسميه جشن سده می نويسد: "سبب نام سده چنانست که از آن تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب".
گروه فرهنگ، حامد کاظم زاده : جشن سده يکی از جشن‌هايی است که نه تنها از لحاظ مذهبی اهميت دارد، بلکه در ميان عامه مردم نيز بدان توجه فراوان می‌شد و به همين سبب ياد آن نيز از خاطر ايرانيان محو نشده است و با جزئی‌ترين توجهی، ممکن هست که آنرا به همان شکوه ديرين باز گرداند. اين جشن يکی از بزرگترين جشنهای آتش است که از روزگاران کهن در ايران مرسوم بوده است. آتش يکی از آن عناصری است که کشف و ايجاد آن در تمدن و ترقی حيات بشری تأثير بسزائی داشته و به همين جهت خاطرة اکتشاف آن چون خاطرة عزيزترين موهبتی در ذهن آدمی پايدار مانده است.

اشتقاق سده
چون جشن سده مانند جشن‌های فروردين و تيرگان و مهرگان و… از عهد ساسانی به يادگار مانده است، بی‌شک در زبان پهلوی نامی داشته است و ظاهراً جشن مزبور در آن زمان «ستک» (satak) يا «سدهگ» (sakhag) خوانده می‌شده که تازيان آن را معرب کرده «سدق» و «سذق» می گفتند که بعدها به سده معروف شد.

سده به معنی منسوب به شمارة صد است و اينکه در فرهنگ‌های پارسی آن را به معنی آتشی با شعله های بلند گرفته‌اند، معنی مجازی و فرعی است که به مناسبت جشن سده که از قديم رايج بوده است. شايد نظر به آتش‌افروزی‌های بزرگی که در جشن سده مرسوم بوده است چنين معنی مجازی را از کلمة سده برداشت کرده باشند.

وجه تسميه سده
بيرونی در رابطه با ارتباط جشن و عدد صد در کتاب التفهيم چنين می‌نويسد: «… و نيز گفته‌اند که اندر اين روز از فرزندان پدر نخستين (آدم) صد تن تمام شدند.» و گرديزی مؤلف زين‌الاخبار آورده: «سدة بزرگ، چنين گويند مغان که اندر اين روز سد مردم تمام شده بود از نسل ميشی و ميشيانه و ايشان دو مردم نخستين بودند، چنانکه مسلمانان گويند آدم و حوا، مغان را آن دو تن بودند.» در برهان قاطع اشاره به آن دارد که واضع اين جشن کيومرث است. در چنين روزی فرزندان وی به صد تن رسيدند و چون بالغ شدند در شبِ اين روز جشن گرفتند و همه را کدخدا کرد و فرمود که آتش بسيار افروختند و بدان سبب آن را سده گويند.
در برخی از منابع اين جشن را به هوشنگ بن سيامک نسبت می‌دهند و بعضی گويند هوشنگ که پسر چهارم آدم (ع) است يعنی به چهار پشت به آدم (ع) می‌رسد، روزی با صد کس بطرف کوهی رفت، ناگهان ماری بزرگ بنظرش درآمد و چون هرگز مار نديده بود بشگفت آمد و گفت جميع جانوران متابعت ما می‌کنند، همانا اين جانور دشمن ماست که سر از اطاعت پيچيده، سنگی برداشت و بر جانب مار انداخت، آن سنگ خطا شد و بر سنگ ديگر خورد، آتش از آن بجست و بر خش و خاشاک افتاد و مار بسوخت، چون در آن زمان هنوز آتش ظاهر نشده بود هوشنگ با همراهان از پيدا شدن آتش خرم و شادان گرديد و گفت اين نور خداست که دشمن ما را کشت و بسجده رفت و شکر ايزد به جای آورد و آتش را قبلة خود ساخت و در آن روز جشن بزرگی گرفت.
ابوريحان در التفهيم نوشته: « اما سبب نامش سده چنانست که از آن تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب.» و نيز در زين‌الاخبار آمده که بعضی گفته‌اند ميان اين روز و ميان نوروز صد شبانه روز است يعنی پنجاه روز و پنجاه شب، بر اين سبب سده نام کردندش.

هنگام سده
اين جشن معمولاً روز دهم (آبان روز) از ماه بهمن گرفته می‌شده است و همة مورخين و فرهنگ نويسان بدان اشاره کرده‌اند و در آن شب که ميان روز دهم و روز يازدهم است به آتش‌افروزی مبادرت می‌ورزيده‌اند . سده در مآخذ موجود نام شب است نه نام روز و ظاهراً اين جشن که آتش‌افروزی در آن مرسوم بوده در شب پيش از روز نود و نهم زمستان (پنجماهه) واقع می‌شده و در حقيقت می‌توان گفت که در پايان آذر روز يا نهم از ماه بهمن اين جشن صورت می‌گرفته است.

مراسم سده
از رسوم جشن سده در عهد ساسانيان هيچ گونه آگاهی نداريم ولی بی‌شک پيش از اسلام اين جشن با مراسمی پرشکوه معمول بوده است و لااقل می‌توان آتش افروزی سده را در زمان ساسانيان محقق دانست، گذشته از آنکه فردوسی بارها در شاهنامه يادآور اين جشن بوده و تذکر وی می‌رساند که در خداينامه‌ها نيز از آن مکرر ذکری بوده و از شعرهای وی بخوبی برمی‌آيد که جشن سده در عظمت و اهميت، نظير نوروز و مهرگان بوده است و بعلاوه جايگاهی ويژه و کاخی باشکوه که غالباً در پيرامون آتشکده بوده ، برای آن ترتيب می‌داده‌اند.
الف) مراسم سده در قديم : چون روز سده فرا می رسيد مهمترين رسمی را که معمول می‌داشتند و از ديرباز تا کنون نيز برجاست آتش‌افروزی بوده است که اساساً شکوه و شهرت جشن سده نيز براساس آن استوار بوده و هست و اين کار در پايان روز دهم (آبان روز) و شب يازدهم از ماه بهمن انجام می‌گرفته است. هر يک از مردم به فراخور حال خويش به تهيه هيزم مبادرت می‌ورزيد و سپس بدان آتش می‌افروختند.
در رو به روی آتشی که در حضور سلطان يا امير افروخته می‌شده است، خوانی می‌گسترده‌اند و شعرا قصائدی را که در مدح شاه و وصف سده سروده بودند در آن هنگام يا پس از آن می‌خواندند و مردم به شادی و رامش پرداخته و با جهيدن از فراز توده‌های کوچک آتش نشاط خود را آشکار می‌ساخته‌اند. در اين شب، پدران برای فرزندان و خردسالان خويش بوق سفالی می‌خريدند. بقول بيرونی در شب سده ايرانيان دود بر می ‌انگيختند ، تا دفع مضرت کرده باشند. (دفع ضرر)
ب) مراسم سده در عصر حاضر : اين قسمت بدو بخش متمايز تقسيم می‌گردد، يکی مراسم سده نزد زرتشتيان و ديگری جشن سدهء مسلمين نواحی مختلف ايران .
۱) در نزد زرتشتيان بدين صورت است که ابتدا پشتة بزرگی از خار و هيزم فراهم و رويهم انباشته می‌کنند، عده‌ای از افراد زرتشتی در محل ساختمان محصور شاه حاضر می‌شوند و سه روز در آن مکان بشاد کامی می‌پردازند. از نيم روز به بعد تماشاگران که بيشتر اهل شهر بودند، می‌آمدند و جشن را آغاز می‌کردند و همينکه آفتاب در پس افق پنهان گشت، ده موبد که لاله‌ای در دست دارند و دست ديگرش بدست موبد ديگری است و آن موبد هم دست موبد ديگر را گرفته است دور کوهة خار، شروع بگردش می‌کنند و نيايش آتش می‌خوانند، اين موبدان لباس سپيد به تن دارند و پس از آنکه سه مرتبه بگرد پشتة خار گشتند، تودة خار را از اطراف با همان لاله‌ای که در دست دارند آتش می‌زنند، پشتة خار که آتش گرفت، چون بتندی فروزان می‌شود بسيار تماشائيست بطوری که گرمی آن حلقة تنگ جمعيت را با هياهو و جنجال از دور خود پراکنده می‌کند، ولی جمعيت نيز بزودی تلافی می‌کنند و همين که شعله‌های آتش از شدت خود کاست، مجدداً بسوی آن هجوم می‌آورند و جسم نيمه جانش را به بازی می‌گيرند و از روی آن می‌جهند حتی اسب سوران از فراز توده‌های آتش می‌پرند.
۲) جشن سده‌ای که در بعضی نقاط ايران گرفته می‌شود ساده‌تر است، يعنی بهمان ترتيب که گفته شد مردم پشته‌هائی از خار و خاشاک گردآورده و هنگام غروب آتش می‌زدند. گاهی لب بسرودن ترانه‌ای دلکش می‌گشودند و گاهی نيز جامه‌های ويژه‌ای به تن‌کرده و به شادی می پرداختند، همانند سيزده نوروز آن را برگزار می کردند.

پی نوشت‌ها:
۱- شمس قيس، المعجم فی معابير اشعار العجم، تصحيح مدرس رضوی، تهران، خاور، ۱۳۱۴، ص ۱۵۸.
۲- فرهنگ برهان قاطع ذيل لغت سده.
۳- ابوريحان بيرونی، محمد بن احمد، التفهيم، با تصحيح جلال همائی، تهران، ۱۳۱۸، ص ۲۵۷.
۴- همان ص ۲۵۷.
۵- کريستن سن، آرتور امانوئل، نمونه‌های نخستين انسان و نخستين شهريار در تاريخ افسانه‌ای ايرانيان، تهران، نشر نو، ۱۳۶۳، ص ۱۸۰.
۶- ابوريحان بيرونی، محمد بن احمد، بقلم علی‌اکبر دانا سرشت، تهران، خيام، ۱۳۲۱، ص ۲۲۶.
۷- افشار شيرازی، جشن سده، تهران، انجمن ايرانشناسی، ۱۳۲۴، صص ۴ – ۲۱