سرعت نابودی زندگی روستایی در ایران نگرانیها را برای تأمین امنیت غذایی کشور ۸۰ میلیون نفری افزایش داده است. درحال حاضر تنها ۲۸ درصد جمعیت کشور روستانشین است. این موضوع درحالی رخ میدهد که براساس گزارش بانک جهانی سرعت شهرنشینی در ایران دوبرابر میانگین جهانی است.
تنها نیمی از روستاییان کشاورزی میکنند
روستاها در ایران با سرعت خیرهکننده رو به نابودی میروند. توسعه سریع شهرنشینی و نداشتن برنامه جامع برای گسترش شهرها در ایران، حالا امنیت غذایی کشور ۸۰ میلیون نفری ایران را نشانه رفته است. درسال ۳۵ جمعیت غالب ایرانیهای روستانشین بودند. براساس گزارش مرکز آمار ایران در اینسال ۶۸ درصد مردم کشور را روستاییان تشکیل میدادند اما در ۶ دهه گذشته جمعیت ایران با سرعت خیرهکنندهای به شهرها مهاجرت کردند.
گزارش بانک جهانی نشان میدهد سرعت شهرنشینی در ایران تقریبا دوبرابر میانگین جهانی است. این شتاب فراوان ایرانیها برای شهرنشین شدن موجب شده که هماکنون تنها ۲۸ درصد مردم کشور روستانشین باشند و بار تأمین غذای ۷۲درصد جمعیت شهرنشین را به دوش بکشند. این درحالی است که گزارش مرکز پژوهشهای مجلس حاکی از آن است که جمعیت شهریها به سرعت تکثیر میشود و ازسال ۳۹ تاکنون حدود ۳٫۹ برابر شده است. درحالی که جمعیت روستایی کشور از آن زمان تاکنون تنها ٦٠درصد رشد کرده است.
ماجرا زمانی هشداردهندهتر میشود که بدانیم نیمی از محدود ساکنان روستا کشاورزی را رها کردهاند. به گفته «مصطفی آقایی» معاون آموزش و ترویج سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی تنها نیمی از ساکنان باقیمانده در روستاها به کشاورزی اشتغال دارند و ٧٠درصد کشاورزان باقیمانده نیز سالخورده و بیسواد هستند.
سرعت نابودی روستاها در دولت گذشته ۳ برابر شد
در دهههای گذشته ایران نهتنها هیچ برنامه جامعی برای توسعه شهرنشینی نداشته، بلکه برخی سیاستهای اشتباه به نابودی روستاها دامن زده است. در ٢٦ دیماه سال ٩١ کمیسیون اجتماعی مجلس طرحی را به تصویب رساند که براساس آن روستاهایی با جمعیت بیشتر از ۳ هزار و ۵۰۰ نفر میتوانستند به شهر تبدیل شوند. این درحالی است که مصوبه قبلی که درسال ٧٢ درمجلس وضع شده بود، روستاهایی با جمعیت بیشتر از ١٠هزار نفر مجاز بودند به شهرها بپیوندند و درواقع مصوبه مجلس نهم در دولت گذشته باعث شد سرعت تبدیل روستاها به شهر به ۳ برابر برسد. این موضوع درشرایطی اتفاق میافتد که کمتوجهی دولتها به روستاییان مزید بر علت شده تا انگیزه آنها را برای مهاجرت به شهرها تقویت کند.
۹۰ درصد روستاییان امنیت غذایی کافی ندارند
براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس متوسط فاصله درآمدی بین شهر و روستاها در ۱۵ سال اخیر به بیشتر از ۹۰ درصد رسیده است. این گزارش همچنین تأکید میکند، درسال ۹۲ متوسط درآمد ماهانه یک خانواده روستایی تنها ۴ دهم درصد بیشتر از مخارج آنها بوده است. این پژوهش واقعیتهای تکاندهنده دیگری از وضع زندگی روستایی در ایران گزارش میدهد. براین اساس دهک اول خانواده روستایی درسال ۹۲ بهطور میانگین ماهانه ۳۵۰ هزارتومان درآمد داشته است که با این حساب هرخانواده روستایی متعلق به دهک اول روزانه حدود ۱۱ هزار و ۵۰۰تومان درآمد داشته است. البته وضع درآمد ماهانه در خانوار روستایی مرفه نیز چندان تعریفی ندارد و خانوادههای متعلق به دهک دهم درآمدی معادل خانوادههای شهری دهک ششم دارند.
دراین گزارش که با عنوان «روستاهای ایران» منتشر شده، اعلام شده است در بین دهکهای مختلف درآمدی در روستاها تنها دهک دهم یعنی پردرآمدترین روستاییان درمنطقه نسبتا امن غذایی قرار دارند و ۹ دهک روستاییان از ناامنی غذایی رنج میبرند و دولت هماکنون سبد غذایی یارانهای را بین ۹ دهک از روستاییان توزیع میکند.
براساس این گزارش بهطور متوسط هرخانواده روستایی نسبت به خانوارهای شهری ۳۸درصد ماهی، ۲۵درصد لبنیات و ۲۰درصد گوشت قرمز كمتری مصرف میكنند. همچنین گزارشهای بانک مرکزی نشان میدهد سرانه مصرف گوشت قرمز در فقیرترین جوامع روستایی ایران درسال ۹۲ تنها ۱٫۶ کیلوگرم گوشت درسال مصرف کرده و به عبارتی هر فرد فقیر روستایی روزانه تنها ۴ گرم گوشت قرمز مصرف کرده است. این درحالی است که متوسط مصرف گوشت قرمز بین شهرنشینها درهمین سال معادل ۱۹ کیلوگرم بوده و درواقع شهرنشینها حدود ۱۲برابر روستاییان فقیر گوشت قرمز مصرف میکنند.
ایران رکورددار نابودی منابع آب و خاک درجهان
این موضوع درحالی رخ میدهد که نبود مدیریت کارآمد اقتصاد منابع در ایران موجب شده منابع طبیعی ما به شرایط تکاندهندهای برسد و قابلیت بهرهبرداری از آن به شدت تضعیف شود.
عیسی کلانتری مشاور معاون اول رئیسجمهوری دراینباره به «شهروند» توضیح میدهد: اگر بخواهیم در آیندهای نزدیک غذای ۱۵۰ میلیون نفر جمعیت کشور را تأمین کنیم، آن هم با بهرهبرداری از بالاترین تکنولوژیهای روز دنیا، به ۲۴۰ میلیارد مترمکعب آب نیاز داریم. این درحالی است که درحال حاضر و دربهترین شرایط تنها ۱۳۲ میلیارد مترمکعب آب دراختیار داریم.
او ادامه میدهد: از نظر فرسایش خاک نیز ایران رتبه نخست جهان را به خود اختصاص میدهد و درحالی که میانگین عمق خاک در ایران به ۲۳سانتیمتر رسیده، میانگین جهانی عمق خاک دو متر است. بنابراین عمق خاک درایران حدود ۱۱٫۵ درصد مقیاس جهانی است.
به گفته کلانتری ایران درحال حاضر تنها برای کمتر از نیمی از جمعیت خود یعنی حدود ۳۳ میلیون نفر غذا تولید میکند و خوراک ۴۷ میلیون نفر دیگر از راه واردات تأمین میشود. بنابراین با ادامه این روند و افزایش جمعیت کشور به حدود دوبرابر، امنیت غذایی کشور سیر نزولی شتابانی درپی خواهد گرفت.
روستاییان از تولیدکننده به مصرفکننده تبدیل شدهاند
حسین رسالتی، رئیس دانشکده کشاورزی ساری دراینباره به «شهروند» میگوید: روند کاهش جمعیت روستایی یک اتفاق جهانی است اما این رخداد درکشورهای توسعهیافته کنترل شده و درکشورهای درحال توسعه با سرعت بیشتری اتفاق میافتد. با این وجود در ایران به دلیل نبود سیاستهای کارآمد، اضمحلال سریع روستاها به یک زنگ هشدار برای امنیت غذایی تبدیل شده است.
او ادامه میدهد: درحال حاضر اراضی کشاورزی ایران به دلیل قوانین ارثبری سالبهسال کوچک و کوچکتر میشود و این زمینهای خرد و کوچک علاوه بر اینکه قابلیت تجهیز به ابزارهای مدرن کشاورزی ندارد، هزینه تولید را افزایش میدهد و درآمد را برای خانوار روستایی محدود و محدودتر میکند، به نحوی که صرفه اقتصادی کشاورزی را از بین میبرد و تولیدکننده را ناچار به رهاکردن کشاورزی و مهاجرت به شهرها میکند.
رسالتی تأکید میکند: مهاجرت روستاییان فقیر به شهرها، درواقع به حاشیهنشینی درکشور دامن میزند و قشر روستایی که سهمی در تولید و ضریب ناخالص ملی دارد، با اشتغال در مشاغل کاذب و در بهترین حالت خدماتی، از جرگه تولیدکننده به مصرفکننده تبدیل میشود.
دانش با مزارع ایران نسبتی ندارد!
رئیس دانشکده کشاورزی ساری در ادامه با اشاره به جمعیت بالای دانشآموختگان بیکار کشاورزی به «شهروند» میگوید: یکی از مهمترین راهکارهای تأمین امنیت غذایی در ایران، ورود دانش به مزارع کشور است. این درحالی است که مزارع ایران تاکنون نسبت چندانی با علم و فناوری روز نداشتهاند و از طرفی قریب به اتفاق کشاورزان ما، نیروی کار سالخورده و کمسواد هستند که آمادگی و پذیرش لازم برای جذب دانش به مزارع را ندارند.
رسالتی درباره موانع جذب دانشآموختگان به مزارع نیز توضیح میدهد: علت عمده این مسأله به مسائل فرهنگی ما و نگرش ایرانیها به کشاورزی برمیگردد. دانشآموختگان ما بیشتر منتظر یک میز و صندلی خالی هستند که به آنها پیشنهاد شود و کمتر به دنبال ورود مستقیم به عرصههای کشاورزی و کارآفرینی هستند. این درحالی است که روشهای نوین کشاورزی و بهعنوان مثال کشت گلخانهای توجیه اقتصادی بالایی دارد و کشورهای منطقه نیز فرصتهای صادراتی قابل توجهی دراختیار ما قرار میدهد.
او ادامه میدهد: با این حال سیستم آموزشی ما به صورت عمده مهارتمحور نبوده و دانشجویان را برای کارعملی و کارآفرینی تربیت نکرده است. ازطرف دیگر وضع اقتصاد کلان کشور بهگونهای است که دانشآموختگان را برای ورود به عرصه کار میترساند و نگران میکند. ضمن اینکه حمایتها و تسهیلات ارایهشده به دانشآموختگان نیز یا به اندازه کافی نبوده یا درمسیر درستی قرار نگرفته است.
جابهجایی یکمیلیون نفر در مرزهای ایران
دفتر صندوق جمعیت سازمان ملل در ایران در گزارشی از وضع شهرنشینی و مهاجرت داخلی در ایران میگوید حدود یکمیلیون نفر در مرزهای کشور در سهسال گذشته جابهجا شدهاند. بنابراین گزارش گرچه روند مهاجرت روستاییان به شهرها کاهش داشته است اما روند مهاجرت از شهری به شهر دیگر سیر افزایشی را نشان میدهد. بر این اساس در سه دهه گذشته سالانه بهطور میانگین یکمیلیون نفر در مرزهای کشور جابهجا شدهاند که ۷۱ درصد این جمعیت در مناطق شهری زندگی میکنند و انتظار میرود که این رقم تا سال ۲۰۵۰ به ۸۰درصد برسد.
روند مهاجرت از روستا به شهر کند شده است. بهطوری که مهاجرت از شهر به روستا ۱۵درصد کل مهاجرتها را شامل میشود و حجم مهاجرت از روستا به شهر ۱۳درصد افزایش پیدا کرده است.
در این گزارش؛ دلیل اصلی مهاجرت مردان در ایران، اشتغال و فرصتهای اقتصادی و دلایل دیگر مهاجرت موضوعاتی مانند تحصیل، خدمت سربازی و دسترسی بهتر به مسکن و... عنوان شده و کلانشهرهایی مانند تهران، اصفهان و خراسانرضوی بیشترین حجم مهاجر کشور را در خود جای دادهاند. بهطوری که بین سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ حدود ۳۸۰ هزار نفر به تهران مهاجرت کردهاند اما استانهای خوزستان، کرمانشاه و آذربایجانغربی بالاترین نرخ مهاجرت منفی را داشتهاند.
دراین گزارش با استناد به مطالب منتشره ازسوی وزارت راهوشهرسازی آمده است، ایران کشور هماکنون سیاست یکپارچه و هماهنگی در رابطه با شهرنشینی ندارد؛ شهرداریها و فرمانداریها در دهههای اخیر سیاستها و برنامههای منطقهای را تدوین کردهاند که بیشتر شامل سیاستهای پراکنده نظیر برنامه توسعه روستایی، برنامه جابهجایی، انتقال پایتخت و برنامه توسعه کشاورزی بوده است.