ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 13.12.2015, 7:16
پژوهشگری که هیچگاه پشتش به دولت گرم نبود

شرق

يكشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۴
هوشنگ جاوید می‌گوید: در این کشور هیچکس به موسیقی و پژوهش پیرامون آن اهمیت نمی‌دهد. بهمن بوستان بدون پشتوانه دولتی کار خود را انجام داد و توانست پیوندی را که بین موسیقی و فرهنگ مردمی ایران وجود دارد را تبیین کند.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ امروز یکشنبه ۲۲ آذر؛ زادروز بهمن بوستان بهمن، ادیب و پژوهشگر در زمینه لغت فارسی، موسیقی سنتی و نواحی و فرهنگ فولکلور ایران است. بهمن بوستان را می‌توان پیر قوم پژوهشگران دانست. او فرزند مجدالعلی بوستان و نوه‌ محمد‌حسن وحید دستگردی ادیب و شاعر دوران مشروطه بود. دوران تحصیلی اولیه را در تهران گذراند و سپس در سال‌های اولیه دهه چهل به عنوان یکی از دستیاران دکتر محمد معین در تدوین و گردآوری لغت برای فرهنگ معین و دهخدا با این چهره نامی ادبیات ایران به همکاری پرداخت.
بوستان همزمان با همکاری با دکتر معین به نوشتن مقاله و یادداشت برای نشریات ادبی و فرهنگی پرداخت. او در‌‌ همان سال‌ها به استخدام سازمان رادیو و تلویزیون درآمد و به همکاری با این نهاد پرداخت. نگارش یادداشت و مقاله در نشریاتی چون کلک و ادبستان از دیگر فعالیت‌های بوستان به‌شمار می‌رود. بوستان در سال‌های اولیه دهه هفتاد بانی برگزاری جشنواره هفت اورنگ شد که با همکاری محمدرضا درویشی در تالار اندیشه و با حضور چهره‌های نامی موسیقی سنتی و نواحی ایران برگزار شد. در کنار این جشنواره او کتاب هفت اورنگ را با همکاری درویشی منتشر کرد. بوستان پژوهش‌های گسترده‌ای نیز در زمینه موسیقی زورخانه و ورزش‌های باستانی انجام داد و در توسعه این ورزش نقشی تعیین‌کننده داشت.
او در سال‌های اولیه دهه هشتاد به عنوان عضو کانون پزوهشگران خانه موسیقی انتخاب و چند سالی در این سمت ادامه فعالیت داد. از آنجایی که بهمن بوستان از حافظه‌ای قوی برخوردار بود؛ تبار‌شناسی او از اهل فرهنگ و هنر و به خصوص اهالی موسیقی زبانزد این مجموعه بود. بوستان را می‌توان الگویی مناسب برای پژوهشگران جوان دانست هرچند که هیچگاه حمایتی نشد و به تنهایی به جست‌و‌جو‌گری در حیطه‌های مختلف پرداخت.
بهمن بوستان در سال‌های پایانی عمرش بیمار و خانه‌نشین شد و در ‌‌نهایت در روز ۲۷ آبان ماه سال ۱۳۹۳ در سن ۷۹ سالگی در تهران بر اثر ایست قلبی درگذشت. در روز پنجشنبه ۲۹ آبان پیکر وی از مقابل تالار وحدت تشییع و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
در ادامه یادداشت هوشنگ جاوید پژوهشگر موسیقی ایرانی و از دوستان بهمن بوستان را می‌خوانید:

هیچ هیچ هیچ!

پیش از انقلاب رادیو و تلویزیون درگیر نوعی روزمرگی بود. موضوعات جدی کمتر مطرح می‌شد و بیشتر تبلیغی برای زندگی فرنگی و تجمل‌گرایی شده بودند. در آن زمان بهمن بوستان در کنار استاد شیرازی فعالیت می‌کرد. برنامه‌ای تحت عنوان «ایران زمین» به کوشش بهمن بوستان ساخته و پخش شد. برنامه‌ای که حدود ۳۰ دقیقه بود و هر هفته یک بار پخش می‌شد. این برنامه با استقبال زیادی روبه‌رو شد و زوایای جدیدی از فرهنگ ایران را برای مردم به نمایش گذاشت. پس از انقلاب اسلامی با هزینه شخصی خودش فصلنامه‌ای تحت عنوان «بوستان» منتشر کرد که به دلیل نداشتن حمایت مالی متوقف شد. در سال ۱۳۷۲ بود که بوستان با کمک محمدرضا درویشی طرحی برای شناساندن موسیقی نواحی ارائه کردند. این طرح به برگزاری جشنواره‌» هفت اورنگ» منتهی شد؛ جشنواره‌ای که البته فقط یک سال برگزار شد. در این جشنواره به موسیقی دستگاهی ایران و همچنین موسیقی محلی و اقوام ایران پرداخته شد. بوستان به دنبال پیدا کردن رابطه‌ای برای این موسیقی‌ها بود. یکی دیگر از اقدامات مهمی که بوستان را تبدیل به چهره مهم در موسیقی ایران کرد تحقیقاتش در زمینه موسیقی زورخانه است. بهمن بوستان فرهنگ زورخانه را از نظر حرکت و موسیقی دنبال کرد و هم اکنون بسیاری از اهالی زورخانه قدردان زحماتش هستند. او اولین کسی بود که باعث شد گروه‌های موسیقی جزیره کیش و قشم به جشنواره فجر حضور یابند و موسیقی «زار» را اجرا کنند. در مجموع بوستان مقالات فراوانی تالیف کرد و توانست پیوندی را که بین موسیقی و فرهنگ مردمی ایران وجود دارد؛ تبیین کند.
در زمینه فرهنگ پژوهش و البته پژوهش موسیقی دولت هیچ کمکی مادی یا معنوی انجام نمی‌دهد. کسانی مثل بوستان همیشه با همت خود کار کردند و هیچ‌گاه پشتشان به دولت‌ها گرم نبود. در سال‌های گذشته برای استان‌های خراسان جنوبی و گلستان طرح‌های ارائه کردم؛ طرح‌هایی دقیق به همراه برآورد هزینه. خواستم قدم دیگری برای حفظ و شناساندن موسیقی محلی بردارم و هنوز هم می‌خواهم، اما مسولان و متصدیان امور برای موسیقی هیچ هزینه‌ای نمی‌کنند. امروز کسانی در تهران هستند که با لابی‌گری پول‌های سرسام آور از دولت دریافت می‌کنند اما پژوهشی صورت نمی‌‌گیرد و یا هیچ نتیجه‌ای ندارد. تحقیق در ایران هیچ درآمدی برای پژوهشگران واقعی به همراه ندارد. تنها در آمد من از چاپ کتاب‌ است که بیشتر آن‌ها در زمان تصدی‌گری رضا مهدوی در حوزه هنری به چاپ رسید. اما فقط حق مولف را دریافت کردم و هیچگونه دستمزدی بابت پژوهش نگرفتم. هیچ کدام از دولت‌ها دغدغه موسیقی ندارند و تنها حرف از کمک به هنر می‌زنند. این کشور نیاز به پژوهشگاه دارد و باید برای کارهای تحقیقاتی برنامه‌ریزی شود. در ایران فرهنگستان هنر داریم اما کارهای مفیدی که صورت گرفته بسیار ناچیز است. خانه موسیقی داریم اما آیا آن‌‌ها می‌خواهند موسیقی را ارتقا دهند؟ تا زمانی که نگرش نسبت مقوله پژوهش و به‌طور کلی هنر موسیقی تغییر نکند همین وضعیت باقی می‌ماند.