ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 15.12.2005, 7:23
نگاهی  گذرا بر ويژگی  تقليد و دنباله‌روی  در بين ما

طاهره شيخ الاسلام
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
پنجشنبه ٢٤ آذر ١٣٨٤

خلق را تقليدشان بر باد داد / ‌ای دو صد لعنت بر اين تقليد باد
آنكه او از پرده تقليد رست / او به نور حق ببيند آنچه هست
(مولانا)‌
رشد و شكوفايی‌ هر ملتی‌ در گرو خلاقيت‌ افراد آن‌ ملت‌ است‌، و در جوامعی كه در آن تقليد و دنباله روی از سنتها، آداب و عادات هزار ساله پيشينيان رايج و مرسوم است خلاقيت جائی برای بروز پيدا نمی‌كند و بدين ترتيب انتظار پيشرفت در اين جوامع انتظاری عبث است.
در اين نوشتار بگونه‌ای اجمالی خواهيم ديد كه چگونه امروزه پيروی از آداب و رسومی كه اجداد ما در زمان خود و در شرايط خاصی در راستای رفاه و آسايش بيشتر خود بوجود آورده اند، باعث سلب آرامش و آسايش ما می‌گردند. اين دنباله روی در بين مهاجران بدليل اينكه خود را در محاصره فرهنگ بيگانه می‌بينيد در تحت لوای حفظ هويت و فرهنگ با شدت و حدت بيشتری صورت می‌گيرد.
در اينجا تنها به نمونه‌هايی از اين آداب و رسوم و مشكلاتی كه بوجود می‌آورند اشاره می‌ شود*:

رسم سوغات بردن:
اين رسم بزمانی مربوط می‌شود كه‌ به دليل نبودن وسايط نقليه سريع مسافرتها هم طولانی‌تر از امروز بود و هم به ندرت صورت می‌گرفت. بعلاوه عدم استطاعت مالی افراد مانع از آن می‌شد كه بتوانند به فراوانی و به راحتی سفر كنند. همين شرايط نيز باعث می‌گرديد كه كالاهای توليد شده در نقاط مختلف جهان بيشتر در محل توليد خود يافت شوند. در چنين شرايطی هم دادن هديه و هم گرفتن آن كه نشان از شهر و دياری دور با مردمانی متفاوت داشت حادثه‌ای خوشايند و هيجان‌ انگيز بود.
اما امروزه كه مسافرت‌ها سريع تر، فراوان‌تر و كوتاه‌ مدت‌‌تر شده است، بيشتر كالاها در همه مناطق دنيا يافت می‌شود و بضاعت‌ خريد نيز برای‌ همگان‌ تقريبا بالاتر رفته، اين رسم بار زيادی را به خصوص بر دوش كسانی می‌گذارد كه بهر دليلی بيشتر به مسافرت می‌روند. چرا كه علاوه بر نگرانی عبور كالاها از گمرك، مشكل می‌توانند هديه‌ای بيابند كه تازگی داشته و رضايت خاطر و هيجانی در دريافت كننده آن بوجود آورد.
در مدت اقامتم در خارج از كشور بسياری از هموطنان را ديده‌ام كه هر چند گاه يكبار برای ديدن اقوام خويش به وطن می‌روند و نگرانی خريد سوغات خوشی ديدار دوستان و فاميل را در آنان تحت الشعاع خود قرار می‌دهد. اين عزيزان از چند ماه مانده به رفتن مترصد يافتن فروشگاههائی می‌شوند كه قيمت اجناس را پايين آورده‌اند، بعلاوه اين مسئله كه ميزان آبرو و هم چنين مقدار علاقه به اشخاص در جامعه ما، با قيمت سوغات خريداری شده اندازه گرفته می‌شود به مشكلات حاصل از انجام اين رسم می‌افزايد. چمدانها را با هر زحمت و مرارتی هست پر می‌كنند و با هزار دلهره و مشكل از گمرك رد می‌نمايند. در داخل كشور نيز در بسياری از مواقع آنطور كه خود شاهد بوده‌ام به ديدار مسافر می‌آيند، نه از روی عشق و دلتنگی كه رسم است و نمی‌شود نرفت، و هديه‌ای برای او می‌برند، نه با عشق و مهر كه رسم است و نمی‌شود نبرد، و از مسافر دعوت به شام و ناهار می‌كنند، نه از روی طيب خاطر كه رسم است و نمی‌شود نكرد. و دوباره چمدانها از هديه‌های دريافتی پر می‌شود و بر می‌گردد. صرف نظر از گله‌ها و دلخوری‌ها از كم يا زياد بودن و يا نامناسب بودن هديه‌ها و سوغاتها، بسياری از كالاهای برده و آورده شده در هر دو سو بدور ريخته می‌شود و آنكه در اين ميان بهره می‌برد همان فروشندگان كالا در دو طرف مرز می‌باشند و بس.
هديه‌ دادن‌ كار زيبايی است‌ اگر به‌خاطر عشق‌ و محبت‌ صادقانه‌ باشد و نه‌ به‌خاطر به‌جا آوردن‌ رسم‌. كاری‌ كه‌ با عشق‌ انجام‌ می‌شود پاداشش‌ در لذتش‌ نهفته‌ است‌، توقع‌ به‌دنبال‌ نمی‌آورد و ذهن‌ ما را از درگير شدن‌ در يك‌ معامله‌ می‌رهاند.

اقامت مسافر در منزل دوستان و اقوام:
وجود فقر از يك طرف و نبود مسافر خانه و هتل از طرف ديگر باعث می‌شده است كه مسافر به منزل اقوام و آشنايان وارد و در آنجا اقامت گزيند. طبيعتا كسانی كه جا و فضای كافی برای مسافر داشته و امكانات مالی آنها اجازه پذيرائی از او را به آنها می‌داده، هميشه از اين همجواری لذت كافی می‌برده‌اند. اما اين ميزبانی برای كسانی كه جا و امكانات كافی نداشته و ندارند چندان آسان نبوده و نيست. اين عمل نيز در شرايطی كه هتل و مسافر خانه‌ای در شهر نباشد و يا اگر باشد شرايط مادی مسافر اجازه اين كار را ندهد و يا جای ميزبان وسيع و وضع مالی او چنان باشد كه متحمل فشاری نشود بسيار خوب، انسانی‌ و دلپذير است‌. اما در وضعيتی‌ كه‌ ميزبان‌ جای‌ كافی‌ ندارد و مسافر از امكانات‌ مادی‌ خوبی‌ برخوردار است‌ و هتل‌های‌خوب‌ و مناسب‌ هم‌ دراختيار است‌، عقل‌ سليم‌ حكم‌ می‌كند كه‌ ميزبان‌ و مهمان‌ رنجی‌ را كه‌ نبايد و نشايد تحمل‌ نكنند بلكه‌ به‌ پاس‌ داشتن‌ اين‌ نعمت،‌ از در جوار هم‌ بودن‌ بدون‌ فراهم‌ كردن‌ سختی‌ برای‌ هم لذت‌ ببرند. اصولا اين تفكر غلط در بين ما رايج است كه محبتمان را به يك شخص با ميزان زحمتی كه برای او می‌كشيم محك می‌زنيم حتی اگر نيازی نيز به تحمل اين زحمت نباشد.
تا كی ما بايستی شاهد صحنه‌هائی باشيم كه ميزبان در غياب مسافر و يا مهمان از تنگی جا و فشارهای وارده بر خانواده اش شكايت كند، اما همين شخص هنگامی كه مهمانش می‌خواهد آنها را ترك كند، با قيافه تاثر بار از او می‌خواهد كه لطف كند و چند روز بيشتر بماند و تا كی بايد شاهد باشيم اشخاصی كه تمايل به رفتن به هتل داشته‌اند مجبور شده‌اند با همسر و فرزندانشان در يك اطاق تنگ منزل كنند چرا كه اقوام رفتن آنانرا به هتل توهين به خود تلقی كرده اند؟
انجام‌ يك‌ رسم‌ اجتماعی‌ بايستی‌ آرامش‌، آسايش‌ و لذت‌ هر دو طرف‌ را در پی‌ داشته‌ باشد. اگر در انجام‌ آن‌ فقط‌ آسايش‌ يك‌ طرف‌ نيز حاصل‌ شود، رنج‌ طرف‌ ديگر به‌ هدر نرفته‌ است‌. اما انجام‌ يك‌ رسم‌ كه‌ آسايشی برای كسی بهمراه نداشته باشد به‌ معامله‌ای‌ می‌ماند كه‌ در آن هر دو طرف‌ متضرر شده‌اند.

به ديدار مسافر رفتن و دعوت كردن از او برای شام يا ناهار:
يكی از رسمهای خوب ما در قديم به‌ ديدار مسافر رفتن‌ و دعوت‌ كردن‌ از او بوده است. اين رسم به زمانی بر می‌ گردد كه اولا مسافرت كار آسانی بود و سفری كه امروزه در يك يا چند ساعت با هواپيما صورت می‌گيرد به زمانی بس طولانی گاه شش ماه تا يكسال احتياج داشت. و ثانيا فقر و بيماری و حوادث ديگر باعث می‌شد كه سالم بر گشتن يك مسافر از سفر حادثه‌ای بزرگ تلقی شود. بديدن مسافر می‌رفتند تا از شهر و ديار و از مردمانی ديگر و از تجارب و خطراتی كه با آن مواجه بوده است بشنوند. سوغاتهای از آب گذشته را بگيرند و برای وارد نشدن فشار مالی به او هديه‌ای جايگزين آن كنند.
از طرفی از آنجا كه هنوز يكی از عمده ترين و سالمترين سرگرمی‌های جوامع سنتی و منجمله جامعه ما معاشرت می باشد، مردم از هر بهانه‌ای چون آمدن يك مسافر، به‌دنيا آمدن‌ يك‌ نوزاد، خريدن‌ يك‌ خانه‌ و گاهی‌ تخم‌ گذاری‌ يك‌ مرغ‌! برای ديدار يكديگر استفاده می‌كنند.
آمدن همسايه‌ها، دوستان ميزبان و ساير اقوام به ديدار مسافر كاری بسيار مطلوب است بخصوص كه امكانات‌ تفريحی‌ چون‌ تلويزيون‌، سينما، تئاتر و گردشگاه‌های‌ مختلف‌ و آثار و مناطق‌ ديدنی‌ چندانی نيز در روستاها و شهرهای ما وجود ندارد. دعوت مسافر به شام و ناهار توسط ملاقات كنندگان نيز اقدامی بسيار زيبا و انسانی است، چرا كه علاوه بر اينكه باری به اندازه يك شام يا ناهار از دوش ميزبان كه به خاطر حفظ آبروی خود فشار زيادی را نيز متحمل می‌شود، بر می‌دارد، موجب گردهم آيی آنها در مكانی ديگر و احتمالا آشنائی با افراد بيشتری می‌گردد. بديهی است انجام اين اعمال در هر زمان و هر كجا كه چنين شرايطی برقرار باشد بسيار نيكو و قابل تقدير است.
اما متاسفانه امروز شاهديم كه افراد به خصوص مهاجران علی رغم شرايط بسيار متفاوتی كه در آن قرار دارند بدليل اينكه اين اعمال از پيشينيان به ارث رسيده، احترام تلقی می‌شوند خود را مقيد و مجبور به انجام آن می‌بينند.
در مدت اقامت خود در سيدنی استراليا بارها شاهد بوده ام كه شخصی پس از ساليان دراز دوری، به ديدار يكی از بستگان نزديكش آمده است. دوستان ميزبان بدون اينكه مسافر را ديده باشند، يكی يكی و دوتا دوتا و گروهی به ديدار او آمده‌اند و آنها را به شام و ناهار دعوت كرده اند، و با اين كار نه تنها مانع از آن شده‌اند كه ميزبان و مسافر يا مسافرانش فرصت كافی برای تجديد خاطرات گذشته داشته و از بودن با يكديگر لذت ببرند، بلكه فرصت ديدار از مناطق ديدنی شهر را نيز از مسافر گرفته است. فرصتی كه در بسياری از مواقع امكان بدست آمدن مجدد آن پيش نخواهد آمد. بسيار نيز شاهد بوده ام كه ديدار كنندگان حتی فرصتی كه مسافر لازم دارد تا با ساعت و زمان جديد خود را مطابقت داده و از خستگی و خواب آلودگی بدر آيد را نيز به او نداده اند، باين دليل كه زودتر بديدن مسافر رفتن نيز نشان احترام بيشتر به او و ميزبان اوست.
از طرف ديگر در حاليكه گاهی از اين ديدارها و دعوتها در عذابيم اگر يكی از دوستان با لطف خود نخواهد باعث ناراحتی بيشتر ما شود يعنی به ديدار مسافر ما نيايد، اين عمل او را بی احترامی به خود به حساب آورده و از او دلگير شويم. در اينجا باز خود را در يك دايره بسته اسير می‌بينيم. دايره‌ای كه مانند ساير دواير اسارتمان فقط بدليل احترام تلقی شدن بعضی گفتارها و رفتار بوجود آمده است.
رهايی از اين اسارت بصورت انفرادی شهامتی می‌طلبد كه در توان همگان نيست، چرا كه به متهم شدن به عدم رعايت احترام و سپس منزوی شدن فرد می‌انجامد. اما بطور حتم می توانيم اين تحول فرهنگی را در محدوده كوچك دوستان نزديك و اقوام صميمی با توافق قبلی به اجرا در آوريم. شايد روزی اين گروههای كوچك بهم بپيوندند و اين فشار اجتماعی از روی دوش بسياری برداشته شود.
اگر به‌ جا آوردن‌ آداب و رسوم هزاران ساله اجدادی برای‌ ما ايجاد زحمت‌ و نارضايی‌ خاطر می‌كند بايستی بدانيم كه‌ تاريخ‌ مصرف‌ آن‌ گذشته‌ است‌.

اطعام پس از درگذشت عزيزان:
اين‌ رسم‌ نيز مانند بيش‌تر رسوم‌ ما دلايلی‌ انسانی‌ داشته‌ و دارد. اما امروزه ديده می‌شود كه در بسياری از مواقع اين رسم از محتوا خالی‌ و به‌ قيد و بندهای‌ دست‌ و پاگير اجتماعی‌ تبديل شده‌ است‌.
به احتمال‌ زياد مرگ‌ يك‌ فرد بهانه‌ای‌ بوده‌ است‌ برای‌ خانواده‌های‌ مرفه‌ يا نسبتاً مرفه‌ كه‌ مساكين‌ را كه تعدادشان نيز در كشور فقيری چون كشور ما كم نبوده است، اطعام‌ نمايند. اين عمل نيكو با توجه‌ به‌ باورهای‌ مذهبی‌ در جامعة‌ ما كه‌ در آن دعای‌ خير افراد اطعام‌ شده‌ از گناهان‌ متوفی‌ كم‌ كرده‌ و در عذاب‌ آخرت‌ او تخفيف‌ می‌دهد، حتی باعث‌ می‌شده‌ كه‌ خانواده‌ها پولی‌ را برای‌ اين‌كار ذخيره و يا حتی قرض‌ كنند و عده‌ای‌ مستمند‌ را اطعام‌ نمايند. اكنون‌ در بسياری‌ موارد شاهديم‌ كه‌ اين‌ مراسم‌ نه‌ ديگر با اطعام‌ مساكين‌ در ارتباط‌ است‌ و نه‌ شايد كسی‌ به‌ دعای‌ خيری‌ در جهت‌ كم‌ كردن‌ گناهان‌ متوفی‌ چندان‌ اعتقادی‌ داشته‌ باشد. بلكه اين اعمال را بدليل حفظ فرهنگ و آداب و رسوم و به بيان ديگر از ترس حرف مردم انجام می‌دهيم. و از آنجا كه مردم‌ نيز ميزان‌ علاقة‌ بازماندگان‌ به‌ متوفی‌ را در‌ تعداد بيش‌تر مدعوين‌ و ميزان‌ بيش‌تر اغذيه‌ و اطعمه می‌دانند گاه ديده می‌ شود كه غم‌ فقدان‌ عزيزان‌ تحت‌الشعاع‌ نگرانی‌ برای‌ برگزاری‌ يك‌ مراسم‌ آبرومند‌ قرار می‌گيرد.
همانگونه كه مشاهده كرديم فشارهای حاصل از پيروی از آداب و رسوم هزاران ساله را ما خود بر خود وارد می‌كنيم. بعبارت ديگر نه دولتها و سيستم‌های حكومتی در اين مسئله نقشی دارند و نه جای پای ابر قدرتها را در آنها می‌توان ديد. تنها كمی تفكر ما را به اين نتيجه ساده می‌رساند كه وقتی شرايط تغيير كرد، آداب و رسوم نيز بايد تغيير كنند. بيش از اين انتظار جايز نيست كه دستی از غيب برون نخواهد آمد و كاری برای ما نخواهد كرد.
بياييم از خود شروع كنيم و از همين امروز.

---------------------------------------------
* ساير آداب و عادات ما بگونه مشروح در كتاب "در اسارت فرهنگ" از آثار همين نويسنده مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. اين كتاب قرار است بزودی توسط انتشارات روزنه به چاپ رسد.