iran-emrooz.net | Tue, 18.10.2005, 19:44
مهماننوازی و تعارف در بین ما ایرانیان
طاهره شیخالاسلام
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
سهشنبه ٢٦ مهر ١٣٨٤
یکی از ویژگیهای ملی ما ایرانیان مهمان نوازی است که اکثر قریب به اتفاق غربیانی که به ایران سفر کرده اند، از آن سخن گفتهاند و ما نیز به آن مباهات فراوان میکنیم. ریشه یا یکی از ریشههای این خصوصیت ملی را نیز با کمی تعمق میتوان در فقر و ناامنی یافت که بر جامعه ما حاکم بوده است. توجه به این نکته ضروریست که ریشهی مشکلات اخلاقی و رفتاری ما هر چه که باشد تا به نامناسب بودن و زيان بخش بودن آنها بخصوص در شرایط متفاوتی که امروزه زندگی میکنیم ، واقف نشویم نمیتوانیم از اسارت آنها رهايی يابيم. تنها آگاهی به درد است که راه را به درمان هموار میکند.
در فرهنگ ما تنبلی و تن پروری مذموم تلقی میشود و تلاش و كار از ارزش والائی برخوردار است. چرا كه تنبلی به فقر و نهایتا به سربار بودن فرد میانجامد، و كار و تلاش در بيشتر مواقع به کسب در آمد منجر میشود که این خود نه تنها فرد را از دیگران بینیاز میکند، بلکه برای او این امکان را فراهم میآورد که باری از روی دوش دیگران بردارد و گرهی از کار آنان بگشاید. و در حقیقت اين روی پای خود بودن و گره گشائی از کار دیگران بوده که برای شخص احترام به ارمغان میآورده است. اما چنین به نظر ميرسد كه به تدريج معلول جای خويش را با علت عوض كرده است؛ بدین معنی که ارزش و احترامی را که برای كار و تلاش قائل بوديم ، به ثروت داده شده، و ناپسند بودن تنبلی و تن پروری نيز جای خود را به بیآبرويی و بیحرمتی شخص تهی دست داده است. در حاليكه بخوبی واقفیم که كار و تلاش همیشهی اوقات منجر به نابودی فقر يا ايجاد ثروت نميگردد. بعنوان مثال میتوان از زارعی نام برد كه تمام فصل را در مزرعه با جدیت كار میکند اما يك سرمای ناگهانی تمام محصول او را بر باد میدهد. بهمین ترتیب بیچیزی و فقر نیز همیشه به علت تن پروری و تنبلی نیست. چرا که حوادث غیر مترقبه طبیعی چون سیل و زلزله و یا جنگ و دزدی و غارت میتواند در چشم بر هم زدنی بسياری را تهی دست نماید. عدم انجام کار و تلاش، و تنبلی نیز الزاما به فقر نمیانجامد به عنوان مثال در جوامعی که اقتصاد نابسامان دارند و قانونی نیز در کار نیست، به راحتی میتوان بدون هیچ تلاشی به ثروت دست یافت.
طبعيتاً هنگامی كه در يك جامعه آبرو و احترام در داشتن ثروت خلاصه شده باشد ، مردم تحريك و تشويق به ثروت اندوزی ميشوند و چه بسا که اين كسب احترام و آبرو به قيمت زير پا گذاشتن ارزشهای اخلاقی و معيارهای انسانی تمام شود. هم تلاش در کسب ثروت و هم کتمان فقر باعث بوجود آمدن ویژگیهای نامناسب بسیاری میگردد. پی آمدهای اخلاقی-رفتاری ثروت یابی را به وقت دیگری موکول میکنم و در این نوشتار به پی آمدهای کتمان فقر میپردازم .
علائم فقر
رابطه فقر و آبرو
رفتارهائی که در جهت کتمان فقر در پیش گرفته میشود:
- مذموم بودن و گناه دانستن "دور ریختن نان" و یا "لگد کردن نان": از این عمل به عنوان کفران نعمت نام برده شده است چرا که در يك جامعهی فقير تكهای نان ميتواند گرسنهای را سير كند و یا حتی از مرگ او جلوگیری نماید.
- حفظ حرمت نان و نمک: به کسانی که توسط افراد خیر اطعام میشدهاند توصیه میشده است که عمل ناروائی در حق آنان روا نداشته و سپاسگزار عمل نیک آنها باشند. این سپاسگزاری در زمان حاضر که مسئله گرسنگی و نجات از مرگ نیز مطرح نیست ، به ناگوارترین و خطرناک ترین شکل ممکن تغییر صورت داده است؛ بدین معنی که هر گونه نظر و یا عقیده ای مخالف نظر میزبان ، شکستن حرمت نان و نمک خوانده میشود. عده ای از همین ويژگی یا ضعف فرهنگی استفاده کرده و با دادن شام یا ناهاری رای و نظر دیگران برای اهدافی که در پیش دارند میخرند، (شام یا ناهار انتخاباتی).
شاید ما از این مسئله غافلیم که "عقیده" گزاف ترین بهائی است که در ازای خوردن نان و نمکی در قدیم و یا چلو کبابی در عصر حاضر میتوان پرداخت. به نظر میرسد عبارت "مهمان خر صاحب خانه است" نیز در همین راستا در زبانزدهای ما وارد شده باشد.
- معادل قرار داشتن واژههای سلامتی و چاقی: از آنجائی كه كمبود غذا معمولاً منجر به لاغری و در مراحل پيشرفتهتر به بيماری ميانجامد و تناول زياد غذا منجر به چاقی میشود، در قديم و هم اكنون نيز در بسياری از مناطق كشور، چاقی و سلامتی به يك معنی گرفته ميشود. (اصطلاح چاق سلامتی).
- تقريبا كليه نذرهای مذهبی مانند سفرهی ابوالفضل، ختم انعام، آش زينالعابدين بيمار، شله زرد، حلوا و قربانی كردن گوسفند همه با خورد و خوراك سر و كار دارد. يعنی همهی آنها در راستای سير كردن گرسنگانی بوده كه در جامعه فقير ما بسيار وجود داشته است.
- در قدیم و حتی امروزه در بعضی از مناطق كشور خانوادهها بهدنبال دختری چاق برای ازدواج با پسرشان بوده و هستند. به اين دلیل كه لاغر بودن نشانهی كمبود غذا و فقر و در نتیجه نامحترم بودن خانوادهی دختر و چاقی نشانی از تغذيهی کافی و علامت دارائی خانواده و به عبارتی محترم بودن و آبرومند بودن آنان بوده است.
- سرخ نگاهداشتن صورت با سیلی؛ سرخی گونه نشانهای از تغذيه خوب و تغذيه خوب مستلزم داشتن پول و پول نشان آبرو و احترام بوده است. این اصطلاح در مورد کسانی بکار میرود که علی رغم فقر خود ، ظاهرشان را حفظ میکنند.
- «كاش يك مهمان بيايد تا ما يك غذای سير بخوريم» این اصطلاح نشان میدهد که مردم آنقدر نداشتهاند که خود و خانواده شان را سیر کنند اما برای حفظ آبروی خویش مجبور بودهاند، برای مهمانشان غذای چرب و نرمی تدارک ببینند. بنابراین به برکت وجود مهمان، افراد خانواده نیز غذای بهتری میخوردهاند.
- نیم سیر کردن کودکان قبل از رفتن به مهمانی؛ ازآنجا كه اولين نياز انسان غذا و در نتيجه بارزترين نشان فقر، گرسنگی است؛ بسياری از مادران قبل از رفتن به مهمانی در جهت حفظ آبروی خود فرزندانشان را نيم سير كرده و به آنها سفارش ميكنند كه تا به آنها تعارف نشده ، دست به غذا و ساير خوراكيها نزنند.
- داشتن اتاقی به نام اتاق مهمانخانه که اکنون پذیرائی خوانده میشود، تهیه بهترین و متنوعترین غذاها در مهمانیها، استفاده از بهترین سرویسهای غذا خوری و بهترینهای هر چیز برای مهمان.
-از آنجا که بارزترین نشان دارائی اغذیه و اطعمه است هيچ چيز باندازه نبودن غذا و ميوه و شيرينی در خانه، هنگامی كه كسی سر زده وارد ميشود باعث خجالت و از بين رفتن آبرو نميشود. و از آنجایی که بیشترین محبت به یک شخص گرسنه، سیر کردن اوست، امروزه نیز هیچ چیز به اندازه غذا دادن به افراد، یعنی مهمانی دادن نشان محبت قلمداد نمیگردد. اصراری كه امروزه در بین ما در رابطه با پرداخت پول غذای يكديگر رایج است نیز ریشه در همین پدیده دارد. با کمی توجه میتوان دید که تقريباً این اصرار در مورد هیچ کالای دیگری دیده نمیشود.
- فقر گسترده، گرسنگان را به در خانههای مردمی میکشانده است که وضع مادی بهتری داشتهاند . حتی مردم عادی نیز به امید خوردن غذائی، به بهانه احوالپرسی سرزده به خانه یکدیگر میرفتهاند. طبیعتا صاحب خانه حتی اگر خودش هم وضع چندان به سامانی نداشته، اگرمراجعه کننده فقیری بوده چیزی به او میداده و اگر آشنائی بوده او را بدرون میخوانده و در جهت حفظ آبروی خود در حد امکان از آو پذیرائی مینموده است. شايد ضرب المثل "مهمان حبیب خداست" در همین رابطه در بین ما رایج شده باشد. این ضرب المثل در جهت تشویق مردم به سیر کردن گرسنگان بوجود آمده است اما از آنجا که استفاده از واژه "فقير" و يا "گرسنه" ، غرور را جریحه دار میکرده، آنرا با کلمهی "مهمان" تعویض نمودهاند.
اینکه امروزه ما حتی در کشورهای بيگانه بخصوص در اوایل ورودمان اصرار به دعوت کردن هر كس كه تقهای به در میزند ، به درون خانه خود داریم و برای خوراندن و نوشاندن به او اصرار میورزيم ، میتواند ریشه در همین پدیده داشته باشد.
- از آنجایی که دست زدن به غذا نشانهی گرسنگی، گرسنگی نشان فقر و فقر معادل بیآبروئی بوده است ، مردم سعی میکردهاند دست به غذا نزنند. در نتيجه میزبان، مجبور بوده است مهمان را با اصرار وادار به خوردن نماید. هر چه مهمان مقید تر به حفظ آبروی خود بوده، دیر تر اصرار میزبان را پذیرا میشده و بدین ترتیب تعارف یا اصرار و انکار در میان اجداد ما بوجود آمده و بتدریج در تکرار خویش تبدیل به عادت گشته و به صورت میراث فرهنگی به ما منتقل گشته است.
رفتارها و آدابی که کمتر کسی شهامت کنار گذاشتن و یا حتی زیر سوال بردن آنها را دارد. این رفتارها هر چند ریشه در فقر و به نحو اولی در ترس ما از "مورد قضاوت قرار گرفتن" دارد، اما در پوشش زيبای مهمان نوازی، خوش برخوردی، خونگرمی، مردم داری و احترام ... خود را به ما تحمیل کردهاند. بدین معنی که وقتی تهیه غذاهای چند رنگ و تعارفات مکرر به مهمان" احترام " به او خوانده میشود، ما برای نشان دادن احترام خود به مهمان غذای متنوع تهیه میبینیم و تعارف میکنیم و بهمین ترتیب وقتی این اعمال احترام تلقی شود عدم انجام آن به مکدر شدن ما میانجامد. و این یکی از بيشمار دایرههای بسته فرهنگی ماست که ما را در اسارت خود گرفته است.
بیاییم با یک تصمیم آگاهانه و در محدودههای کوچک دوستانه یا فامیلی تعارفات را كنار بگذاريم که اگر چنین کنیم علاوه بر صرفهجويی در وقت، فشار روانی بسياری را نيز از دوش يكديگر برخواهيم داشت.
---------------
* اين مقاله بخشی از کتاب "در اسارت فرهنگ" میباشد كه توسط انتشارات روزنه ، تهران زير چاپ است.
* عنوان اصلی مقاله "نگاهی بر ویژگیهای مهمان نوازی و تعارف در بین ما ایرانیان" بود.
* مقالهی ديگری درباره "دورويی، غربستايی و غربستیزی در بين ما ایرانیان" از همين نويسنده