ازدواج و خانواده موضوعات مورد تحقیق بسیاری از پژوهشگران علوم اجتماعی در سالهای اخیر بودهاند. مجموعه کاوشها نمایانگر ان است که در جریان تحولات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی چند دهه گذشته، نه تنها فرم ازدواج و خانواده دگرگون شدهاند، [1] بلکه شهروندان بویژه در کلان شهرها و بخصوص در تهران شاهد رشد سلوکهای تازهای از همزیستی در جامعه بودهاند. تح آنها معتقدند که جامعه فعلی ایران مرحله گذار از جامعه سنتی به یک جامعه مدرن را سپری میکتد.[2] وا نچه که مسلم است ، ورود به این مرحله سبب تغییروتحولات بسیاری در جامعه خواهد شد. خانم عالیه شکر بیگی پژوهشگر، نتایج بارز آن را در شکاف نسلها، تغییر نگرشهای جنسیتی و اینکه ارزشهای اخلاقی و فرهنگی جامعه با چالشهای اساسی مواجه هستند میداند. میخواهم در این نوشته بدون آن كه به جزئیات این مباحث وارد شوم عمدهترین مؤلفههای اثرگذار در تحولات اجتماعی و فرهنگی دوران معاصر ایران که شهرنشینی و مدرنیزاسیون است و تأثیرات ان بر ییدایش و رشد هنجارهای تازه بویژه پدیده ازدواج سفید (همزیستی خارج از ازدواج رسمی) در کلان شهرها بپردازم.
پژوهشها و مطالعات مردم شناسی و جامعه شناسی در سیر تکاملی زندگی اجتماعی انسانها، مسیری از کوچ نشینی تا حضور در شهر را نشان میدهند. ضمنآ پدیده شهر و شهرنشینی به عنوان یک سوبژه برای بررسی تحولات روابط بین افراد جامعه به ویژه دلایل تغییر این روابط، نیز همیشه توجه محققان را به خود جلب كرده است. ازروی مطالعات انجام شده میتوان نتیجه گرفت که رشد شهر نشینی و مدرنیته بعنوان محرکی نیرومند با ایجاد نهادهای اداری، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود موجب تغییر و تحولات گوناگونی در عرصه ی حیات و نهادهای دیگر اجتماعی همچون درشیوه زندگی، روابط انسانها و مناسبات خانوادگی شده است.
البته لازم است در آغاز مکانیزمهای مهم در عرصه این تغییر و تحولا ت شهر و شهرنشینی را مورد توجه قرار بدهیم). نخست اینکه، علاوه یر عامل افزایش شهرنشینی، میزان رشد شهری شدن یا به عبارتی دیگر رشد مدرنیزاسیون مردم یک جامعه در حوزهها ی فرهنگی و آگاهی افراد آن جامعه است. دوم انکه چون شهری شدن شیوه زندگی جدید و مدرنی است که بطور گسترده حیات ذهنی، ارزشی، اجتماعی، فرهنگی، و ارتباطا ت انسانها را شامل میشود بنابراین چگونگی روند توسعه و جایگزیتی مناسبات و ارزشهای اجتماعی جدید است. اهمیت موضوع از انجا ناشی میشود که روند بی وقفه شهرنشینی و نوسازی اجتماعی بصورت اجتناب ناپذیری بر اشکال وشیوههای جدیدی از ارتباطات و هنجارها تآثیر میگذارند که دربسیاری از موارد اشکال قدیمی را یا به چالش میکشد و یا بتدریج ازمناسبات اجتماعی خارج میکند. بر اساس این طرز تلقی، شهرنشینی را میتوان یک فرایند تغییر و دگرگونی اجتماعی در عرصههای روبنا و زیربنای یک جامعه دانست که در درون خود مکانیزم تغییر را به همراه دارد.
“الگوی توسعه شتابان شهرنشینی در ایران با تحولات اجتماعی و فرهنگی زیادی همراه بوده است” ( آزاد ارملکی، تقی1381).[3] امروزه گستردگی فرهنگ شهرنشینی به میزانی رسیده است که نه تنها بخش مهمی از فرهنگ عمومی جامعه را تشكیل میدهد بلکه بسیاری دیگر از عناصر اجتماعی به طور مستقیم و یا غیر مستقیم از آن فرهنگ متأثر میشوند و در مواردی نیز بر آن اثر میگذارند. هم اكنون شهرها به ویژه كلان شهرها و در رأس آنها تهران به مهم ترین كانونهای بروز شیوهها و ارزشهای نوین در زندگی تبدیل شدهاند.[4] همانطوری که درسطوح بالا متذکر شدهام حیات ذهنی، اجتماعی، فرهنگی، و ارتباطا ت انسانها درتحولات فرهنگی و اجتماعی ایران درچند دههی اخیربدلیل گسترش شهرنشینی و مدرنیته دستخوش دگرگونیهای نسبتاً زیادی شده است. دراین نوشته ابتدا با استفاده از شاخصهای خاص کوشش دارم عوامل زمینه ساز وتأثیرگذار درتحولات بنیادین نظام فکری و ارزشی خانواده را بررسی کنم.
برای بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری “ازدواج سفید” و دگرگونی کارکرد و نقش افراد، لازم است که نگاهی عمیق تر ومروری اجمالی به ازدواج و مکانیزمهای مهم در تحولات آن که شامل تحلیلی بر واقعیتهای حاکم براین حوزه در جامعه فعلی ایران است داشته باشیم. جهت بررسی نگرش ذهنی مؤثر بر ساختار ازدواج و خانواده در ایران، مؤلفههایی همچون نقشهای جنسیتی و ساختار قدرت در خانواده بسیار مهم هستند جهت انجام این مهم، ابتدا، به فرایندهای منتهی به ایجاد تغییر در ساختار همزیستی و خانواده میپردازم. سپس به فرایند همزیستی مشترک بدون ازدواج رسمی” ازدواج سفید معضل اجتماعی یا ضرورتی گریز ناپذیر؟!” خواهم پرداخت.
تحولات شاخصهای اجتماعی در چند دهه اخیر
شهرنشینی
بر اساس امارهای موجود رشد جمعیت در ایران نشان از افزایش سریع میزان شهرنشینی در پنجاه سال اخیر دارد و ارقام، نشان دهنده بیش از دو برابر شدن میزان شهرنشینی و هشت برابر شدن تعداد جمعیت شهری در كشور است. رشد شهرنشینی ، جامعه ایران را دستخوش تحولات زیادی كرده است در حالی كه خود شهرنشینی در ارتباط با پدیده دیگری همچون رشد جمعیت قابل بررسی است. در مجموع پدیده افزایش شهرنشینی را در كشور میتوان معلول عواملی نظیر مهاجرت روستاییان به شهرها به علت توسعه صنعتی، تبدیل شدن تعدادی از نقاط روستایی به شهر و استحاله آبادیهای اطراف شهرهای بزرگ دانست.
ازدواج [5]
آمار نرخ ازدواج نشان میدهد که متوسط سن ازدواج از سال ۱۳۴۵ به بعد روندی افزایشی داشته است. به طوری که متوسط سن ازدواج دختران، خصوصاً روستائیان در طول چهاردهه اخیر همواره سیر صعودی داشته است. مطابق آمار سرشماری سال۱۳۷۵ میانگین سن ازدواج در ایران برای پسران تقریباً۲۶ سال و برای دختران تقریباً ۲۳ سال بوده است. اما انچه در اینجا حائزاهمیت است درواقع حداقل۱. سال فاصله بین بلوغ و سن ازدواج دردختران و پسران و کاهش ازدواج زیر ۲. سال است که در طی ۴. سال گذشته برای دختران از ۴۱ درصد به ۱۸ درصد رسیده است. امارها همچنین نشان میدهند که درصد زنان مجرد در سالهای اخیر با افزایش همراه بوده است. در سال ۱۳۸۱ کمتر از ۳ درصد از مردان ۱۹-۱۵ ساله ازدواج کرده بودند، در حالی که این رقم برای زنان ۲. درصد است.
بر اساس آمارها میانگین اختلاف سن زوجین در سال ۱۳۴۵ از ۴.۴ به۷، ۲ در سال ۱۳۸۱ رسیده است و دلیل کاهش آن افزایش سن ازدواج زنان است. در نتیجه اختلاف سن زوجین کاهش یافته است. در بررسیهای انجام شده بر تعداد مردان و زنان ازدواج نکرده کشور نشان میدهد که تعداد زنان مجرد ۱۵- ۳۴ ساله، چهار میلیون و سیصد چهل هشت هزار نفر و تعداد مردان مجرد۳۹- ۲. سال دو میلیون سیصد شصت یک نفر است. که این مساله نشان فزونی یک میلیون و نهصد هزار نفردختر مجرد در مقایسه با پسران مجرد است. آمارها نشاندهنده تاثیر افزایش سن ازدواج بر کاهش میزان همسرداری است. در میان اقوام، لر و بلوچ زنان کمترین سن ازدواج را دارند، ولی در عوض گیلکها دارای بالاترین سن ازدواج برای مردان و زنان هستند و از آنجا که میان سن ازدواج زنان و توسعهی یافتگی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. بنابراین تغییرات فوق، نشان دهنده سیر پیشرونده تأخیر در ازدواج و افزایش فاصله بلوغ و ازدواج است.
طلاق:
آمارهای طلاق در شهرها نشان میدهند كه طی ۱. سال گذشته همراه با افزایش میزان شهرنشینی میزان طلاق نیز افزایش یافته است. به طوری كه در شهرهای بزرگ از هر سه ازدواج، یكی به طلاق منجر میشود. رئیس سازمان ثبت اسناد کشور با بیان بخشی از آمار و ارقام ثبت شده در سال۹. گفت: در سال گذشته طلاق رشدی ۷ درصدی داشته و همواره شاخص مذكور در مناطق شهری كشور به مراتب بیش از مناطق روستایی بوده است. پژوهشگران در ایران هچنین نوعی همگرایی را میان شهر و روستا از نظر میزان طلاقمتذکرمیشوند.انانهمچنان عواملی را كه در افزایش میزان طلاق دخالت دارند را توسعه شهرنشینیـی و هنجارهای جدید زندگی، آموزش عالی و استقلال مالی زنان توصیف میكند.
اشتغال:
مرکز آمار ایران از افزایش نیروی کار مردان و زنان در سال ۹. نسبت به سال ۸۵ و از مشارکت بالای زنان خبرداد. عوامل متعددی میتوانند بر احراز نقش شغلی زنان یا عدم آن و ادامه یا ترك آن مؤثر واقع شوند. با رشد سطح تحصیلات زنان و بالا رفتن سنّ ازدواج، عرضه نیروی کار زنان افزایش یافته و نرخ مشارکت آنان از۱۱ درصد در سال ۱۳۷۵ به ۱۹درصد در سال ۱۳۸۲ رسیده است و نرخ بیکاری زنان شهری خواستار اشتغال، در عرض هشت سال اخیر، دو برابر و بالغ بر ۲۴ درصد شده است. تحقیقات دیگری نشان میدهد با گذشت سه دهه، از میزان مخالفین با اشتغال زنان بیرون از خانه كاسته و بر موافقین آن افزوده شده است.حتی شاغل بودن یک زن در جامعهی امروز تبدیل به یک ارزش اجتماعی شده است تا جایی که زن شاغل امروز به خاطر شغلش، خود را بالاتر از زن خانه دار میداند. پژوهشهای انجام شده در بازار کار نشان از رشد نیروی کار در سالهای گذشته میدهد که دراین میان میزان رشد در بین افراد تحصیلکرده ومخصوصا زنان سهم قابل توجهی را به خود اختصاص دادهاند.. نتایج تحقیقات بدست آمده تایید میکند که بین اشتغال زنان و تحصیل ا نا ن رابطه مسقیمی وجود دارد. همچنین مواردی همچون گسترش ارتباطات اجتماعی وکسب استقلال مالی از انگیزههای قوی اشتغال زنان در تمامی سطوح تحصیلی به شمار میآید. رشد سطح تحصیلات زنان و ورود آنان به بازار کار نیز عامل موثر دیگری است که به عنوان مقوله تاثیرگذار در افزایش عرضه نیروی کار زنان مطرح شده است.
اندیشمندان علوم اجتماعی درایران معتقد هستندکه یک دگرگونی و تغییر ارزشی فکری درمیان زنان و مردان در رابطه با نقشهای جنسیتی و تقسیم قدرت دربیرون ودرون خانه در حال گسترش است. از جمله مهم ترین موارد تغییر دگرگونی در نگرش سنتی جامعه در ایفای نقش بیرون از خانه توسط مردان( عمومی) و ایفای نقشهای خانگی (خصوصی) توسط زنان بخصوصدرکلانشهرها روبروهستیم
تحصیلات [6]
بر اساس آمارها (%35) درصد از از زنان درسال ۱۳۵۵ باسواد بودهاند و این رقم به ( %74.36) در سال ۱۳۷۵ افزایش یافته است. نسبت باسوادی زنان در نقاط شهری ( %78.1 ) و نقاط روستایی (%62.41 ) میباشد. اما در مجموع و در مقایسه با مردان، تعداد زنان بی سواد از مردان بیشتر است. نسبت باسوادی در بین مردان در سال ۱۳۷۵ برابر(%84.66) بوده است. در بین استانهای کشور، تهران (%79.91) اصفهان با (%80.9) و سمنان (% 80.9 ) و یزد با ( %79.9 ) باسوادان زن قرار دارند و استانهای سیستان و بلوچستان، کردستان و آذربایجان غربی به ترتیب ( % 48.91) و(% 57.4) و ( %58.6) در پایین ترین درصد است. عوامل مختلف از جمله آداب و رسوم، سنتها و فرهنگ حاکم بر این مناطق و نگرش آنها به امر تحصیل دختران میتواند در کم بودن تعداد زنان باسواد مؤثر باشد.
براساس سالنامه آماری ۱۳۸۵مرکز آمار ایران، تعداد کل دانشجویان دختر نسبت به پسر از سال تحصیلی ۱۳۸۱ء۱۳۸۲ به این سو هر ساله افزایش یافته است. طبق این آمار، نسبت کل دانشجویان دختر شاغل به تحصیل در دانشگاههای کشور از(% 49 ) در سال ۱۳۸.، ۱۳۸۱ به (% 52) در سال تحصیلی ۱۳۸۵، ۱۳۸۶ رسیده است.نسبت دانش آموزان دختر مقطع پیش دانشگاهی به کل دانش آموزان در همین مقطع، هر سال افزایش پیدا کردهاست. به طوریکه در سال تحصیلی ۱۳۸۸، ۱۳۸۹ این نسبت به ( %60 ) رسیده است.
جمعیت
در جریان دگرگونیهای اجتماعی و گسترش شهرنشینی اولین تغییر افزایش در حوزه رشد جمعیتی است که رخ میدهد. روند پرشتاب جمعیت اصلی جامعه ایران، جمعیت جوان است.جمعیت كشور در سال۱۳۵۷ حدود ۳۳ میلیون نفر و در سال ۱۳۷۵ حدود ۶. میلیون نفر بوده است. به این ترتیب در فاصله حدود ۲. سال، تقریباً ۲۷ میلیون نفر بر جمعیت ایران افزوده شده است. این افزایش بینظیر كه حاصل بالا رفتن میزان رشد جمعیت در چند دهه اخیراست، البته این روند رشد جمعیت كشور در تمامی گروههای سنی تأثیر یكسانی نداشته است. مطابق اطلاعات حاصل از سرشماریهای عمومی كشور، تعداد جوانان از حدود شش میلیون و سی هزار نفر در آستانة انقلاب به نه میلیون و چهار صد هزار نفر در سال ۶۵ و به حدود دوازده میلیون و سیصد وپنجاه هزار نفر در سال ۱۳۷۵ بالغ گردیده است. متفاوت بودن میزان رشد جمعیت در گروههای سنی جوان سبب شده است كه اهمیت نسبی این گروه نیزارتقاء یابد.
در سطوح پیشین مطالعهای داشتم بر آمارمتغییرهای اجتماعی که در روند توسعه شهرنشینی و مدرنیته دستخوش تحولات زیادی شدهاند. مسلمأ مطالعه مجزای متغیرهها بدون روند و رابطه سیستماتیک فی مابین، دارای ارزش علمی خاصی نمیتوانند باشند. زیرا شاخصهای اجتماعی به تنهائی فقط نشان دهنده یک یا چند رویداد abstract (انتزاعی ) اجتماعی هستند. بطور مثال آمار طلاق بخودی خود تنها نشاهنده یک روی داد اجتماعی طلاق است. اما هنگامی که این رویداد اجتماعی در روند و رابطه با سالها، تحصیلات، اشتغال قرار میگیرد دارای ارزش علمی میگردد. و در آن مرحله است که سیر تحولی و تاثیر گذار آن، در رابطه با مناسبات دیگر را میتوان مطالعه کرد. و بدین سبب است که در روشهای جامعه شناختی تحولات اجتماعی را به شكل افقی، مقطعی و در انفصال پدیدها بررسی میکنند. با توجه به آنچه که به آنها اشاره شد میتوان گفت انچه که باید در مرحله نخست، مورد مطالعه و بررسیهای تحولات اجتماعی مورد توجه قرار گیرند چگونگی تاثیر تحولات اجتماعی بر روند رشد شاخصهای دیگر اجتماعی هستد و نه خود شاخصها. و مرحله بعدی، همزمان چگونه این روند تغییرات اجتماعی در پیدایش و رشد هنجارهای تازه و نهادهای نوین اجتماعی متآثرمیشوند.
تحت تاثیر روند رشد دگرگونیهای دموگرافیك و منا سبات اجتماعی جامعه شهری، پدیدهای جدید که در روانشناسی ” فرایند جوانی طولانی” نام دارد گسترش پیدا میکند. فرآیند جوانی طولانی شده، در واقع دورانی است که با شروع بلوغ جسمانی آغاز میشود معمولاً با تثبیت پایگاه اجتماعی فرد، گرقتن کار و تشکیل خانواده خاتمه مییابد. فرآیندی که به تعبیر روانشناسان، وظیفه اصلی آن، جستجوی هویت مستقل است. هویتی که در بسیاری از موارد میتواند درست در جهت مخالف باورها و ارزشهای اجتماعی نسل گذشته باشد. به عبارتی دیگر باعث پیدایش به اصطلاح ” تفاوت نسلی میشود که به معنای اختلافی طبیعی در باورها، ارزشها و هنجارهای میان نسلها شناخته میشود. این مفهوم بیش از هر چیز اشاره به جنبههای روانشناختی هر نسل دارد که همواره وجود دارد و در شکل عدم انطباق کامل جوانب رفتاری، اخلاقی، روانی و اجتماعی کنشهای نسل جدید در مقابل نسل قبلی مشاهده میشود.”(اسپاک، 259:1364) در مطا لعات روانشناسی به دو علت از مفهوم «جوانی طولانی شده» یاد میشود، اول به سبب جلو افتادن تحولات بلوغ و دوم به سبب بالا رفتن سن ازدواج و استقلال مالی است. پیدایش فرایند جوانی طولانی شده و تحولات دوران نو جوانی و جوانی بدلبل پتانسیلهای درونی و نقش مهم ان در تحولات ارزشی فکری و نو آوری در جامعه، توجه بسیاری از جامعه شناسان و جمعیتشناسان را به خود جلب کرده است.
تغییرات درونی و ارزشی در فرآیند جوانی طولانی شده ایران را میتوان از زاویههای گوناگون بررسی کرد. امروزه سرعت تحولات اچتماعی باعث شکاف بین نسل فرزندان و والدینشان شده است. فرزندان در مقایسه با والدین اطلاعات، گرایشها و رفتارهای متفاوتی دارند، عوامل متعددی بر این پدیده تأثیرگذا شته و این شکاف را ایجاد میکنند. سرعت تحولات و بسط ارتباطات با جهان توسعهیافته، توجه بیشتر جوانان به برنامههای جهانی شدن فرهنگ، رسانهها، گسترش روزافزون انجمنها و کانونهایی غیر از کانون خانواده برای پیوستن و تعلق یافتن جوانان به آنها میتواند باشد.
همانطوری که قبلآ نیز متذکر شده ام جامعه ایران در مرحله گذار تاریخی اجتماعی خود قرار دارد. آقای محمد رحیمی معتقد است که ” عدم برقراری رابطه و تعامل منطقی میان نسلهای مختلف است که میتواند زمینهساز بروز شکاف نسلها گردد. در واقع شکاف بین نسلها وعدم تعامل منطقی بین آنها، از جمله چالشها و دغدغههایی است که همیشه وجود داشته اما در حال حاضر به دلایل مختلفی شاهد رشد بیش از پیش این شکاف و عدم توجه کافی به هنجارها و ارزشهای اجتماعی و عدم تعامل مناسب بین فرزندان (نسل جدید) و والدین (نسل گذشته) هستیم).” اما هدف من از پرداختن و تحلیل از فرآیند جوانی طولانی شده آن است که رابطه متقابل بین این پدیده، که خود زاده تحولات جامعه مدرن شهری است را با دیگر ارزشها و فرایندها ی اجتماعی مانند ظهور نسل جدیدی از نسل جوان شهری با باورهای و ارزشهای متفاوت، ازدواج، طلاق، میزان تولد، سن ازدواج، تحصیلات و اشتغال زنان، کاهش تفاوت سنی در ازدواج، محل سكونت در شهر و روستا، تغییرنگرشهای جنسیتی و روابط بین زنان، مردان و بطور كلی پایگاه اقتصادی اجتماعی افراد در پیدایش اشکال جدیدی از همزیستی، بررسی کنم.
امیل دورکیم (1916ـ1858) در رساله دکترای خود با عنوان تقسیم کار در جامعه با استفاده از کارکردگرایی تکاملی، شالودههای متحول شده همبستگی اجتماعی را بررسی کرده است. به عقیده دورکیم ” تکامل جوامع در طول زمان باعث دستهبندی فعالیتهای مختلف فردی در نهادهای مختلفی که در کار خود تخصص دارند، میشود. در نتیجه جامعه به لحاظ ساختاری و کارکردی دستخوش دگرگونی و تفکیک میشود. افراد و نهادها بر اساس تمایزها و ناهمسانی مکمل که آنان را به شکلی متقابل به یکدیگر وابسته میکند، به یکدیگر مرتبط میشوند. وجدان جمعی ضعیفتر میشود و حالت انتزاعیتر پیدا میکند و امکان رشد فردیت و آزادی را فراهم میسازد”. (استونز، 1379: 79) امروزه مطالعه خانواده به عنوان یك نهاد اجتماعی مورد توجه بسیاری از جامعه شناسان، مردم شناسان، روانشناسان و فمینیستها قرار گرفته است. پژوهشها حکایت از آن میکنند که جامعه امروزی ایران بخصوص در شهرهای بزرگ، ارزشهای ساحتاری درون خانواده و روابط بین اعضای آن دگرگون شده است. ودر نتیجه در كاركردها و روابط اعضای خانواده تغییرات مهمی پدید آمده است. بطور مثال، روابط درون خانواده، روابط میان زن و مرد و روابط فرزندان، والدین و خویشاوندان تحت تأثیر شرایط جدید اجتماعی متفاوت شده است. محققین علوم اجتماعی و فمنیستها معتقدند که برای پی بردن به تحولات یك پدیده، قبل از هر چیز باید آن را از نظر تاریخی مورد بررسی قرار داد تا بتوان تحلیلی درست از پیش زمینههای تغییر و دگرگونیها ی آن را ارائه داد. خانواده و ازدواج هم مانند هر پدیده دیگر اجتماعی تا بع روندی است كه بدون ترد ید در طی این روند دچار تحولات و دگرگونیها ی زیادی شده است.
محققین علوم اجتماعی و پژوهشگران تاریخ پایه و اساس خانواده و ازدواج در فرهنگهای مختلف را متفاوت میدانند. آنان ازدواج را یک پیوندی آیینی میدانند که طی قوانین یا رسومی خاص اصولآ بین زن و مرد برقرار میشود. طبق آن نظرات، هدف از این پیوند در گذشته بیشتر تشکیل خانواده و زایش فرزند بود. آنتونی گیدنز جامعه شناس انگلیسی خانواده را ” گروهی از افراد میداند که با ارتباطا ت خویشاوندی مستقیما پیوند یافتهاند، واعضای بزرگسال آن مسئولیت مراقبت از کودکان را برعهده دارند. پیوندهای خویشاوندی ارتباطات میان افراد است که یا از طریق ازدواج برقرار گردیدهاند، یا از طریق تبار که خویشاوندان خونی (مادران، پدران، فرزندان دیگر، پدربزر گها و غیره ) را با یکدیگر مرتبط میسازد. و در ازدواج رابطه جنسی از نظر اجتماعی به رسمیت شناخته شده و پسندیده است” (گیدنز، 1383 : 424)
اما به غیر از انچه آنتونی گیدنز در رابطه با خانواده گفته است، مهمترین ویژگیهای ازدواج، قانونمند بودن آن است. تمامی مراحل ازدواج از پیوند تا جدایی و نیز پس از فوت یکی از طرفین قانونمند است. بنابراین هر ازدواجی بر پایهٔ یکسری قوانین شکل گرفته و از طریق آن قوانین کنترل و ادامه مییابد. این قوانین به سه شکل است، قوانین عرفی، قوانین شرعی و قوانین مدنی. در جهان اشکال متفاوتی از ازدواج وجود دارند. (monogami ) تک همسری، معمولی ترین شکل ازدواج است که فرد محدود است به اینکه با یک فرد رابطه جنسی داشته باشد. (polygamyi ) چند همسری، چند شوهری عبارت است از ازدواج یك زن با چند مرد. این نوع همزیستی بسیار كمیاب و تنها در میان بعضی از اقوام و کشورها مانند: نپال، تبت، قوم تودادر هند و جزایر ماركیز دیده میشود. در جزایر ماركیز نیز مردان ماركیزی ازدواج با زنی را كه چند معشوق جداگانه دارد، امتیازی به شمار میآورند و گاهی نیز زنان با چند مرد زندگی مشتركی تشکیل میدهند و یكی از آنان پدر فرزندان به شمار میآیند. درمیان قوم تودادر هند چند شویی برادرانه رواج دارد یعنی ازدواج یك زن با چند برادر و عنوان پدر پس از اجرای یك مناسك خویشاوندی خاص، به یكی از این شوهران داده میشود. چند زنی : یعنی ازدواج یك مرد با چند زن كه در میان عبریها، چین باستان و هند، سنت بوده و هنوز هم در بسیاری از نقاط آفریقا، خاورمیانه و از جمله ایران و به طور كلی در میان مسلمانان رایج است. (Homo) امروزه در بعضی از جوامع نیز ازدواج بین دو مرد یا دو زن را مجاز میدانند.
ادامه دارد
————————-
فهرست منابع و مآخذ
قندهاری، پردیس: 1382، زن و قدرت :بررسی مردم شناختی
اسپاک، بنجامین : (1364)، «پرورش فرزند در عصر دشوار ما»، ترجمه: هوشنگ ابرامی، تهران: نشر صفی علیشاه.
استونز، راب : 1379، «متفکران بزرگ جامعهشناسی»، ترجمه، مهرداد میردامادی، تهران: نشر مرکز.
آزا د ار مکی، تقی: جا معه شنا سی خانو اده ایر انی، انتشا رات سمت، چا پ اول، سال ۱۳۸۶.
ریتزر، جر ج : نظر یهها ی جا معه شنا سی در دو را ن معا صر، ترجمه منوچهر ثلا ثی
.بهنام، جمشید: ساختهای خانواده و خویشاوندی در ایران تهران: جیبی 1350.
ترابی، علی اكبر: جامعه شناسی ادبیات فارسی، تبریز: فروغ آزادی، 1376.
كوئن، بروس : درآمدی به جامعه شناسی ترجمه ی محسن ثلاثی تهران: نشر توتیا 1378.
گیدنز، آنتونی : جامعه شناسی ترجمه منوچهر صبوری تهران:نشر نی، 1383.
ملكی، حسن : آشنایی با قانون اساسی كد 3010دوره كاردانی تربیت معلم تهران:شركت چاپ و نشر ایران
وثوقی، منصور: مبانی جامعه شناسی (1) رشته علوم اجتماعی انتشارات دانشگاه پیام نور
مظاهری، علی اكبر: خانواده ایرانی در روزگار پیش از اسلام
دکترعالیه شکربیگی و شیرین احمدزاده : بررسی نابرابری جنسیتی و عوامل مؤثر بر آن در میان زنان”شهر بوکان و میاندوآب”
دگر منابع
روزنامه همشهری شماره 3016 مورخه 19/1/1382
نشریه ندای صادق شماره 19 دانشگاه امام صادق
رضا منصوری، معماری علم در ایران، نشر (پایه)، در دست چاپ ٭این مقاله از مجله اخبار پژوهشگاه دانشهای بنیادی، سال شانزدهم، شماره1، بهار88، شماره پیاپی 52 نقل شده است.
حمید عضدانلو، گفتمان و جامعه، نشر نی، تهران1380
سازمان ثبت احوال كشورآمار لحظه به لحظه ایران
http://www.sabteahval.ir/default.aspx?tabid=6835Cachad
Vista.ir/article/228361
محسنی، (1382: ص99 و ص101)
—————————————-
1] قندهاری، پردیس
[2] ٭این مقاله از مجله اخبار پژوهشگاه دانشهای بنیادی، سال شانزدهم، شماره1، بهار88، شماره پیاپی 52 نقل شده است.
[3] از همان منبع
[4] محمد رحیمی، شکاف نسلی در رویکردهای جامعه شناختی
[5] محسنی، (1382: ص99 و ص101
[6] (مهدوی، 1377: ص107)
[7] آزا د ار مکی، تقی، جا معه شنا سی خانو اده ایر انی، انتشا رات سمت، چا پ اول، سال ۱۳۸۶