ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 31.05.2012, 8:05
قصه تلخ کودکان کار


خراسان
اگر «کودک» خطابش کنى حتى خودش هم تعجب مى کند. نه کودکى‌اش را باور دارد و نه کودکى کردن را بلد است. حتى نمى داند روزى مثل ۱۶ مهر ماه هر سال را به نام او زده‌اند «روز کودک» او فقط کار را مى شناسد و دشنام و کتکى را که مثل جیره روزانه نصیبش مى شود.
مى دانم که مى دانى هزاران هزار کودک کار در گوشه و کنار این کشور در کارگاه هاى کوچک و بزرگ در حال کار هستند ولى بگذار با یک نمونه کوچک آغاز کنیم.
۱۵ کیلومتر دور‌تر از جنوب شرق تهران، جایى میان زباله و دود، خاک و خاکس‌تر اجتماعى از کوره هاى سر به فلک کشیده در وسعتى بیش از ۱۲۰ هکتار خودنمایى مى کند. اینجا «محمودآباد» است، انتهاى جاده خاوران، نزدیک خاور شهر. اینجا معروف به بهشت کارگران کوره پز خانه است. اتاقک هایى را ساخته‌اند که پناهگاه و به اصطلاح خانه کارگران است و در آن مشتى آدم از جوان ۲۵ ساله تا پیرزن و پیرمرد ۷۰ ساله زندگى مى کنند. اما آنچه مایه تاسف است وجود کودکان کارى است که در این آلونک‌ها مى لولند. آن‌ها پا به پاى بزرگ تر‌ها ساعت ۳ صبح از خواب برمى خیزند و تا ۸ صبح کار مى کنند. یک ساعت فرصت صبحانه و خواب دارند و دوباره کار مى کنند و کار مى کنند تا ۸ شب. براى آن‌ها مدرسه شبیه یک خیال است، پارک و شهربازى به رویا مى ماند و بازى هاى کودکانه از یادشان رفته است. آن‌ها فقط کار کردن را مى شناسند و خستگى هایى را که با خود شب‌ها به بستر مى برند.

با این همه خستگى و فرسودگی، کارفرما حقوقشان را به والدینشان مى دهد و هستند والدینى که این پول‌ها را خرج موادمخدر مى کنند و جز حسرت چیزى نصیب کودکان نمى شود. آن‌ها حتى حقوق خود را نمى بینند. در اینجا همه نوع کارى هست؛ قالب کشی، گل سازی، بار جمع کنى وقالب دارى. اگر یک کارفرما حقوق او و خانواده‌اش را خورد مهم نیست، جاهاى دیگرى هم هست که مى توان کار یافت؛ پاکدشت، قرچک و پیشوا، اسماعیل آباد، یافت آباد، شمس آباد.

در هزار توى کارگاه‌ها
وارد دالان خانه اى مى شوم که پیش تر‌ها «خانه قمرخانم» نامیده مى شد. خانه اى که در هر گوشه حیاطش تکه مبل شکسته و کیسه هاى پر از خرده چرم و آشغال هاى مختلف به چشم مى خورد. دیوارهایى تیره از دوده چوب خانه نشان از این دارد که ساکنان خردسالش براى شب نشینى دور آتش جمع مى شوند.
این خانه گویا عکسى سیاه و سفید از خاطرات گذشته است که روزگارى اتاق هاى پرجمعیت آن پر از زندگى و شادى بود و حالا رنگ زندگى خود را باخته است.‌‌ همان اتاق هایى که روزى پذیراى مستاجرهاى جورواجور بود حالا تبدیل به کارگاه شده است. پرده یکى از اتاق‌ها را که کنار بزنى چند مرد قوى هیکل را مى بینى که بعد از خوردن ناهار مفصل، بالش به زیر دست لم داده‌اند و استراحت روزانه خود را با چرت ظهر کنار گاز پیک نیکىشان تکمیل مى کنند. رئیسان همه کارگاه‌ها اینجا جمع‌اند ولى کودکان بى نوا در کارگاه هاى کوچک این خانه مشغول کارند.
۵ کودک ۱۰تا۱۳ ساله ایرانى و افغانى به سرعت مشغول کار کردن هستند. یکى از روى الگو ورقه هاى چرم را قیچى مى کند و دیگرى که کمى سنش بیشتر است با چرخ مشغول دوخت هاى کنارى کیف است. یک کارگاه تولیدى کیف.
«امیرحسین» که کمى از بقیه بزرگ‌تر است و به نظر ارشد گروه نیز هست با تردید و ترس با من سخن مى گوید: «ساعت کارى ما از ۸ صبح تا ۱۲ شب است. شب‌ها همین جا مى خوابیم. روزمزد کار مى کنیم. حقوق من در ماه حدود ۳۰۰هزار تومان است ولى بقیه بچه‌ها ۲۰۰ هزار تومان مى گیرند. ۲ تا ۳ سال بیشتر درس نخوانده‌ام.»
مى پرسم اینجا امکانات رفاهى و بهداشتى دارید؟ مى گوید: «اینجا جز یک دست شویى کثیف هیچ امکاناتى ندارد. حمام هم ندارد. تهیه غذا هم با خودمان است.»
او از چگونگى خرج حقوق اندکشان در قبال این کار سخت نیز مى گوید، حقیقتى که دلت را بیشتر به درد مى آورد: «بیشتر بچه‌ها پولشان را براى خانواده‌شان مى فرستند.»
از پله هاى بلند این کارگاه که پایین بیایى در مجاور آن کارگاه نساجى دیگرى است. یک پسر ۱۳ ساله در آن مشغول انجام کار است. صاحب کارگاه جلوى در حاضر مى شود تا مانع از دید زدن ما به داخل کارگاه زیرزمینى‌اش شود که البته به خاطر تاریکى دید چندانى هم ندارد.
پیش از آنکه همه روساى کارگاه‌ها متوجه شوند، سرى به کارگاه کنارى مى زنم. «محمد» هشت ساله به زحمت قیچى بزرگ خیاطى صنعتى را باز و بسته مى کند تا کنار زیپ کیف‌ها را مرتب کند. درحالى که دو زانو بر روى زمین نشسته، سرش به کار خودش است و قیچى را باز و بسته مى کند. صاحب کارگاه‌شان به همراه مرد میان سال دیگرى بر روى صندلى پشت دستگاه چرخ خیاطى نشسته‌اند و محمد به همراه برادر و دو دوست هم سن و سال دیگرش بر روى موکت پوسیده اى که کفپوش زمین است کار مى کنند. یکى الگو‌ها را بر روى زمین مرتب کرده و کنار هم مى چیند و بقیه قیچى به دست هستند. باورش سخت است ولى همین هشت دست کوچک روزى ۵۰ کیف درست مى کنند.
رئیس کارگاه مى گوید که ماهیانه ۳۶۰هزار تومان براى اجاره این اتاق پرداخت مى کند و به خاطر همین باید شبانه روز کار کنند تا پول اجاره و دستمزد کارگر‌ها دربیاید.
وقتى چند کیلومتر آن سو‌تر مى روم با صحنه هایى دلخراش‌تر مواجه مى شوم. صحنه هایى که باور کنى یا نه در نزدیکى تو و نه در ۵۰۰سال پیش بلکه همین حالا در حال وقوع است.
چندین متر پیش از آنکه وارد مکانیکى خودروهاى سنگین شوم، صداى ضجه هاى کودکانه‌اش را مى شنوم. قدم‌هایم را تند مى کنم. وارد که مى شوم کودک ۷یا۸ساله اى را مى بینم که روى زمین افتاده، دست‌هایش را براى دفاع از خودش بالا گرفته و اشک ریزان التماس مى کند. مرد حدود ۳۰ساله اى نیز بالاى سرش ایستاده و با تسمه پروانه خودرو به جان کودک افتاده. جلو مى روم و مانع ادامه کار وحشیانه آن مرد مى شوم. ابتدا مى خواهد مرا نیز بزند. شروع به فحاشى و بددهنى مى کند ولى همین که مى گویم روزنامه نگارم و به پلیس زنگ مى زنم تسمه پروانه را به گوشه اى پرت مى کند و مى گوید: «شما از هیچى خبر ندارید. مادرش این بچه را دست من سپرده تا هم تربیتش کنم و هم کار یادش دهم. اگر کوتاه بیایم کلاهم پس معرکه است.»
دست نحیف و کبود کودک را مى گیرم و از زمین بلندش مى کنم. کاش کارى بیش از این از دستم برمى آمد. به مردى که اکنون مشغول نوشیدن آب از یک بطرى بزرگ است و با خشم به کودک مظلوم نگاه مى کند مى نگرم و به خود مى گویم چه توقع بى جایى است که در این کوچه پس کوچه‌ها و این کارگاه هاى مخوف از مواد قانون کار بگویى. شاید اینجا باید با زبان دیگرى سخن گفت.

حمایت از کودکان در قانون کار
متاسفانه با وجود تدوین قوانین مختلف در زمینه عدم به کارگیرى کودکان در مشاغل مختلف، هم اکنون درصد قابل توجهى از این گروه به جاى درس و مدرسه ترجیح مى دهند در بازار کار کشور فعالیت داشته باشند و یا اینکه هر دو کار را در یک زمان انجام دهند.
به دلیل وجود ممانعت هاى قانونى در مورد کودکان؛ این گروه بیشتر در مشاغل فیزیکى مانند آجرپزى و شیشه گرى به کار گرفته مى شوند. به عبارت دیگر، زمینه پذیرش کودک در محیط هاى بخش دولتى و بنگاه هاى بزرگ خصوصى وجود ندارد و این گروه‌ها مجبور مى شوند براى اشتغال فضاهاى دیگرى را جست‌و‌جو کنند.
در حال حاضر آمار مشخصى از تعداد کودکان کار در کشور وجود ندارد. البته ممکن است در این زمینه تحقیقاتى نیز توسط مراکز آمارى و حمایتى کشور انجام شود اما هیچ‌گاه آمار رسمى از تعداد کودکان کار، افزایش و یا کاهش آنان، نوع مشاغلى که در آن فعالیت مى کنند و یا به کار گرفته مى شوند و همچنین میزان دستمزدهاى آنان ارائه نشده است.
به گزارش مهر، قانون کار در ماده ۷۹ به صراحت در چند کلمه اعلام کرده است: «به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵سال تمام ممنوع است.» در ماده ۸۰ نیز پیش بینى شده کارگرى که سنش بین ۱۵تا۱۸ سال تمام باشد، «کارگر نوجوان» نامیده مى شود و در بدو استخدام باید توسط سازمان تامین اجتماعى مورد آزمایش هاى پزشکى قرار گیرد.
همچنین ماده ۸۱ قانون کار بر این موضوع تاکید دارد که آزمایش هاى پزشکى کارگر نوجوان حداقل باید سالى یک بار تجدید شود و مدارک مربوط در پرونده استخدامى وى ضبط شود. پزشک درباره تناسب نوع کار با توانایى کارگر نوجوان اظهارنظر کند و چنان چه کار مربوط را نامناسب بداند کارفرما مکلف است در حدود امکانات خود، شغل کارگر را تغییر دهد.
ماده ۸۲ قانون کار مطرح مى کند که ساعات کار روزانه کارگر نوجوان، نیم ساعت کمتر از ساعات معمولى کارگران است که البته ترتیب استفاده از این امتیاز با توافق کارگر و کارفرما تعیین خواهد شد. در ماده ۸۳ نیز ارجاع هر نوع کار اضافى و انجام کار در شب و نیز ارجاع کارهاى سخت و زیان آور و خطرناک و حمل بار با دست، بیش از حد مجاز و بدون استفاده از وسایل مکانیکى براى کارگر نوجوان را ممنوع اعلام کرده است.
در ماده ۸۴ قانون کار عنوان مى شود که در مشاغل و کارهایى که به علت ماهیت آن یا شرایطى که کار در آن انجام مى شود براى سلامتى یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیان آور باشد حداقل سن کار ۱۸سال تمام خواهد بود و تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعى است.

۲. ۵میلیون کودک کار
هر چند که گزارش منتشر شده مرکز آمار ایران و همچنین گفته هاى کار‌شناسان نشان مى دهد بیش از ۲میلیون و ۵۰۰ هزار کودک کار در کشور وجود دارد که در معرض جدى کودک آزارى جسمی، جنسى و اعتیاد قرار دارند ولى نایب رئیس کانون عالى انجمن هاى صنفى کارگران ایران با تاکید بر اینکه هم اکنون ۲۰میلیون کودک در کشورهاى مختلف دنیا کار مى کنند و آمار جداگانه اى در مورد وضعیت کودکان کار در ایران وجود ندارد، مى گوید: با این حال، درصدى از این ۲۰میلیون کودک در ایران زندگى مى کنند.
«ابوالفضل فتح الهى» نایب رئیس کانون عالى انجمن هاى صنفى کارگران ایران درباره این تجارت یا بازار کثیف مى گوید: در حال حاضر علاوه بر کوره پزخانه هاى اطراف شهرهاى بزرگ، برخى بنگاه هاى کوچک اقتصادى نیز به استفاده از کودکان کار روى آورده‌اند.
وى دلیل این کار را منفعت طلبى و پایین آوردن هزینه هاى بنگاه هاى کوچک مى داند و مى گوید: در واقع کارفرمایان واحدهاى کوچکى که مبادرت به استفاده از کودکان کار مى کنند به نوعى در حال سوء استفاده از آن‌ها هستند، چرا که در مورد آنان هیچ گونه قانون حمایتى از جمله بیمه، حقوق مصوب و پیش بینى هایى براى رفع اختلافات احتمالى با کارفرما وجود ندارد.
به گفته فتح الهی، در شرایط فعلى بازار کار تأمین اجتماعى و بازرسان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعى امکان تسلط به عملکرد بنگاه‌ها را ندارند و این موضوع باعث آسان‌تر شدن استفاده از کودکان کار مى شود.

تابستان و...
با شروع فصل تابستان تفاوت میان طبقات مختلف جامعه پررنگ‌تر مى شود. در کنار کودکانى که از صبح تا غروب وقت خود را در کلاس هاى آموزشى و تفریحى مى گذرانند، کودکانى هستند که براى تأمین مخارج زندگى و یا کمک در هزینه هاى جانبى و تحصیل به کارهاى مختلف مى پردازند. برخى از این کودکان به کارگاه‌ها و تولیدى‌ها مى روند و یا در مغازه‌ها به پادویى مشغول مى شوند. تعداد زیادى از این افراد آن هایى هستند که هر روز شاهد حضور آن‌ها در خیابان‌ها هستیم و به کارهاى غیرحرفه اى مشغول هستند.
«مرجان نماینده» کار‌شناس آسیب هاى اجتماعى در این باره مى گوید: در قوانین ایران کار کودک براى افراد کمتر از ۱۵ سال ممنوع است و کار‌شناسان سن ۱۸-۱۵ سالگى را مرحله اى براى یادگیرى مى دانند به طورى که کودک مى تواند کارآموزى کند و از این طریق وارد عرصه اشتغال شود. در ایران از کودکان کار حمایت نمى شود. تنها موسسات غیردولتى تشکیل شده‌اند که وظیفه حمایت از این کودکان را به عهده دارند.
او در مورد ساعات کارى کودکان و کارفرمایانى که کودکان را به انجام کارهاى سخت وا مى دارند مى گوید: معمولاً کودکان حدود ۲۰ ساعت کمتر از افراد بزرگسال کار مى کنند البته این ساعت کارى براى مشاغل معمولى است در حالى که ساعت کارى کودک در مشاغل سخت بسیار کمتر از دو ساعت و یا حتى ممنوع است؛ البته کمتر کسى این قانون را رعایت مى کند.
وى متذکر مى شود: کودکان کار تنها به کودکانى که در کارگاه‌ها کار مى کنند محدود نمى شود، بلکه افرادى که تکدى گرى را حرفه اى کرده‌اند و یا به دست فروشى در کوچه و خیابان مى پردازند هم کودک کار به شمار مى آیند که گاهى با کودک خیابانى اشتباه گرفته مى شوند.
او در مورد مجازات کارفرمایان خاطى نیز مى گوید: اگر نظارت و کنترل درستى حاکم باشد و قانون با جدیت پى گیرى و اجرا شود کسانى که کودکان را به کار نامتناسب وا مى دارند و از آن‌ها سوء استفاده مى کنند، به پرداخت جزاى نقدى و حبس محکوم مى شوند.

مشکلى که بزرگ‌تر مى شود
برخى کار‌شناسان بر این باورند که تحت تاثیر مشکلات اقتصادى و اجتماعى و نیز ضعف اجراى قانون و نظارت، این معضل نه تنها کاهش نخواهد یافت بلکه حتى بزرگ‌تر و پیچیده‌تر هم مى شود.
دکتر «بروجردى» جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه علامه طباطبایى در این باره مى گوید: نباید فراموش کرد که دولت در ساماندهى کار کودک نقش به سزایى دارد و باید در پى تدوین برنامه اى در حد استانداردهاى بین المللى باشد. به همین منظور باید از تشکل‌ها و گروه هایى که در این زمینه‌ها فعالیت مى کنند براى همکارى دعوت کند.
وى متذکر مى شود: اما حقیقت این است که مشکل کار کودکان به این سادگى رفع نخواهد شد. تا زمانى که کارفرمایان به دلیل سود مالى کودکان را به کار وا مى دارند و تا زمانى که میان تشکل‌ها و نهادهاى حمایتى اتحاد وجود نداشته باشد، این مشکل وجود خواهد داشت. چه بخواهیم و چه نخواهیم، با این وضعیت، معضل کار کودکان که در سال هاى اخیر به شدت ریشه دار شده، وخیم‌تر مى شود و البته نه در کشور ما بلکه در بسیارى از کشورهاى جهان هر روز بر تعداد کودکانى که در کارگاه هاى زیرزمینى و گوشه خیابان‌ها استثمار مى شوند و یا به تکدى گرى مشغول هستند، افزوده مى شود. از طرفى هر روز افرادى که از کودکان سوءاستفاده هاى مادى مى کنند، بیشتر مى شوند.
وى مى گوید: کودکان بسیارى هم هستند که در خانه هاى خود کار مى کنند و حتى کسى آن‌ها را در آمار کودکان کار قرار نمى دهد و همه این‌ها با فقرى که در تار وپود بسیارى از خانوار‌ها تنیده شده، گره خورده است.

نظارت ضعیف وزارت کار
ولى به عقیده برخى مسئولان، مشکلات ساختارى و زیربنایى موجود به هر حال نباید به بهانه اى براى مسئولان براى فرار از وظیفه نظارتىشان تبدیل شود.
یک نماینده مجلس هشتم به کارگیرى کودکان در کارگاه‌ها و کانون هاى اقتصادى را درست شبیه به کارگیرى نیروهاى غیرقانونى خارجى مى داند و مى گوید: در مورد تامین حقوق کودک هیچ گونه کسرى از لحاظ حقوقى و قانونى نداریم، اما کارگاه‌ها و موسساتى که در واقع به لحاظ منافع بیشتر و به خاطر سوء استفاده از ظرفیت وجودى کودکان به شکل غیرقانونى آن‌ها را به کار مى گیرند، متخلف هستند، و در این زمینه فقط در مورد نظارت مقدارى مشکل داریم.
ولى در سایه همه این اظهارنظر‌ها و انتظار کشیدن‌ها، این بچه هاى ضعیف و کوچک، هنوز در کارگاه هاى نمور و تاریک چندین برابر توانشان کار مى کنند و آرام آرام مى می‌رند بدون آنکه بدانند کودکى چیست و دل خوش سیرى چند...

چکیده گزارش
قصه، قصه تلخ کودکان کار است. کودکانى که آرام آرام در تاریکى کارگاه هاى زیرزمینى هنوز دوران کودکى را تمام نکرده بالغ مى شوند. متاسفانه با وجود تدوین قوانین مختلف در زمینه عدم به کارگیرى کودکان در مشاغل مختلف، هم اکنون درصد قابل توجهى از این گروه به جاى درس و مدرسه ترجیح مى دهند در بازار کار کشور فعالیت داشته باشند و یا اینکه هر دو کار را در یک زمان انجام دهند. به دلیل وجود ممانعت هاى قانونى در مورد کودکان، این گروه بیشتر در مشاغل فیزیکى مانند آجرپزى و شیشه گرى به کار گرفته مى شوند. به عبارت دیگر، زمینه پذیرش کودک در محیط هاى بخش دولتى و بنگاه هاى بزرگ خصوصى وجود ندارد و این گروه‌ها مجبور مى شوند براى اشتغال فضاهاى دیگرى را جست‌و‌جو کنند. برخى کار‌شناسان بر این باورند که تحت تاثیر مشکلات روزافزون اقتصادى و اجتماعى و نیز ضعف اجراى قانون و نظارت، این معضل نه تنها کاهش نخواهد یافت بلکه حتى بزرگ‌تر و پیچیده‌تر هم مى شود. ولى مشکلات ساختارى و زیربنایى موجود به هر حال نباید به بهانه اى براى مسئولان براى فرار از وظیفه نظارتىشان تبدیل شود.