iran-emrooz.net | Tue, 23.08.2005, 7:16
نگرانی خانوادهها از ارتباطات فرزندانشان
آفتاب: ۱۰۰ زن و دختر جوان طعمه وعده ازدواج شدند
سه شنبه ۱ شهريور ۱۳۸۴
يک دانشجوی پزشکی توانست با وعده دروغين ازدواج، ۱۰۰ زن و دختر جوان را فريب دهد و از آنها سوءاستفاده کند. جوان دانشجو زنان و دختران را به بهانههای مختلف که بيشتر آنها وعده ازدواج بود به آپارتمانش در تهران میکشاند و پس از خوراندن مواد روانگردان، نيات خود را عملی و از آنها فيلمبرداری میکرد.
جوانی که با پيشنهاد دوستی مزاحم دختر جوانی شده بود پس از آن که با ممانعت دختر مواجه شد، او را با ادعای ارتباط با عالم غيب و اين که میتواند همزاد دختر را به او نشان دهد، فريب داد.
وی با اين ادعا دختر را به محل سکونت خود کشاند و درحاليکه قصد تعرض به وی را داشت، دختر با او درگير شده و از محل فرار کرد.
اينها بخشی از حوادثی است که از رابطههای ناسالم و ناآگاهانه شکل میگيرند و حتی در پارهای موارد که که فريبخوردگان در سنين کمتری به سر میبرند، شاهد رخداد يک فاجعه هستيم؛ آن جا که دختران نوجوان عمدتا پس از گريز از منزل با اتصال به حلقه پسران مجرم، بزهکار حرفهای شده و حتی در سنين ۱۷ سالگی اقدام به تشکيل باندهای فساد میکنند.
آری! همه آنچه از نظر ما غيرقابل تصور است میتواند از يک ماجرای ساده آغاز شده باشد.
سالهاست روابط دختران و پسران در جامعه، به دلايلی که ريشه در بیبرنامگیها در عرصه اجتماعی دارند، زمينهساز برخی جرايم شدهاند. معضلی که گاه، کاويدن آن، نزد برخی ديدگاهها، حکم حرکت بر خطوط قرمز دارد.
اما با اين حال و با وجود احتمالی که از بدخيمی برخی حوادث، صرفا به دليل ناآگاهی حکايت میکنند، نمیتوان از موضوع مهم «مديريت احساس و عواطف» صرفنظر کرد و آن را به عنوان يک نياز اجتماعی مؤثر در پيشگيری از حوادث ناديده گرفت.
به اعتقاد روانشناسان و کارشناسان تعليم و تربيت، آموزش چنين مديريتی که نياز دوره نوجوانی و جوانی است، با توجه به چارچوبهای تعريف شده شرع و عرف، اهميتی بسزا دارد و موجب رشد و تکامل فرد و جلوگيری از ارتکاب جرايمی میشود که برخاسته از روابط انسانی دو جنس است.
در تعريف کارشناسان، ارتباط ميان دختران و پسران، يکی از موارد ارتباطات ميان فردی است که در صورت ادامه يافتن اين ارتباط متقابل در طول زمان و حاکم شدن هنجارهای خاص بر رفتار و گفتار طرفين عنوان «رابطه» میيابد.
تمايل به رابطه در دختران و پسران در سنين نوجوانی و بر اساس يک ميل طبيعی و غريزی آغاز میشود.
دکتر مهديانی، متخصص علوم تربيتی در اين زمينه به ايسنا میگويد: «دختران و پسران در همه جوامع بر اساس يک نياز روانی، غريزی، و طبيعی جذب هم میشوند، ولی حد و حدود روابط به هنجارهای اجتماعی هر کشور بر میگردد.»
وی درباره وضعيت کنونی روابط دختران و پسران در سطح جامعه میافزايد: «آنچه مسلم است در کشور ما نسبت به اين موضوع حساسيتهای بيش از حدی اعمال شده و عواقب اين حساسيتها آن بوده که اين روابط انسانی به جای آن که در حد معقول شکل بگيرند، اغلب، صورتی پنهانی بيابند که از جمله عوارض آن، غيرقابل کنترل شدن نوع رابطه و بروز حوادث و جرايم در حالت خوشبينانه، تاسف برانگيز و پرهزينه و در شرايطی هم غيرقابل جبران است.»
دکتر مهديانی اضافه میکند: «از نظر شرعی و قانونی ضرورتی برای اين همه سختگيری وجود ندارد. البته اين روابط به مرور و در هفت هشت سال گذشته، سالمتر، آگاهانهتر و غيرپنهانیتر شدهاند که بايد همچنان اين روند مثبت ادامه يابد.»
به گفته وی افراد بايد تشويق شوند که از ايجاد رابطههای سالم انسانی در محيطهای عمومی مانند محيطهای دانشجويی، فرهنگسراها و ... هراسی نداشته باشند و زندگی در عرصه اجتماعی را تمرين کنند.
دکتر مهديانی با اشاره به حوادثی که برخاسته از روابط نادرست و احساسی دو جنس و اغلب به دنبال وعده ازدواج از سوی پسران و سادهانديشی دختران است، تصريح میکند: «مبنای هر ازدواجی میتواند آشنايی دختران و پسران باشد، اما اگر رابطه از شکل معقول خود خارج شود و دختر و پسر از لحاظ ذهنی در محيط نامناسبی قرار گيرند، ممکن است مسايلی رخ دهد که بر اثر آن از رابطهای که میتوانست مبنای ازدواج باشد، تنها سوءاستفاده صورت گيرد.»
به اعتقاد وی در اين روابط، معمولا دختران بسيار آسيب میبينند. شايد کم نباشند دخترانی که بر اثر همين روابط پنهان تبديل به دختران خيابانی و کم کم مسايلی ديگری همچون اعتياد هم گريبان آنها را گرفته باشد.
وی تاکيد میکند: هر چقدر چيزی نهی شود، فرد به آن حريصتر میشود و بسياری از ناهنجاریهايی که امروز گريبان افراد را گرفته، ناشی از همين روابط پنهانی ناسالم است.
دکتر مهديانی میافزايد: «اگر والدين از ابتدا با روحيه فرزندان مانوس شوند، آنها را در همه زمينههای زندگی آموزش داده و آگاه کنند و حتی در بحث کردن راجع به روابط دو جنس حساسيت کمتری نشان دهند، و با آن به شکل انسانی برخورد کنند، در نتيجه رابطه صميمیتر والدين و اعضای خانواده، ارتباطات اجتماعی آنها چارچوب تعريف شدهتر و عيانتری میيابد.»
از ديدگاه کارشناسان منظور از ارتباط سالم ارتباطی است که سلامت جسم و جان فرد را تضمين کرده و مشارکت دو جنس در زمينه مطالعات اجتماعی، تحقيقات و پژوهشها، همنويسی و همپژوهی میتواند موجب توسعه علمی و فرهنگی کشور شود؛ زيرا همانطور که زن و مرد در رسيدن به تکامل انسانی نيازمند همراهی هستند، در ساير مسايل اجتماعی هم میتوانند مکمل يکديگر باشند.
نتايج يک تحقيق بر روی دانشجويان نشان میدهد که ۸۰ درصد مصاحبه شوندگان وضعيت مطلوب روابط دو جنس را با رعايت موازين شرعی و عرفی مرتبط دانستهاند.
همچنين از ديدگاه کارشناسان عدم مديريت صحيح روابط عاطفی بين جوانان و عدم پايبندی به اعتقادات مذهبی که مبتنی بر يک ايدئولوژی پوياست، مهمترين عوامل مؤثر در ايجاد ارتباط نامطلوب انسانی و اجتماعی است.
آمارها نشان میدهد که تعداد طلاقهای ثبت شده در سه ماهه اول سال جاری در مقايسه با مدت مشابه سال قبل ۳ درصد افزايش نشان میدهد.
دکتر مهديانی معتقد است: شايد افزايش آمار طلاق معلول اين علت باشد که اکثر ازدواجها ناشی از عدم شناخت طرفين از يکديگر در اثر سختگيریهای خانواده و جامعه است و بايد تسهيلاتی در اين زمينه فراهم شود.
مشکل ارتباطات ناسالم دو جنس بويژه در سنين نوجوانی که به دلايل پيش گفته رخ میدهد و موجب رخداد حوادث مجرمانه میشود، درحاليست که با ورود اينترنت به عرصه ارتباطات در سالهای اخير بسياری از مسايل و معضلات دنيای واقعی به عرصه مجازی هم کشيده شده است.
اگر چه استفاده از اينترنت در کشور ما هنوز فراگير نشده است، ليکن به همين ميزان موجود هم، بيشترين تعداد افرادی که جستوجوگر سايتهای اينترنتی هستند، از نوجوانان و جوانان جامعهاند و در اين ميان دوستی و روابط دختران و پسران از طريق چت بيشترين نمود يافته است. از سويی ديگر در استفاده از چت عمدتا شناخت درجه يک يعنی شناخت نسبت به سن و جنس مخدوش میشود و افراد به راحتی میتوانند خود را به جای شخص ديگری جا بزنند، اين مساله در صورت فاش شدن هويت واقعی افراد میتواند، آسيبهای روانی ايجاد کند.
تمامی اين مسايل، لزوم آموزش مديريت عواطف و احساسات و شيوه برقراری ارتباطات سالم فرهنگی و اجتماعی به نوجوانان را چند برابر میکند. چراکه در غير اين صورت برخی نوجوانان استفاده از فضای مجازی را بر روابط در دنيای واقعی ترجيح میدهند؛ زيرا معتقدند دوستیهای اينترنتی براحتی دور از چشم خانواده، جامعه و سختگيریهای آنان صورت میگيرد.
در اين شرايط و در حالی که عرصه عمومی برای ظهور برخی رفتارها تنگ شود، ناچار راههای ديگری برای بروز آن جستوجو میشود، چون به هر حال نمیتوان افراد را از ارتباط سالم که يک نياز طبيعی و روانی است منع کرد و در صورت چنين کاری، ممکن است اين موضوع در قالب آسيبهای روانی نمود يابد.
دکتر مهديانی در اين باره میگويد: «ما بايد سياستهای معقولتری را پيشه کنيم. مسايل احساسی چيزی نيست که بتوان آن را در قالب آييننامه، قانون و حدود تعريف کرد. اين مسايل به فضای تربيتی کشورمان بازمیگردد و اگر قرار است کنترلی انجام شود، بايد از طريق فرايند آموزش و کار فرهنگی صورت گيرد.»
وی درباره نقش خانوادهها در اين زمينه میافزايد:«خوشبختانه نگاه افراد خانواده به اين نوع روابط سالم، مثبتتر است. مشکل بيشتر آن جاست که بين نگاه دستگاههای اجرايی، فرهنگی و انتظامی و نگاه خانوادهها تعارضاتی وجود دارد.»
به گفته اين متخصص تعليم و تربيت، آنچه مسلم است اين است که در تعريف اين روابط عمدتا، اختيار دست خانوادهها نيست، بلکه دست نهادهايی است که در اين زمينه عمل میکنند و آنها هستند که بايد نگاهشان را درست کنند.
وی میافزايد: «اگر چه هر کشوری هنجارهای خاص خود را دارد ولی مقابله با برخی از نيازهای جوانان ايجاد ناهنجاری میکند و نگرانیهای خانوادهها از ارتباطات فرزندانشان بويژه دختران عمدتا ناشی از دغدغههايی است که خانوادهها خود برای خود ايجاد کردهاند.»
دکتر مهديانی معتقد است که درونی کردن ارزشها و هنجارهای مربوط به يک رابطه سالم از طريق فرايند جامعهپذيری اگر چه راهی سختتر و طولانیتر به نظر میآيد اما مطمئن ترين راه برای حرکت در مسير الگوهای يک جامعه سالم است.