iran-emrooz.net | Thu, 05.02.2009, 20:55
ليلاهاى ايران را دريابيد
على اكبر اسماعيل پور
پنجشنبه، ۱۷ بهمنماه ۱۳۸۷ ۷
گزارش تكاندهنده روزنامه اعتماد از ۱۴ سال آزار ليلا - دختر قاليباف زنجانى - اگر چه اندوه و تاثر تمامى دوستداران حقوق كودك را بر انگيخت اما تلاش دوبارهاى در جهت تلنگر به افكار عمومى و اذهان متوليان امور است. هرچند در خصوص ممنوعيت اشتغال به كار كودكان و تمامى مقاولهنامههاى مرتبط، به كرات نوشته شده است و شايد بيان دوباره اين مسئله بغرنج اجتماعى تكرار مكررات باشد، اما عدم درك صحيح اين مسئله مهم از سوى مسئولين امور از يك طرف و وضعيت نگران كننده كودكان شاغل در كارگاههاى زير زمينى از ديگر سو وظايف فعالان حقوق كودك را دو چندان مىكند كه بنويسند، بنويسند تا شايد روزى زنگار ستم و نابرابرى از چهرگان معصوم ليلاها كمرنگتر شود، كه شايد سايه شوم تيره بختى و فقر وجهل از زندگى آنان رخت بر بندد و شايد روزى اين كودكان در شرايط حد اقلى استفاده از فرصتهاى كودكى قرار گيرند. از سال ۱۳۸۰ كه مقاولهنامه مربوط به ممنوعيت اشتغال و تلاش براى محو بدترين اشكال اشتغال كودكان، مصوب كنفرانس عمومى سازمان جهانى كار توسط كشور ما پذيرفته شده است، هر ساله از روند اجراى اين مقاولهنامه به مجامع بينالمللى گزارش مىدهند و اين در حالى است افزايش روز افزون اسارت و بردگى كودكان معصوم در كارگاههاى زيرزمينى نظير خياطى، كفشدوزى، گلسازى و قاليبافى و... توسط كارفرمايانى كه زندگى و حيات كودكان را به قيمت سوداندوزى بيشتر خود با بى اعتنايى و بدون واهمه از هر گونه نظارت دولتىها و غيردولتىها هدف قرار داده اند صداقت مسئولين در اجراى تعهدات بينالمللى را زير علامت سوال بزرگى قرار مىدهد، و به راستى آيا اجاره كودكان توسط خانوادههاى فقير و بهره كشى وقيحانه از كودكان در راستاى مفاد مقاولهنامههاى بينالمللى و پيمان نامه جهانى حقوق كودك است؟؟ چه مسئلهاى مهمتر از پر پر شدن كودكان معصوم در كارگاهاى مخوف است كه متوليان امور، نمايندگان مجلس و وزراى وزارت خانههاى مرتبط سالهاست با بىاعتايى از مقابل آن رد مىشوند؟ بنا بر آخرين يافتههاى آمارى موجود، تعداد ۸/۱ ميليون كودك شاغل در كشور وجود دارند. سالهاست كه فعالان حقوق كودك و تشكلهاى مرتبط مخاطرات كار كودكان به اشكال پنهان و آشكار آن را تذكر مىدهند و نگرانى خود را ادامه روند رو به رشد اين پديده ضد انسانى اعلام مىدارند، از زمانى كه بحث اشتغال كودكان با تلاش نهادهاى غير دولتى به يك مسئله اجتماعى بدل شده است نزديك به يك دهه سپرى شده است در طى اين يك دهه انواع و اقسام طرحهاى ساماندهى با صرف ميلياردها ريال اعتبار هزينه شده است. گزارشهاى مختلف در اجلاس گوناگون بينالمللى از بهبود وضعيت كودكان ايرانى قرائت شده است، نماينده يونيسف در ايران مدام از بهبود وضعيت كودكان ايرانى سخن مىگويد، آمارهاى گوناگون و متنوع دستگاههاى دولتى حكايت از نزديك شدن به ريشه كنى پديده اشتغال كودكان دارد. اما آنچه مسلم است زخمهاى بدن ليلا و رشد ناقص او و سوء تغذيه وى خود، دليلى روشن بر كذب تمامى ادعاهاى گذشته است، آن زمان كه سيخ داغ بر بدن ليلا فرود مىآمد تا اين دخترك معصوم ضجه هايش را از ترس در گلويش خفه كند، آن زمان كه اين دختر با سوزش و درد شكنجههاى خواهران ناتنى – كه خود نيز قربانى ناملايمات اجتماعى هستند – شب را به صبح مىرسانده، آن چهارده سالى كه فقط نان و پنير قوت لايموت ليلا براى ادامه جان كندنش در كارگاه زير زمينى خانگى بود كه شيره جانش را صرف نقش زدن برتار و پود قالى كند، درست در همان زمان تمامى مقاولهنامههاى بينالمللى، پيمان نامهها و انواع و اقسام قوانين حمايتى موجود را زير سوال برده بود، ليلا نماينده و نماد دهها هزار كودك ايرانى است كه در سن كودكى بجاى پرداختن به تحصيل و بازىها و شادیهاى كودكانه اسير كارگاههاى پنهان شدهاند، كارگاههايى كه از شمول قوانين كار و نظارت جدى مصون مانده اند، بيش از پنجاه سال است كه كارگاههاى خانگى نيز از شمول قانون كار خارج شده است و اين در حالى است كه اغلب كارگاههاى قاليبافى در خانههاى طبقه فرودست جامعه بنا شده است، زخم و درد و رنجش براى ليلاهاست و سودش براى كارفرمايان بى رحم و همين مهم، دليل قاطعى بر شكست انواع و اقسام طرحهاى ساماندهى كودكان كار است. و ادامه اشتغال كودكان در كارگاههاى پنهان با وجود تمام خطرات پر شمارى كه جسم و جان و روان اين كودكان را تهديد مىكند، عدم دسترسى بازرسان وزارت كار به كارگاههاى پنهان؛ ادامه حضور پر شمار كودكان شاغل در سطح خيابانهاى كلانشهرها، و... همه و همه نشان از ناتوانى دولتمردان در بهبود وضعيت اين كودكان و خانوادههايشان دارد و چه بسا با افزايش شكاف طبقاتى و نا برابریهاى اقتصادى آينده وخيمترى در انتظار كودكان كار و خيابان باشد. عملكرد اغلب نهادهاى غير دولتى نيز درحد شناساندن اين معضل اجتماعى باقى مانده است و هر چند بايد به اين مقوله در فرصت ديگرى پرداخت اما بازگويى همين نكته ضرورى است كه - NGOها هم در اين در جا زدگى نهادهاى دولتى نقش دارند. نقش اجرايى تشكلهاى غير دولتى تا زمان شناساندن پديده كار كودكان به جامعه قابل تقدير است اما ادامه فعاليتهاى اجراى اين تشكلها و اصرار به موازى كارى با موسسههاى حمايتى نظير بهزيستى اين سازمانها را بازوان اجرايى دولت بدل كرده است و تا جايى پيش رفته اند كه در بسيارى از موارد به پيمانكاران دولت در زمينه اعتياد زنان و كودكان و ساماندهى كودكان كار و... بدل شده اند. از ياد نبريم كه تشكلهاى غير دولتى وظايف سنگينى به عهده دارند كه مشغلههاى فراوان فعاليتهاى اجرايى صرف براى تعداد محدودى كودك قربانى آسيبهاى اجتماعى آنها را از وظايف اصلىشان به دور ساخته است وگرنه تاباندن چراغ بر كارگاههاى زير زمينى و برملا ساختن رنج و درد بى شمار كودكان كار وظيفه اصلى تشكلهاى غير دولتى حامى كوكان كار و خيابان است. تشكلهاى غير دولتى بايد دولتمردان را به چالش بكشند كه: آيا يك دهه آزمون و خطا براى يك مسئله مهم اجتماعى كافى نيست؟ دليل عدم موفقيتها چه بوده است؟ يك دهه بودجه و اعتبار براى ساماندهى و توانمند سازى كودكان كار و خيابان صرف چه امورى شده است؟ و... لذا بر عهده اين تشكل هاست كه به خودشان بيايند، با بهره گيرى از سرمايه اجتماعى و اعضاء داوطلبى كه در اختيار دارند از نو شروع كنند، ليلاهاى ايران چشم به يارى انسانهاى نوع دوستى دارند تا سوسوى چراغى را بر بيغولههاى تاريك بتابانند...
http://www.irsprc.org