ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 23.11.2006, 20:55
“ما چون طلا می‌درخشيم”


Vi lyser som guld
پنجشنبه ۲ آذر ۱۳۸۵

گفتگوی شهرام فرزانه‌فر با آذر محلوجيان
تازه ترين کتاب آذر محلوجيان رپرتاژی در باره زرتشتيان در تبعيد است که به زبان سوئدی و توسط انتشارات اطلس سوئد در ۲۵۶ صفحه منتشر شده است. پارسيان که ۱۲۰۰ سال قبل در پی اشغال ايران توسط اعراب، از ايران به هند مهاجرت کردند هويت بنيادين خود را حفظ کرده‌اند.
پارسيان هند کماکان نمود و جنبه‌هايی از موجوديت انسان‌ها در تبعيد را به تصوير می‌کشند. عده ای از آنها هنوز از چگونگی جلای وطن و مهاجرتشان به گونه‌ای صحبت می‌کنند که گويی همين ديروز سر از هندوستان در آورده‌اند. پارسيان اقليتی کوچک اما محترم، با نفوذ و قدرتمند در جامعه‌ی هند به شمار می‌آيند که هويت خود را حفظ کرده و به آن واقفند.
چگونه ممکن است يک قوم تبعيدی پس از گذشت ۱۲۰۰ سال هنوز موجوديت داشته و هويت خود را حفظ کرده باشد؟ اين سئوالی است که آذر محلوجيان در کتاب خود "ما چون طلا می‌درخشيم" به آن می‌پردازد. او که خود بيست سال تجربه جلای وطن و زندگی در تبعيد را تجربه کرده است، سعی می‌کند با نگاهی عميقتر به موضوع مورد علاقه‌اش يعنی مهاجرت و تبعيد بپردازد.
او که احساس تبعيديان را بخوبی درک می‌کند، در پی آن است که بفهمد شرايط زندگی در تبعيد، چه تغييری در ديدگاه افراد نسبت به موطن خويش ايجاد می‌کند. "ما چون طلا می‌درخشيم" سفرنامه ايست جذاب در باره هند، ايران و سوئد.


خانم آذر محلوجيان تازه‌ترين کتاب شما رپرتاژی در باره زرتشتيان در تبعيد است. چه شد که اين موضوع را انتخاب کرديد؟
مثل اکثر ايرانی‌ها به شناخت گذشته تاريخی و فرهنگ ايران علاقمند بودم و در ضمن همانطور که از کتاب‌های ديگرم بر می‌آيد سال‌هاست که مسأله تبعيد ذهن مرا به خود مشغول کرده بود. من بدنبال ِدانستن تاريخچه تبعيد در ايران بودم و به اينجا رسيدم که اولين گروهِ تبعيدی ايرانی در تاريخ ما همان زرتشتيان هستند که پس از حمله اعراب به هند رفتند. بعد به فکر مقايسه زندگی تبعيديان ايرانی دوره مدرن -يعنی نسل ما- و اولين گروه تبعيديان ايرانی -يعنی پدران همين پارسيان امروز هند- افتادم.

از چه امکانات و منابعی برای تهيه اين رپرتاژ استفاده کرديد؟
از هر امکانی که به نظرم می‌رسيد. از تهيه کتاب به فارسی در ايران، پرس‌وجو، تماس با دوستانِ مطلع، سفر به هند، مصاحبه با پارسيان در بمبئی و دهلی و چند نقطه ديگر هند، معاشرت با آنها و حتا اقامت چند هفته‌ای در منزلِ آنها، خواندن کتاب‌هايی که درباره آنها به فارسی، سوئدی و انگليسی نوشته شده.

آيا از حمايت مالی و يا پشتيبانی نهاد خاصی برای تهيه اين رپرتاژ برخوردار بودید؟
طبيعتاً. بدون حمايت مالی هرگز نمی‌توانستم اين کتاب را بنويسم. هزينه سفرم از طريق بورسيه يک مؤسسه‌ی فرهنگی سوئدی پرداخت شد.

پس اين کار را خودتان انتخاب کرديد و به انجام رسانديد و مأموريت ژورناليستی و سفارشی نبود؟
کار دل خودم بود. مأموريت يا سفارشی از طرف هيچ نهاد يا فردی در کار نبود، بلکه پروژه‌ام را به اين مؤسسه ارائه کردم و اعتماد اين مؤسسه به من برای انجامِ اين کار تحقيقی باعثِ اهداء بورسيه به من شد.

چرا بين سفر اول و شروع کارتان در رابطه با اين پروژه و به اتمام رساندن آن اين همه وقفه افتاد؟
من کارم را با همان سفر اول در پايان ۱۹۹۹ شروع کردم و تا تابستان ۲۰۰۱ که به ايران رفتم ادامه دادم. بعد از چاپ کتاب "بازگشت به ايران" در سال ۲۰۰۴ پروژه پارسيان هند را ازسر گرفتم و تا اکتبر امسال يکسره وقتم صرف اين کتاب شد. در اين مدت ۲ بار ديگر به بمبئی رفتم. آخرين سفرم در فوريه و مارس ۲۰۰۶ بود تا بتوانم اطلاعاتم را به روز کنم.

آيا کارهای ديگری در اين زمينه و بخصوص به فارسی انجام شده است؟
کتاب‌های زيادی در باره زرتشت و دين زرتشتی به فارسی و به زبان‌های غربی نوشته شده. ولی توجه نويسندگان بيشتر معطوف به دين زرتشت و چگونگی اجرای آئين‌ها و مراسم و مناسک مذهبی بوده است. پارسيان هند خودشان کتاب‌های زيادی در مورد گذشته و حال نوشته‌اند، ولی تبعيد، مهاجرت، زندگی در غربت و حفظ هويت و پايداری فرهنگی موضوع اصلی اين کتاب‌ها نبوده‌اند و من بعنوان خواننده اين خلاء را حس ميکردم و در حقيقت کتاب حاضر شرح جستجوی من است برای يافتن پاسخِ برای پرسش‌هايی که برای خودم مطرح بوده است.

منظور از پارسیان چیست؟ آیا زرتشتیانی که مجبور به جلای وطن شدند فقط پارس‌ها یا به عبارتی دیگر فارس‌ها بودند؟
در هند اين گروه به پارسی معروف شدند. يعنی کسانی که از پارس يا فارس که ايالت بزرگی در ايران بود آمده‌اند و اين نام روی آنها باقی مانده است.

برخورد پارسيان هند با شما چگونه بود؟
خيلی خوب، آنها بسيار مهمان‌نواز و مهربان بودند و به من از هر جهت کمک کردند.

آيا آنها از انتشار کتاب شما به زبان سوئدی اطلاع دارند؟
دوستان پارسی من در هند از چاپ کتاب اطلاع دارند و بسيار علاقمند و کنجکاو هستند که بدانند من درباره‌‌شان چه نوشته‌ام. البته اين خيلی طبیعی است، چون می‌‌خواهند بدانند من پس از اين سفرها چه برداشتی از زندگی آنها داشته‌ام.

اگر ممکن است بطور اختصار نحوه و دلايل مهاجرت پارسيان را توضيح دهيد؟
ايرانی‌هايی که بعد از اشغالِ ايران به دين اسلام نگرويدند نه فقط بايد جزيه پرداخت می‌کردند، بلکه مورد تبعيض و اذيت و آزار قرار می‌گرفتند. عده‌ای از آنها که در بينشان موبدان زرتشتی هم بودند، ايران را ترک کردند. تعدادی حتا به چين رفتند، ولی بزرگترين گروه با قايق از طريق تنگه هرمز به هند رفتند و در ايالت گجرات ساکن شدند. البته در راه بسياری از آنها تلف شدند.

موقعيت کنونی پارسيان در هند چگونه است؟
آنها صاحبان سرمایه، صنایع و مشاغل علمی و فرهنگی هستند. پارسیان از موقعیت اجتماعی بسيار خوبی برخوردارند و به صداقت و درستی مشهورند. هندی‌ها با احترام از آنها ياد ميکنند.

رابطه آنها با فرهنگ ايران چگونه است؟
رابطه اصلی از طريق دين زرتشت است و ايران را زادگاه پيامبر و دين خود می‌شناسند. در کتاب هم اشاره کردم که افراد هرچه مذهبی‌تر باشند نوستالژی‌شان نسبت به ایران بيشتر است. آنها فارسی نمی‌دانند ولی تقريباً همه از شاهنامه با افتخار و به عنوانِ ميراث فرهنگی‌شان ياد ميکردند. بجز کسانی که به ايران سفر ميکنند و تماس دائم دارند، برای اکثریت آنها ايران در هاله ای اساطیری پوشيده شده است، کشوری است که پدرانشان در ۱۲۰۰ سال پيش مجبور به ترک آن شدند.
البته بايد زرتشتی‌‌هايی را که ِ در گذشته‌ای نه چندان دور، در دوره شاه يا بعد از انقلاب به هند مهاجرت کردند (همان‌ها که در هند بنام "ايرانی" و نه "پارسی" خوانده می‌شوند و در کتاب شرح دادم) را جدا کرد. آنها طييعتاً به فرهنگ ايرانی و زبان فارسی تسلط دارند.

پارسیان هند به چه زبانی سخن می‌گويند؟
بستگی دارد با چه کسی و از چه طبقه‌ و گروه اجتماعی صحبت کنيد، در بمبئی انگليسی بلد بودند، در گجرات بودند پارسيانی که انگليسی حرف نمی‌زدند. ولی همانطور که ميدانيد هند کشوری است که مردم آنجا به حدود ۳۰۰ زبان و لهجه صحبت ميکنند. در نتيجه دانستن يک زبان کافی نيست و بسياری افراد چند زبانه هستند. پارسيان بمبئی بيشتر به انگليسی و ماراتی (زبان ايالت مهاراشترا) صحبت ميکنند و افراد مسنشان گجراتی و حتا روزنامه‌هایشان به انگليسی يا گجراتی است. البته شاعر و نويسنده‌هايی را ملاقات کردم که به چند زبان رايج در هند کاملاً مسلط بودند.

آيا از رپرتاژ شما نتيجه‌ی خاصی هم می‌توان گرفت يا تنها يک رپرتاژ به مفهوم مستند سازی از يک پديده‌ی اجتماعی را می‌توان از آن ارزيابی کرد؟
من هدفم شرح بيطرفانه زندگی آنها بود تا خواننده خودش بتواند نتيجهگيری کند. ولی خودم به اين نتيجه رسيدم که داشتن هدف مشخص (نجات دين زرتشتی)، پشتکار، سختکوشی و استفاده از فرصتها (که جنبه منفی آن همکاری با استعمارگران انگليسی در هند بود) و اتحاد بين پارسيان، عامل تعيين کننده در بقا و دوام و موفقيت پارسيان بود و آينده آنها در گرو انجام رفرم و انطباق دين با شرايط زندگی مدرن است.

استقبال جامعه فرهنگی سوئد از اين کتاب بسيار خوب بود و در روزنامه‌ها و راديوی سوئد مطرح شد. حتا نویسنده و منتقد سوئدی Joar Tiberg کتاب شما را يک سرمشق برای رپرتاژ نويسی و پژوهشی گيرا خواند. دليل اين انعکاس و استقبال به نظر خود شما چيست؟
شايد در کنجکاوی سوئدی‌ها نسبت به زرتشت و دين زرتشتی و اينکه يک گروه کوچک تبعيدی بتواند پس از قرن‌ها دين و هويت خود را حفظ کند. غير منتظره بودن موضوع کتاب هم بی‌تاثير نبود.

آيا تصميم داريد اين کتاب را به زبان ‌های ديگر از جمله فارسی نيز منتشر نمائيد؟
هنوز تصميمی نگرفته‌ام. اگر امکانش باشد، با کمال ميل. چرا که نه؟

آيا پروژه ديگری به همين شکل در دست داريد؟
در ذهنم با چند موضوع کلنجار ميروم ولی هنوز زود است که در باره‌اش چيزی بگويم.

با سپاس از وقتی که در اختيار ما قرار داديد

برای تهیه این کتاب به آدرس زیر می توانید مراجعه فرمائید:
http://www.azar.se