جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ -
Friday 19 April 2024
|
ايران امروز |
نگاهی از دید روانشناسی به خشونت انفجاری آقای محمدعلی نجفی که منجر به کشتن یک انسان جوان شد و نوجوانی را برای همیشه بیمادر و یتیم کرد.
آدمهایی که بیش از اندازه آرام و در شرایط بحرانی، عادی هستند، ممکن است نشانهای از شخصیت passive - aggressive آنها باشد و به احتمال زیاد، دیر یا زود، غیرقابل کنترل، به حد انفجار برسند که در اصطلاح عمومی به غلط، به آن (جنون) هم گفتهاند. اینگونه خشمهای ناگهانی ممکن است نشانی از اختلال دوقطبی هم باشد که درحالت فوران خشم، شخص یا خود را میکشد یا من و تو و یا میترا استاد را.
راستی آیا انسان، (مهم نیست در چه لباسی باشد و چه مقامی در جامعه داشته باشد) حق دارد که اگر عصبانی شد، آدم بکشد؟ و آیا چنین اجازهای دارد که برای توجیه قتل و آدمکشی دلایل مذهبی بتراشد و طرف را مهدورالدم تشخیص دهد تا از مسوولیت رها شود؟؟؟؟؟
رابین ویلیامز هنرپیشه و بازیگر معروف؛ همیشه لبخند میزد. و یا أنتونی یوردن ۶۱ سالهی موفق و معروف در CNN چقدر چهرهای آرام داشت ولی خودشان راکشتند و نه دیگران را؟؟!!
من و آقای محمدعلی نجفی ۳ سال پیش، بدعوت یکی از دوستان مشترک در واشنگتن، دیداری داشتیم. بیش از اندازه آرام بود، این جور آدمها را در دانش روانشناسی «control mad» میگویند. این گونه شخصیتها بیشتر از کورتکس مغزشان (که بخش منطقی و عقلانی مغز است) استفاده میکنند و احساسات و عواطف واقعی خود را (که در بخش بادامچه مغز؛ بخشی که از نظر زیستشناسی تکاملی قبل از کورتکس مغز- به دلیل ضروریات طبیعی در تمام جانداران شکل گرفته است) بروز نمیدهند و به بخش ناخودآگاه ذهن میفرستند (سرکوب احساسات و هیجانات).
آنها همهی رویدادها را (rationalize) یا دلیل تراشی میکنند یعنی با بخش منطقی و عقلانی(کورتکس) خود آن را کنترل و مهار میکنند تا زمانی که کار از کار بگذرد و فوران خشم و احساسات کنترل شده و سرکوب شده اتفاق بیفتد. در نتیجه با مهار و سرکوب احساسات، این خشم خفته و آتش زیر خاکستر، روزی سر باز میکنند؛ حاصلش این است که یا خود شخص را میبلعند و یا دیگری را؛ که این وضعیت روانی را مرحله «rage» میگویند.
در این وضعیت روانی، کنترل عقلانی و منطقی کنار رفته و mad man و یا mad woman اکم میشود.این شخصیتها اگر مرد باشند یکی دو تا تفنگ در پستوی خانه خود دارند و اگر هم زن باشند تعدادی قرص خواب آور در جایی پنهان دارند. شلیک ٥ تیر پشت سرهم نشان دهندهی این است که آقای نجفی در حال انفجار بوده است.
هرکدام از ما در درون خود گرگی داریم که آرام آرام پرورش میدهیم که روزی اگرفرصت کند ما را میخورد. گاهی به این گرگ خفته (کودک درون) و گاهی (نفس حیوانی) و گاهی «id» یا همان ناخود آگاه و «unconsciousness» گفتهاند. تنها راه چاره این است که آن را قبول کنیم نه انکار. آن را به سطح آگاه هشیاری بیاوریم. وقتی هشیار شدیم، گرگ به انسان تبدیل میشود.
در تعجبم که دکتر محمدعلی نجفی دوبار قصد خودکشی داشته ولی جایی بروز نداده! فریاد بر نیاورده که این گرگ دارد مرا میخورد ولی باز پنهان کرده و به سایه فرستاده این شخصیت سایه مثل دولت سایه است. آدم میخورد و آدم میدرد و آدم میکشد و راست راست توی سایه و تاریکی و نا خود آگاه و در دنیای «unconscious» لم میدهد. این گرگ درون عجب جانوری است!
ایشان در همان روز جنایت، با تسلیم خود به پلیس به قتل همسر دوم خود اعتراف کرد. او علت قتل را اختلاف خانوادگی دانسته است. در دادگاهی که چند روز پیش تشکیل شده، وکیل او به یادداشتی اشاره میکند که آقای نجفی، میترا استاد، همسر خود را مهدورالدم دانسته و البته او را مستوجب قتل. و احتمالا دور زدن قصاص.
این تاکتیکهای ابزاری و تشبثات دینی روی قضیه را نشان میدهند و برای پاک کردن صورت مساله هستند اما روانشناسی و روانکاوی، به آشوبهای تهنشین شده درون نگاه میکند. روانکاوان توانستهاند ثابت کنند که رفتار انسان همیشه با عقلانیت، منطق و از خودآگاهی سرچشمه نمیگیرند! اتفاقا بخش ناخودآگاه ما که از دوران کودکی و نوجوانی ظاهرا فراموش شدهاند، بیشترین انرژی و زیربنای رفتار اجتماعی و امروزی ما هستند که نیروی جنسی سرکوب شده از قویترین آنهاست.
همین الان که خشمهای محمدعلی نجفی فرو نشسته، به احتمال قریب به یقین، احساس عمیق خودسرزنشی و یا احساس گناه در وجودش انباشته شده است و لذا ممکن است که بخواهد خودش را تنبیه کند و به زندگی فعلیاش پایان دهد.
داستان (پرستوها) هر چه باشند، زمانی کارکرد دارند که شخص در درون خود حفرهای و بحرانی را داشته باشد و یا تغییرات خلقی، که زمینهساز میشوند.
عوامل بیرونی (مشکلات اجتماعی)و نقش توطئه و قدرت سایه (عوامل سیاسی) هم سر جای خود درست هستند و حتما کارهای خودشان را میکنند و اثرات خودشان را دارند، البته به شرطی که شخص آسیبپذیری روانی داشته باشد. یعنی تا آشیانهای نباشد، پرستویی پرواز نمیکند و به آشیانهای نمینشیند.
برای مصدق جوان هم شب هنگام در بالاخانهاش در سویس، دختر فریبندهای (پرستویی) را فرستادند ولی مصدق کور بود اما دکتر نجفی ما کور نبود.
چه باید کرد؟
١- پرونده پزشکی، دقیقا بررسی شود تا وضعیت خلقی ایشان در ٣-٤ سال قبل شناخته شود.
٢- نشانهها را جدی بگیریم. آقای نجفی دوبار اقدام به خودکشی کرده بود. علایم کافی بودهاند.
٣- بگذاریم تا احساس هوایی بخورد. گاهی لازم است مثل کودکان خودمان را رها کنیم.
٤- صحبت کنیم، بنویسیم حتی برای خودمان. نقاشی کنیم. راههایی برای تخلیه پیدا کنیم.
٥- به روانپزشک و روانشناس مراجعه کنیم.
اشکبوس طالبی بهمن بیگلو
روان شناس، مقیم مریلند
متخصص کودکان استثنایی در آمریکا
مدرس رون شناسی در دانشکدههای بالتیمور کانتی وهاوارد کانتی در مریلند
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|