iran-emrooz.net | Sun, 02.10.2005, 22:57
مصايب آموزشی و پرورشی در ايران
روزنامه اعتماد
دوشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۴
حال و هوای اول مهر نشان میدهد که هنوز برای تامين کامل اصل سوم و سیام قانون اساسی که دولت را موظف به فراهم کردن زمينه سوادآموزی و تحصيلات ابتدايی رايگان برای تمام مردم میکند امکانات کافی وجود ندارد. مطابق آمار موجود حدود ۱۳ درصد از مردم هنوز سواد خواندن و نوشتن ندارند. حدود ۱۵ درصد از کودکان از ورود به مدرسه و سوادآموزی محروم هستند. همچنين بسياری از کودکان بخاطر مشکلات گوناگون ترک تحصيل کرده و از درس خواندن بازماندهاند. علاوه براين گزارشها حاکی از آن است که نظام آموزشی هنوز در برخی زمينهها کمبودهای جدی دارد. همه دانشآموزان از لوازم تحصيلی کافی برخوردار نيستند و چه بسا فرزندان خانوادههای کم درآمد از تهيه کتاب و لوازم التحرير باز میمانند. بويژه در شهرهای کوچک و روستاها که مدارس کافی وجود ندارد و بسياری از مدارس ناگزيرند که در شيفتهای متعدد دانشآموز بپذيرند. کلاسها بيش از حد گنجايش، دانشآموز دارند که اين مساله خود کيفيت آموزش را پايين میآورد و به زيان دانشآموزان تمام میشود. ازدحام بيش از حد دانشآموزان در مدارس و کلاسها خطرات ايمنی را نيز بالا میبرد. حتی بسياری از مدارس در برابر سوانحی مانند آتش سوزی سخت آسيبپذيرند که البته اين کاستیها در گذشته باعث بروز فاجعههايی هم شده است. دانشآموزان بايد در طول تحصيلات ۱۲ ساله خود از پس فراگيری ۸۷۱ عنوان کتاب درسی برآيند. برای اين کار بنيه و توانی لازم است که قرار است با اجرای طرح شير تقويت شود. امسال با گسترش طرح شير تمام دانشآموزان ابتدايی که بالغ بر ۱۰ ميليون و ۷۰۰ هزار نفر میشوند شير خواهند نوشيد. در حالیکه دانشآموزان با بنيهيی تقويت شده به تحصيل مشغولند خانوادهها هزينه سنگين تامين مخارج فرزندان خود را بردوش دارند. اين هزينهها با رسيدن به سالهای پايانی مدام سنگينتر میشود تا در آستانه ورود به دانشگاه که به اوج خود میرسد. روز شنبه گذشته يک ميليون و ۱۵۰ هزار کودک برای نخستين بار پشت نيمکتهای مدرسه نشستند تا سال تحصيلی جديد را آغاز کنند. البته اين تعداد نسبت به دانشآموزان سال پيش کاهش چشمگيری داشته است.
حسن احمدی مديرکل دفتر دورههای پيش دبستانی و ابتدايی در اين باره میگويد: جمعيت دانشآموزان امسال نسبت به سال گذشته حدود يک ميليون و ۸۰۰ هزار نفر کاهش يافته. او کاهش شمار افراد لازمالتعليم را مهمترين دليل اين کاهش جمعيت برشمرده است. با توجه به جوانی جمعيت ايران، تحصيل يکی از عمدهترين مشغلههای کشور است.
وزارت آموزش و پرورش نيز در اين مهم نقش بسزايی را ايفا میکند. اين دستگاه اداری عريض و طويل که مجموع کارکنانش به يک ميليون و ۲۱ هزار و ۶۳۰ نفر میرسد ميانگين تحصيلاتشان ۱۴ سال است. از اين تعداد امسال ۳۰ هزار معلم بازنشسته و ۱۷ هزار معلم جديد به آن افزوده میشود.
بطور کلی درس خواندن فرزندان برای خانوادهها هزينههای جانبی مختلفی را ايجاد میکند. اگرچه قرار است حداقل تحصيل در مدارس دولتی و در دوران ابتدايی و راهنمايی مجانی باشد. اما به هرحال هزينههای تحصيلات دانشگاهی همچنان يکی از داغترين موضوعهای زندگی جامعه جوان ماست. امسال بيش از يک ميليون و ۷۰۰ هزار نفر داوطلب را ه يافتن به دانشگاهها و مدارس عالی شدهاند که ۶۳ درصدشان دختر و بقيه پسر بودهاند. از آنجا که دانشگاههای کشور هيچگاه ظرفيت پذيرش همه متقاضيان را نداشتهاند کنکور به بلندترين مانع دستيابی جوانان به تخصا و يافتن شغلی بهتر بدل شده است. عبدالله جاسبی رييس دانشگاه آزاد اسلامی در اين باره میگويد: امسال از اين تعداد ۳۵۰ هزار نفر جذب دانشگاههای آزاد و همين تعداد وارد ديگر دانشگاهها و موسسههای آموزش عالی کشور خواهند شد و اين بدان معناست که نيمی از متقاضيان پشت درهای بسته دانشگاهها میمانند. تقريباص همه کسانی که مايل به ورود به دانشگاه هستند برای بالا بردن شانس خود انواع و اقسام کلاسهای کنکور و دورههای مختلف را پشت سر میگذارند. اصولاص پديده دورههای آموزش پديده منحصر به فردی است که تب آن همه را فرا گرفته و باعث رشد بیسابقه آموزشگاهها شده بويژه در ميان قشر متوسط، کمتر جوانی است که در يک دوره آموزشی ؤبت نام نکرده باشد. اين کلاسها که از آموزش موسيقی و زبانهای خارجی تا رشتههای ورزشی و مهارتهای دستی را شامل میشوند، اوج اغراق آميز و اپيدمی مانند خود را در آموزشگاههايی میيابند که قرار است شانس جوانان را برای ورود به دانشگاه افزايش دهد. خيابانهای شهرهای بزرگ پر شده از آگهی آموزشگاههايی که بسياری از آنها به استادان برجسته خود افتخار و قبولی در کنکور را تضمين میکنند. در تهران بيش از ۸۰۰ آموزشگاه مجاز فعاليت میکنند اما تعداد آموزشگاههای غيرمجاز بويژه در ايام کنکور چندين برابر اين رقم است. با توجه به اينکه به گفته مسوولان آموزش و پرورش و آمار نيروی انتظامی، سال گذشته هر ماه بين ۲۰ تا ۳۰ آموزشگاه بدون مجوز بسته شده میتوان حدس زد که ابعاد اپيدمی آموزشگاهها چقدر گسترده است. مشکل بزرگ ديگری که هر روز محسوستر میشود، افزايش تعداد تحصيلکردگان بيکار است. در ايران به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر، سه هزار دانشجو وجود دارد که جامعه را با معضل عظيم بيکاری دانشآموختگان و متخصصان روبرو کرده است. رحيم عبادی، رييس سازمان ملی جوانان در اين باره میگويد: با توجه به اينکه جمعيت ايران يکی از جوانترين جمعيتهای دنيا است ۸۷ درصد بيکاران را جوانان تشکيل میدهند. به گفته او از ۹ ميليون و ۸۰۰ هزار جوان ايرانی حدود دو ميليون و ۳۰۰ هزار نفر بيکار هستند. چند صدهزار نفر از اين بيکاران را فارغالتحصيلان دانشگاهها و موسسههای مختلف آموزش عالی تشکيل میدهند که بازار کار توان جذبشان را ندارد. بر همين اساس بيکاری تحصيلکردگان باعث شده سالانه بين ۱۰۰ تا ۲۲۵ هزار تحصيلکرده کشور را ترک کنند و پديده يی به نام فرار مغزها پيش بيايد.
علاوه بر اينکه تحصيل فرزندان هر روزه برای خانوادهها پرخرجتر میشود، شهريهها نيز در سال جاری افزايش يافتهاند. کار افزايش شهريه دانشگاههای آزاد در هفتههای گذشته نيز به اعتراض دانشجويان رشته هنر و معماری و تجمع آنها در جلوی دانشگاه منجر شد که در پی اين اقدام مسوولان دانشگاه آزاد تصميم گرفتند شهريهها را تنها پانزده درصد افزايش دهند.
عبدالله جاسبی، رييس دانشگاه آزاد اسلامی از دولت و مجلس خواسته تا به دانشگاه آزاد کمک کنند. او در اينباره میگويد: اگر وامی به ميزان سه هزار ميليارد ريال به دانشجويان اين دانشگاه پرداخت شود، در کوتاه مدت مشکل شهريه دانشجويان حل خواهد شده اما حل مشکل درازمدت تحصيل و اشتغال جوانان نيازمند تدابيری همه جانبهتر و عميقتر است.
گزارش مردمی
رسول امينی، شهروند ۶۰ ساله تهرانی با مقايسه نسلهای قديمی دانشآموزان و امروزیها می گويد : در دورهيی که من تحصيل میکردم خبری از مدارس غيرانتفاعی نبود.در حالی که جمعيت ايران دو برابر شده اما جای کافی برای تمامی دانشآموزان کشور وجود ندارد. حتی خبری هم از تغذيه رايگان در مدارس نيست. در دورهيی که من درس میخواندم هر روز برنامه تغذيهيی وجود داشت و معلمان نيز با توجه به راضی بودن از حقوق و امکانات فرهنگی، وظيفه خود را بخوبی ادا میکردند. از لحاظ کتاب و وسايل نوشتافزار نيز جای نگرانی ديده نمیشد.
ابراهيم رضايی، معلم بازنشسته معتقد است که دولت با اين سيستم مسووليت را از خود سلب کرده و اصولا روش صحيحی برای وضعيت درسی وجود ندارد. بچهها و جوانان را به دست يک عده سودجو سپرده که با شهريههای هنگفت فقط مساله مالی خود را حل میکنند که عده بسيار زيادی در کشور توان پرداخت اين شهريهها را ندارند. او مسوولان را مقصر میداند.
رضا محبی میگويد: مدارس ايران هنوز مانند ۵۰ سال گذشته است و هيچ تغييری نکرده. بيشتر دانشآموزان که بايد در اين سن از شادابی و نشاط برخوردار باشند دايما با استرس و دلهره در کلاسهای درس حاضر میشوند. در مدارس فقط يکسری مطالب بيهوده در ذهن بچهها جای میگيرد. اصلا به علاقه و استعداد بچهها توجهی نمیشود. هرچه که دانشآموزان به کلاسهای بالاتر میروند استرسشان بيشتر میشود و در سال آخر که بايد کنکور دهند اين اضطراب به اوج میرسد. خيلی جالب است که ۱۲ سال بچهها را به امتحال تشريحی عادت میدهند و در نهايت انتظار دارند که با برگزار کردن يک آزمون تستی در مدت ۴ ساعت دانشآموزان آينده خود را رقم بزنند.
اميد عقيده دارد که تحصيل رايگان در ايران در حد يک شعار است و از نحوه برگزاری کنکور راضی نيست.