پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Thursday 25 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 15.06.2011, 1:29

استثمارِ کودک و نوجوان با لباسی از جنس کلمات

نهاده‌هایی درباره استثمارگری صنعت آموزش

حمیدرضا واشقانی فراهانی

استثمارِ کودک و نوجوان با لباسی از جنس کلمات؛ نهاده‌هایی درباره استثمارگری صنعت آموزش
چکیده مقاله: عادت ناپسندی که ما فعالان اجتماعی و فرهنگی جهان سوم داریم این است که علاوه بر فروکاهش تمامیتِ روابطی نظیر استثمارگر و استثمارشونده، آزارگر و آزاردیده یا... به حلقه‌ی آخرِ آن، امور را بَدَنی تحلیل می‌کنیم. امروزه ما علاوه بر اشکال مشهود و سابق استثمار کودکان و نوجوانان نظیر کار کودک، با شکلی جدید‌تر از نمود این پدیده روبه رو هستیم؛ استثمار ذهنی. این شکل استثمار از این حیث خطرناک‌تر است که نمود عینی و مشهود آنی ندارد.

۱- استثمار رابطه‌ای است که در آن سوژه‌ای، سوژه‌ی دیگر را در مسیر تحقق منافع خود به ابژه‌ای فرو می‌کاهد. این فروکاهش از دو زاویه صورت می‌پذیرد؛ اول آنکه توانایی فرد به شکلی غیرانسانی صرفا در مسیر تحقق منافع دیگری به کار گرفته می‌شود و از سوی دیگر تنها یک جنبه از نیاز‌ها، امکانات و توانایی‌های وی (که برای دیگری سودی در پی دارد) عمده می‌شود و بقیه امکانات و توانایی‌های وی نه تنها نادیده که سرکوب می‌شود.

۲- آنچه در بند ۱ اشاره شد، در طی تاریخ خصوصا تاریخ جهان مدرن خود را به شکلی بسط داده است که دیگر ما با رابطه‌ی سوژه–ابژه مواجه نیستیم، بلکه خود این رابطه غیرانسانی در ‌‌نهایت این ارتباط را به ابژه–ابژه تبدیل می‌کند. به عنوان مثال سردسته‌ی یک باند جیب بُری یا فحشا که دیگران را مورد استثمار قرار می‌دهد، خود نیز به ابژه تبدیل می‌شود؛ ابژه‌ی مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی موجود، به عبارتی خود نیز توسط سوژه‌ی دیگری استثمار می‌شود. با چنین رویکردی است که می‌توان این رابطه را به شکلی انضمامی در بسترِ پیوسته تاریخی و کلیتی اجتماعی تحلیل کرد.

۳- عادت ناپسندی که ما فعالان اجتماعی و فرهنگی جهان سوم داریم این است که علاوه بر فروکاهش تمامیتِ روابطی نظیر استثمارگر و استثمارشونده، آزارگر و آزاردیده یا... به حلقه‌ی آخرِ آن، امور را بَدَنی تحلیل می‌کنیم. عدم توجه به کودک آزاری روانی و غیرمستقیم و تمرکز تام و تمام روی کودک آزاری جسمی یا عدم توجه به حقوقی همچون آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات برای کودکان می‌تواند شاهدی بر این مدعا باشد. این به معنای آن نیست که باید جنبه‌ای را بر جنبه‌ی دیگر ترجیح داد، بلکه به آن معناست که باید مسائلی همچون حقوق زنان، کودکان یا... در بستر و رابطه با یک تمامیت و گفتمانی کلیتر طرح شود.

۴- امروزه ما علاوه بر اشکال مشهود و سابق استثمار کودکان و نوجوانان نظیر کار کودک، با شکلی جدید‌تر از نمود این پدیده روبه رو هستیم؛ استثمار ذهنی. فراگیری جو کنکور و دامن زدن به این تب که حتی به سال اول راهنمایی رسیده است را می‌توان نوعی استثمار ذهنی به شمار آورد که علاوه بر ایجاد فضای رقابت بر سر هیچ (که البته برای آموزشگاه‌ها، موسسات کنکور و مدارس غیرانتفاعی بسیار سودآور است!)، پیامدهای ناگوار بسیاری خواهد داشت. دانش آموزان به جای آنکه دروس را به شکلی کاربردی یاد بگیرند، صرفا به حفظ طوطی وار خواهند پرداخت و این اختلال را به دانشگاه (!) نیز منتقل می‌کنند؛ از سوی دیگر استرس و فشار ناشی از این تب، کودکان و نوجوانان را از بسیاری از حقوق و نیازهای خود محروم می‌کند؛ تکان دهنده است که کودک ۱۴ ساله‌ای ترس عدم موفقیت در کنکور داشته باشد. در واقع می‌توان گفت که کودکان و نوجوانان به واسطه‌ی پول پرستی صاحبان سرمایه، تبدیل به ابژه‌هایی می‌شوند که نه تنها توانایی‌ها بلکه تجربه زیسته‌ی مطلوب و ثمربخش برای آن‌ها سرکوب می‌شود تا کتب کمک آموزشی را مصرف کنند. درس خواندن (!) نوجوانان به این شکل و شمایل چیزی جز فروکاهش توانایی‌ها و ظرفیت‌های انسانی نیست. کودکان و نوجوانانی که دنیایی سرشاراز شور، انگیزه و استعداد هستند، توسط معلمان، اولیا و موسسات به ابژه‌های محبوس در کتابخانه‌ها و کنکورهای آزمایشی بدل شده‌اند. چراکه جز از این راه استثمارگر نمی‌تواند سودی ببرد؛ استثمارگری که والدین، مدارس و کارگزاران آموزشی را باخود همراه کرده است. کسی نیست بپرسد چرا اساسا ورود به دانشگاه آن هم به این شکل مخرب مترادف موفقیت است؟!

۵- این شکل استثمار از این حیث خطرناک‌تر است که نمود عینی و مشهود آنی ندارد و تنها در بستر زمان است که این سوداگری می‌تواند منکشف شود، اما این شکل از استثمار با برنامه ریزی‌هایی که انجام داده توانسته آن به عنوان حمایت آن قشر از جامعه که به دلیل شرایط سخت زندگی خود در خارج از دایره‌ی متنِ این سوداگری قرار دارند را نیز به خود جذب می‌کند. این متن می‌خواهد تمام جامعه را ببلعد و کم نیست تعداد موسسات اقماری که برای فرد از پیش دبستان تا آزمون دکترا برنامه ریزی تحصیلی دارند، اما تا به حال کسی پرسیده این موسسات چرا تنها هنگام آزمون‌ها پیدایشان می‌شود و اساسا چرا مدعی موفقیت شاگردان خود در آزمون‌ها هستند؟ موسسه‌ای که تقریبا بیش از نیمی از داوطلبان کنکور به شکلی با آن درارتباط هستند، چگونه به خود اجازه می‌دهد دلیل موفقیت رتبه‌های بر‌تر (!) را برنامه ریزی موسسه بداند؟ واضح است که متن بی‌حاشیه امنیت بیشتری دارد و از سوی دیگر این حمایت (!) به عنوان سرپوشی عمل می‌کند که عوارض این سوداگری را می‌پوشاند و آن را در هیاتی زیبا و فریبنده عرضه می‌کند. اگر هدف این موسسات کسب سود نیست چرا برای یک درس چندین برابر حجم کتب اصلی ِآن، کتاب کمک آموزشی اعم از آموزش؛ نکته، تست، آزمون طبقه بندی شده، استعداد درخشان، فلش کارت و... تولید می‌کنند؟!
منبع: انجمن حمایت از حقوق کودکان


 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024