پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 28 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 11.01.2007, 7:24

"نقدی بر نقش فرمايشی يک نهاد بين المللی"

نمايندگی يونيسف در ايران به کجا می‌رود؟

علی اکبراسماعيل پور

پنجشنبه ۲۱ دي ۱۳۸۵
صندوق کودکان سازمان ملل درسال ۱۹۴۶ در حالی تاسيس شد که پايه گذاران آن اهداف متعالی چون غلبه بر فقر، خشونت، بيماريهای مختلف و تبعيض را در مسير زندگی کودکان دنبال می‌کردند و در طی سالهای گذشته چه بسا انسانهای شريفی برای پی گيری اين اهداف بشر دوستانه در جنگها و درگيری‌ها و حوادث طبيعی (سيل و زلزله) و در جهت ياری رسانی به کودکان از جان مايه گذاشته اند. برابر اهداف اين سازمان بين المللی حمايت و توجه به کودکان اساس پيشرفت بشر است. کودک، فردای ما و احترام به کودکان نيزاحترام به آينده است و توجه کافی به سنين کودکی باعث پايه گذاری شخصيت محکمتری برای آينده افراد است.
پيمان نامه جهانی حقوق کودک سالها پس از تاسيس يونيسف، در سال ۱۹۸۹ به تصويب مجمع عمومی سازمان ملل رسيده است در حال حاضر با اينکه تقريبا تمامی کشورهای دنيا (به جزء ايالات متحده آمريکا) آن را امضاء کرده و متعهد به اجرای مفاد آن شده انداما متاسفانه اين معاهده بين المللی در بسياری از موارد از سوی کشورهای مختلف دنيا نقض می‌شود. همراه با افزايش نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی در جوامع، بيکاری، اعتياد، فقر، فساد و فحشا دستاوردهای ناخوشايند سلطه ناميمون نئوليبراليزم برای کشورهای فقيرو توسعه نيافته است که پيامد فقر درجوامع، در اولين قدم به صورت خشونت رخ می‌نماياند و خشونت برعليه کودکان فجيع ترين و غيرانسانی ترين نوع آن است که به صورت آزارهای جسمی، جنسی، روحی و روانی بر عليه بخش زيادی از کودکان معصوم دنيا است. از طرف ديگر کار کودکان واقعيت اجتناب ناپذيری است که در اثر شرايط بد اقتصادی به خانواده‌های نيازمند و کودکان معصوم آنها تحميل می‌شود.
دفاتريونيسف در کشورهای فقير و در حال توسعه می‌تواند نقش بسزائی در برداشتن موانع پيش روی اجرای پيمان نامه جهانی حقوق کودک ايفا کند ضمن اينکه اين نهاد بين المللی بيشتربه عنوان يک تشکل غير دولتی مطرح است و به نظر می‌رسد بايد در کنار NGO‌های واقعی و فعال در حوزه کودکان به عنوان تسريع کننده اقدامات دولتها در جهت به رسميت شناختن و احترام به حقوق شهروندی کودکان حرکت کند.
در جشن شصتمين سال تاسيس يونيسف در تهران که آذرماه برگزار شد، کريستين سالازار و همکارانش به نکاتی اشاره کردند که جای تعجب و بحث فراوان دارد از جمله : تحت پوشش قرار داشتن بالای ۹۶% از کودکان در نظام آموزش رسمی، پايين بودن درصد سوء تغذيه در بين کودکان، حاد نبودن کودک آزاری در ايران که در اين نوشته فقط به سخنان کلايبرگ مدير پروژه‌های سالازار می‌پردازم که با استناد به نتيجه يک تحقيق از سوی وزارت بهداشت اعلام کرد : "کودک آزاری در ايران در حد بحرانی نبوده و طبيعی است".
انتظار می‌رفت تشکل‌های طرفدار کودکان که هر کدام مستندات فراوانی از آزارهای مختلف کودکان در مراکزشان در اختيار دارند نسبت به اين سخنان واکنش نشان می‌دادند اما تا بحال سکوت اختيار کردند.
آيا پرپر شدن گلهای معصوم در خشونت‌های خانگی طبيعی است؟ آيا طبيعی است که پدری فرزندش را با ضربه چکش به کام مرگ بفرستد؟ آيا طبيعی است که نامادری توران وی را تا حد مرگ شکنجه و آزار دهد؟ آيا طبيعی است که ناپدری اميرحسين پنج ساله چنان بر فرق سرش بکوبد که يک طرف بدنش فلج شود؟ آيا اين طبيعی است که پدری نوزاد ۲۵ روزه‌اش را دريک نزاع خانوادگی به سمت همسرش پرتاب کند و باعث مرگش شود؟
در لحظه ارائه گزارش مربوط به حاد نبودن کودک آزاری در کشور، اگراز پنجره ساختمان شيک و البته گرم يونيسف به کوچه و خيابانهای سرد اطراف آن نگاهی می‌انداختند شايد کودکانی را در حين تميز کردن شيشه اتومبيل ها، فال فروشی، گل فروشی، تکدی گری و... می‌ديدند و يا ميزبان و مهمان‌ها در حين برگشت به خانه، در مسير خود کودکانی را می‌ديدند که گونی بر روی شانه‌های نحيفشان، دنبال زباله‌های پلاستيکی می‌گشتند. به راستی آيا اجبار به اشتغال هزاران کودک مصداق بارز کودک آزاری نيست؟ آيا اگر اين کودکان علی رغم ميل باطنی و بالاجبار در کارگاههای مخوف زيرزمينی، در خيابانها، در سوز و سرمای زمستان، شب و نيمه شب و صبح دم، در کارگاههای خانگی، در کارگاههای قاليبافی و... در چرخه زودرس کار و تلاش و مشقت جانفرسا قرار گيرند طبيعی است؟ اين سازمان بين المللی آستانه بحران را چطور تعريف و تفسير کرده است؟ و يا شايد مسئولين يونيسف در ايران به تعريف جديدی از کودک آزاری دست پيدا کرده اند؟
اما آنچه مسلم است آمارها حکايت از آن دارد که کودک آزاری در جامعه– بنا به دلايل بسيار زياد – افزايش روزافزون دارد که البته خشونت‌های پنهان بر عليه کودکان در آمارها و ارقام به حساب نمی آيد. مدير پروژه‌های يونيسف در حالی از طبيعی بودن کودک آزاری و حاد نبودن آن سخن می‌گويد که متوليان امور از مدت‌ها قبل بر ضرورت برخورد با پديده کودک آزاری در کشور پی برده‌اند که در نوع خودش گامی به جلوتر در زمينه حل مسائل و مشکلات کودکان به حساب می‌آيد که بخش زيادی از آن حاصل زحمات بی دريغ تشکل‌های فعال در حوزه حقوق کودکان است که توانسته‌اند با برجسته سازی آزارهای خاموش کودکان به نوعی در اطلاع رسانی و آگاهی دهی – حتی به مسئولين و متوليان امور – سهم به سزائی داشته باشند. اين نگرانی‌ها را به طور خلاصه در ذيل می‌خوانيم :
- ۱۴-۶-۸۴ : سازمان بهزيستی از تهيه پيش نويس برنامه پيشگيری و مديريت پديده کودک آزاری خبر داد.
- ۹-۷-۸۴ : مديرکل اجتماعی وزارت کشور اعلام کرد که کودک آزاری در کشور به مرحله اضطرار رسيده است.
- ۶-۸-۸۴ : عضو کميسيون حقوقی و قضائی مجلس : مسئله کودک آزاری بايد نظام مند و قانون مند بررسی شود. صدا و سيما بايد با مسئله کودک آزاری ريشه‌ای تر برخورد کند.
- ۸-۹-۸۴ : کاتوزيان، نماينده مجلس اعلام کرد که کودک آزاری يک فاجعه انسانی است. در زمينه کودک آزاری دچار خلاء قانونی و اجرائی هستيم.
البته همه اين نگرانی‌ها در حالی بيان می‌شود که هنوز قانونی جامع و کامل در حمايت از کودکان آزارديده به تصويب نرسيده است. لايحه کودک آزاری که در سال ۸۲ به تصويب نمايندگان مجلس وقت رسيد، بخش زيادی از آن توسط شورای نگهبان مسکوت مانده است. در تعريف سن کودکی در کشور رويه يکسان و اتفاق نظر وجود ندارد. برابر قوانين ما کودک آزار ديده نمی تواند به مراجع قضائی شکايت برد در صورت مراجعه به اين مراجع ادعای کودک به واسطه آنکه "صغير" است، ثبت نمی شود. هر چند اقدامات اخير قوه قضائيه در جهت پرداختن سريع به پرونده‌های حاد کودک آزاری و وارد شدن دادستانی به عنوان مدعی العموم در اين نوع پرونده‌ها در جای خود قابل تامل و توجه بوده، اما هنوز کافی نيست و به واسطه ضعفی که در لابلای قوانين ما موجود است (نظير ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی) و برابر آمارهای موجود، پدران همچنان در صدر آزار رسانان به کودکان قرار دارند.
خلاء و ضعف قوانين ما البته با عملکرد بسيار ضعيف رسانه ملی (همان گونه که در نگرانی‌های نماينده مجلس هم ذکر شده است ) تکميل می‌گردد. چرا که بخش زيادی از دلايل کودک آزاری در کشور، نبود فرهنگ لازم در بين و اقشار مختلف جامعه در جهت احترام به حقوق کودک و شناخت پيمان نامه جهانی حقوق کودک است که متاسفانه صدا و سيما تا به حال در خصوص آگاهی دهی، فرهنگ سازی و تحليل مفاد پيمان نامه جهانی حقوق کودک اقدامی نکرده است.
کلايبرگ در حالی از طبيعی بودن کودک آزاری در کشور سخن می‌گويد که کريستين سالازار، رئيس يونيسف در ايران درتاريخ ۲۹ ارديبهشت سال جاری (ايسنا) اعلام کرد که بيش از ۲۰% کودکان ۶ تا ۱۱ ساله مورد کودک آزاری و بيش از ۹% کودکان ۱۲تا ۱۸ ساله مورد تنبيه بدنی قرار می‌گيرند. آيا آزار بالغ بر ۳۰% از کودکان کشور (بدون احتساب آزارهای پنهان) بحرانی نبوده و طبيعی است؟ اين سازمان با استناد به يک پژوهش دولتی !! در حالی از طبيعی بودن و بحرانی نبودن پديده کودک آزاری سخن می‌گويد که مسئولين بخشهای مرتبط همانگونه که پيش تر اشاره شد نگران شدت روزافزون پديده زشت و نامطلوب کودک آزاری در کشور هستند.
در تاريخ ۱۴-۶-۸۴ خبرگزاری ايسنا نتيجه پژوهشی را از زبان نداسادات ميرلوحی، کارشناس سازمان بهزيستی اعلام کرد که بر اساس آن در طول ۲۴ ساعت قبل از زمان بررسی (تکميل پرسشنامه) ۵۰% کودکان ۱ تا ۵ سال، ۳۸% کودکان ۶ تا ۱۱ سال و ۲۳% کودکان ۱۲ تا ۱۸ سال مورد مطالعه، مورد بد اخمی، غضب و بی اعتنائی مراقبين خود قرار گرفته‌اند که از اين ميان ۳۱% کودکان ۱ تا ۵ سال و ۵-۲۰ % کودکان ۶ تا ۱۱ سال و ۷-۸ % کودکان ۱۲ تا ۱۸ سال توسط مراقبين خود مورد تنبيه بدنی و آزار در ۲۴ ساعت قبل از بررسی قرار گرفته اند.
تمامی شواهد حاکی از آن است که اين سازمان بين المللی بايد در تحقيقات و پژوهش‌های خود تجديد نظر اساسی به عمل آورد و به جای تحليل و ارائه نادرست آمارها و اخبار به سمت پذيرش اين معضل حاد در جامعه پيش رود و آنگونه که در رسالت و اهداف بشردوستانه اين نهاد بين المللی لحاظ شده است در جهت فرهنگ سازی، ترويج و تبليغ پيمان نامه و نيز بهبود وضعيت کودکان سرزمين مورد ماموريت خود از طريق کمک به اصلاح قوانين به نفع کودکان، وضع قوانين حمايتی لازم، احقاق حقوق شهروندی کودکان و... گام بردارد و بيش از اين به سمت تبديل شدن به يک سازمان صرفا فرمايشی پيش نرود. چرا که تيترهای ناخوشايند ذيل متاسفانه همگی حکايت از بحران کودک آزاری در کشور دارد :
- ۷-۶-۸۵ : قتل نوزاد سه ماهه توسط پدر ۱۷ ساله
- ۱۱-۷-۸۵ : توران، دختر نوجوانی که توسط نامادريش شکنجه شد در بيمارستان فيروزگر بستری شد.
- ۲۶-۷-۸۵ : اميرحسين، کودک پنج ساله بر اثر شکنجه ناپدری در بيمارستان لقمان حکيم بستری شد.
- ۱۰-۸-۸۵ : قاتلان کودک آبادانی در دام پليس افتادند.
- ۲۰-۹-۸۵ : کودک سه ماهه بر اثر شکنجه در بيمارستان کودکان تهران بستری شد.
- ۲۶-۹-۸۵ : پدری که بدن فرزندش را می‌سوزاند دستگير شد.
بالاخره در تاريخ ۲۲آذر ماه ۱۳۸۵ کلايبرگ مدير پروژه‌های يونيسف در حالی از بحرانی نبودن کودک آزاری در کشور سخن می‌گفت که آن طرف تر در جنوب شهر در آسايشگاه بهزيستی اميرحسين پنج ساله روی تخت دراز کشيده و در ذهن کودکانه‌اش آينده مبهم خودش را جستجو می‌کرد، ضربه ناپدری بی رحم بر فرق سرش آنچنان محکم بوده که دست و پای چپش را فلج کرده بود. اميرحسين در آرامش نسبی دور از جهنمی که ناپدری‌اش پنج سال تمام – از بدو تولدش –برايش ساخته بود خاطرات تلخ گذشته‌ای نه چندان دور را مرور می‌کرد: آتش سيگار، اثر داغی ظرف اسفند روی شکم، گاز گرفتگی با انبردست در جای جای بدن، اثر دندان روی بازو، ران پا و... اين همه درد برای يک کودک به راستی که طبيعی است!!

هفتم دی ماه يکهزار و سيصد و هشتاد و پنج خورشيدی
علی اکبراسماعيل پور


 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024