بحرانهاي زيست محيطي در نبود آمايش سرزميني هرروز بيشتر خود را نشان ميدهند
رفاه و آسایش برای تمامی اقشار جامعه يكي از مهمترين دغدغههاي حاكميت است. رفاه و آسایش تنها در سایه پیشرفت، عمران و آبادانی بهدست میآید که مستلزم برنامهریزیهای کوتاه مدت و بلندمدت است. امروزه بر هیچکس پوشیده نیست که بسیاری از برنامهریزیها در سطح کشور کوتاهمدت و حتی سلیقهای بوده و باوجود چشماندازهای توسعه که كارشناسان و متخصصان در سطح کشور ارائه دادهاند، هر مسئولي براساس تجربه و سلیقه خود عمل میکند. مديريتي كه با جابهجایی مسئولان يا دولتها، تمامی اولویتها و برنامهریزیها در سطح كشور تغییر میکند. کم نیستند استانهایي در کشور که یک روز برای آنها در بخش توسعه کشاورزی برنامهریزی میشود و یک روز دیگر در بخش صنعت و دهها بخش دیگر که بسیاری از آنها تنها در سطح پيشنهاد و كلنگزني باقي ميمانند و به ثمر نمینشینند. افزایش آلودگی هوا، بحران بيآبي، خشک شدن پی در پی تالابها، درياچهها و رودخانهها، نابودی جنگلها، كوهها، دشتها و اراضي کشاورزی ، هزاران پروژههای نیمهکاره رها شده که عمر برخی از آنها حتی به ۲۰ سال نيز میرسد و بسیاری از موازیکاریها و اتلاف و هدر رفت بیتالمال گواه روشني بر این برنامهریزی و مديريت سلیقهای است. بهجرأت ميتوان گفت دلیل اصلی این مدیریت سلیقهای، نبود آمایش سرزمینی در استانهاست. طرحی که در چند سال اخیر تمامی استانهای کشور موظف به اجرای آن بودهاند، ولی تاکنون تعداد اندکی توانستهاند آن را به سرانجام برسانند. آمایش سرزمینی، جمعآوری تمامی اطلاعات، آمار، پتانسیلها، تواناییها و داراییها در سطح یک استان است. آمایش سرزمینی یک تجربه موفق در کشورهای توسعه یافته است. هنگاميكه آماری وجود داشته باشد ميتوان بر اساس آن برنامهریزی کرد كه حتما موفقيتآميز خواهد بود. اما اگر آمار مشخصی وجود نداشته باشد، اتفاقاتی میافتد که دود آن تنها در چشم مردم میرود. در آمایش سرزمینی مهم است تمام داشتهها و پتانسیلها شناسایی شوند تا براساس آنها برنامهریزی انجام شود. اگر این اطلاعات کامل نباشد، مشکلات جبرانناپذيري پیش میآید. بهعنوان نمونه مکانی برای جمعآوری و دپوی زباله درنظر گرفته میشود، اما در مقابل آن نيز پروانه احداث صد هزار واحد مسکن مهر نيز صادر ميشود، در كمال شگفتي خانهها ساخته ميشوند، مردم ميمانند و بوي تعفن مركز دپوي زباله؛ نكته قابل توجه اينجاست كه براي مسئولان آن استان امكان جابهجايي مركز دپوي زباله وجود ندارد و آن سوي ماجرا نيز نميتوان انتظار داشت كه صد هزار واحد مسكوني تخريب شده و در جاي ديگر دوباره احداث شود. اين تنها نمونه كوچكي از خسارتهاي جبران ناپذير نبود آمايش سرزمين و مديريت سليقهاي در كشور است. اين روزها مردم ايران و بهويژه مردم فلات مركزي بيش از گذشته نبود آمايش سرزمين را با گوشت و خون خود احساس ميكنند. نبرد آبي كه در كشور آغاز شده و مردمي كه با آن دست و پنجه نرم ميكنند و گرفتار غول خشكسالي شدهاند، همه قربانيان مديريت سليقهاي و نبود آمايش سرزمين هستند. به اعتقاد بسياري از كارشناسان حوزه محيط زيست، نبود آمایش سرزمین عامل اصلی مشکلات زیست محیطی کنونی کشور است.اگر آمایش سرزمین را در کشور اجرا میکردیم و آب را در اصفهان و چهارمحال و بختیاری و خوزستان مدیریت میکردیم، امروز با این وضعیت مواجه نبودیم. خوزستاني كه در گرد و غبار گمشده به دليل حال و روز ناخوش كارون است. خوزستاني كه مردم براي حياتيترين و البته ابتداييترين نياز خود يعني آب شرب، بايد ساعتها در صف منتظر بمانند. اصفهاني كه زاينده رود و گاوخوني آن در عطش بي آبي ميسوزند و به خاطرهها پيوستهاند؛ كشاورزان اصفهاني كه از بيآبي و فقر و مشكلات معيشتي بهستوه آمده و دست به شسكتن خطوط لوله انتقال آب ميزنند و سرانجام آن تراژدي غمانگيزي ميشود كه مسئولان نيز شرمسار از بيان آن ميشوند. چهارمحال و بختياري كه يكي از پرآبترين استانهاي كشور است نيز اين روزها گرفتار بحران آبي شده است. بحران مديريت سليقهاي در منابع آبي بهجايي رسيده است كه گيلان كه به سرزمين باران و آب مشهور است نيز طعم تلخ خشكسالي و بحران آب را چشيده است. درحال حاضر شمال، جنوب، شرق يا غرب كشور ديگر تفاوتي ندارد، همه با بحران كم آبي و خشكسالي دست به گريبان هستند. اما اين بحران در نتيجه نبود آمايش سرزمين رخ داده است. استانهايي كه بدون توجه به ظرفيتها و منابع آبي خود، كشاورزي و صنايع بهويژه صنايع آببر را توسعه دادهاند و در نتيجه توهم آبي را در شهر خود بهوجود آوردند، همان زمان نيز سيل مهاجرتها آغاز شد؛ مردمي كه با روياي رفاه و آسايش مهاجرت كردند اما هماكنون با كابوس خشكسالي روزگارشان ميگذرد. اما اين تنها يك روي سكه است؛ روي ديگر سكه شهرهايي هستند كه مبدا انتقال آب بودهاند؛ رودخانهها و تالابها و درياچههايي كه يكي پس از ديگري خشك شده و در عطش قطرهاي آب ميسوزند. بازي دو سرباختي براي اين سرزمين كه هيچ برندهاي نداشت. آمایش سرزمین، ارزیابی نظاممند عوامل طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… به منظور یافتن راهی برای تشویق و کمک به جامعه بهرهبرداران در انتخاب گزینههایی مناسب برای توسعه پایدار متناسب با توان سرزمینی در جهت برآورد نیازهای جامعه است.
به بیانی دیگر توزیع متوازن و هماهنگ جغرافیای کلیه فعالیتهای اقتصادی،اجتماعی در پهنه سرزمین نسبت به قابلیتها و منابع طبیعی و انسانی را آمایش سرزمین میگویند. از مهمترین خصوصیات برنامه آمایش سرزمین جامعنگری،کیفیت و سازماندهی فضایی آن است. پایدارترین آرایشی که به سه مولفه مهم جمعیت،سرمایه،منابع طبیعی و محیطی یک منطقه یا سرزمین ختم میشود برنامه آمایش سرزمین نامیده میشود تنظیم رابطه بین انسان فضا و فعالیتهای انسان در فضا به منظور بهرهبرداری منطقی از همه امکانات در جهت بهبود وضعیت مادی ومعنوی اجتماع بر اساس ارزشهای اعتقادی سوابق فرهنگی یا ابزار علم وتجربه در طول زمان است که جزئي از جغرافیا محسوب میشود. یکی از پیش نیازهای طرح آمایش سرزمین تهیه اسناد است که باید در اولویت قرار بگیرد، مجلس دو سال فرصت دارد تا این اسناد را تهیه کند اما اکنون هیچ برنامهای برای تهیه اسناد وجود ندارد. به علاوه از آن جا که در این زمینه هیچ تجربهای نداریم باید از تجربه کشورهایی که طرح آمایش سرزمین دارند استفاده کنیم. پيروز حناچي، شهردار تهران درباره طرح آمايش سرزمين گفته است: «در طرح آمایش سرزمین یک مشکل اساسی در کشور وجود دارد که در نحوه حاکمیت و سیستمسازی ما نهفته است. برای مثال زمانی که سدسازی در کشور رونق گرفت همان زمان عنوان شد که برای ۶۰ درصد از ۱۰۰ سدی که ساخته میشود آبی وجود ندارد اما این سدها ساخته شدند. از تعداد ۵۶ فرودگاه کشور تعداد انگشت شماری بهره اقتصادی دارند و بیشتر آنها مانند فرودگاه اردبیل اقتصادی نیستند و حاصل تصمیمهای سیاسیاند. در واقع تصمیمسازی در زمینه عمرانی کشور تحت شرایطی است که هیچ ارتباطی با آمایش سرزمین ندارد. در کشورهای دیگر مجلس سنا وجود دارد که قوانین و چنين طرحهايی را به لحاظ آمایش سرزمین بررسی میکنند اما در کشور ما چنین مرجعی وجود ندارد و تا زمانی که سیاست اجرایی آمایش سرزمین حل نشود به نتیجه نخواهیم رسید. به جز سدسازی در مورد جانمایی صنایع توسعهای نیز دچار مشکل هستیم. برای مثال اصفهان با وجود آنکه پتانسیل گردشگری دارد، صنایع فولاد در این استان مستقر شده است. مسببان این اتفاق را باید به چالش بکشیم تا حداقل دیگر این اتفاقات نیفتد». آمایش سرزمین یک طرح پرهزینه و البته سنگین است. برای انجام این طرح یک گروه کارشناس در تمامي زمینهها مورد نیاز است. اما هرچه دیرتر آمايش سرزمين انجام ميشود، با تصمیمات، اقدمات و جانماییهای اشتباه در اجرای پروژهها، صدها برابر ضررهاي غيرقابل جبران میکنیم که امکان جبران خطا دیگر وجود نخواهد داشت.