iran-emrooz.net | Sun, 03.06.2007, 11:14
جنگلهای ایران در حال نابودیاند
الهه موسوی/سرمايه
يكشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۶
طرح توسعهء جنگل در ۴۵۰۰ هکتار از زمينهای شمال اجرا میشود که شامل جنگلکاری ارتفاعاتی است که در گذشته جنگل بوده و اکنون از بين رفتهاند. برای احيای اين جنگلها ۵/۵ ميليارد تومان بودجه از اعتبارات ملی پرداخت شده که برای توليد نهال، توسعهء جنگل، احيا و غنیسازی بخشهای جنگلی و احداث باغ بذر در نظر گرفته شده و نسبت به سال گذشته افزايش نداشته است.,
اينها بخشی از سخنان هدايتی مدير کل فنی جنگلکاری و پارکهای سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداری کشور است که چندی پيش در جمع خبرنگاران عنوان کرد.
او با اشاره به احيا و غنیسازی بخشی از جنگل که توسط مجريان طرحهای جنگلداری تخريب شده، گفت: ,اعتبار و طرح توسعه و احيا و غنیسازی جنگل که در مجموع هشت هزار هکتار است از محل بخش دولتی تامين میشود.,
معنای ديگر سخنان هدايتی اين است که برداشت کارخانجات نئوپان، چوب و کاغذ از جنگلهای باستانی شمال کشور همچنان ادامه دارد و تاوان آن از کيسهء بودجهء عمومی کشور پرداخت میشود.
براساس تصاوير ماهوارهای طی سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۲، هر سال نزديک به دو درصد از سطح جنگلها و تنوع زيستی آن در ايران کاسته میشود.
در اين حال برآوردهای اقتصادی حکايتگر آنند که هر هکتار از اکوسيستم جنگلهای شمال کشور سالانه به طور متوسط حدود ۱۱ميليون ريال ارزش اقتصادی در ۱۸ کارکرد مختلف توليد میکنند که ۷۵ درصد کارکردهای اکوسيستم جنگلی خزر را ارزشهای زيستمحيطی و تنوع زيستی، ۱۳ درصد را ارزشهای حفاظتی تشکيل داده و تنها هفت درصد درآمدهای بالقوهء حاصل از توليد مواد خام نظير الوار و ساير ارزشها مربوط به جريان آب، ارزشهای فرهنگی و... است.
مطابق گزارش بانک جهانی، ميانگين سالانهء نابودی ,جنگلهای خزری, در ايران، ۴۵ هزار هکتار معادل ۴/۲ درصد از کل مساحت جنگلهای اين ناحيه و ۲/۰ درصد از مساحت کل جنگلهای کشور است.
براين اساس، مساحت جنگلهای شمال کشور طی ۳۰ سال گذشته، ۲۲ درصد کاهش يافته که ۱۷ درصد آن مربوط به ۲۰ سال اخير است. آمارهای رسمی نشان میدهد که به ترتيب استانهای گلستان با ۲۱ درصد، مازندران ۱۶ درصد و گيلان با _۵/۴ درصد کاهش مساحت طی دو دههء اخير مواجه بودهاند.
در همين حال طرحهای جنگلکاری و صيانت از جنگلهای شمال با صرف هر ساله ميلياردها تومان بودجهء بخش دولتی به اجرا در میآيند، اما پرسشی که به ذهن متبادر میشود اين است: ,با وجود صرف اين همه بودجه، چگونه سطح اين جنگلها دايما در حال کاهش است؟,
فقدان حفظ تنوع زيستی در طرحهای جنگلکاری
علی يخکشی صاحبنظر و مدرس دانشگاه، به مسالهای با اهميت در طرحهای جنگلکاری اشاره میکند. او به ,سرمايه, میگويد: ,در اغلب اين طرحها به خصوص در مناسبتهايی خاص مانند هفتهء منابع طبيعی و... معمولا فقط از چند نوع درخت استفاده میشود. متاسفانه در نهايت اين میشود که ما سعی داريم سطح جنگل را توسعه دهيم ولی اصل تنوع زيستی را رعايت نکنيم. اصل تنوع زيستی به ما میگويد که بايد گونههای متفاوت را در يک منطقه کاشت و نبايد به کاشت يک يا دو نوع درخت اکتفا کرد. در حالی که در اغلب طرحهای جنگلکاری معمولا يکی، دو نوع درخت برای کاشت انتخاب میشود و آن هم معمولا درختهايی هستند که براساس موازين علمی انتخاب نشدهاند.,
عدم انتخاب گونههای بومی
دومين مسالهای که يخکشی به آن اشاره میکند کاشت درختان و درختچههايی است که مناسب آن مناطق باشد.
او میگويد:,مثلا ما در فلات مرکزی ايران نبايد درختان صنعتی بکاريم چرا که در آنجا حفاظت خاک، آب، هوا و محيط زيست مطرح است، میتوانيم با صرف هزينهای کم تر به جای درخت، اقدام به کاشت درختچه کنيم و همچنين از درختانی استفاده کنيم که بومی منطقه هستند و نهايتا آب کمتری مصرف میکنند، با خاک نامناسب منطقه سازگارتر هستند و هزينهء کمتری را نيز به ما تحميل میکنند. در حالی که در اجرای طرحهای جنگلکاری معمولا به اين مسايل توجه چندانی نمیشود., او در اينباره مثالی میآورد که تجربهء مستقيم خودش است: ,من در زادگاه خودم درمنطقهء يخکش پروژهای داشتم تحت عنوان ,مديريت تلفيقی جهت حفظ جنگلهای خزری با مشارکت مردم, که ۳۲۰۰ هکتار از جنگلهای منطقه را سازمان جنگلها و ادارهء کل منابع طبيعی در سالهای ۸۰ تا ۸۴ در اختيار ما گذاشت تا جنگلکاری کنيم. روش کار ما به اين شکل بود که ما در همان منطقه نهالستان توليد کرديم و نهالهای بومی همان محل را در آنجا کاشتيم. تمام نهالها را هم از درختان بومی جنگلهای پهن برگ خزری توليد کرديم و پس از گذشت يک سال فقط پنج درصد ,افت کار, داشتيم، اما جالب است بدانيد در همان جنگلی که ما کار میکرديم يک پيمانکار بخش خصوصی به نمايندگی از ادارهکل منابع طبيعی ساری در سال ۸۳ مقداری نهال برگ سوزنی برای کاشت آورده بود من همان وقت طی نامهای کتبی به مديرکل وقت اعلام کردم که اين درختها مناسب منطقه نيست و علاوه بر آن جنگل طی طرح در اختيار ما گذاشته شده است و اجازه دهيد تا پايان طرح گونههای برگ سوزنی به اينجا آورده نشود; چرا که اينها بومی اين منطقه نبوده و متناسب با اينجا نيستند., دکتر يخکشی تاکيد میکند; اگر قرار است سوزنی برگ در شمال کاشته شود، بايد از بهترين نوعش باشد و آنچه که امروز انجام میشود اهداف جنگلکاری را تامين نخواهد کرد.
بهرهبرداری بخش خصوصی غيرمتخصص
از ۲۰ سال پيش تاکنون همواره گفتهام: ,جنگل به خصوص جنگلهای خزری شمال که از دوران سوم زمينشناسی بر جای ماندهاند يک ميراث ملی و بينالمللی هستند و از نظر ذخاير ژنتيکی بسيار ارزشمند و بینظيرند; ما بايد از چنين ميراثی بر اساس اصل توسعهء پايدار محافظت و بهرهبرداری کنيم و اين ميسر نمیشود جز اينکه فقط مهندسان جنگل و منابع طبيعی که تحصيلکردهء اين رشته هستند و عرق جنگل دارند وارد عرصههای جنگلی شوند.,
يخکشی ضمن اشاره به اين مورد میگويد: ,متاسفانه قسمتهای زيادی از جنگلهای ما به خصوص در شمال کشور در دست بهرهبرداران ناآگاه و غيرمتخصصی است که از علم جنگل و محيطزيست هيچ نمیدانند و فقط تاجران خوبی هستند. آنها میخواهند در کمترين مدت سرمايهگذاری، بالاترين ميزان سود را به دست بياورند و از تمام ۱۸ مورد ارزش جنگلها، فقط ارزش توليد چوب را میشناسند; در حالی که جنگل ارزشهايی مثل ذخيرهء آبهای زيرزمينی و تصفيهء آن، تعديل آب و هوا، ارزش تفرجگاهی، مبارزه با فرسايش خاک و آلودگیهای خاک، هوا، آب و بسياری از ديگر موارد را داراست.,
به نظر اين استاد دانشگاه ارزش جنگلهای ما ،کمتر از چاههای نفت نيست و اگر میخواهيم از آن درست محافظت کنيم بايد بهرهبرداران ناآگاه را کنار گذاشته از نيروهای تحصيلکرده در رشتهء منابع طبيعی و محيطزيست استفاده کنيم که اغلبشان امروز خانهنشين و بيکار هستند و يا اينکه وزارت علوم به راحتی اين دانشکدهها را تعطيل میکند.
او تاکيد میکند:,ما میتوانيم در جنگل، مرتع و مناطق آبخيزداری از تمام اين نيروهای جوان و متخصص بهره ببريم و در ترميم پوشش گياهی و جنگلکاری نيز موفق باشيم.,
کشاورز مخرب نيست
در بسياری از گزارشهايی که توسط سازمان جنگلها و محيطزيست ارايه میشود کشاورز و روستايی حاشيهنشين جنگل به عنوان مخرب درخت و چوب جنگلی معرفی میشود; غافل از اينکه روستايی نه ابزار تخريب گسترده را دارد و نه امکان آن را.
علی يخکشی در اين باره میگويد: ,کشاورز اگر هم چند درخت را قطع کند برای تنازع بقاست; برای اينکه نوزادش يخ نزند، غذايش را بپزد و در سرمای کوهستان و جنگل دوام بياورد. او ناقض قانون نيست، بلکه کسانی تخريبگر جنگل هستند که از سر حرص و آز جنگلها را میتراشند. روستايی چون مجوز ندارد و مجبور است پنهانی هيزم خود را تامين کند، توان لخت کردن عرصههای جنگلی را ندارد، اما کسانی که مجوز دارند و ابزار پيشرفته برای اين کار، به راحتی دست به برداشتهای بیرويه و تخريبکننده میزنند و در قالب طرحهای قانونی جنگل را نابود میکنند.,
با وجود عدم موفقيت طرحهای جنگلکاری طی سالهای اخير، معلوم نيست اين طرحها تا چه زمانی ادامه خواهد داشت!آنچه که واضح است قرار گرفتن ايران در رتبهء ۱۳۲ محيطزيست جهانی در سال گذشته است و کاهش ۲۲ درصدی سطح جنگلهای شمال طی دو دههء گذشته و همچنين رقم ۵/۵ ميليارد تومانی که قرار است از بودجهء اعتبارات ملی و عمومی به کيسهء بخش خصوصی ريخته شود، همان بخش خصوصی که جنگل را به بيابان تبديل میکند و ظاهرا هيچ قانونی نمیتواند جلودارش باشد!