ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 11.03.2019, 18:56
قدیانی و تاریخ یک‌ نسل  ‏

علیرضا رجایی

ابوالفضل قدیانی، زندانیِ سیاسی پیش و پس از انقلاب، در دادگاهی که از حضور در آن سرباز زد و صلاحیت آن را به ‏رسمیت نشناخت به سه سال زندان و مطالعه و رونویسی از سه کتاب محکوم شده‌است. ‏

معلوم نیست صادرکننده‌ این حکم، در زمانی که قدیانی در زندان‌های پیش از انقلاب شکنجه می‌شده اصلاً پا به این ‏جهان گذاشته بوده‌است یا نه؛ اما به پشتوانه‌ی قدرتی که پشت سر اوست، در لابه‌لای حکم خود، وارد بحث ‏سیاسی و ازجمله تحلیل کم و کیف جنبش سبز شده‌است. سر تا پای حکم قدیانی، چیزی جز بیانیه‌ سیاسی ‏نیست، آن‌هم در مقامی که جهت‌گیری سیاسی، ابطال‌کننده‌ بی‌طرفی قضاوت‌کننده و عدالت اوست.‏

حکم یادشده درست برخلاف قانون مادر، یعنی قانون اساسی، بدون حضور هیات منصفه صادر شده‌است و این موید ‏نظر درست قدیانی مبنی بر فقدان صلاحیت این قبیل محکمه‌هاست.‏

تقریرکننده‌ این حکم آنجا که قدیانی را به رونویسی از سه کتاب محکوم کرده‌ نیز به‌وضوح نشان داده‌است که مخاطب ‏خویش را به‌درستی نمی‌شناسد و از دانش و تجربه‌ وسیع سیاسی و فرهنگی او بی‌اطلاع است‎.‎

ابوالفضل قدیانی در بیشتر عمر ۷۳ ساله‌ خود درگیر مساله‌ سیاسی بوده‌است؛ با وجود این، او سیاستمداری از نوع ‏مرسوم نیست. بیش از هرچیز انسانی ایمانی‌ و‌ مواضع سیاسی وی ناشی از تعهد اخلاقی و اعتقادی اوست، و ‏همین به او شهامت می‌دهد که «حقیقت را در پای مصلحت قربانی نکند» و بیم زندان یا حتی فراتر از آن برایش ‏بی‌معنی باشد و این همه را به سخره گیرد، و عملاً و آنچنان که نشان داده‌است، سخنگوی راستین «جنبش جان به ‏لب رسیدگان» و مظلومان باشد.‏

قدیانی عمده‌ عمر سیاسی خود را همانند  اغلب هم‌نسلانش در جبهه‌ سیاست انقلابی و رادیکال گذرانده‌است و ‏اتفاقاً نقدهای صریح و بدون پرده‌پوشی او نسبت به وضع موجود و از موضع آزادیخواهانه و رفع تبعیض و استیلا نشان ‏می‌دهد که بسیاری از انقلابیان ۵۷ چه تصوری از آینده‌ رژیم جایگزین داشتند.‏

مطالبه‌ اساسی آن قیام و خیزش در بهمن۵۷ نفی هرگونه پیشواسالاری و تقدیس‌سیاسی بود و چه وعده‌هایی که از ‏برابری مطلق حاکم و مردم داده نمی‌شد.‏

کجا گمان‌می‌رفت که دارنده‌ مقام سیاسی از آن‌چنان شانی برخوردار خواهد شد که نقد سیاسی وی به عنوان یک‌ ‏اتهام در قانون درج شود تا کسی جرات نکند از گل نازکتر به صاحب‌منصبان از هر قوم و گروه بگوید یا بنویسد. کجا تصور ‏می‌شد دفاع از جنبشی که سه میلیون نفر در دفاع از آن به خیابان آمدند و جان باختند و به حبس و حصر رفتند، ‏اتهامی تلقی شود که چون به مذاق محکمه خوش نیامده‌است شایسته‌ی مجازات باشد. کجا قرار بود یک انسان ۷۳ ‏ساله‌ پاک و دانشور را که عمرش در مبارزه با استبداد و در زندان و شکنجه گذشته‌است، به رونویسی از کتاب محکوم ‏کنند تا پیشگامی و حرمت و شرافت مبارزه‌ سیاسی این‌گونه نادیده گرفته شود و کار به آن‌جا برسد که صدای ‏نویسنده‌ اصولگرای یکی از کتاب‌ها هم در اعتراض به چنین احکامی بلند شود‎.‎

اما همه می‌دانیم که کار در همین‌جا به پایان نخواهد رسید. ابوالفضل قدیانی شان و منزلتی بسی فراتر از این قبیل ‏محکمه‌ها و احکام آن دارد. ایمانِ او راهگشاست و میزانی است برای ما که بدانیم تلفیق سلاح و کسوت و ملغمه‌ ‏کاهن‌منشی و دشنه‌ شحنه و داروغه به رخ‌کشیدن، چیزی بیش از احترام و حرمت دروغین و پوک درپی ندارد. قدیانی ‏قلبش به نیروی همان تقوای ستیزی می‌تپد که خداوند به مومنانی هم‌چون او آموخته‌است: «واصبِر و ماصبرُک الّا بِالله ‏و لا تحزَن علیهم و لا تَکُ فی ضَیقً ممّا یمکرون؛ انّ‌اللهَ مع الّذین‌اتّقوا والّذین هم محسنون‎.‎‏»‏