ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 13.06.2018, 22:55
می‌خواهم زنده بمانم

مرتضی سیمیاری/جامعه نو

چند روزی از وقوع فاجعه خونین دوران بهار اصلاحات معروف به قتل‌های زنجیره‌ای نگذشته است که سرمقاله‌نویس یکی از روزنامه‌های نزدیک به محمد خاتمی با لحنی حزن‌انگیز می‌نویسد:«چه چیزی در این مملکت تغییر کرده است، اگر حالا داریوش و پروانه را کاردآجین کرده‌اند، پیش از این هم اتوبوس ارمنستان را می‌خواستند به قعر دره بفرستند، آیا بهتر نیست دولت بیست میلیونی وقتی کشش ندارد، بگذارد و برود؟» این سوال در آن روزها غوغایی به پا کرد، البته دولت اصلاح‌طلب پیش از این نیز یک بار سابقه قهر و آشتی در کارنامه‌اش را داشت، برای همین این کنایه دهان به دهان می‌چرخید که «راستی خاتم فیروزه‌ای بو اسحاقی/خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود.»

ناامیدی از اصلاحات و نیز عدم تحقق شعارهای دولت تا سال ۱۳۸۰ حتی باعث شد، بدنه وفادار به خط امام در دفتر تحکیم  شعار «عبور از خاتمی تا برگزاری رفراندوم» را بدهد و آنقدر فشارها در چهار سال دوم دولت اصلاح‌طلب افزایش یافت که یکی از تئوریسین‌های این جریان پس از شکست سال ۸۴ حزب مشارکت در انتخابات بنویسد:« ضربه که عبور از خاتمی زد، محصولش روی کار آمدن دولت جدید است» و به این ترتیب، همه کاسه‌های ناکارآمدی دولت در کنترل بحران‌ها و نیز ناامیدی رهبران اصلاح‌طلب از مواجه با رقیب بر سر دانشجویان شکست!

دو دهه پس از ناکامی اصلاحات در ایران، دوباره تئوری عبور از اصلاح‌طلبان جان گرفته است. منتقدان بر سر موقعیت، کیفیت و عملکرد اصلاح‌طلبان درحوادث دی ماه مجادله دارند. آنها می‌گویند، اصلاح‌طلبان در روز واقعه صحنه را ترک کرده‌اند.

پاسخ‌های غیرفنی و گاه پر سوتعبیر مانند پرواز کرکس‌ها در آسمان ایران از جانب رهبران اصلاح‌طلب به مخالفان سیاسی سطح درگیری‌ها را به دوگانه «برانداز-استمرار‌طلب» افزایش داده و شکاف‌ها چنان سر باز کرده که به نظر می‌رسد امکان بازگشت به عقب برای ادامه پیروزی‌های سریالی در انتخابات آینده از دست رفته باشد.

در چنین شرایطی ۱۰۰ فعال سیاسی کمتر شناخته‌شده و برآمده از طیف جوان‌تر در بدنه اصلاح‌طلبان آستین‌ها را بالا زده و در نامه‌ای به رهبر جریان سیاسی محبوب خود پیشنهاد «اصلاح –اصلاحات» با محوریت شکل‌گیری یک سازمان ملی اصلاح‌گر را داده‌اند. پیشنهاداتی که در ظاهر بیرونی برای برون‌رفت اصلاحات از بن‌بست پیش‌رو و پیش‌بینی شکست‌های احتمالی در آینده با لحنی ناسیونالیستی نگارش شده تا شاید بتواند بدنه چندپاره شده را برای لحظات سرنوشت‌ساز آتی سازماندهی کند. اما اگر پوسته اولیه را جدا کنیم، این نامه با یک پیشنهاد دلسوزانه تنها کارکرد درون‌سازمانی و تشکیلاتی داشته و شانس زیادی برای اقناع منتقدان در همدلی با اصلاح‌طلبان ایجاد نخواهد کرد.

بررسی نظرات منتقدان اصلاحات در شرایط فعلی نشان می‌دهد که تنها نمای خارجی اصلاح‌طلبی در حال حاضر در آستانه هر انتخابات ظهور و بروز دارد و اقتضای بازی قدرت، بازی‌های زبانی و گفتاری گوناگون را شکل می‌دهد، در حالی که در اثر برخورد سنگ‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در چند سال گذشته بسیاری از ارزش‌های ارتدوکسی خاصیت خود را از دست داده و هر نوع دستکاری جدید در ماهیت آن به عنوان یک گزاره جدی تنها یک شوخی کم‌اهمیت تلقی خواهد شد، زیرا به تعبیر منتقدان هر تغییری در وضعیت اصلاحات تنها صف وضعیت رفورم‌گرایان دولتی را در حفظ وضع موجود محکم ترخواهد کرد. آنچه در رویای اصلاح‌طلبان برای تشکیل یک سازمان ملی در حال شکل‌گیری است، تنها از دل بیم و امید در نتیجه شکست یا پیروزی در انتخابات پیش‌رو درآمده است. در حالی که حزب یا جبهه باید برخاسته از تجمیع منافع، آگاهی‌ها و ادراک اجتماعی باشد.

اصلاح‌طلبان این روزها راه خروج از پرتگاه و ادامه حیات را در حذف بوروکرات‌ها یافته‌اند، در حالی که رسیدن به جبهه، حزب یا هر عنوان دیگر با جمع شدن حول محور مسائل عینی مانند عدالت، آزادی و توجه به سرنوشت ایران با عبور از طرح خودی و غیرخودی بودن و نیز عبور از جمع شدن حول یک فرد یا ایدئولوژی شکل می‌گیرد. هر عنوان و تلاش جز در چنین چارچوبی تنها بازخوردی از اعماق یک چاه برای زنده ماندن در شرایط موجود خواهد بود!