ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 02.03.2012, 4:41
قتل‌های زنجیره‌ای از زبان یک متهم

میهن/محمد صادقی
جمعه ۱۲ اسفند ۱۳۹۰
با گذشت بیش از یک دهه از قتل شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی کشور از سوی برخی مسئولان رده بالای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که به «قتل‌های زنجیره‌ای» مشهور شد، هنوز ابهامات بسیار زیادی درباره این پرونده جنجالی و عاملان و آمران پشت پرده و آشکار آن باقی مانده است.
ابهاماتی که گهگاه سبب می‌شود تا طرح برخی از آن‌ها از سوی خانواده‌های قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای، یا دانشجویان و فعالان سیاسی منتقد و همچنین از سوی مسئولان سابق وزارت اطلاعات به عنوان مته‌مان قتل دگراندیشان این موضوع جنجالی را به صدر اخبار رسانه‌ها بازگرداند. در همین حال می‌توان به آخرین اظهارات مصطفی پورمحمدی که از مدیران وقت وزارت اطلاعات در زمان قتل‌های زنجیره‌ای بوده است اشاره کرد.

تک تیرانداز‌ها سرم را هدف قرار داده بودند
روز گذشته مصطفی پورمحمدی، معاون پیشین وزارت اطلاعات ایران در جمع دانشجویان دانشگاه امیرکبیر تهران، در این باره گفته است که در قتل نویسندگان و دگراندیشان ایرانی، دخالتی نداشته است.
پور محمدی در دورانی که قتل‌های زنجیره‌ای به کشته شدن داریوش فروهر، رهبر حزب ملت ایران و همسرش پروانه فروهر و همچنین محمد مختاری و جعفر پوینده از نویسندگان برجسته کشور انجامید، معاون وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بود.
روزنامه شرق در شماره روز گذشته خود از قول پورمحمدی نوشته است که در هنگام قتل‌های زنجیره‌ای «حوزه من متفاوت و مستقل از حوزه افرادی بود که در قتل ‌های زنجیره‌ای متهم شدند یعنی نه حوزه من بود و نه آن افراد کارمندان من بودند».
پور محمدی گفته است: «من به آقای خاتمی گفتم این دوستان شما می‌ دانند من در این حوزه دخالت ندارم ولی ناجوانمردانه شروع کردند در روزنامه ‌ها و نشریات و شب نامه ‌هایشان پیوسته علیه من اتهام ‌سازی کنند اگر این ادامه پیدا کند من هم چیزی ‌هایی خواهم گفت و آن موقع خواهید فهمید که فضا متفاوت از آنچه شما می‌خواهید است».
مصطفی پورمحمدی رئیس فعلی سازمان بازرسی کل کشور که در جمع دانشجویان دانشگاه امیرکبیر تهران (پلی تکنیک) سخنرانی و به پرسش‌های آنان پاسخ می‌داد در زمان قتل ‌های زنجیره ‌ای جانشین وزارت اطلاعات و رئیس اطلاعات خارجی این وزارتخانه بوده است.
پورمحمدی گفته است بعد از افشای قتل‌های زنجیره‌ای، «فضای رسانه‌‌ای چپ و به اصطلاح اصلاح ‌طلب یک ماشین تبلیغاتی وحشتناک به راه انداخت که من نیز یکی از هدف‌‌های آنان بودم به ‌طوری که اگر سر خود را بالا می‌ گرفتم تک ‌تیراندازهای آنان مرا هدف قرار می‌ دادند».
معاون پیشین وزارت اطلاعات ایران در بخش دیگری از سخنان خود می‌گوید: «مدتی سر خود را کوتاه نگه‌ داشتیم تا این موج بگذرد. آن هنگام در شرایطی که سکوت می‌‌کردیم چطور می‌‌توانستیم افکار عمومی را قانع کنیم که ما در این قضیه دخیل نبودیم.»

نقش پورمحمدی در اعدام‌های سال ۶۷
در خاطرات آیت الله حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری در زمان حیات آیت الله خمینی آمده است که مصطفی پورمحمدی به عنوان عضو هیات سه نفره‌ای بوده که در تابستان سال ۱۳۶۷ هزاران تن از زندانیان سیاسی را که در حال گذراندن دوران محکومیت خود بودند مورد بازجویی قرار دادند و دستور اعدام شمار زیادی از آنان را صادر کردند.
پورمحمدی اما در جمع دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در باره سابقه خود در آن زمان گفته است: «در سال ۶۶ معاون ضدجاسوسی وزارت‌ اطلاعات شدم. معاونت ضدجاسوسی حوزه‌‌ای است که با فعالیت جاسوسی بیگانگان مبارزه می‌‌کند و در مسائل داخلی هیچ نقشی ندارد… حیطه ‌بندی در وزارت اطلاعات بسیار شدید است، حتی آدم‌‌های این حوزه نباید با آدم‌‌های حوزه دیگر آشنا و مواجه شوند. این تفکیک و مرز‌بندی معمولا سعی می‌ شود با جدیت رعایت شود. بنابراین زمان شروع فعالیت ‌های من، این مسئولیتم است».
پورمحمدی سپس توضیح داده که با آغاز ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۸ «یک سال و چند ماه رئیس مرکز بررسی ‌های استراتژیک امنیت ملی وزارت اطلاعات بودم و کار تحلیل مسایل امنیتی می‌ کردم، یعنی اصلا کار اجرایی نداشتم و از حوزه ضد جاسوسی بیرون رفتم».

قتل‌های زنجیره‌ای و نقش وزارت اطلاعات
در جریان قتل‌ مخالفان و منتقدان حکومت ایران، برخی از دگراندیشان مخالف جمهوری اسلامی در دهه‌ی هفتاد خورشیدی در داخل و خارج به قتل رسیدند.
گرچه در مجموع، قتل‌‌ها در طول چندین سال اتفاق افتاده و تعداد قربانیان به بیش از هشتاد نویسنده، مترجم، شاعر، فعال سیاسی و شهروندان عادی می‌ رسد، اما در سال ۱۳۷۷ (۱۹۹۸ میلادی) و هنگام به قتل رسیدن داریوش فروهر (رهبر حزب ملت ایران) و همسرش پروانه اسکندری در عصر ۱ آذر سال ۱۳۷۷ در منزل شخصیشان واقع در محله‌ی فخرآباد تهران که با ضربات چاقو به قتل رسیدند و همچنین کشف جسد محمد مختاری و محمد جعفرپوینده دو نویسنده مطرح کشور در روزهای ۱۲ و ۱۸ آذر، این موضوع به بحران جدی برای کشور بدل گشت.
به گفته‌ی بسیاری این قتل‌ها با صدور فتوای فقهی توسط روحانیون بلندپایه و توسط پرسنل وزارت اطلاعات و به دستور سعید امامی، معاون امنیتی این وزارتخانه در زمان تصدی علی فلاحیان (وزیر اطلاعات دوران ریاست‌جمهوری هاشمی رفسنجانی) و دری نجف آبادی (اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی)، مصطفی موسوی کاظمی معاون وقت وزارت اطلاعات و مهرداد عالیخانی از مدیران وقت وزارت اطلاعات صورت گرفته است.
بر اثر پافشاری رئیس جمهور وقت، محمد خاتمی، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۷۷ طی اطلاعیه‌‌ای که قبلاً نظیر آن در هیچ وزارت ‌خانه‌ی جمهوری اسلامی دیده نشده بود به صورت رسمی اعلام کرد عوامل قتل ‌ها از اعضای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بوده‌اند.
محمد خاتمی رئیس جمهور وقت، تیمی خارج از وزارت اطلاعات و بدون حضور وزیر وقت را مسئول رسیدگی به پرونده کرد.
این تیم پس از یک ماه تحقیق، دست‌ داشتن مقامات بلند پایه‌ی وزارت اطلاعات در قتل ‌ها را اعلام کرد و عواملی را دستگیر نمود.
دری نجف ‌آبادی وزیر وقت اطلاعات، بلافاصله توسط خاتمی برکنار و علی یونسی جایگزین وی شد.
چند ماه بعد، در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۷۸، دادستان مجتمع قضایی نیروهای مسلح طی اطلاعیه‌‌ای مدعی شد که سعید امامی که بالا‌ترین عضو و مسئول اصلی «قتل‌های خودسرانه» معرفی شده بود، در زندان اوین، هنگام استحمام، با خوردن داروی نظافت، خودکشی کرده‌ است.
اما از آن‌جا که خوردن داروی نظافت، معمولاً به مرگ شخص مسموم منجر نمی‌‌شود و هیچ مطلبی از اعترافات و بازجویی‌های امامی در دسترس عموم قرار داده نشد، این خودکشی مشکوک به نظر می‌‌رسید.
روزنامه همشهری نوشت که روز پنج‌شنبه ۲۷ خرداد، پزشکان بیمارستان لقمان حال امامی را خوب توصیف کرده و برای او اجازه‌ی مرخصی صادر کرده بودند.
اما در حالی‌که برای اطمینان، خواسته بودند که او دو ساعت دیگر هم در بیمارستان بماند، بر اثر ایست قلبی و در فاصله‌ی‌‌ همان دو ساعت، امامی از دنیا رفته بود.
بسیاری احتمال دادند که او برای جلوگیری از افشای بسیاری از مسائل مربوط به وزارت اطلاعات و ارتباط آن با قتل‌ها، در زندان کشته شده ‌است.
مطبوعات ایران، امامی را نه تنها در قتل فروهر‌ها، مختاری، پوینده و شریف مسئول دانستند، بلکه از او به عنوان یکی از عوامل قتل ‌های دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی شامل ترور سعیدی سیرجانی، ترور شاپور بختیار، واقعه ترور می‌کونوس، عملیات ناموفق به دره افکندن اتوبوس حامل ۲۱ تن از نویسندگان و روشنفکران و مرگ غیر منتظره احمد خمینی فرزند آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی نام بردند.