چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Wednesday 24 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 22.07.2019, 13:57

راهبردهای پیش‌رو

سعید حجاریان

پاسخ سعید حجاریان به پرسش‌های «ایران فردا»
منبع: ماهنامه ایران فردا، تیرماه ۱۳۹۸

* بیش از ۲۲ سال از آغاز جنبش اصلاحات و خرداد ۷۶ می‌گذرد و این پدیده در این دو دهه فراز و فرودهای فراوانی را تجربه کرده است. از این کنش جمعی گاه در قالب جنبش اجتماعی فراگیر و عام در بستر مطالبات تاریخی مردم ایران و گاه یک پروژه سیاسی گروهی که خود را اصلاح طلب می‌خوانند، تعبیر شده است. امروز و پس از طی دو دهه شما چه تعبیری از این پدیده دارید؟ مختصات کنونی این کنش چیست و در میان اصلاح‌طلبان چه برداشت‌های متفاوت دیگری وجود دارد و کدام برداشت در حال حاضر نقش تعیین‌کننده‌تری در عملکرد اصلاح‌طلبان دارد؟

در ابتدا، آزادی موقت یا شاید دائمی سردبیر محترم ایران فردا را تبریک گفته و امیدوارم دیگر خبر زندانی‌شدن اهل قلم به‌گوش‌مان نخورد. اما درباره پرسش شما؛ به گمان من انتخابات دوم خرداد را از جمیع ابعاد باید در قالب یک جنبش صورت‌بندی کرد؛ جنبشی برای تغییرخواهی. در سال‌های منتهی به آن رویداد، جامعه از سیاست‌‌های رایج خسته بود، تورم اواخر دولت هاشمی بالا رفته و اعتراضاتی آغاز شده بود و از سویی، قشرهای روشنفکر صدمات روانی خورده و فضای سیاسی-اندیشه‌ای تا حد زیادی مسدود بود. دولت دوم آقای هاشمی بر اثر فشار راست‌گرایان‌، به‌کلی تغییر ماهیت داده بود و در چند حوزه‌ اثرگذار کابینه به سمت راست‌ها چرخش کرده بود. به‌علاوه فضای جهانی علیه ایران بود و به‌دلیل سلسله اقدامات نظامی-اطلاعاتی تندروها، کشور محور شرارت خوانده می‌‌شد. لذا ضرورت تغییر در روش‌ها و رویه‌ها به‌عینه مشاهده می‌شد. در طرف دیگر ماجرا با آقای خاتمی مواجه هستیم؛ ایشان به ‌هر تقدیر جزو تسویه‌شدگان نظام محسوب می‌شد. من در مصاحبه‌ای با عنوان «سوته‌دلان گردهم آمدند» توضیح دادم چگونه رانده‌شدگان از قدرت به همراه توده‌های به‌حاشیه رانده‌ شده به یکدیگر رسیدند و دوم خرداد را رقم زدند. پس پایه دوم خرداد، اجتماعی بود اما به‌دلیل اینکه جنبش نیاز به گفتمان داشت، آقای خاتمی خود به فراست دریافته بود که، دموکراسی و تنش‌زدایی می‌تواند دال مرکزی گفتمان اصلاحی باشد. پس گفتمان اصلاحات بر شرایط وقت کشور منطبق شد. اما پس از گذشت بیش از بیست و دو سال، کماکان موضوع مردم‌سالاری و تنش‌زدایی محور گفتمان اصلاحات است و شاقول شناسایی اصلاح‌طلبی از غیراصلاح‌طلبی همین دو مولفه خواهد بود. البته پس از تمییز دادن اصلاح‌طلبی از غیراصلاح‌طلبی باید به‌سراغ مدرج کردن اصلاح‌طلبان رفت و آن‌ها را با شاخص‌هایی همچون عدالت‌طلبی، فسادستیزی و از خود گذشتگی ارزیابی کرد.

* «توسعه سیاسی» چه بود؟ یک استراتژی سیاسی اصلاح‌طلبان، یک راهبرد توسعه نظام سیاسی یا یک شعار تاکتیکی؟ امروز این پروژه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ با توجه به عملکرد اصلاح‌طلبان در این زمینه فهم غالب از آن را واجد چه ویژگی‌های مثبت یا منفی می‌دانید؟ با توجه به بحران‌های اقتصادی کنونی و به‌ویژه افزایش فقر و نابرابری آیا هنوز هم این ایده می‌تواند برای پیشبرد تغییر در ایران راهگشا باشد؟

توسعه‌ سیاسی ریشه در جنبش مشروطه دارد بنابراین ابدا یک تاکتیک و طرح کوتاه‌مدت به‌شمار نمی‌آید و کماکان در دستور کار اصلاح‌طلبان خواهد بود. پروژه توسعه سیاسی بنا داشت از درون نظام بر ساخت قدرت تاثیر بگذارد و توازی اختیارات و مسئولیت‌ها را تنظیم نماید. به‌ این منظور ریزپروژه‌هایی تعریف شد تا پروژه کلان به‌نحو بهتری تعریف و تدقیق شود. اما نهایتا آن پروژه به بایگانی راکد مرکز تحقیقات استراتژیک سپرده شد. ولی ایده آن در جریان ماند و با انتشار روزنامه‌ها، تشکیل حزب، بسیج اجتماعی، ارتباطات توده‌ای و گفت‌و‌گو با نخبگان متبلور شد. به هر تقدیر، آن پروژه را اگر مرادف اصلاح‌طلبی بدانیم، باید بگوییم پروژه توسعه سیاسی زنده است؛ چون راهی جز اصلاح‌ این رژیم یا آن رژیم وجود ندارد. در دموکراتیک‌ترین رژیم‌ها نیز اصلاحات سیاسی ضروری است چون دموکراسی اصطلاحا پروژه‌ای اوپن-اند است. آنچه امروز مردم را آزار می‌دهد فقر و نابرابری است اما با دقت نظر می‌توان اثبات کرد، ریشه فساد و تبعیض و فقر و... مآلا به عدم اقرار به حقوق پایه شهروندی بازمی‌گردد. جایی که آزادی نیست، هر چیزی ممکن است. مثال ساده آن، عدم رعایت قانون یا فساد سازمان‌یافته است که می‌بینیم هر چه جلوتر رفته‌ایم به در بسته خورده‌ایم، چون موانع سیاسی برای پیگیری این قبیل ناهنجاری‌ها وجود داشته است و تا این موانع مرتفع نشود، حرکت در بستر عدالت بی‌رمق خواهد ماند.

* اگر بپذیریم بعد از انقلاب، در دهه ۶۰ گفتمان حاکمیت رسمی یک گفتمان هژمونیک بود و از اواسط دهه ۷۰ و تاحدودی ۸۰ گفتمان اصلاحات موقعیت هژمونیک را در سپهر عمومی کشور داشت، امروز گفتمان هژمونیکی سراغ دارید یا به‌قول برخی باید از خلا گفتمان هژمونیک سخن گفت. با توجه به اینکه تحولات آینده ایران بسیار وابسته به پر کردن این خلا گفتمان هژمونیک است جایگاه گفتمان اصلاحات را در این شرایط چگونه می‌بینید؟ الزامات اینکه اصلاحات به موقعیت هژمونیک خود بازگردد، چیست؟

اصلاحات عرض عریضی دارد و می‌توان این شراب کهنه را در ظرف‌های جدیدی ریخت و بسته به موقعیت، آن را به مردم عرضه کرد. اصلاحات بلاتشبیه مانند اسم الله است؛ که نام جامع ذات باری‌ست اما بسته به اوضاع مردم و دغدغه‌های زمانی بازتفسیر می‌شود. زمانی رزاق اسم اعظم است و زمانی منتقم و کریم و شافی. اگر قطحی پدید آید، مردم رزق‌شان را از رزاق طلب می‌کنند و قس علی هذا. پس می‌توان اصلاحات را در همه شرایطی و بسته به نیاز جامعه به کاربست گرفت. زمانی میرزا یوسف‌خان مستشارالدوله،‌ از یک کلمه سخن گفت، زمانی افرادی دیگر از طرقی دیگر پیش گرفتند. اما درباره هژمون شدن یا نشدن اصلاحات نمی‌توان با قطعیت سخن گفت. در برابر اصلاحات همواره بدیل قدرتمندی به‌نام انقلاب وجود داشته است؛ چه از نوع رنگی و چه از نوع کلاسیک آن. همچنین دو گفتمان شکست‌طلبی (defeatism) و انحلال‌طلبی هم مطرح هستند. اما با وجود وزن این‌ها، هنوز گمان دارم اصلاحات در برابر این موارد هژمونیک است.

* اوایل سال جاری مقاله‌ای از حضرتعالی منتشر شد که باعث واکنش‌های فراوانی شد. تاجایی که در مقاله‌ای دیگر به آن واکنش‌ها پاسخ دادید. در آنجا به طوفانی در سال جاری اشاره کردید که فضای سیاسی اجتماعی کشور را متاثر خواهد کرد و توصیه کرده بودید بهتر است اصلاح‌طلبان سرخود را پایین بگیرند تا طوفان عبور کند! از کدام طوفان صحبت کرده اید؟ توطئه اصولگرایان تندرو علیه اصلاح‌طلبان یا اعتراضات اجتماعی؟ و با همین استدلال‌ هرگونه حضور و اعتراض خیابانی را به‌صورت مطلق رد کرده بودید. آیا اصلاح‌طلبان به‌عنوان یک نیروی سیاسی می‌توانند در قبال کنش جمعی حاصل از نارضایتی اجتماعی اقشاری چون کارگران، معلمان، دانشجویان و... که در این طوفان‌ها هزینه می‌دهند، سکوت اختیار کند؟ اساسا این توصیه را تا چه حد اخلاقی می‌دانید؟ چقدر با آموزه‌های دینی سنخیت دارد؟ آیا فکر نمی‌کنید این توصیه از تاثیرگذاری اصلاح‌طلبان نزد افکار عمومی بکاهد و در تحولات آتی آنها را به حاشیه عرصه عمومی براند؟

سخن من در مقاله مورد نظر شما از این قرار بود، که اعتراضی که رهبری و گفتمان خاصی را نمایندگی نمی‌کند و از آستان امام رضا تا رضا شاه را شامل می‌شود، به اصلاح‌طلبی مربوط نیست و لزومی ندارد به اعتراض اصلاحی ترجمه شود و ما بهتر است سرخود را پایین بگیریم؛ زیرا اگر بنا باشد این قبیل اعتراضات را سرکوب کنند، همه را رها کرده و بر چهارنفر اصلاح‌طلب زخم‌خورده از 88 تمرکز می‌کنند. چنانکه حافظه تاریخی را با قدری انصاف، مبنای سخنان خود قرار دهیم باید بگوییم اصلاح‌طلبان اهل حضور در کنار مردم و هزینه دادن بوده و هستند. شما توجه کنید، اصلاح‌طلبان با راهپیمایی بیست و پنج خرداد همراه بودند و کسی از جانب اصلاح‌طلبان به آن مردم خرده نگرفت.

به‌ اعتقاد من، مرز حمایت یا عدم حمایت در وهله اول باید شناسنامه‌دار بودن اعتراضات باشد، معیشت به‌معنی‌الاعم گفتمان محسوب نمی‌شود و باید سمت و سوی تئوریک پیدا کند و قالب‌بندی شود. شما به پروسه‌ای که سردبیر عزیز ایران فردا طی کرد، توجه کنید؛ ایشان به‌همراه جمعی دیگر در مقابل مجلس تجمع کرد و از حقوق صنفی یک قشر دفاع کرد؛ عمل ایشان اخلاقا درست بود اما مشاهده کردید، به‌هنگام برخورد دستگاه امنیتی معیشتی‌ها را نادیده گرفت و تمرکزش را بر سیاسیونِ شناسنامه‌دار از جمله آقای صمیمی گذاشت و ایشان را به‌رغم بیماری قلبی و شرایط سنی مدتی در بازداشت نگاه داشت! پس باید در تحلیل شرایط، جملگی عینک‌های رمانتیک و هیجانی را از چشم برداریم و با لنز واقع‌بینانه به رویدادها بنگریم.

* از دیگر موضع‌گیری‌های صریح شما در آن مقالات بازگشت به شرایط قبل از سال ۸۸ است. آنچه در این موضع‌گیری مستتر است، این است که جنبش سبز را نه یک جنبش ریشه‌دار اجتماعی در فرایند و سیر ارتقایی مبارزات مردم ایران که یک پروژه سیاسی انحرافی تلقی می‌کنید که در نهایت اصلاح‌طلبان از آن متضرر شدند و حالا باید در صدد جبران مافات باشند. پروژه‌ای که خارج از اراده و خواست اصلاح‌طلبان بود و باید از آن عبور کرد. آیا تحلیل شما از جنبش سبز چنین است؟ چنین ارزیابی از جنبش سبز در میان اصلاح‌طلبان چقدر نفوذ دارد؟

جای بسی خوشحالی است که چرخش‌های زمانه باعث شد، سوءبرداشت‌ها و بدفهمی‌ها در قالب پرسش و در فضای گفت‌و‌گو مطرح شود. من برای یافتن پاسخ این سوال خوانندگان ایران فردا را به یادداشت «خط‌ امام، اصلاحات و جنبش سبز» ارجاع می‌دهم. در آنجا به‌طور شفاف و موجز توضیح‌ داده‌ام، چه ربط و نسبتی میان خط امام، اصلاحات و جنبش سبز وجود دارد و باید چه سنتزی از آن ارائه شود. اما این همه ماجرا نیست؛ بحث‌های آسیب‌شناسانه و راهبردی درباره جنبش سبز و شرایط اکنون را باید در زمان مقتضی پی گرفت.




Iran Emrooz
(iranian political online magazine)
iran emrooz©1998-2021
e-mail:
ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌گردند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.