جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - Friday 29 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 18.04.2018, 10:22

نقدی بر ایده دولت نظامی از سوی مخالفان روحانی

امیر خرم

روزنامه سازندگی ۲۷فروردین ماه ۱۳۹۷

    انتخاب مارک پومپئو و جان بولتون نیز نشان از آن دارد که این جریان مطمئن‌ترین راه را براندازی نظام سیاسی در ایران از طریق برخورد نظامی می‌داند. اما دشواری کار آنها در این است که دولت روحانی از نگاه جامعه جهانی، دولتی است معتقد به گفتگو و پایبند به منطق و پرهیز از خشونت و برآمده از آرای مردم. برخورد خشن با چنین دولتی چندان موجه نیست و مانع اجماع خواهد بود. لذا کافی است این دولت جای خود را به دولتی نظامی دهد تا پازل نئوکانها در امریکا را با همراهی عربستان و اسراییل کامل کند و جامعه جهانی را نیز با این جریان در برخورد نظامی با ایران، همسو گرداند.

نکته اول:
- در دی ماه سال گذشته، شاهد بروز حوادث خشونت‌باری بودیم که تعداد کثیری از شهرهای ایران را دربرگرفت. شکل موضوع کمی غیرطبیعی بود که چگونه قیمت تخم‌مرغ ناگهان دچار صعود گردید و افزایش قیمت همین کاال، ناگهان منجر به بروز اعتراضات گسترده و خشونت بار در بیش از هشتاد شهر کشور شد و پس از چند روز نیز تمام آن التهابات فرو نشست. اندک مدتی پس از آن، شاهد بروز حادثه خونبار دیگری بودیم که در ارتباط با دراویش گنابادی رخ داد و منجر به کشته و مجروح شدن جمع زیادی از دو طرف منازعه شد. حوادث ایجاد شده در جنوب کشور را نیز باید به این فهرست افزود. این موارد نشانه هایی است از وجود یک بحران اجتماعی جدی.

- با فاصله اندکی و در هنگامی که بحث افزایش فشار اقتصادی امریکا بر ایران و احتمال خروج آن کشور از برجام مطرح بود و اروپاییان هنوز تصمیمی بر همراهی با امریکا نگرفته بودند، ناگهان موشک‌های یمنی بر آسمان عربستان ظاهر شدند و پیرو آن شورای امنیت سازمان ملل، ایران را مقصر این امر معرفی کرد و پس از آن نیز وزیر خارجه فرانسه به صراحت ایران را عامل تسلیح حوثی های یمن معرفی کرد. پس از آن نیز رییس جمهور فرانسه به عنوان یکی از اعضای مهم اتحادیه اروپا موضع کشور خود را چنین بیان داشت که باید در مقابل توسعه‌طلبی و برنامه موشکی ایران ایستاد. به این طریق تا حد زیادی راه بر همراهی اتحادیه اروپا با نئوکان‌های امریکایی هموار گردید. از سوی دیگر با انتخاب مارک پومپئو به عنوان وزیر امور خارجه و جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی در کاخ سفید، احتمال برخورد قهری با ایران نیز به شدت افزایش یافته است. در این میان همراهی یا عدم همراهی سایر کشورها از جمله اتحادیه اروپا با امریکا، می‌تواند در تحولات آتی، بسیار مهم و موثر تلقی گردد. بر این سیاهه تحرکات و سخنان اخیر محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان علیه ایران و نیز حمله نظامی هواپیماهای اسراییلی به منطقه‌ای نظامی در سوریه و کشته شدن چند تن از نظامیان ایران را نیز باید افزود. ظواهر امر نشان از آن دارد که امریکا با کمک کشورهای همسو در منطقه (عربستان و اسراییل) به دنبال ایجاد یک اجماع جهانی علیه ایران است تا برخورد نظامی با این کشور را موجه و ناگزیر جلوه دهد و در این راه توفیقاتی نیز بدست آورده است.

- وضعیت اخیر ارزهای خارجی به خصوص دلار نیز در عین حال که نشان از شرایط ناپایدار اقتصاد کشور دارد، اما حضور جریانهایی سیاسی که به دنبال زمین زدن دولت و ناامید کردن مردم از اصلاح امور به دست دولت روحانی هستند را نیز در بروز این بحران نباید نادیده گرفت. رشد غیر طبیعی انواع ارزهای خارجی طی فقط چند روز، قطعاً نمی‌تواند تنها عامل اقتصادی داشته باشد. در یک کلام، به عقیده نگارنده، بروز بحرانهای پی‌درپی در حوزه های اجتماعی - امنیتی، بین المللی و اقتصادی را به فاصله‌ای اندک از یکدیگر، نباید امری تصادفی پنداشت.

نکته دوم:
- شبکه ماهواره ای من و تو که از امکانات گسترده‌ای برخوردار است و علی‌الظاهر به بعضی از جریان های سیاسی قدرتمند در ایران نزدیک است، در طی یک دوره زمانی، پروژه ای را کلید زد تا در قالب سلسله برنامه‌هایی تاریخی، نظام پهلوی را تطهیر کرده و نشان دهد که نظام سلطنتی پیشین به جهت خدمات گستردهای که به ایران کرده است، مستحق سقوط نبود و بروز انقلاب نیز از ابتدا اشتباه بود. به خصوص در این سری برنامه‌ها نشان داده شد که شخصیتی نظامی مانند رضاخان پهلوی، چگونه در زمانه‌ای که انواع بحرانها ملک و ملت را دربر گرفته بود و ملت از اوضاع نابسامان کشور ناراضی بودند و تمامیت ارضی کشور نیز در مخاطره بود، چگونه در عرصه سیاست ظهور کرد و کشور را از بحران نجات داد و ثبات سیاسی و اقتصادی را به جامعه ایران بازگرداند.

- حال کافیست این مقدمه را در کنار این موضوع قرار داد که این روزها با وجود بحرانهایی که گفته شد، جماعتی سخن از آن می‌گویند که در شرایط موجود، تنها یک فرد نظامی است که می‌تواند کشور را از بحران نجات دهد. اگر قرار باشد میان این وقایع ربط و نشانی یافت، باید اجزای مختلف این پروژه را اینگونه تبیین کرد که ابتدا تلاش می‌شود ذهنیت جامعه نسبت به یک رییس دولت نظامی مثبت شود و نشان داده شود که در شرایط بحرانی، نظامیان کارکردی به مراتب مناسب تر از مردان سیاست خواهند داشت گام بعدی بحران سازی است تا زمینه برای حضور پر رنگ نظامیان در عرصه سیاست معنادار شود. این سخن وزیر محترم کشور در مراسم تشیییع شهدای ناجا که «ما از برنامه همه گروه‌هایی که بدنبال ایجاد بحران در کشور هستند مطلع هستیم» به روشنی بیانگر همین مطلب است. در این مرحله دولت باید زمین گیر شود و عملا کارآیی خود را از دست بدهد. یا خود خسته شود و کنار کشد و یا به علت ناتوانی در رفع مشکلات و بحرانهای موجود، کنار گذاشته شود. در نهایت گام سوم است که باید برداشته شود و این گام طرح به قدرت رسیدن یک فرد نظامی به عنوان تنها راه خروج از بحران است. آنچه این روزها به تدریج از سوی افراد مختلف وابسته به جریانی افراطی بیان می‌گردد تا زمینه ذهنیِ طرح جمعی آن نیز فراهم گردد.

- اما نظریه‌پردازان این جریان به یک نکته ظریف توجه نداشته‌اند. همانگونه که در سطور پیش گفته شد، جریان نئوکانها در امریکا بدنبال آماده سازی ذهنیت جامعه جهانی و ایجاد یک اجماع بزرگ بر علیه ایران است. انتخاب مارک پومپئو و جان بولتون نیز نشان از آن دارد که این جریان مطمئن‌ترین راه را براندازی نظام سیاسی در ایران از طریق برخورد نظامی می‌داند. اما دشواری کار آنها در این است که دولت روحانی از نگاه جامعه جهانی، دولتی است معتقد به گفتگو و پایبند به منطق و پرهیز از خشونت و برآمده از آرای مردم. برخورد خشن با چنین دولتی چندان موجه نیست و مانع اجماع خواهد بود. لذا کافی است این دولت جای خود را به دولتی نظامی دهد تا پازل نئوکانها در امریکا را با همراهی عربستان و اسراییل کامل کند و جامعه جهانی را نیز با این جریان در برخورد نظامی با ایران، همسو گرداند. چرا که برآمدن دولتی نظامی در ایران، به بهترین شکلی نظریه توسعه طلبی ایران در منطقه خاورمیانه و نیز کاهش ضریب امنیتی کشورهایی مانند عربستان و اسراییل را که هم اینک نیز از سوی این جریان تبلیغ می‌گردد، اثبات خواهد کرد.

بر همین اساس اعتقاد دارم آنهایی که این روزها از برسر کار آمدن دولتی نظامی برای خروج از بحران سخن می‌گویند، دانسته یا نادانسته با جریانی در خارج از کشور همسو شدهاند که شرایط موجود را بهترین فرصت برای براندازی نظام سیاسی می‌داند و بر همین اساس نیز حذف دولت روحانی را بزرگترین خطر برای بقای نظام سیاسی می‌دانم.

نکته سوم:
بر اساس همین تحلیل از شرایط پیشِرو است که معتقدم دولت روحانی شرایط بسیار دشواری را سپری می‌کند و از اینکه تا کنون در مقابل بحران سازان، تسلیم نشده و میدان را به آنها واننهاده، از رایی که آگاهانه در ابتدای سال گذشته به او دادم، خشنودم. اما وظیفه مردم و نیروهای سیاسی نیز حمایت از دولت روحانی در چنین شرایطی است. باید به مردم این آگاهی را داد که در شرایط موجود، تضعیف دولت به‌هر طریق ممکن، تقویت جریانی است که تمام اهتمام خود را بر سقوط دولت فعلی، بر سر کار آوردن دولتی نظامی و در نهایت نابود کردن منافع و امنیت ملی در فضایی است که رنگ و بوی جنگی دارد.

این سخن البته به معنای توجیه نقاط اشکال موجود در کابینه دولت روحانی به خصوص در تیم اقتصادی ایشان نیست و ضرورت اصالح این تیم، سخنی است که کارشناسان اقتصادی بارها بیان کردهاند. لیکن در هنگام نقد دولت باید به مرز میان اصالحِ دولت و اسقاطِ دولت توجه داشت. باید توجه داشت که کشور در حال عبور از برههای تاریخی است. به عبارت دیگر فرایند گذار به دموکراسی در کشور ما به مرحلهای رسیده است که عبور از آن ادامه مسیر را تسهیل می‌کند و در مقابل عدم توانایی غلبه بر موانع موجود در این مرحله، می‌تواند چندین گام ما را به عقب بازگرداند و دولت روحانی در این میان نقشی تاریخی و تعیین کننده بر عهده دارد.




Iran Emrooz
(iranian political online magazine)
iran emrooz©1998-2021
e-mail:
ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌گردند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.