ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 01.08.2006, 22:26
عبور از مرز

ناصر كاخساز
چهارشنبه ١١ مرداد ١٣٨٥


گوبلز بر این باور بود که دروغ هرچه بزرگتر باشد پذیرفتنی تر است. درست است چرا که دروغ هرچه بزرگتر باشد مجرد تر و حقیقی تر است. این است که حقیقت پرستان گاه به خود نیز دروغ می‌گویند تا به آسانی از مرز واقعیت –تعقل- بگذرند. اجتهاد آیت الله خمینی برای کشتار چند هزار زندانی سیاسی – اغلب تنها به جرم نماز نخواندن – نیز بر این باور استوار بود که جنایت از مرزهای تصور که بگذرد به افسانه بدل می‌شود. بویژه هنگامی که ما، یا سرخوش از ایمان انقلابی خویش‌ایم، و یا به این دلیل که هنوز به یک اخلاق مدرن، بجای ایمان گذشته دست نیافته ایم به وِل اِنگاری یا گروه گرائی افتاده ایم. مجموعه ای اخلاقی – یا غیر اخلاقی- که در آن هرکسی بدنبال سود و زیان خویش است. درست در این موقعیت قطبی و نا متعادل است که دولت اسرائیل با حمایت ٩٥ درصد مردم اش، و به کمک جناح اسلحه بدست حاکم در آمریکا، با وجدان آسوده تصمیم می‌گیرد- و آن هم به سرعت لحظه وبا نفی زمانمند بودن، که سرشت تصمیم گیری‌های دموکراتیک است- که تروریست را درمکان حضورش و با مکان حضورش، یعنی با همه‌ی پیرامونش نابود کند. یعنی با همسر و فرزند و مادر و دوست و خویش و هم محلی‌ها‌ی او و نیز زیرساختِ اقتصادیِ مورد نیازِ فرزندانِ فرزندان او. (در این میان البته از آسیب زدن به کلاه آبی‌های سازمان ملل نیز نباید پروائی داشت)

در این جا نیز نابود کردن تروریست با عبور از واقعیت همراه است. این پیروی از مدل گوانتانامو است. مدلی که در عراق فاجعه آفریده است، سبب تقویت مجدد طالبان در افغانستان شده است وبر نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه افزوده است.

اما اکثریتی ٩٥ درصدی – آنهم در دورانی که در هیچ مورد دو نظر مشابه به آسانی نمی‌توان یافت- از نبود اپوزیسیون در جامعه پرده بر می‌دارد. این یعنی تحقق تئوری وحدت. طرحی از این دست، یعنی داشتن اکثریتی ٩٥ در صدی در آمریکا برنامه‌ی آقای بوش نیز بود. اما در آمریکا زمینه‌ی دموکراسی نیرومند است و ریشه در انقلاب سیاسیِ پایان قرن هیجده، برای آزادی و استقلال، دارد. یعنی دموکراسی در آمریکا در متنی مدرنیته‌ای به هستی آمده است. و نهاد اپوزیسیون آنقدر نیرومند است که آقای بوش تنها می‌تواند به اکثریت نصف باضافه‌ی چند صد یا چند هزار نفر دلخوش باشد.

دفاع از حق موجودیت اسرائیل، که بیناد صلح و دمکراسی در منطقه و جهان است، نباید موجب عبور از مرزِ قواعد انسانی و اصول حقوق بین الملل توسط اسرائیل گردد. عبور از این مرز، مرزها را در هم می‌ریزد و دفاع از مردم لبنان و فلسطین را به صورت یک فعالیت بنیاد گرایانه در می‌آورد و اندیشه‌ی لیبرال را از آن می‌هراساند وبه سکوت وادار می‌کند و کمونیست‌ها و اسلامیست‌ها را تنها حامیان مردم لبنان و فلسطین می‌کند. این به اندیشه‌ی لیبرال در منطقه- که تحقق دموکراسی بدون رشد آن ناممکن است- آسیب می‌زند و بنیادگرایان گوناگون را تقویت می‌کند. مادام که چنین باشد صحنه‌ی انتخابات در اسرائیل و آمریکا بسود جناح جنگ می‌چرخد و کارکرد چرخان قدرت در دموکراسی مختل می‌شود. بنابراین از تضعیف اندیشه‌ی لیبرال و بی اعتبار شدن آن نزد مردم منطقه، نه تنها بنیاد گرایان منطقه، بلکه شبه بنیاد گرایانِ حاکم در آمریکا و اسرائیل نیز سود کلان می‌برند و اعتبار ملی کاذب بدست می‌آورند.

در شرایط غیرعادی و جنگ گرایانه، یک کارتر یا کلینتون یا رابینِ- که بخاطر مذاکرات صلح برنده‌ی نوبل می‌شود- هرگز شانسی برای پیروزی در انتخابات نخواهند داشت و این، هم نافی چرخان بودن قدرت است، وهم صلح جهان را تهدید می‌کند و در کشورهای اسلامی به خشونت زمینه می‌دهد.

پس باید اندیشه‌ی لیبرال و دموکرات، به روشنی روش‌های غیر دموکراتیکِ شبه بنیادگرایانه را در دموکراسی‌های غربی مورد نقد و بررسی قرار دهد وگرنه دموکراسی در منطقه مشروعیت حقوقی پیدا نمی‌کند- همچنان که تجربه کشورهای عربی این را نشان می‌دهد. و بنیاد گرائی دینی در ایران برنده این بازی تلخ خواهد بود.

اکنون دیگر- بجز اسرائیل- هیچ یک از رژیم‌های طرفدار آمریکا در منطقه برای آمریکا قابل اعتماد نیستند، همچنان که سیاست آمریکا برای این رژیم‌ها دیگر قابل اتکا نیست. رابطه‌ی تحقیر آمیز آمریکا با مصر و دیگر کشورهای عربی از عوامل مهم نا امنی در منطقه و تقویت بنیاد گرائی مذهبی است. آمریکا با زخمی کردن غرور ملی این مردمان، آنان را ناگزیر از انتخاب آلترناتیو مذهبی می‌کند. موقعیت، بویژه در مصرهراساننده است. ادامه‌ی این وضع در این بزرگترین کشور عربی به انفجار مهیبی ره خواهد برد که تبلور آن یک جمهوری دینی خواهد بود که می‌تواند جهان عرب را فرو بریزاند و جمهوری مذهبی در ایران را ماناتر کند.

دیگر آنکه هرچند دفاع از مواریث دموکراسی غربی یک اصل غیر قابل تردید در تحقق مدرنیته در ایران است، اما همچنان که تجربه‌ی جنبش ملی نیز نشان داده است، روی حمایت هیچ قدرت خارجی، بویژه آمریکا و انگلیس، نباید حساب گشود و امیدهای بی بنیان در این راستا برای مردم بوجود آورد.

ناصر کاخساز
سی‌ام ژوئیه