ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 23.07.2006, 20:30
پدیده‌ی گنجی

آرشین ایرانی
http://harfha.com
يكشنبه ١ مرداد ١٣٨٥

اکبر گنجی و فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی‌اش را از زوایای گوناگونی می‌توان مورد توجه و ارزیابی قرار داد. سابقه‌ی فعالیت‌های او بیش از سابقه‌ی جمهوری اسلامی است. تحول و دگرگونی شخصیتی او هم بیش از تحول در این نظام سیاسی ٢٧ ساله است.

پیشینیه‌ی سیاسی
سوابق گنجی را از نظر پیشینه‌ی سیاسی می‌توان به دو دوره تقسیم کرد. گنجی تا پیش از دهه هفتاد و گنجی پس از آن و بویژه گنجی دوران اصلاحات. اصلاحات در اندیشه‌ی گنجی زودتر از اصلاحات دولت آقای خاتمی آغاز شد. دوران پیش از اصلاحات گنجی چندان قابل دفاع نیست و البته از جهاتی هم قابل سرزنش هم نیست. در آن دوره مدافع سرسخت نظام نوپا بود و در تأسیس نهادهای جدید نقش داشت. با وجود این، از این رو قابل سرزنش نیست که اکثر نیروهای سیاسی در آن زمان دیدگاه مشابهی داشتند، برخی این فرصت را پیدا کردند که دست‌اندرکار باشند و برخی این شانس را نداشتند. مهم این است که تغییر در برخی نگرش‌ها در شخصیت گنجی رخ داده است، در حالی که افراد و گروه‌هایی هستند که هنوز هم اتفاقی برای‌شان نیفتاده است و هنوز هم معتقدند انقلاب لازم بود و هواداری‌شان از این انقلاب پیش و پس از انقلاب، سیاست کاملاً درستی بود و دیگران خیانت کردند. برای نمونه برخی از دست‌اندرکاران حزب توده (همچون آقای عمویی) را می‌توان نام برد که هم‌چنان از عملکرد گذشته دفاع می‌کنند یا سازمان مجاهدین خلق که معتقد است که هیچ گاه خطایی مرتکب نشده است. جالب است که این پیشینه‌ی سیاسی وسیله‌ی مناسبی را برای رد یا قبول اکبر گنجی برای نیروهای سیاسی عمدتاً خارج از کشور به وجود آورده است. اگر عملکرد و سخنان امروز او (و امثال او) را نپسندند، گذشته‌اش را به رخش می‌کشند و آن‌چنان خیانتکار محسوب می‌شود که حق آزادی بیان هم به او نمی‌دهند، اما اگر سخنانش بر وفق مراد باشد سوابق او را به راحتی نادیده می‌گیرند.

فعالیت روشنفکری
فعالیت‌های قابل توجه گنجی به مثابه‌ی یک روشنفکر نوگرا به دهه هفتاد بازمی‌گردد. در این حوزه هم شاهد دگرگونی‌های شگرفی بوده‌ایم. در آغاز او به شدت تحت تأثیر آرای عبدالکریم سروش و مروج اندیشه‌های او بود، ضمن این که به آرای آیت‌الله مطهری نیز عنایت خاصی داشت. کم‌تر مقاله و سخنرانی‌ای از اکبر گنجی در آن سال‌ها وجود دارد که مزین به آرای مطهری نباشد. در سخنرانی جنجال‌برانگیزی که در اواخر دوران سازندگی در دانشگاه شیراز ایراد کرد و منجر به زندانی شدن وی شد، به نقد و بررسی آرای مطهری پرداخته بود. دو گونه اسلام را از میان آرای او استخراج کرده بود، یکی اسلام لیبرالی و دیگری اسلام فاشیستی، ظاهراً این دومی برای او دردسرساز شده بود. صرف نظر از محتوای دیدگاه‌های روشنفکری‌اش، گنجی نسبت به دیگر روشنفکران دینی یک برتری ویژه داشت و دارد: به همان اندازه که به روشنفکران دینی توجه می‌کرد به روشنفکران سکولار نیز اهمیت می‌داد. چنین ویژگی‌ای کم‌تر در میان روشنفکران دینی به ویژه در آن دوره دیده می‌شود. عبدالکریم سروش گاهی حتا از بردن نام برخی روشنفکران سکولار ابا دارد. ویژگی مهم دیگری که به ویژه پس از بروز مشکلات با حکومت در دیدگاه او به وجود آمد این است که به مسائل سیاسی از دیدگاه صرفاً سیاسی و عرفی نگاه می‌کند و هم‌چون دیگر روشنفکران دینی و نیروهای ملی-مذهبی از زاویه دینی نگاه نمی‌کند و ملاک و معیارش بیشتر حقوق بشر و دموکراسی است. البته بدیهی است که این دیدگاه هم قابل نقد است، اما برتری‌اش نسبت به مباحث روشنکفری دینی این است که دیدگاهی صرفاً سیاسی است و هر کسی از هر زاویه‌ای می تواند به نقد آن بپردازد.

روزنامه‌نگاری حرفه‌ای
فعالیت روزنامه‌نگاری حرفه‌ای قابل توجه او به دوران پس از اصلاحات بازمی‌گردد. فعالیت روزنامه‌نگاری او دارای دو وجه است، یکی فعالیت‌های صرفاً روشنفکری مثل انتشار راه نو و گردآوری مجموعه گفتگوهایی با روشنفکران که هنوز هم خواندنی است و دیگری روزنامه‌نگاری افشاگرانه‌اش که عمدتاً‌ در روزنامه‌های اصلاح‌طلب و پس از قتل‌های زنجیره‌ای رخ داد. فعالیت او در هر دو زمینه بسیار درخشان بود، اما واقعیت اسف‌بار این است که چندان با وضعیت نابسامان ایران سازگاری نداشت. روزنامه‌نگاری او بی‌اغراق در حد روزنامه‌هایی حرفه‌ای همچون واشنگتن‌پست و نیویورک‌تایمز بود ولی مشکل این بود که آن مطالب در روزنامه‌های ایران منتشر می‌شد و نه در کشور متمدن و توسعه‌یافته‌ای مثل امریکا. او در حالی به افشاگری در مورد قتل‌های زنجیره‌ای می‌پرداخت که هنوز زمینه‌ی تکرار این فجایع از بین نرفته بود، چه برسد به این که زمان محاکمه فرارسیده باشد. دست آخر دادگاه نه نتها قضیه را روشن نکرد بلکه وکلای مقتولان زنجیره‌ای و وکلای وکلای آنان نیز گرفتار شدند. او و عمادالدین باقی هم که همان رویه را در افشای جنایات بر عهده گرفته بود، زندانی شدند.

مبارزه‌ی سیاسی
پس از دوم خرداد اکبر گنجی بی آن که به حزب خاصی تعلق داشته باشد، فعالیت‌های سیاسی چشمگیری از خود نشان داد و در مواردی شاید بیش از احزاب موجود مؤثر واقع شد. پس از ناکامی‌های دوران هشت ساله و پیامدهای پس از آن، تردیدهایی جدی در مورد ارزیابی صحیح از آن اقدامات به وجود آمده است. دوران پیش از انتخابات مجلس ششم تمام تلاش اکبر گنجی معطوف به حذف هاشمی رفسنجانی از لیست اصلاح‌طلبان و تخریب پیشینه‌ی سیاسی وی بود. در این کار البته بسیار موفق بود. اما با وجود ضعف‌ها و ناکامی‌های اصلاح‌طلبان بسیاری بر این باورند که جدا کردن هاشمی از اصلاحات و تخریب وی و در حقیقت فرستادن او به اردوگاه مخالفان اصلاحات، یک اشتباه استراتژیک برای اصلاح‌طلبان بود.
زمانی که به افشاگری در مورد قتل‌های زنجیره‌ای و برخی سران کشور می پرداخت، تهدید می‌کرد که در صورتی که اتفاقی برایش بیفتد همه‌ی حرف‌های ناگفته را از طریق روزنامه‌های اصلاح‌طلب افشا خواهد کرد. گویا از نظر او زندانی کردن او دوستانش و در عین حال بستن تمام روزنامه‌های اصلاح‌طلب چیزی غیرمحتمل بود.
در انتخابات اخیر که به روی کار آمدن احمدی‌نژاد انجامید در فرصت کوتاهی که به طرز معجزه‌آسایی به وی داده شد، به انتقاد از اصلاح‌طلبان پرداخت. برخی در این مورد هم معتقدند که محافظه‌کاران با توجه به شناختی که از موضع سیاسی‌اش داشتند به او این فرصت را دادند تا دیدگاهش را در سطح وسیع‌تری مطرح کند و در حقیقت از او سوءاستفاده‌ی سیاسی کردند. چندان هم بی‌راه نیست، زیرا با وجود تلاش‌ها و اعتراضات بیشتری که پس از آن برای آزادی وی صورت گرفت، تا زمان اتمام محکومیتش از زندان آزاد نشد. اکنون نیز او در خارج از کشور به سر می‌برد و دیدگاه‌هایی سیاسی را مطرح می‌کند که شاید از نظر شهامت سیاسی قابل توجه باشد، اما از نظر عملی –که تنها معیار ارزیابی مبارزه‌ی سیاسی است- چندان ثمره‌ای برای آن قابل تصور نیست. حضور چند تن در کشورهای مختلف که دست به اعتصاب غذا زده باشند، چندان فشاری را بر جمهوری اسلامی وارد نمی‌کند. ضمن این که با توجه به گستردگی ارتباطات مقامات تمام کشورهای جهان از اوضاع ایران کمابیش باخبر هستند و چندان نیازی نیست که آن را از زبان متحصنان بشنوند. شاید اگر گنجی در کنار نقد هاشمی و محافظه‌کاران، زمانی را هم به پرداختن به برنامه‌ی سیاسی کارآمد برای اصلاح‌طلبان صرف می‌کرد، امروز وضعیت به گونه‌ای دیگر می‌بود.

***

در مورد پدیده‌ای چون گنجی به نظر می‌رسد شهامت و شجاعت منحصر به فرد او مانع از آن می‌شود که کسی به نقد جدی عملکرد و دیدگاه‌های او بپردازد. به ویژه زمانی که به یاد می‌آوریم که او چندین سال در شرایطی بسیار سخت و غیرانسانی دربند بوده است، گفتن این که مواضع سیاسی او حاصلی که نداشته است گاهی برای پیشبرد دموکراسی در ایران زیان‌بار هم بوده است، چندان ساده نیست. گرچه دشوار است، اما سیاست را باید با توجه به آثار و پیامدهایش و فارغ از احساسات ارزیابی کرد.