ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 26.06.2006, 5:05
دنیای وارونه‌ی وارونه‌ی وارونه

رضا علامه‌زاده
دوشنبه ٥ تير ١٣٨٥

سه سال پیش در همین روزها و هفته‌ها بود که خبر کشته شدن "زهرا کاظمی" در بازداشت، همه جا پخش شد. اشتباه نمی‌کنم چون من مثل حالا در همین دانشگاه هالینز در ویرجینای آمریکا مشغول تدریس بودم و وقتی با خواندن مقاله‌ای دریافتم که قربانی تازه‌ی دستگاه امنیتی ایران همان "زیبا"ی مدرسه سینمائی خودمان است مثل آدمک پارچه‌ای روی صندلی‌ام وارفتم و تا وقتی احساس دردناکم را در مقاله‌مانندی روی کاغذ نیاوردم و منتشر نکردم دستم به ادامه کار نرفت.

این یکی دو روزه با خواندن خبر قرار سخنرانی قاضی مرتضوی در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد همان احساس دردناک به سراغم آمده است. مردی که بر مبنای تحقیقات کمیسیون مجلس خودشان متهم به شکنجه و ایراد ضرب منجر به مرگ "زیبا" در بازداشت است، و دهها شواهد آشکار برای محکومیت او از طرف همان کمیسییون ارائه شده است (حالا شواهد گویاتر دیگر را ندیده می‌گیریم) نه تنها به فرمان "رهبر"ش ارتقاء مقام می‌یابد بلکه برای دهن کجی به جهان به عنوان عضو هیئت ایرانی حقوق بشر هم تعیین می‌شود. واقعا که در چه دنیای وارونه‌ای زندگی می‌کنیم!

حاکمان بزرگترین قدرت زمانه که در چهارچوب کشور خودشان به قوانین حقوق بشر پایبندند و به ناچار هم شده، هم در حرف و هم در عمل، آن را رعایت می‌کنند پایشان را که از آنجا بیرون می‌گذارند مسئولیت وجدانی‌اشان را فراموش می‌کنند و زندان‌هائی از نوع زندان "گوانتانامو" راه می‌اندازند که بتوانند مظنونین را بدون پایبندی به ‌رعایت حقوق بازداشت شدگان، تا هر وقت و به هر شکلی که می‌خواهند زندانی کنند؛ دست سربازانشان را برای ارتکاب شنیع‌ترین رفتارها با زندانیان "ابوغریب" باز می‌گذارند؛ بازداشتیان را به کشورهائی که شکنجه در آنها "نهادینه (!)" شده است اعزام می‌کنند؛ زندانهای بی‌نام و نشان در کشورهای اروپای شرقی که وابستگی مالی به آنها دارند راه می‌اندازند؛ و حتی پروازهای امنیتی بسیاری بی‌اجازه از کشورهای دوست غربی بر فراز اروپا انجام می‌دهند. با اینهمه، دست شهروندان خودشان در رسانه‌های عمومی چنان باز است که خبر این فجایع پیش از همه از سوی خود آنان به گوش جهانیان می‌رسد. اگر دنیا اینقدر وارونه نبود، نه ما به این زودی‌ها از کم و کیف زندان "گوانتانامو" با خبر می‌شدیم، و نه عکس‌های تکاندهنده و کابوس‌وار "ابوغریب" را می‌دیدیم، و نه خبری از زندان‌های مخفی و پروازهای پنهانی می‌یافتیم. واقعا که در چه دنیای وارونه‌ای زندگی می‌کنیم!

اگر واقعا در دنیای وارونه‌ای زندگی نمی‌کنیم پس چرا رئیس جمهور "رهبر" [واقعا دستم نمی‌گردد بنویسم رئیس حمهور ایران] در سخنرانی‌های بچه‌گانه‌اش چفی‌عگال، که نشانه‌ای فلسطینی است، به گردن می‌اندازد در حالیکه نه تنها "محمود عباس"، رئیس جمهور خود مردم فلسطین، که حتی "اسماعیل هنیه"، رهبر جنبش مسلمان افراطی "حماس" هم بی‌کراوات در جلسات رسمی‌اشان شرکت نمی‌کند؟

اگر واقعا در دنیای وارونه‌ای زندگی نمی کنیم پس چرا باید کشور ما که در سایه "حکومت اسلامی" چند ملیون نفر را آواره کرده و به عنوان پناهنده به این سو و آن سوی جهان پرتاب کرده است در راس کشورهای پناهنده‌پذیر در سیاهه کمیساریای پناهندگی سازمان ملل قرار داشته باشد؟

و بالاخره، اگر واقعا در دنیای وارونه‌ای زندگی نمی کنیم پس چرا باید رئیس جمهور کانادا از دولت آلمان بخواهد که "قاضی مرتضوی" را، که سر راهش به ژنو در آلمان توقف کوتاهی خواهد داشت، به اتهام قتل "زهرا کاظمی" دستگیر کند در حالیکه سفارتخانه جمهوری اسلامی در کشور خود او همچنان برجاست و همکاران "قاضی مرتضوی" راست راست در آنجا می‌گردند؟ واقعا اگر ...؟