ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 13.03.2021, 13:21
سرداران بی‌افتخار و بی‌غرور ‏

افشین افشار

در بین گروه‌های شاغل که طبق قانون موظفند با پوششی ویژه در محل کار حاضر شوند تنها کار نظامیان است که هر روز در ‏صبحگاه با احترام به پرچم شروع می‌شود و در شامگاه با احترام به پرچم پایان می‌یابد.‏

همه مردم یک کشور با پرچم نسبت دارند اما رابطه یک نظامی با پرچم متفاوت است و این تفاوت تنها هنگامی که او لباس نظامی بر ‏تن دارد قابل مشاهده است. این تفاوت آنقدر مهم است که یک نظامی بدون یونیفورم “لباس شخصی” نامیده می‌شود. هنگام وقوع جنگ ‏بسیاری از مردم یک سرزمین حضور دارند. گروه‌هایی از مردم که در میدان حاضرند “داوطلب” هستند به غیر از نظامیان که تنها ‏گروه “موظف” هستند. مردم عادی یا داوطلبان طبق قانون می‌توانند در آن معرکه حاضر نباشند ولی نظامیان طبق قانون موظفند آنجا ‏باشند. لباس یک نظامی و احترام او به پرچم ماهیت شغل اوست. حقوقی که از منابع و درآمد مملکت می‌گیرد برای محافظت از پرچم ‏و مردمی است که تصویر مردگان و زندگان و آیندگان آن سرزمین بر آن نقش بسته است.

در شرح وظایف شغل هیچ گروهی به جز ‏نظامیان مردن و کشتن نیست. تنها نظامیان هستند که موظفند انسان‌های مقابل را که متخاصم قلمداد می‌شوند بدون اینکه آنان را بشناسند ‏یا از ایشان بدی دیده باشند بکشند و بر همین مبنا از سوی طرف مقابل، کشته شوند. این قاعده همه جنگ‌هاست. نظامیان تنها گروهی ‏هستند که به خاطر بهتر و بیشتر کشتن آدم‌های مقابل مدال افتخار می‌گیرند. منتها کسب این افتخار و رسیدن به این غرور تنها در میدان ‏جنگ ممکن است، نه در تقابل با مردم خودشان. مدال‌هایی که آنرا با افتخار بر سینه می‌زنند و میان مردم هم بدین سبب حرمتی افزون ‏دارند. شجاعان و سلحشوران دو طرف یک جنگ برای مردم‌شان قهرمانند و در هر دو سوی جبهه این قهرمانان واقعی‌اند زیرا دلیل ‏این قهرمانی در هر دو سو یکی است. شرایط برای نظامیان هر دو طرف جنگ یکسان است. مناسباتی که تاکنون مورد قبول تمام ‏انسان‌ها بوده و آنچه آن را شکل می‌دهد پرچم است.

ماجرای جنگ به تمدن ربط ندارد. جنگ‌های جهانی اول و دوم بعد از خلق آثار مهم ‏فلسفی و ادبی و هنری در غرب بوقوع پیوستند. هر دوی سوی جبهه با آثار ارسطو، هگل، میکل آنژ، رافائل، بتهوون، باخ و ‏شکسپیر و تولستوی ملاقات کرده و در مورد آنها بحث کرده بودند. کتاب مقدس اکثرشان انجیل بود و از نظر صنعتی و رفاه عمومی ‏نیز پیشتاز بودند. مردمان هر دو سوی نبرد اهل فضل بودند. نیروهای کشورهای درگیر حتی در جبهه جنگ به موسیقی کلاسیک ‏گوش می‌دادند. برخی از فیلسوفان آن دوره هم‌چون بعضی از بزرگان اندیشه در پیشتر با جنگ همراه و همدل بودند. هنوز هم ‏کشورهای پیشرفته تر آغازگر بسیاری از جنگ‌ها هستند، این بار در بسیاری موارد به بهانه صلح. جنگ خطری کماکان بالقوه برای ‏همه کشورهاست زیرا دلیل جنگ تمدن یا بی‌تمدنی نیست.‏

لباس یک نظامی نشان از رابطه بی‌واسطه‌ای است که بین او و پرچم وجود دارد. او کار خود را با احترام به پرچم شروع می‌کند ‏و هر روز متعهد می‌گردد با بذل جان در راه دفاع و سربلندی سرزمینی که پرچم نماد آن است تلاش کند و مردم به همین دلیل او را ‏گرامی می‌دارند. تاریخ تمام مردمان نشان داده است که “از جان خود گذشتن” شرح وظیفه شغل یک نظامی است. در تعهد به قسم ‏وفاداری نسبت به سرزمین و مردم، سرباز و سرلشکر یکی است. درجه‌ها تنها نشان تجربه بیشتر در مدیریت و توان رهبری است.‏

سردار محمد و هر سردار دیگری در هر جای گیتی اعتبار خود را از لباس خود دارد و اعتبار این لباس به خاطر رابطه‌ای است که ‏مابین شخص و وطن وجود دارد. درآوردن لباس نظامی، کاربرد گسترده خط‌کش و گونیا برای طراحی و تبدیل چهره‌ای ساده به ‏مرکب، در پروژه ساماندهی منظره یک پاسدار معمولی به سر و ریشی چنین دلکش، سعی باطل در نشان دادن نسبتی مابین او و ‏تمدن، خزیدن در هیبت یک آخوند نارس و کال با یقه‌ای مسخره و انگشتری عقیق که مانند بسیاری اکاذیب دیگر در حق خداوند گفته‌اند به چنین سنگی دلبستگی دارد.

گر انگشت سلیمانی نباشد / چه خاصیت دهد نقش نگینی

فرورفتن به شمایلی که مردم جز مصیبت از آن ندیده‌اند برای یک مرد نظامی مایه سرافکندگی و برای مردم مایه ‏دل‌شکستگی و یأس بیشتر است. یک نظامی در صورتی می‌تواند مردم را همراه خود داشته باشد که به جای تعهد به ولایت از تعهد به ‏ایران بگوید، قول بدهد تمام اعضای هیأت دولت، استانداران و شهرداران را از میان نظامیان انتخاب کند. اجازه دخالت در امور مهمی ‏چون اعلان جانبداری از یکی از دول درگیر در یک جنگ را به روحانیون حتی به تاکید بیت ندهد. روحانیون اکثر ادیان در واقع به ‏هیچ‌کسی غیر از خود اهمیتی نمی‌دهند.

ملایان شیعه ایران نه هیچ علاقه‌ای به شیعیان آذربایجان دارند نه هیچ نفرتی از ارامنه. ‏واکنش آنان در مقابل رفتار چین و روسیه با مسلمانان شاهد است. آنان تنها شیفته خود هستند و برای اختلاف افکنی و ایجاد دودستگی ‏هر چه بیشتر مابین مردم ایران جهت استمرار حضور دست به چنین اعمالی می‌زنند. حتی سرمایه گذاری‌های کلان در بخش مسکن ترکیه ‏نه بخاطر سودآوری است بلکه هدف نهایی قطبی ساختن هر چه بیشتر کشور و جلوگیری از اتحاد مردم با برجسته ساختن مسائل ‏قومی و زبانی است.

چرا حکومتی عامدانه بین مردم واحد سرزمین خود دشمنی ایجاد می‌کند؟ زیرا هیچ نسبتی نه با ملت دارند، نه با ‏حکومت، نه با کشور و نه با خدا. زحمتی برای انسجام و یکپارچگی و حفظ سرزمین نکشیده‌اند که اکنون بخواهند نگران از دست ‏رفتن حاصل آن زحمات باشند. به دلیل عدم ارتباط با دانش و تجربه بشری درکی عقلانی از مفاهیمی مانند کشور، ملت، حکومت و ‏دولت ندارند. حضور نظامی در ورای مرزها و تقویت بنیه نظامی برای دفاع از خود است، ایران دلیل آن نیست.

آنچه تاکنون باعث ‏بقای این مملکت شده است ظرفیت‌های فرهنگی و مادی ایران بوده است نه مدیریت آنان که ادبار کنونی مملکت حاصل آن است. در ‏نهایت کثیری از مردم ممکن است در یک بحران داخلی به دلیل بروز شکاف‌های قومیتی کشته شوند. برای ایشان اهمیت ندارد. خود را ‏به جای خدا نشانده‌اند و به مردم ستم می‌کنند این تنها خصلتی است که می‌توانند در آن جایگاه داشته باشند. تمام دفاع ملایان از امام ‏زمان و خدا به این دلیل است که خود را نماینده مبسوط الید و تام‌الاختیار آنان می‌دانند و از آنجا که این بزرگواران تابه‌حال در مورد ‏اخذ هیچ تصمیمی به روحانیون اعتراضی نداشته‌اند این سکوت مبنی بر رضایت ایشان قلمداد شده و کار ادامه یافته است.

هر ملایی ‏در بالاترین رده فقاهتی تنها خود را قبول دارد و به همین دلیل رساله عملیه خود را که تقریبا همه شبیه هم هستند دارد. در حقیقت هر ‏آخوندی خود را یک باب برای ارتباط با قدیسین و خداوند می‌داند. اگر علی محمد باب نیز مانند پیامبر رقبای اندکی داشت می‌توانست با ‏سرکوب آنان خاتم الابواب باشد و اکنون کثیری از مردم خاورمیانه بابی بودند. یک نظامی برای همراه ساختن مردم باید متعهد بشود ‏که هیچکدام از اعضای دولت تا پایان دوران خدمت لباس نظامی را که شاخص نظم و قانون است از تن خارج نخواهد ساخت.‏

اگر قرار بود مردم به یک نظامی بی‌غرور و بی‌افتخار که با دست و میل خودش خلع لباس و درجه شده است اعتماد کنند خیلی ‏پیشتر، قبل از اینکه امور چنین بی‌سامان شود به قالیباف و رضایی و شمخانی اعتماد می‌کردند و به آنان رأی می‌دادند. رابطه این ‏گروه از سرداران با ایران مدت‌هاست که قطع شده است. سال‌هاست که از یک نظامی شریف خدمتگزار میهن به آدم‌کشی برای یک ‏آخوند که خود را به جای خدا قرار داده است تغییر ماهیت داده‌اند. اکنون هر کدام برای خود ال چاپو و اسکوباری شده‌اند که سردار ‏محمد مقابل آنان به کیف قاپ آماتوری می‌ماند که احتمالا حین سرقت موتورش هم سر کوچه خاموش می‌شود و مجبور می‌شود پا به فرار ‏بگذارد.

زجیب خرقه حافظ چه طرف توان بست / که ما صمد طلبیدیم و او صنم دارد

یک بت‌پرست حداقل عقل و شعور خود را در اختیار بتی که ساخته قرار نمی‌دهد. بیشتر با بت خود درددل می‌کند. مانند رابطه کفرآلود ولی فقیه و حلقه نزدیکان نیست که افراد آگاهانه برای منفعتی دنیوی عقل و شعور خود را که مبنای ایمان ‏است در اختیار کسی قرار داده‌اند که ثمرات حضور ۴۲ ساله‌اش در قدرت آشکارا مانند نفرینی بوده است و جز خسران دنیا و آخرت ‏حاصلی نداشته است.

حرمت و شأن یک نظامی بویژه در این خاک قدیمی به لباس فرم، به دلیل اصالت و ریشه‌دار بودن نظامی‌گری در ایران مانند اکثر ‏کشورهای تاریخی و “تعهد نظامیان به مردم، سرزمین و پرچم”، بستگی بسیاری دارد. تعهدی که جان فرد نظامی ضامن آن است و ‏این ضمانت همان شرافت نظامی اوست. در شرح وظیفه هیچ شاغلی مردن نیست، و گرنه یک نظامی هم انسانی است شبیه بقیه ‏مردم. بسیاری از افتخارات و پیروزی‌های غرورآفرین ملی ایرانیان در میدان رزم توسط نظامیان رقم خورده است، همانگونه که ‏شکست‌های سهمگین. این خاک قدیمی بخش مهمی از خاطرات خود را در پیروزی‌ها و شکست‌ها در کنار فرزندان نظامی خود گذرانده ‏است.

مردم از این سر و هیبت نکبت‌بار آخوندی جز درد و تحقیر و فاجعه خاطره دیگری ندارند. سردارانی که به میل خود و به نیت ‏برخورداری از ریزه‌های خوان خون‌آلود ملایانی که سال‌هاست به نام خدا جنایت می‌کنند و قدرت‌شان از تن‌فروشی، کلیه‌فروشی، ‏سوخت‌بری، کول‌بری و بیچارگی مردمی و خاکسترنشینی سرزمینی حاصل شده است لباس مقدس سربازی را از تن خارج می‌کنند هرگز ‏شایسته پوشیدن آن لباس نبوده‌اند. در پس پرده تزویر و ریا زاهد خشک – عنکبوتی است که دام مگسی می‌سازد.‏