ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 03.08.2020, 11:30
سه و نیم جنگ اردوغان

برگردان: جمشید خونجوش

پیشگفتار مترجم: در هفته‌های اخیر ترکیه در زمینه سیاست داخلی و خارجی بسیار خبرساز شده است. مقاله زیر که در هفته‌نامه آلمانی‌زبان “دی تسایت” چاپ شده، تحلیلی دارد بر سیاست خارجی کنونی ترکیه تحت رهبری رجب طیب اردوغان. اگر چه نوشته از دیدگاهی آلمانی-اروپایی به این موضوع پرداخته، اما در کلیت خود، مسئله را به گونه‌ای بی‌طرفانه و مبتنی بر فاکت‌های عینی تحلیل کرده و کوششی است جهت شناختن تغییرات عمیق در ترکیه که زمینه‌ساز سیاست خارجی کنونی این کشور هستند به علاوه اهداف اصلی این سیاست.

مقاله به موضوعات داخلی ترکیه، که سیاست خارجی ادامه منطقی آن است، و بویژه موضوع تبدیل مجدد ایاصوفیا از موزه به مسجد که باعث تحریک افکار عمومی به‌ویژه در کشورهای مسیحی ارتدوکس شده است، نپرداخته. تحلیل مبسوط دلایل و نتایج این حرکت، احتیاج به نوشته جداگانه‌ای دارد، اما اجمالا در اینجا می‌توان گفت که طیف نظرات در باره دلیل این تصمیم رجب اردوغان، که در واقع یکسال قبل با چنین تبدیلی مخالف بود، بسیار گسترده است: از انگیزه‌هایی کاملا داخلی به دلیل از دست دادن حمایت عمومی تا انگیزه‌هایی جهت تهاجمی‌تر کردن سیاست خارجی. در مورد نتایج این تصمیم نیز طیف نظرات بسیار گسترده است: اینکه این فقط “نمایش اسلام و نه پیاده کردن آن” است تا “وداع ترکیه از یک دولت سکولار و میراث کمال آتاتورک”.

ضعف نظر نخست در این است که حتی اگر خوشباورانه هم نباشد، به تاثیر این تصمیم اردوغان در تقویت اسلام سیاسی-ایدئولوژیک در ترکیه و کمک به ایجاد تکانه‌های اجتماعی-سیاسی در این جهت، صرفنظر از انگیزه واقعی شخص اردوغان، کم بها می‌دهد. حمله علی ارباش، عالی‌ترین مقام مذهبی ترکیه، به آتاتورک در جریان اولین نماز جماعت در ایاصوفیه بعد از ۸۶ سال، می‌تواند زنگ خطری باشد در این زمینه. ضعف نظر دوم در این است که به نقش جامعه مدنی نیرومند ترکیه در مقابله با اسلامی کردن حیات جامعه و آسیب‌پذیری اقتصاد این کشور در صورت چنین اسلام‌گرایی مفرط، کم بها می‌دهد. اگر چه هنوز زود است که در این زمینه نظر قاطعی داد، اما حل این تناقض در ترکیه به هیچوجه چیز پیش پا افتاده‌ای نیست.

***

سه و نیم جنگ اردوغان (۱)

ترکیه در  شرق دریای مدیترانه به طور نظامی فعال است. این تحرک نظامی مبتنی بر یک دکترین جدید سیاست خارجی است که باعث تحریک اروپایی‌ها نیز می‌شود.

نوشته: میشائیل تومان (Michael Thumann) خبرنگار سیاست خارجی و خانم اوزلم توپچو (Özlem Topçu) سردبیر بخش سیاسی “دی تسایت”

ترکیه در لیبی و خاورمیانه درگیر جنگی است که جهت کم‌اهمیت جلوه دادنش آن را “عملیات برون مرزی” می‌نامد. در این میان، اهداف اصلی عبارتند از برتری نظامی، تامین منابع انرژی و تعیین خودسرانه مرزهای دریایی. آنکارا اکنون به یک بازیگر کلیدی در لیبی و یک قدرت نظامی در مدیترانه و خاورمیانه تبدیل شده است که کسی به سادگی نمی‌تواند آن را دور بزند. ترکیه دارای یک سیاست خارجی جدید، سلاح‌های جدید - و یک ایده جدید است.

طرابلس در ماه آوریل: رسانه‌ها گزارش می‌دهند که ژنرال خلیفه حفتر و سربازان وی در دروازه‌های پایتخت لیبی ایستاده‌اند. دولت به نخست وزیری فائز السراج که از سوی سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شده، در خطر فروپاشی است. اما چرخشی ناگهانی در بخت حفتر جهت پیروزی در جنگ رخ می‌دهد. سربازان او تحت آتش سنگین پهپادها قرار می‌گیرند، تانک‌های او زمین‌گیر می‌شوند، موشک‌های او ردیابی و نابود می‌شوند و شبه نظامیانش عقب نشینی می‌کنند. مخالفان او به ناگهان و بدون وقفه موشکها و مهمات فراوانی را بکار می‌گیرند. کشتی‌های جنگی در دریای مدیترانه یک ریز نیاز تسلیحاتی دولت فائز السراج را برآورده می‌کنند. حفتر مجبور به عقب‌نشینی می‌شود و از آن زمان به بعد، وی مجبور شده است مناطق مختلفی را به نیروهای در حال پیشروی دولت واگذار کند.

ترکیه قدرتی بود که در مدت چند هفته این چرخش را در جنگ داخلی لیبی رقم زد. ترکیه تحریم‌های تسلیحاتی سازمان ملل را شکست (به مانند سایر كشورها)، دولت السراج در طرابلس را مسلح و آن را به آنکارا وابسته کرد. رئیس جمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، نه تنها ائتلاف کشورهای عربی طرفدار حفتر مانند مصر و امارات متحده را به مبارزه می‌طلبد، بلکه روسیه را هم. وی همچنین برنامه‌های آلمان جهت صلح در لیبی را که مبتنی بر تحریم تسلیحاتی سخت‌گیرانه و مذاکرات بین طرفین متخاصم است، خنثی می‌کند. در همین ماه ژانویه، نمایندگان ترکیه و سایر بازیگران جنگ لیبی در برلین میهمان صدراعظم آنگلا مرکل بودند و در اعلامیه نهایی که امضا کردند، خود را به آتش‌بس در لیبی و پیروی از تحریم‌های تسلیحاتی سازمان ملل علیه این کشور متعهد کردند. تنها چند هفته بعد، ترک‌ها تبدیل به نیرویی شدند که کل بازی را تغییر دادند.

این واقعیت که ترکیه در حال حاضر ادعاهای سلطه‌طلبانه خود را چنین تهاجمی دنبال می‌کند، پیامدهای دارد که محدود به کشورهای مدیترانه و همسایگان آن در خاورمیانه نیست. این موضوع به ناتو هم که ترکیه حدودا از ۷۰ سال پیش عضو آن است ربط دارد، و همچنین به اتحادیه اروپا. مذاکرات رسمی الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا هنوز در جریان است، اما این دو به طور فزاینده‌ای در حال تبدیل شدن به رقیب و مخالف هستند. چه در مورد موضوع پناهندگان، چه در مورد مسائل مربوط به انرژی و چه در زمینه ایجاد روابط حسنه میان همسایگان اروپایی. دولت ترکیه مواضعی اتخاذ می‌کند که با دیدگاه اروپایی‌ها ناسازگار هستند.

در حال حاضر  ترکیه درگیر سه و نیم جنگ است؛ عملیات نظامی ابتدا در شرق آغاز شد، در عراق، که قدیمی‌ترین درگیری است، و از آن زمان تاکنون امتداد یافته به سوریه و عاقبت به درگیری در غرب، یعنی لیبی. “نیمه جنگ” ترکیه مشاجره با یونانیان است.

سالها است که نیروی هوایی ترکیه پیوسته مواضع حزب ممنوعه کارگران کردستان (پ.ک.ک) در شمال عراق را بمباران می‌کند. در این عملیات که “پنجه ببر” نام دارد، نیروهای زمینی نیز  مشارکت دارد. بنا بر اعلامیه وزارت دفاع ترکیه در توییتر، ارتش این کشور اخیراً از طریق هوا و زمین و با استفاده از هلیکوپترهای جنگی و پهپادها وارد منطقه هفتانین (Haftanin) شد. از واکنش‌ها در عراق می‌توان دریافت که ترکیه در آنجا از چه اقتداری برخوردار است. چنین واکنش‌هایی یا اصولا وجود ندارند، مثلا از سوی دولت محلی در منطقه خودمختار شمال عراق، یا صرفا و به قصد انجام وظیفه ظاهری، مثلا از سوی دولت مرکزی در بغداد با اعلام اینکه “ترکیه این نوع حملات را باید متوقف کند” و یا “اینها نباید تکرار شوند”. یک توضیح واضح و روشن این است که دولت‌ها در بغداد و اربیل از اینکه ترکها با شبه نظامیان پ.ک.ک مقابله می‌کنند، ناخشنود نیستند. زیرا آنها مجبور نیستند که خود این کار را انجام دهند.

ارتش ترکیه از سال ۲۰۱۶ در سوریه فعال است، این عملیات نام‌های آذین شده‌ای دارند؛ مانند “سپر فرات” در منطقه جرابلس، “شاخه زیتون” در عفرین، “چشمه صلح” در حدفاصل شهرهای تل‌ابیض تا راس‌العین، یا “سپر بهار” در ادلب. مدت زمانی، آنها با اهداف اروپایی‌ها سازگار بودند، یعنی هنگامی که سربازان ترک با جهادگران “دولت اسلامی” می‌جنگیدند. اما ترک‌ها بیشتر علیه شبه‌نظامیان کُرد اقدام می‌کردند، که در  پی ایجاد ساختار دولتی منسجم یا حداقل یک منطقه خودمختار در مرز با ترکیه بودند. امروز اردوغان بخش مهمی از شمال سوریه را با تحمل روسیه تحت کنترل خود قرار داده و حتی در ادلب لیره (ترکیه) را واحد رسمی پول کرده است.

شعار این است: استقلال تسلیحاتی

سومین و برای اروپا خطرناکترین منطقه توسعه‌طلبی ترکیه، دریای مدیترانه است. جنگ در لیبی با کشمکش برای حق استفاده از منابع زیرزمینی شرق مدیترانه مرتبط است. زیرا مدت‌ها پیش از ورود مشاوران نظامی ترکیه به لیبی، ترک‌ها با همسایگان خود در باره حق حفاری برای گاز طبیعی در دریای مدیترانه مشاجره داشتند.

منطقه گسترش ترکیه مدیترانه است که برای اروپا خطرناکترین است. جنگ در لیبی مرتبط است به کشمکش جهت حق استخراج معدن. زیراکه، مدت‌ها قبل از ورود مشاوران نظامی ترکیه به لیبی، ترک‌ها با همسایگان خود در باره حق حفاری برای گاز طبیعی در دریای مدیترانه مشاجره داشتند. یونان و قبرس، و همچنین اسرائیل و مصر از کنوانسیون ملل متحد در مورد حقوق دریاها (UNCLOS) (۲) پیروی می‌کنند و تنها در آبهای خود برای یافتن مواد اولیه حفاری می‌کنند.

ترکیه هرگز کنوانسیون حقوق دریاها را به رسمیت نشناخته و در این زمینه در منطقه تنها بوده است. تا اینکه سال گذشته اردوغان دولت طرابلس را که از همه سو در معرض تاخت و تاز بود، ترغیب کرد بخش قابل توجهی از دریای مدیترانه را به “مناطق اقتصادی انحصاری” برای ترکیه و لیبی تقسیم کند. از جمله موارد دیگر، ترکیه مدعی مناطقی از یونان در نزدیکی کرت و جزایر دودکان است، جایی که گمان می‌رود ذخایر غنی گاز طبیعی وجود دارند. در عوض، اردوغان اکنون دولت نخست وزیر فائز السراج را با پهپادها، شبه‌نظامیان و مشاوران نظامی تقویت می‌کند. کمک ترکیه به دولت فائز سراج به تغییر تناسب قدرت در لیبی منجر شد، در حالی که موفقیت ترکیه در عراق و سوریه در حد متوسط ​​است. زیرا پ.ک.ک و شبه‌نظامیان کرد متحد آن همچنان لاینقطع می‌جنگند و علاوه بر آن، ترک‌ها دائما باید ملاحظه پوتین داشته باشند. در مقابل، ترکیه در لیبی به مهمترین بازیگر تبدیل شده است.

این جایگاه به اردوغان اعتماد به نفس می‌دهد تا همزمان همه همسایگان ترکیه در مدیترانه را به چالش بکشد. اردوغان با مصر تهدیدات جنگی رد و بدل می‌کند و آشکارا و بی‌چون و چرا نقشه‌های اسرائیلی جهت الحاق سرزمین‌های اشغالی (فلسطین) را محکوم می‌کند. او کشتی‌های حفاری ترکیه را به آب‌های جنوب قبرس می‌فرستد و یونانی‌ها را با نیروی دریایی خود تهدید می‌کند.

در اواسط هفته (۳)، یک کشتی اکتشافی ترکیه برای حفاری آزمایشی عازم جزیره یونانی کاستلوریزو (Kastelorizo) شد. یونانی‌ها، مطابق گزارش رسانه‌ها، ارتش خود را به حال آماده باش درآوردند. اردوغان در ماه فوریه گذشته پناهندگان را به مرز یونان گسیل کرده بود. وی سپس در مقابل نقشه‌هایی ژست گرفت که در آنها برخی جزایر یونان متعلق به ترکیه نشان داده می‌شود. وی بارها توافقنامه لوزان که در سال ۱۹۲۳ مرزهای بین ترکیه و یونان را تعیین کرده، مورد تردید قرار داده است.

وقتی اروپایی‌ها به ترکیه نگاه می‌کنند، آنها به پناهندگان، مذاکرات الحاق (به اتحادیه اروپا) و گاهی هم به نقض حقوق بشر فکر می‌کنند. اما آنها از تغییرات عمیق در این کشور غافل هستند. ترکیه قدرت نظامی کافی برای انجام این عملیات را دارد. مهمتر از همه اینکه ترکیه اراده آن را دارد تا این قدرت را وارد ماجرا کند. و برای اینکار، ایدئولوژی مناسب را می‌سازد.

ارتش ترکیه به عنوان دومین نیروی قدرتمند ناتو محسوب میشود، اما در زمینه تجهیزات نظامی این کشور به مدتی طولانی وابسته به واردات بود. این باعث ناراحتی طیب اردوغان می‌شد. چه برای خرید تانک و چه هواپیما، دولت ترکیه همواره یا باید با تقاضای آلمانی‌ها جهت روشن شدن نحوه “استفاده نهایی” دست و پنجه نرم می‌کردند و یا به فناوری رده دوم آمریکایی‌ها راضی می‌شدند. در بعضی موارد ترکیه حتی از طرف شرکای خود در ناتو تحت تحریم بود. وجدی گونول وزیر پیشین دفاع ترکیه به تسایت (ZEIT) گفت: “ما همیشه می‌خواستیم تانک‌های خودمان را تولید کنیم.” بدین دلیل، سیاست در پیش گرفته شده بر اساس “استقلال تسلیحاتی” است.

تنها در دوران دولت اردوغان بود که تولید داخلی تسلیحات به طور جدی شتاب گرفت. او در ماه فوریه با افتخار اعلام کرد که در زمان حکومت او سهم تولیدات داخلی در تسلیحات ارتش ترکیه از “۲۰ درصد به ۷۰ درصد افزایش یافته است”. حجم صادرات اسلحه ترکیه در سال ۲۰۱۹ بالغ بر ۳٫۶۸ میلیارد دلار بوده است. تا سال ۲۰۲۳، هنگامی که جمهوری صدمین سالگرد خود را جشن خواهد گرفت، اردوغان قصد دارد آن را سه برابر کند.

در حقیقت، ترکیه مدت زیادی است که کشتی‌های جنگی تولید می‌کند. کارخانه کشتی‌سازی دیرسان (Dearsan) در استانبول قایق‌های گشت‌زنی تولید می‌کند، کارخانه کشتی سازی گولچوک (Gölçük) در ازمیر زیردریایی می‌سازد و کشتی‌سازی صدف (Sedef) یک کشتی تهاجمی آبی-خشکی تولید می‌کند. کشتی‌های ترکیه جهت اجرایی کردن ادعاهای این کشور در مدیترانه و دور زدن تحریم تسلیحاتی در لیبی از اهمیت بسیاری برخوردارند.

اخیراً ترکیه زمان، پول و انرژی فراوانی را برای ساخت پهپاد جنگی بایراکتار تی بی- ۲ (Bayraktar TB-2) سرمایه گذاری کرده است. این پرنده‌های بدون سرنشین به شدت مسلح در عقب راندن شبه نظامیان ژنرال حفتر در لیبی نقش بسزایی داشتند. ارتش ترکیه پیش تر از این پهپادها در سایر میادین نبرد، در جنوب شرقی ترکیه و در سوریه، علیه شبه نظامیان کرد استفاده می‌کرد. همچنین، پهپادهای بایراکتار تی بی-۲ اخیراً در قبرس شمالی مستقر شده‌اند.

این سلاح‌ها معنای واقعی خود را از ایده جدیدی که پشت استفاده از آنها قرار دارد، می‌گیرند. این ایده سیاست خارجی را کاملا تغییر داده است.

تنها در برابر بقیه

بنیانگذار جمهوری ترکیه، مصطفی کمال آتاتورک، اعتقادی به آرمانهای توسعه‌طلبانه امپراتوری عثمانی، پیشینه تاریخی ترکیه مدرن، نداشت. او این را یک دلیل برای فروپاشی امپراطوری می‌دانست: “بیش از حد گسترده شده بود”. او یک ترکیه “بی‌طرف” را می‌خواست که خودکفا باشد. خواسته کلی آتاتورک این بود: “صلح در خانه ، صلح در جهان!” در دوران جنگ سرد، این کشور به سوی غرب سمتگیری کرد و در سال ۱۹۵۲ به عضویت ناتو درآمد. آرزوی عضویت در اتحادیه اروپا، در زمانی تعریف نشده، پیوند با غرب را عمیق‌تر کرد.

وزیر امور خارجه اردوغان، احمد داود اوغلو، در سال ۲۰۰۹ یک دکترین دیپلماسی جدید تهیه کرد: سیاست “مشکلات صفر” با همسایگان. “صفر” در اینجا به معنای این نبود که کسی نمی‌خواهد در هیج جا دخالت کند، کاملا بر عکس. ترکیه می‌خواست به عنوان یک برادر بزرگ، حفط نظم و تامین “مشکلات صفر” را تضمین می‌کند. این راهبرد محدوده‌ای از بالکان گرفته تا ایران را شامل می‌شد. مهمتر از همه، بدون غرب. مانند قوی‌ترین شخص در زمین بازی، که پسرهای نحیف به آن می‌پیوندند. یک حافط نظم لازم، که به قدر کافی به قدرت نرم مجهز است. در آغاز بهار عربی در سال ۲۰۱۱، به نظر می‌آمد که این سیاست، راهبرد کاملا درستی است. اما با سرکوب قیام‌ها، امید ترکیه برای رهبری دولت‌های عربی در زیر پرچم اسلام سیاسی بر باد رفت.

امروز ترکیه دیگر نه روی قدرت نرم، بلکه روی پهپادها و کشتی‌های جنگی حساب می‌کند. هرچه عضویت در اتحادیه اروپا برای ترکیه غیر قابل دسترس‌تر می‌شود، ادعای هژمونی آن در خاورمیانه بیشتر می‌شود. دگربار، این بلندپروازی در چارچوب یک دکترین جدید گنجانده شده است: “تنها در برابر بقیه”. از نظر سیاسی این یک خوانش ابزاری از اسطوره تاسیس جمهوری ترکیه است. در واقع، جنبش ملی ترکیه تحت رهبری آتاتورک ناچار شد پس از شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول و فروپاشی آن، برای استقلال این کشور به تنهایی علیه قدرت‌های غربی کشور بجنگد.

با اقدام به کودتا علیه اردوغان در سال ۲۰۱۶ و آنچنانکه آنکارا می‌گوید همبستگی محتاطانه اروپا با آنکارا علیه این کودتا،‌ ترکیه و اروپا بیش از پیش از یکدیگر بیگانه شده‌اند. پس از این کودتای نافرجام، اردوغان متحدین جدیدی در میان ناسیونالیست‌های راست و چپ در ارتش و در سیاست یافت. امروز یک دکترین نظامی به نام “مهین آبی” دنبال می‌شود که به ادعاهای این کشور در شرق مدیترانه اشاره  دارد. به گفته کارشناس امور سیاسی ایلهان ازگل، این سیاست خارجی بر پایه سه عنصر اساسی بنا شده است: نظامی‌گری، “دفاع ملی فرامرزی” (حتی با استفاده از سربازان مزدور عرب-اسلامی) و توسعه صنایع تسلیحاتی.  استقرار طولانی مدت سربازان ترک در خارج از کشور نیز در ایت چارچوب قرار می‌گیرد؛ از امنیت ترکیه در سومالی هم باید دفاع شود.

این تصویر جدید در ترکیه به ویژه وفق مراد منتقدان جهت‌گیری غربی، سیاستمداران “اورآسیایی” و افسران و روشنفکرانی است که کشور خود را رو به شرق و بیشتر در کنار روسیه، ایران و چین می‌خواهند. از نظر آنها، غرب دشمن است. نفوذ سیاستمداران اورآسیایی پس از تلاش کودتا در سال ۲۰۱۶ و اتحاد اردوغان با ناسیونالیست‌های راست‌گرا، افزایش یافت. هماهنگی تنگاتنگ اردوغان با رئیس جمهور روسیه پوتین علیه غرب کاملاً منطبق با منطق آنهاست. اورآسیایی‌های روسیه و ترکیه به طور مرتب ملاقات می‌کنند.

برای اتحادیه اروپا، این ترکیه جدید دیگر آن کاندیدای حرف‌شنوی قبلی جهت الحاق به این اتحادیه نیست. کشوری که فروتنانه در بروکسل بر در می‌زد و از اجازه ورود به وجد می‌آمد. اردوغان به اندازه کافی هوشمند هست که مذاکرات الحاق به اتحادیه اروپا را همچنان رسماً ادامه دهد و عضویت در ناتو را هم حفظ کند. این پیوندها، وزن ترکیه در مذاکراتش با روسیه و ایران را افزایش می‌دهند. اما ارزش‌های مشترک با غرب در این میان دیگر نقشی بازی نمی‌کنند. اتحادیه اروپا و آلمان دیگر با هشدارهای نه‌چندان تند و توصیه‌های متوازن، نمی‌تواند نزد ترکیه گوش شنوایی بیابند. حتی این خطر وجود دارد که آنها دیگر از سوی ترکیه جدی هم گرفته نشوند.

به همین دلیل ناتالی توچی (Tocci)، مشاور مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، جوزپ بورل، از کشورهای این اتحادیه می‌خواهد تا در همسایگی خود از لحاظ نظامی مشارکت بیشتری کنند. مثلا با یک مأموریت صلح در لیبی، از طریق بسیج “نیروهای مداخله اتحادیه اروپا” که ۱۴ سال پیش تأسیس شده، اما هرگز فعال نشده است. این متناسب است با یک اتحادیه اروپای “ژئوپلیتیکی”، آن طوری که کمیسیون اروپا هدف خود را توصیف می‌کند. اتحادیه‌ای که “زبان قدرت” را یاد می‌گیرد، همانطور که جوزپ بورل خواسته است. زبانی که برخی دیگر مدتهاست در آن مهارت دارند.

a)یونان، b)لیبی، c)مصر، d)عربستان سعودی، e)لبنان، f)اسرائیل، g)سوریه، h)عراق، i)ترکیه، j)قبرس، k)روسیه

۱) ترکیه از دولت فائز سراج پشتیبانی می‌کند. دولت سراج مستقر در ترابلس، از سوی جامعه جهانی به عنوان دولت قانونی لیبی به رسمت شناخته شده است.
۲) حضور دائمی ارتش ترکیه در شمال سوریه
۳) نیروی هوایی ارتش ترکیه در شمال عراق به طور مرتب علیه گروه مسلح حزب کارگران کرد (پ‌ک‌ک‌) عملیات انجام می‌دهد.

———————————
توضیحات:
۱: لینک به اصل مقاله:
https://www.zeit.de/2020/31/tuerkei-kriege-libyen-naher-osten-mittelmeer
۲: کنوانسیون سازمان ملل در مورد قانون دریا
UNCLOS = United Nations Convention on the Law of the Sea
۳: این مقاله قبل از مداخله صدراعظم آلمان، خانم آنگلا مرکل، در مشاجره این دو شریک ناتو نوشته شده است. ترکیه و یونان هفته گذشته کشتی‌های جنگی خود را به منطقه کاستلوریزو ارسال کردند، اما به نوشته سایت آلمانی‌زبان “حریت”، بعد از تماس آنگلا مرکل با رهبران دو کشور، ترکیه جهت تنش‌زدایی کشتی اکتشافی “Oruc Reis” را فعلا در لنگرگاه آنتالیا نگاه داشته است. این کشتی قرار بود که در پوشش و با پشتیبانی کشتی‌های جنگی ترکیه از آنتالیا به جزیره یونانی کاستلوریزو اعزام شود. بدین طریق، به نظر می‌رسد که حداقل در حال حاضر بحران بین این دو کشور همسایه کاهش یافته است. اما سوال بزرگ این است که آیا خانم مرکل به موفقیت نهایی در زمینه حل این کشمکش دست یافته است؟