ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 19.05.2006, 5:14
گل سرسبد ایران (بخش دوم)

شکوه محمودزاده
جمعه ٢٩ ارديبهشت ١٣٨٥


پیشگفتار

مدت سه هفته از بازداشت رامین جهانبگلو، اندیشمند و پژوهشگر برجسته ایرانی می‌گذرد و ظاهرا "جرم" او جاسوسی است. این واهی‌ترین اتهامی است، که می‌توان به یک فرد اهل اندیشه و نظر نسبت داد ولی ظاهرا حاکمین دیکتاتور و اقتدارگرای ایران از این که فردی را بنظر خود بی‌اعتبار کنند باکی ندارند. اما آنان نمی‌دانند، که با زدن اینگونه اتهام‌ها اتفاقا آن فرد را نزد جامعه و مردم از اعتباری بیش از پیش برخوردار می‌کنند. اگر پیش از بازداشت این یا آن روشنفکر و پژوهشگر و فیلسوف و نویسنده و روزنامه‌نگار؛ بدلیل سانسور حاکم بر روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌ها در ایران، این یا آن روشنفکر از شهرت محدود و کم یا کمتری برخوردار است ، با بازداشت چنین کسانی اتفاقا محبوبیت این یا آن فرد بازداشت شده نزد مردم و دیگر روشنفکران بیشتر شده و همین امر گواه آنست، که رژیم جمهوری اسلامی از هیچ محبوبیتی در مردم برخوردار نیست و هر تمهیدی که می‌اندیشد و به اجرا در می‌آورد به ضد خود یعنی به ضد آن تمهید تبدیل می‌شود. اگر روزی رژیم می‌توانست میرعلایی و سعیدی سیرجانی و تفضلی و مختاری و پوینده را بکشد و تازه پس از آن منتظر واکنش مردم و دیگر روشنفکران در داخل و خارج کشور باشد، اینک دیگر رژیم از چنین امکانی برخوردار نیست و بدلیل هزینه‌های بالای داخلی و خارجی، که می‌بایست برای چنین قتل‌های سیاسی در سطح ملی و بین‌المللی بپردازد، دیگر حتی نمی‌تواند روزنامه نگار شجاع و رک‌گویی مانند اکبر گنجی را بیش از این در زندان نگاه بدارد و ناچار است او را آزاد کند. و چنین است که رامین جهانبگلو را که تنها یک فیلسوف و روشنفکر ارزشمند ایرانی است به جرم جاسوسی دستگیر می‌کند. اما این اتهام بیش از آن که جدی باشد، یک شوخی مسخره و دردناک است و من در این مقاله کوشش می‌کنم دلایل اصلی بازداشت رامین جهانبگلو را بکاوم.

"هر عزیزی ذلیل است و هر ذلیلی عزیز"!
جمله "هر عزیزی ذلیل است و هر ذلیلی عزیز" جمله معروف بیهقی است و بیهقی آن را در کتاب تاریخ خود برای تشریح و تحلیل وضعیت ایران در دوران غزنویان می‌آورد و این جمله گویای وضعیت نابسامان اداری و سیاسی و اندیشگی دوره غزنویان است، یعنی وضعیتی که در آن همه افراد شایسته، چه در دیوانسالاری مانند حسنک وزیر و چه در زمینه اندیشه مانند فردوسی یا بردار می‌شوند و یا مانند فردوسی بجای احترامی که درخور آن هستند، بی‌حرمتی و رنج می‌بینند و با دلی پر از امید و آرزوهای برآورده ناشدنی می‌میرند.
ظاهرا ما پس از هزار سال به دوران غزنویان بازگشته‌ایم و ظاهرا تاریخ ما تکرار مکرر همان دایره تکراری است و هر بار پس از بسیار چرخ زدن به همان نقطه بازمی‌گردیم که بودیم، زیرا در مورد جمهوری اسلامی نیز باید چنین داوری کرد که حکومتی است که در آن "هر عزیزی ذلیل است و هر ذلیلی عزیز" ! تنها چیزی که در جمهوری اسلامی ارزش ندارد، همان شایستگی و خرد و اندیشه نو و دانایی و عزت نفس و بطورکلی عزت است. حکومت جمهوری اسلامی حکومت ذلیل‌های بی‌کفایت و نالایق و ناکارآمد و در عین حال مستبد و آدمکشی است، که تنها اعتراضات داخلی و بین‌المللی آنان را از بیش کشتن برحذر می‌دارد وگرنه آنان همانند که بودند و از همان فردای انقلاب بهمن کوشیدند تا استبداد مذهبی قرون وسطایی خود را بر ایران حاکم کنند و البته صد شادی دارد، که نتوانستند و البته که نتوانستند و نتوانستند زیرا در این ملک تا تاریخ ونوشته بیاد دارد، انسان‌های عزیزی بوده و هستند، که هیچ هراسی از به ذلت و به دست ذلیلان افتادن ندارند. عزیزانی که در طول هزاره‌ها سال تاریخ این مرزوبوم مشعل دانش و آزادی و آزادگی و را برافراشته نگاه داشتند و از زندان و شکنجه و حتی مرگ نهراسیدند و نام نیکشان را برای مبارزین پس از خود به یادگار گذاشتند. جمهوری اسلامی که تاریخش تازه از پانزده خرداد سال ١٣٤٢ و حداکثر از مبارزه فداییان اسلام در دهه بیست سده کنونی ایران آغاز می‌شود، طبیعی است که تاریخ ایران را نفهمد و نمی‌فهمد و تلاش می‌کند، همه آنانی را که می‌خواهند بگونه‌ای در مسیر تاریخ ایران تاثیری بگذارند، بگونه‌ای از صحنه خارج کند. این هدف این ذلیلان حاکم بر ایران است تا بتوانند تاریخ کوتاه خود را قدری طولانی تر کرده و بیشتر بتوانند نام خود را بر تاریخ معاصر ایران حک کنند. اما تاریخ و فرهنگ و مردم این مرزوبوم با آنان نیز بهنگام خود تسویه حساب خواهد کرد، زیرا در تاریخ ایران مثل معروفی وجود دارد که می‌گوید:
"ایرانی‌ها شتر هیچکس را تا به آخر نمی‌چرانند"! و جمهوری اسلامی نیز از این قاعده و مثل مستثنی نیست.