ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 19.03.2020, 22:38
کرونا و جامعه مصرفی

حمید فرخنده

.(JavaScript must be enabled to view this email address)

این روزها در کنار شیوع گسترده ویروس کرونا و اخبار دردناک پیرامون قربانیان و مصائب و ‏مشکلات اقتصادی که برای مردم در کشورهای مختلف جهان بوجود آورده است، شاهد ‏پیامدهای حاشیه‌ای اغلب منفی و البته گاه مثبت این واقعه نیز هستیم. هوا بر فراز ‏شهرهای بزرگ و دود گرفته چین و منطقه صنعتی شمال ایتالیا تمیزتر شده است. با رفتن ‏توریست‌ها، حتی دلفین‌ها فرصت خودنمایی در کانال‌های شهر ونیز یافته‌اند. زمین‌گیر ‏شدن هواپیماها و کاهش شدید تعداد پروازها در چهارگوشه جهان و فرصتی برای تنفس به ‏آسمان‌ها داده است. حیوانات حیات وحش در چین که وارد چرخه غذایی مردم این کشور ‏شده‌اند نیز اکنون تا حد زیادی در آرامش‌اند. شاید بخشی از ماهی‌ها و دیگر آبزیان نیز از ‏دست کشتی‌های ماهیگیری چین که از کف تا سطح دریاها را برای صید جارو می‌کنند ‏به‌خاطر کاهش خرید و مصرف مواد غذایی تولید محصول چین، کمی در آرامش باشند.‏

تحقیقات نشان می‌دهد شیوع برخی ویروس‌ها مانند ابولا و کرونا در پی نابودی جنگل‌ها ‏برای توسعه کشاورزی صنعتی و رشد اقتصادی و درنتیجه تحدید منطقه زیست حیوانات ‏وحشی و تهدید زندگی آنها صورت گرفته است:‏

‏”از سال ١٩٤٠، صدها میکروب بیماری‌زا (پاتوژن) در منطقه‌هائی ظهور کرده یا تجدید حیات ‏یافته‌اند که پیش از آن هرگز مشاهده نشده بودند. مثلا ویروس ایدز (نقص ایمنی انسانی‎ ‎HIV)، ابولا‎ Ebola ‎در آفریقای باختری یا زیکا‎ Zikaدر قاره امریکا. اکثریت (قریب به ٦٠ درصد) ‏آن‌ها منشاء حیوانی دارند. منشاء برخی حیوانات خانگی یا پرورشی است، اما منبع بیش ‏از دو سوم آن‌ها حیوانات وحشی ست.‏

نابودی محیط زیست نسل شماری از جانوران را به انقراض تهدید می‌کند، از آن جمله‌اند گیاهان طبی و جانورانی که فهرست‌های داروئی همواره بر آن‌ها تکیه داشته است. ‏جانورانی که از مهلکه جان سالم بدر می‌برند، چاره دیگری ندارند جز این که به فضاهای ‏کوچکی روی آورند که ساخت و سازهای دست انسان برای زیست‌شان باقی گذاشته ‏است. در نتیجه، احتمال فزاینده‌ای وجود دارد که آن‌ها مرتبا با انسان تماس نزدیک و مکرر ‏داشته باشند و این تماس‌ها به میکروب‌ها امکان می‌دهد تا در کالبد ما وارد شده و در آن ‏جا از عوامل خوش‌خیم به عوامل کشنده تبدیل شوند.‏

یکی از نمونه‌های بارز آن، بیماری ابولاست. بررسی‌هائی که در سال ٢٠١٧ صورت گرفته، ‏نشان می‌دهد که پیدایش این ویروس که منشاء آن چند نوع خفاش بود، در برخی منطقه‌های آفریقای مرکزی و باختری که قربانی نابودی جنگل‌ها بودند، بیشتر دیده شده است. ‏هنگامی که جنگل را نابود می‌کنند، خفاش‌ها را مجبور می‌کنند که روی درختان باغچه‌ها ‏و مزرعه‌های ما لانه بگذارند. در چنین صورتی، تصور رخدادهای بعدی کار ساده‌ای ست: ‏انسانی با خوردن میوه‌ای از درخت باغش، که از بزاق خفاش پوشیده است، آن را می‌بلعد ‏یا با تلاش برای شکار و کُشتن این میهمان ناخوانده، خود را در معرض میکروب‌هائی قرار می‌‏دهد که در نسج‌های حیوان خانه کرده‌اند. به این ترتیب است که میکروب‌های متعددی که ‏در بدن خفاش‌ها وجود دارند ولی در بدن آن‌ها بی‌آزارند، امکان می‌یابند به میان جمعیت‌های انسانی رسوخ کنند. برای مثال می‌توان از ابولا و نیز نیپاه‎ Nipah ‎(از جمله در مالزی و ‏بنگلادش)، یا ماربورگ Marburg‎ (مشخصا در آفریقای شرقی) نام برد. این پدیده را «گذار از ‏مرز یک نوع به نوع دیگر» می‌نامند. تولید مثل این پدیده هر قدر هم کم باشد، باز هم به ‏میکروب‌های بدن حیوان امکان خواهد داد تا با ارگانیسم بدن ما سازگار شده، به حدی تحول ‏یابند که عاقبت پاتوژن (بیماری‌زا) گردند.‏

فقط نابودی محل زیست حیوانات نیست که خطر ظهور بیماری‌ها را تشدید می‌کند، بلکه ‏شکل جایگزینی این محل زیست نیز در این پدیده تاثیر دارد. انسان برای ارضاء حرص ‏گوشت‌خواری خود، جنگل‌های زمینی به وسعت افریقا را یکسره قطع کرده است تا ‏دام گوشتی [برای ارسال به کشتارگاه] پرورش داده و علوفه آن‌ها را تهیه کند. از میان ‏آنان، برخی راه تجارت غیرقانونی در پیش گرفته، آن‌ها را در بازارهای حیوانات زنده‎ (WET ‎MARKETS) ‎به فروش می‌رساند. در این بازارها، حیواناتی که معمولا در طبیعت ‏مجاور همدیگر قرار نمی‌گیرند، در کنار هم قرار داده می‌شوند و میکروب‌ها به سادگی می‌‏توانند از یک جانور به دیگری انتقال پیدا کنند. این نوع توسعه که در سال ٢٠٠٣-٢٠٠٢ موجب ‏شیوع کروناویروس مسئول اپیدمی سندرم تنفسی شدید‎ sars ‎گردید، شاید منشاء کورونا ‏ویروس ناشناخته‌ای باشد که امروز ما را محاصره کرده است.” [بخشی از مقاله‌ای در لومند دیپلماتیک‏ فارسی]‏

سال‌هاست که بشر یا نظام سرمایه‌داری جهانی از رشد اقتصادی واژه‌ای مقدس ‏ساخته است و برای توسعه آن منابع طبیعی محدود کره زمین را به شکل فاجعه‌آمیزی ‏مورد بهربرداری قرار داده است و فرهنگ مصرفی و “بخر و دور بریز” کالاهای نه چندان ‏ضروری را تبلیغ و ترویج کرده است. از مصرف بیشتر و بیشتر برای بسیاری ارزش ساخته‌اند. [البته رشد اقتصادی برای کشورهای سوسیالیسی نیز در اولویت قرار داشت.] حتی ‏اکنون نیز که داس مرگ کرونا کشورها را یکی از پی دیگری درمی‌نوردد، تا چند روز پیش ‏نگرانی برخی سیاستمداران قبل از آنکه اولویت پیشگیری و سلامت مردم باشد، کاهش ‏رکود اقتصادی بود؛ عاملی که باعث شد در برخی از کشورها دیر به فکر بستن مراکز ‏آموزشی و اتخاذ تدابیر محدود کننده رفت و آمد عمومی بیفتند.‏

اینکه پاسخ کاهش فقر و بیکاری در جهان سوم و کشورهای درحال توسعه، ادامه مصرف و ‏افزایش آن در کشورهای پیشرفته صنعتی باشد استدلالی است که طرفداران رشد و ‏توسعه مهار نشده همواره مطرح کرده‌اند. می‌گویند اگر کشورهای توسعه‌یافته غربی به ‏مصرف کالاهای مصرفی تولید شده در چین و دیگر کشورهای عمدتا آسیایی استفاده نکنند ‏مثلا کارگران هندی و ویتنامی یا چینی بیکار می‌شوند. به‌جای بازنگری اساسی در نظام ‏اقتصادی بیمار و نابرابر جهانی و پیدا کردن راه حلی پایدار برای کاهش فقر در کشورهای ‏توسعه نیافته یا درحال توسعه، بر ادامه همین روند معیوب اصرار دارند. با همین استدلال‌ها ‏سال‌هاست که حتی برخی کار کودکان را نیز توجیه می‌کنند. ‏

شیوع کرونا شاید بتوان زنگ خطر دومی نامید که برای پایان دادن به بهره برداری بی‌رویه ‏انسان از محیط زیست و موجوداتش به صدا درآمده است. زنگ خطر اول با اعلام افزایش ‏دمای کره زمین در پی استفاده از سوخت‌های فسیلی و افزایش گازهای گلخانه‌ای چندین ‏سال است به صدا درآمده و نزدیک به دو سال پیش با اعتصاب غذای گرتا تونبرگ سوئدی ‏اوج تازه‌ای گرفت.‏

شیوع کرنا ضربه‌ای تکان دهنده بر انسان مغرور است که می‌پنداشت طبیعت در کنترل ‏خود دارد. دنیای بعد از کرونا بی‌شک با قبل از آن تفاوت خواهد داشت. از دینداران متعصب ‏و طرفداران تئوری توطئه که بگذریم، انسان‌ها بعد از پشت سرگذاشتن بحران کرونا در ‏نحوه مصرف و تعامل خود با طبیعت به نحو دیگری رفتار خواهند کرد.‏