ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 04.03.2020, 12:54
خروجی انتخابات:‏ خواست ملی تغییر

‏محسن حیدریان

این آخرین یادداشت زنده‌یاد محسن حیدریان است که درباره نتایج انتخابات دوم اسفند نوشته شده و تاریخ نگارش آن احتمالا سوم یا چهارم اسفند ۱۳۹۸ است.

میانگین داده‌های گوناگون در باره انتخابات گواهی می‌دهند که حداکثر رای دهندگان ۲۲ میلیون نفر یعنی حدود ۲۰ ‏درصد، همچون پایین‌ترین میزان مشارکت در تمامی چهل و یکسال گذشته، و در شهرهای بزرگ مانند تهران تنها ۱۶ ‏در صد بوده است. به عبارت دیگر اکثریت بزرگ ملت ایران به‌ویژه در شهرهای بزرگ تا ۸۰ درصد مردم شرکت نکردند.

‏فراموش نباید کرد با توجه به ساخت اقتصاد نفتی ایران و سلطه غول‌آسای دولت و نهادهای نظامی و اقتصادی آن بر ‏زندگی مردم، آن ۲۰ درصدی هم که در انتخابات شرکت کرده‌اند، نه از روی رضایت بلکه به دلایل دیگری است که در ‏هر رژیم و حکومتی نظیر ایران، یک موضوع بدیهی تلقی می‌شود.‏

‏مردم ایران با تحريم آگاهانه این انتخابات به ولایت مطلقه فقیه یک “نه” بزرگ و قاطع گفتند. آزادیخواهان داخل و ‏خارج از کشور به شمول صدها و هزارها شبکه اجتماعی و رسانه‌ای، صرفنظر از گرایش‌های سیاسی و مسلکی نیز ‏برای نخستین بار در یک جبهه نانوشته فراگیر ملی از آزمونی بزرگ، سربلند و یکپارچه بیرون آمدند.

عدم شرکت ‏قاطع و چشمگیر مردم در انتخابات، درعین حال بازتابی از آگاهی مردم ایران و توازن نیروها به سود آزادیخواهان در ‏افکار عمومی ملت است. از سوی دیگر خامنه‌ای با رویکرد خود در انتخابات نه شکوه و ثبات که تنها ننگ و تزلزل ‏بیشتر برای خود خرید.

اکنون گام بعدی آقای خامنه‌ای با تشکیل یک مجلس یکدست و تحت امر، به ریاست قالیباف، سرکوب و فشار بیشتر، ‏حذف کامل جمهوریت نظام، و زمینه چینی برای جایگزین سازی “ولی فقیه سوم” است.‏

‏ اما گام بعدی آزادیخواهان ایران چیست؟ این پرسشی است که همه آن هزاران فعال و شبکه‌های موثر کاربرانی که ‏کارزار تحریم را با موفقیت پیش بردند، خواه نا خواه هر روز بیشتر با آن درگیر می‌شوند.

بنظر من مسئله اکنون ما ایجاد یک کارپایه نظری برای دستیابی به یک جبهه فراگیر ملی، شیوه‌های دستیابی به آن (روش ‏تغییر) و روشن کردن خواست‌های ملی و راه‌های پیگیری آن است.

با تحریم ۸۰ درصدی انتخابات، اکثریت بزرگ ملت ایران نه تنها اصل «ولایت فقیه» همچون ناقض اصل حاکمیت ‏ملت، بلکه حقانیت سیاسی حکومت را آشکارا زیر پرسش برد. مساله این انتخابات هرگز درس‌گیری این یا آن گروه یا ‏جناح سیاسی، برد و باخت این یا آن گروه سیاسی نیست. مساله اساسی ایران بعد از انتخابات، پیروزی “خواست ‏همگانی ملت” بر منافع گروهی یک حکومت جبار است. اکنون همه حاکمیت از ولی فقیه گرفته، تا قوه قضاییه و قوه ‏قانونگذاری آن از سوی ملت مهر باطل خورده است.

اکنون ملت آگاه ایران و نیروهای سیاسی آزادی‌خواه هنگامی بخت پیروزی دارند که برای کسب آزادی و تامین حاکمیت ‏ملت، به هم بپیوندند و خواست ملی تغییر را به زبانی رسا و روشن به موضوع سیاست کشور تبدیل کنند.

نتیجه انتخابات نشان داد که مردم ایران پس از چهل و یک سال سال رنج به این نتیجه رسیده‌اند که آزادی یا حکومت ‏قانون، برقراری حاکمیت ملت، سکولاریسم، ارزش‌های دموکراتیک و حقوق بشر حلقه‌های مفقوده تاریخ معاصر آنان ‏بوده است.

بنظرم برای آنکه روند دولت-ملت مدرن در کشور ما به‌سرانجام رسد، شکاف طبقاتی التیام یابد، و بهروزی ملی تحقق ‏پذیرد، همه آزادیخواهان ایران باید به تشکیل یک جبهه فراگیر ملی روی آورند.

همه ایرانیان صرفنظر از تعلقات مرامی و سیاسی، از اصلاح‌طلبانی که از شرکت در انتخابات دوری گزیدند، تا ‏جمهوریخواهان، ملی‌گرایان و آقای رضا پهلوی و هزاران شبکه رسانه‌ای اینترنتی فردی و گروهی، با حفظ استقلال ‏سیاسی و مرامی خود می‌توانند نقش‌آفرینان این جبهه فراگیر ملی باشند. خط قرمزهای این جبهه تمامیت ارضی و ‏یکپارچگی کشور، پرهیز از کاربرد خشونت در مبارزه سیاسی نظیر ترور، تخریب و آتش سوزی اماکن عمومی ‏و ثروت‌های ملی است.

خواست ملی تغییر می‌تواند از باز نویسی قانون اساسی، برکناری خامنه‌ای به دلیل بی‌کفایتی سیاسی تا تامین پیش ‏شرط‌های یک انتخابات آزاد همگانی باشد.‏

تنها بر بستر یک جنبش همگانی اکثریت بزرگ مردم ایران و شکل‌گیری یک اتحاد و ائتلاف سیاسی گسترده و پایدار می‌توان مردم ایران را در یک پیکار سیاسی آگاهانه، به سوی قله آزادی و مردم‌سالاری به حرکت درآورد و مقاومت‌ها را در برابر آن، گام به گام درهم شکست. ‏


نظر خوانندگان:


■ دست اندرکاران محترم ایران امروز!
فقدان همکار شما محسن حیدریان را به شما تسلیت عرض می‌کنم. محسن همیشه از همکاری با شما به نیکی یاد می‌کرد و قدردان شما بود. حیف که زود رفت و این همکاری پر بار، گسسته شد. تعداد اندکی از دوستان او در فقدان او متنی با امضاء افرادی انسان دوست برای شما فرستادند که در آن، متاسفانه به جای یادبود واقعی از او، به بهره برداری سیاسی از مرگ این رفیق عزیز پرداخته شده است و تصویری از یک مبارز توده‌ای داده شده است که در مسیر تکامل خود به حزب دمکراتیک مردم ایران رسیده بود!
این تصویر، به هیچ وجه با واقعیت زندگی او نمیخواند. چرا که او همیشه با تلخکامی از آن سالهای توده ای خود نام می‌برد و از این که در سایه حزب توده ایران، مدت کمی از زندگی خود را به فنا داده بود، ابراز تاسف می‌کرد. درست بر همین اساس بود که وی در تمام این سالها، همه تلاش خود را برای ترسیم یک چارچوب فکری سالم به کار بست. متاسفانه متن امضا شده، که برای برای بهره گیری سیاسی از او به نگارش در آمده، به سبک غم انگیزی تصویر دیگری را از او ارائه میدهد. من به عنون دوست چهل ساله او گواهی می‌دهم که او هیچ سنخیتی با حزب توده نداشت و نه تنها خود را ادامه دهنده آن راه زیان بار نمیدانست، بلکه با تمام وجود مقابل آن بود.
محسن در سالهای اخیر، همیشه از فشار روحی دوستانی که کماکان گوشه چشمی به حزب توده داشتند، رنج می‌برد و بارها با من در این باره صحبت کرده بود. آخرین بار، هفته پیش بود که گفت یک کتاب به زبان سوئدی در دست نوشتن دارد که در آن، در باره فعالیت کا گ ب در حزب توده و ایران به تحقیق می پردازد. او در این آخرین تماس، بی‌اندازه از حماقت یک حزب سیاسی در به بازی گرفتن جان اعضاء و هواداران در جهت امیال یک کشور بیگانه و در کام ارتجاع حاکم تاسف می‌خورد. تنها یک سخن او برای من هنوز از آن صحبت باقی مانده و آن این بود که ما باید تا آخر عمر تلاش خود را در جهت مکتب نمودن همه این سیاه کاریها بکار بندیم تا مگر آیندگان، راه را از چاه تشخیص دهند.
با احترام بهروز فتحعلی


■ سلام، من هم بعنوان دوست دیگر چهل ساله آقا محسن گل، در تماس تلفنی اینجوری من صداش می‌کردم، نکات نوشته شده توسط آقای فتحعلی را تماما تایید می‌کنم.
با احترامات / حمید هوشمند


■ با سلام و عرض تسلیت به مناسبت درگذشت دوست قدیمی و پژوهشگر و قلم پرداز راه آزادی و دمکراسی، محسن حیدریان.
من هم از دوستان ۴۰ ساله محسن حیدریان هستم. از زمان جنگ با عراق، تا زمان مهاجرت به شوروی و پس از آن به اروپا. به اعتقاد من نیز نامه‌ای که از طرف حزب دمکراتیک با امضا چند نفر در ایران امروز منتشر شده است، تصویری نادرست و خدشه‌دار و حتی توهین‌آمیز از محسن حیدریان ترسیم می‌کند.
در طول حدودا ۴۵ سال فعالیت سیاسی و قلم زنی، محسن فقط ۵-۶ سال از عمرش را در حزب توده بود. ولی ۴۰ سال بعدی عمرش را صرف روشنگری و نقد نگرش مخرب حزب توده کرد. او به شکلی آشکار با دفاع حزب توده از ارتجاع، از فداکردن مصالح ملی به نفع شوروی و دخالت مرگبار آنها در حزب توده، از فضای غیر دمکراتیک درون حزبی، از مفاهیمی مانند دیکتاتوری پرولتاریا و .... انتقاد میکرد و تمامی نوشته ها و سخنرانی‌هایش در همین راستا بود. از این رو عمده کردن و شروع یک اطلاعیه کوتاه با عبارتی که میگوید او از فعالین حزب توده ایران بوده است، رویکردی بسیار نادرست، غیرمنصفانه و حتی خیانت در امانت است. یقین داشته باشید که محسن به چنین توصیفی هیچگاه رضایت نمی‌داد. ثمره تجارب و مسیر پیچاپیچ محسن حیدریان در شخصیتی دمکرات، طرفدار عدالت اجتماعی و خشونت گریز او بهتر ترسیم می‌شود تا به عنوان یک عضو فعال حزب توده.
با تشکر / البرز


■ مقاله جالب و خوب و قابل انتظاری از شادروان محسن حیدریان بود. اما نگفتید که وی از چه بیماری جان باخت؟ کرونا یا ترکیبی از کرونا و یک بیماری سخت دیگر؟ من هم از زمانی که ایران امروز را می خوانم، با نام این چهره از دست رفته ملی آشنایم و از مقالات محکم و مستدل وی استفاده‌ها بردم. روانش شاد و راهش مستدام!
شاهین خسروی


■ زنده‌یاد محسن حیدریان ناراحتی قلبی داشت و حدود یک سال پیش نیز عمل قلب باز انجام داده بود. اما متاسفانه چاره‌ساز نشد.
ایران امروز


■ زود از میان ما رفت عمرش کوتاه بود یادش گرامی یاد گرفته بود که همه با هم باید فکر کنن که کشور آباد بشه یک گروه نمی‌تونه به تنهایی یک کشور را آباد کنه.