ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 18.01.2020, 18:08
شمع بازرگان

حمید فرخنده

.(JavaScript must be enabled to view this email address)

‏سی ام دی ماه، بیست و پنجمین سالروز درگذشت مهدی بازرگان است. شرکت گسترده ‏مردم در مراسم تشییع جنازه او در اوایل بهمن ۱۳۷۳ و تجلیل از وی به اولین صحنه واکنش ‏انقلابیون حکومتی و غیرحکومتی به بی‌مهری‌هایی که افراط‌گرایی انقلاب در حق مهندس ‏بازرگان، دولت موقت و یاران او انجام داده بود، تبدیل گشت.‏

انگار سرنوشت این مرد تاریخ سیاسی ایران چنان رقم خورده بود که جز در سال‌های ‏مسئولیت‌اش در دولت مصدق و دوران فعالیتش در جبهه ملی در دهه سی، خلاف جریان ‏آب شنا کند. از نیمه دوم دهه چهل تا انقلاب ۵۷ که مبارزه مبارزه مسلحانه شیوه مطلوب و ‏محبوب نسل جوانان مبارز و انقلاب هدف مبارزه شده بود، بازرگان همچنان پرچم مبارزه ‏سیاسی و اصلاح‌طلبی و دعوت شاه به سلطنت کردن و نه حکومت، را در نهضت آزادی ‏ایران برافراشته نگهداشت و هزینه زیادی نیز در این راه پرداخت.

طرفداران مبارزه مسلحانه و انقلاب بارها و در فرصت‌های مختلف سخنان بازرگان در دادگاه ‏نظامی که در دفاعیه خود خطاب به قاضی دادگاه گفت: “ما آخرین کسانی هستیم که از راه ‏قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخاسته‌ایم. ما از رئیس دادگاه انتظار داریم این نکته را ‏به بالاتر‌ها بگویند.” را دلیلی می‌گیرند بر درستی انقلاب و حتی تایید و درستی راه مبارزه ‏مسلحانه، چون بزعم و تفسیر آنها همانطور که بازرگان در دادگاه گفته بود شاه راه دیگری ‏باقی نگذاشته بود. درحالیکه آن صحبت‌های تاریخی مهندس بازرگان تحلیل او از شرایط ‏سیاسی زمانه، سمتگیری جدید مبارزه در میان نسل جوان و حس ناامیدی از اصلاح نظام ‏شاه که بیش از پیش در میان مخالفان گسترش پیدا می‌کرد و هشداری به شاه و دعوت از ‏او برای بازگشت به قانون اساسی مشروطه بود، نه تایید مبارزه مسلحانه یا انقلاب. همین ‏سخنان بازرگان در دادگاه اتفاقا عین مبارزه سیاسی و اصلاح‌طلبانه بود.‏

در اوایل انقلاب گرچه بر کرسی نخست وزیری تکیه داده بود تقریبا هر روز در دوران صدارت ‏نه ماهه‌اش زیر آتش توپخانه انقلابیون هم از سوی حکومت و هم از سوی جامعه بود.

گویی نخست‌وزیر شدنش غریب بودن روش و منش او در جامعه آن روز ایران را بیش از ‏پیش به نمایش گذاشته بود. بازرگان صدای اعتدال، انصاف، روابط برابر بر اساس احترام ‏متقابل با همه کشورها از جمله امریکا و دمکراسی‌خواهی بود در دوران پر هیاهوی انقلاب. ‏دورانی که دمکراسی از نظر اکثر نیروهای سیاسی و مردم کالایی لوکس محسوب می‌‏شد، حق مداری و لیبرالیسم سیاسی سازشکاری با سرمایه‌داران و فئودال‌ها، بی‌بندو ‏باری و ضدیت با طبقات محروم تلقی می‌شد و رابطه عادی و برابر با غرب بویژه امریکا بر ‏اساس منافع ملی، سازشکاری با امریکا یا امپریالیسم خوانده می‌شد. افشای لیبرالیسم ‏در دستور کار انقلابیون قرار گرفته بود و “لیبرال” فحش زمانه شده بود.‏

نورالدین کیانوری رهبر حزب توده با افتخار می‌گفت: “ما واژه لیبرال را جا انداختیم.” گرچه ‏در پردازش معنای فحش‌گونه لیبرال و لیبرالیسم او و حزبش سهم فعال داشتند، تقصیر اما ‏همه بر گردن آقای کیانوری و حزب توده نبود، زمین انقلاب مناسب بود. وگرنه آنچه از حزب ‏توده باقی مانده اکنون نیز همان حرف‌ها و حدیث‌های کهنه را تکرار می‌کند، گوش شنوا ‏اما برای چنین نگاه و ندایی دیگر چندان زیاد نیست.‏

در اواسط سال ۱۳۶۰، زمانی که قلم‌ها شکسته، دهن‌ها بسته و احزاب و سازمان‌های ‏مخالف سرکوب شده بودند، در اوج اعدام‌ها که جوانان مجاهد، اقلیتی و پیکاری دسته ‏دسته در اوین و دیگر زندان‌های کشور مقابل جوخه‌های اعدام قرار می‌گرفتند و اسامی ‏اعدام شدگان مانند لیست قبولی‌های کنکور در روزنامه‌ها منتشر می‌شد و در زمانی که ‏حزب توده و اکثریت برای سرکوب “ضدانقلاب” کف می‌زدند، بازرگان در مجلس به شدت از ‏گسترش خشونت و کشتار و اعدام ” نونهالانی که هرچه باشد جگرگوشگان و پرورش ‏یافتگان و امید این مملکت هستند” انتقاد کرد. همچنین امریکایی و مزدور خواندن آنها را ‏محکوم کرد. سخنرانی دلیرانه بازرگان در مجلس در مخالف با تندروی‌ها و اعدام‌ها، ‏شمعی بود در اوج تاریکی و صدای اعتراضی بود در اوج خفقان. چراکه بازرگان نه تنها آزادی ‏خواه بود بلکه آزاده هم بود.

‏او و دیگر یارانش مانند یدالله سحابی سالخورده، علی اکبر معین فر و‌هاشم صباغیان در ‏آن سال‌های سیاه هر روز زیر بارانی از شعار و فحش و توهین نمایندگان انقلابی و تندروی ‏مجلس وارد مجلس می‌شدند و به همین سیاق خارج می‌شدند، آنها اما نه خم به ابرو می‌آوردند و نه این آزار و اذیت‌ها باعث می‌شد وقت دفاع از حقوق ملک و ملت ساکت ‏بمانند. ‏

دو سال بعد، در اواسط سال ۱۳۶۲ زمانی که حزب توده و اکثریت نیز سرکوب شده بودند، ‏حکومتِ یکدستِ سرکوبگر در اوج اقتدار بود و تنها چند نماینده نهضت آزادی در مجلس ‏حضور داشتند، بازرگان به مناسب انتخابات مجلس پشت تریبون رفت و سخنرانی تاریخی ‏خود در دفاع از انتخابات آزاد را ایراد کرد و نسبت به برقراری دوباره نظام استبداد تحت نام ‏دین هشدار داد. سخنانی که با داد و فریاد “مرگ بر بازرگان” عده‌ای از نمایندگان و هجوم ‏برخی از جمله صادق خلخالی به بازرگان ناتمام ماند.‏

اکنون که فضای سیاسی ایران به شدت دوقطبی شده است، تیغ نظارت استصوابی شورای ‏نگهبان حتی اصلاح‌طلبان کم رنگ و محافظه کار را نیز حذف می‌کند، هر روز خبری بد در ‏نتیجه مدیریت نالایقان در سطوح مختلف اداری و سیاسی کشور می‌رسد و منافع ملی ‏ایران در گرو سیاست نابخردانه خارجی قرار گرفته است، بیش از هر زمان جای سلوک و ‏منش بازرگان یعنی میانه‌روی، مدارا، آزادی خواهی، و شایسته سالاری، در صحنه ‏سیاست و فرهنگ سیاسی ایران خالیست. ‏

——————————-
سخنان مهندس بازرگان در مجلس در دفاع از انتخابات آزاد، سال ۱۳۶۲:‏
https://youtu.be/_4Ppz8Fqlv4


نظر خوانندگان:


■ چه خوب که از مردی یاد کردید که از نوادر دوران بود و با همه فضائل وخدمات بی‌پاداش بی‌نهایت فروتن بود. امروز که متاسفانه جامعه ما از هرسو به سمت خشونت می‌شتابد ای کاش پبام او که عقل گرائی و رعایت شئون انسانی بود شنیده می‌شد و مردم بیگناه و میهن بلاکشیده ما مدام فدای قدرت‌طلبی‌ها وزورمداری ها نمیشد. هرکس فکر می‌کند اگر ما باردیگر به پیش از انقلاب بر میگشتیم به هر وسیله اصلاح (رفورم) را به شاه تحمیل میکریم و جلو انقلاب را می‌گرفتیم، امروز ما در برابر دیکتاتوری دیگر اما شاید در بزنگاهی مشابه واقعه میدان ژاله باشیم. همه آنهایی که فکر میکنند انقلاب بیراهه ای بود که ما را ازدموکراسی وعقل گرائی دور کرد، شایسته است که امروز به هر قیمتی راه گشای رفورم باشند.
مسعود


■ به راستی که مهندس مهدی بازرگان سیاستمداری آزموده و پرکار و فرهیخته بشمار میرود ولی در نهار بازار سیاست آن روزگار (سال ۱۳۵۷) که متوسط سنی فدائیان و مجاهدین بین ۲۵ تا ۳۵ سال و عاری از گنجینه تعامل دموکراسی‌خواهی بود و احزاب سیاسی در تبعید و غیر فعال در داخل که تجربه و آموزش دموکراسی خواهی را فراهم می‌آوردند فعال نبودند و هر کدام به دلایلی به انفعال گرویده بودند فعالان عرصه سیاست در ایران خلاصه میشدند در مهندس بازرگان‌ها و سحابی‌ها و حاج سیدجوادی‌ها که شمع‌هایی بودند که کور سو می‌زدند. غافل از اینکه سیلی سهمگین در راه بود که کمپانیهای نفتی و میلیتاریزم منطقه‌ای و نیروی نهفته در گروههای شیعی و سنی در حال فعال شدن بودند و وقتی رخ نمودند از دل این تحولات آیت‌اله خمینی (که بسیار آزموده‌تر از بازرگانها در تعامل سیاسی بودند) و پروسه انقلاب پس از مذاکرات و توافقات در گوادلوپ با گروه خمینی و بازرگان کلید می‌خورد و متحقق می‌شود. از این زمان حریفان سیاسی یک یک شروع به حذف و پیاده شدن از گرده انقلاب می‌شوند و مهندس مهدی بازرگان و گروه همفکرانش نخستین آن بودند. وقتی من را سال ۱۳۵۹ از پلی تکنیک تهران پس از انقلاب فرهنگی پاکسازی می‌کردند دکتر سید کمال الدین نیکروش رئیس دانشگاه خطاب به من پیشنهاد عضویت در موئتلفه را کرد و وقتی جواب رد شنید گفت ببین ۱۰ درصد شمائید و ۱۰ درصد مائیم و ۸۰ درصد گوسفندند و ما بنا داریم شما را بزنیم و گوسفندان را هی کنیم. ایشان داماد مهدوی کنی روحانی بانفوذ طرفدار آیت اله خمینی بودند و این تحلیلشان از بافت جامعه آن روز ایران تحلیل روحانیت شیعه حاکم بود. و رویدادهای این چهل ساله را هم پیوند با این تحلیل می‌توان دید حتی سقوط اخیر هواپیمای اوکراین و فاجعه‌ای که آفریده شد. دوست گرامی فراگرفتن دموکراسی و آیین‌های سیاسی در سرزمین مادری ما ایران آرزویی دست نیافتنی است زیرا نرخ مطالعه برای هرفرد ۲ دقیقه در روز است.
م. حقیقی