ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 17.12.2019, 19:25
چرا در انتخابات پیش‌رو شرکت نمی‌کنم؟

آذرخش ایرانی

مردم ما اولین‌بار در تاریخ، در مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی، یعنی ۱۱۳ سال پیش نمایندگان خود را به مجلس فرستادند. از آن ‏زمان تاکنون کلاً ۳۴ دوره‌ی مجلس تشکیل شده و ما اکنون در آستانه‌ی انتخابات ۳۵مین دوره‌ی مجلس در کل تاریخ ‏کشورمان هستیم. در این رهگذار، ملت ما از به توپ بستن مجلس توسط بالاترین مقام حکومتی، یعنی محمدعلی شاه قاجار ‏‏(۱۲۸۷)، تا انحلال مجلس توسط نخست وزیر وقت، یعنی دکتر مصدق (۱۳۳۲) و تا دورزدن آن توسط سران سه قوه (در سال ‏‏۱۳۹۸ در ارتباط با افزایش قیمت بنزین) را تجربه کرده است. مجلسی که دست کم در تئوری نماینده‌ی میلیونها شهروند ایرانی ‏است و یا باید باشد، با اراده‌ی یک یا چند نفر از امروز به فردا تعطیل می‌شود.

با این همه آیا پس از ۱۱۳ سال و تجربه‌ی ۳۴ ‏انتخابات مجلس می‌توان از “انتخابات” به معنای واقعی کلمه سخن گفت؟ “انتخاباتی” که مردم در آن بدون محدودیت‌ها و اعمال ‏نفوذهای سیاسی و غیرسیاسی و بدون ترس و نگرانی از عواقب انتخاب‌شان و در کمال آزادی نمایندگان مورد نظرشان را به ‏مجلس بفرستند؟ “انتخاباتی” که در آن مردم از طریق سازمان‌ها و احزاب سیاسیِ مستقلِ مورد حمایت‌شان سخنگویان واقعی خود ‏را راهی مجلس کنند؟ “انتخاباتی” بدون دستکاری و تقلب؟ “انتخاباتی” که مردم حتی از شرکت نکردن در آن به عنوان “حق ‏قانونیِ” انتخاب نکردن، که خود نوعی “انتخاب” است، هراسی نداشته باشند؟

تجربه‌ی انتخابات پس از انقلاب برای مردم ما تجربه‌ی جدید و ویژه‌ای بود و همچنان نیز هست. نخستین انتخاب پس از ‏انقلاب “رفراندوم تعیین نظام” بود که با طرح سؤال “جمهوری اسلامی: آری یا نه؟” مردم را در یک دوراهی از پیش تعیین‌شده ‏قرار داد که نتیجه‌اش نیز از پیش آشکار بود. “انتخابات” در جمهوری اسلامی با چنین شکل و کیفیتی آغاز شد و با همین شکل ‏و کیفیت ادامه یافت. از آغاز نخستین انتخابات مجلس تا کنون با “نظارت استصوابی” بسیاری از نامزدان “رد صلاحیت” شده و می‌شوند و حتی برخی نامزدانِ تأیید صلاحیت شده نیز گاه پس از انتخاب “رد صلاحیت” شده‌اند.

این در عمل به این معنی ‏است که انتخاب کننده‌ی نهایی، نه مردم بلکه شورای نگهبان است. “انتخاباتی” که در ذات خود، خودش را نقض می‌کند. ‏انتخاب میان “مهره‌های چیده شده”ای که حتی آن هم ضمانت اجرایی ندارد. انتخابی که مردم به آن انتخاب میان “بد و بدتر” نام ‏نهاده‌اند. شاید تنها تفاوت بارزی که بتوان میان انتخابات پیش و پس از انقلاب یافت، این باشد که انتخابات پیش از انقلاب ‏فرمایشی- نمایشی بود و انتخابات پس از انقلاب ابزاری- نمایشی. پیش از انقلاب مردم را بیرون از صحنه می‌خواستند و پس ‏از انقلاب همیشه در صحنه!‏

از سوی دیگر، وقتی نامزدان با فیلتر بسیار تنگ سیاسی- ایدئولوژیکِ نظام به گونه‌ی جمعی و انبوه رد صلاحیت می‌شوند، ‏کسانی به مجلس راه می‌یابند که نه دانش سیاسی دارند و نه دغدغه‌ی مردم و جز پر کردن جیب‌های خود و همراهی با سیاست‌های حاکم نقش دیگری ایفا نخواهندکرد. و نتیجه این می‌شود که هر دوره‌ی انتخابات از دوره‌ی قبلی بی‌اثرتر و نومیدکننده‌تر ‏و اوضاع از هر دوره بدتر می‌شود. مهمتر از همه‌ی اینها، این پرسش پیش می‌آید که انتخابات در غیاب سازمان‌ها و احزاب ‏سیاسی مستقل و رسانه‌های آزاد بر کدام آگاهی و برنامه‌ی سیاسی و استقلال رأی استوار است و چه اعتباری دارد؟

و اینک آن پرسش اساسی: اگر ما انتخابات را دست کم به عنوان حق قانونیِ تعیین سرنوشت برای خود و سرزمین خود ‏بنگریم، آیا وقت آن نرسیده است که برای اولین بار و حتی برای یک بار هم شده، این بار با “انتخاب نکردن” خود، دست به ‏‏”انتخاب” بزنیم و اراده‌ی خود را به روشی دیگر به نمایش بگذاریم؟

“تحریم انتخابات”، خود، نوعی “انتخاب” است در ‏اعتراض به شکل، کیفیت و نتایج انتخابات انجام شده. “انتخابی” کاملاً قانونی که نخستین و مهمترین اثرش جلب توجه رسانه‌های ملی و جهانی است و این کمترین دستاورد آن است. این خود آزمون و نمایش قدرتی است برای مردم و حاکمیت که ببینند ‏انتخابات تا چه اندازه واقعی و مؤثر است. در چنین وضعیتی، در صورتی که انتخابات و شمارش آرا واقعی باشد، با شرکت ‏نکردن بخش وسیعی از مردم، انتخابات باید از اعتبار افتاده و باطل اعلام شود. و این یعنی پیروزی مردم در انتخابات از طریق ‏انتخاب نکردن. و اگر شمارش آرا واقعی نباشد و با تقلب و ترفندهای دیگر انتخابات باطل نشود و نمایندگانِ از پیش تعیین شده ‏به مجلس راه یابند، چه اوضاع به منوال سابق بماند و چه به همان روال بدتر شود، باز هم مردم برنده‌اند. چرا که اولاً مردم با ‏احساس مسئولیت و با اراده و شهامت شهروندی دست به انتخاب یا عدم انتخاب زدند و شرمنده‌ی خود و نسل‌های پس از خود ‏نیستند، دوماً در این زورآزمایی سیاسی هر دو طرف (مردم و نظام) نقش و تأثیر “تحریم انتخابات” به عنوان گزینه‌ای دیگر در ‏پهنه‌ی مبارزه‌ی سیاسی را در می‌یابند و نیروی واقعی خود را می‌سنجند و سوماً همه‌ی اینها شاید نظام و یا دست کم بخشی ‏از آن را سر عقل بیاورد و به اتخاذ سیاست‌های مردمی وابدارد. باری، در هر صورت، مردم در این میان چیزی برای از دست ‏دادن ندارند.‏

به زبان خیلی ساده: انتخابات یا نمایشی و غیرواقعی است و یا واقعی است، اما تأثیری در تحولات اجتماعی ندارد. در هر دو ‏صورت بی‌اثر، نومیدکننده و توهم زاست و بیش از آن که سودمند واقع شود، به زیان مردم است.

بیاییم برای یک بار و اولین بار هم که شده اراده‌ی ملی خود را در انتخاب نکردن میان “بد و بدتر و بدترین” به نمایش بگذاریم ‏و راه را برای انتخابات آزاد، عادلانه و دموکراتیک بگشاییم!‏

آذرخش ایرانی، آذر ۱۳۹۸‏


نظر خوانندگان:


■ بسیار شادمانم که صدای خردورزان روزبروز بلندتر و رساتر می‌شود. در این سالهایی که بخش بزرگی از دلبستگان رژیم اسلامی در دو سوی مرز بجای بهره گیری از صندوق رای به پرستش آن روی آورده‌اند، خواندن این سخنان آتش امید به آینده ایران را فروزنده تر می‌کند. با آرزوی شادی و شادکامی
مزدک بامدادان