ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 27.09.2019, 9:27
فردگرایی و احساسِ پیوستگی

ماندانا زندیان

نو شدن و به امروز تعلق یافتن با مسئولیت‌پذیری دست می‌دهد، به دخالت عموم مردم در امر همگانی در گسترۀ سیاست می‌رسد و دمکراسی را به معنای حاکمیت مردم و سازمان‌دهی قدرت بر اساس خِرَد تعریف می‌کند. اگر دریافت ما از کرامت انسانی، به ارزش انسان برگردد، یعنی که انسان به‌دلیل انسان بودن دارای ارزش و حقی است که می‌باید توسط دیگران، ازجمله حکومت‌، محترم شمرده و به‌رسمیت شناخته شود؛ و نیز اگر بپذیریم که مسیر دست یافتن به آزادی‌های فردی، اجتماعی و سیاسی، ناگزیر، فرد انسانی را در مرکز اندیشه و پیکار ما می‌نشاند و در امتداد خود به حق شهروندی می‌رسد، چرا که انسان در جامعه معنا می‌یابد و سیاست هنر سامان دادن جامعه است؛ شاید یک پرسش مهم همیشگی‌مان این شود که: آیا اگر هر شهروند برای خود و برای دیگری بایستد، به امر عمومی اهمیت دهد، و نگران بیدادی باشد که دیگری را از او جدا می‌کند، ظرفیت نهاد قدرت می‌تواند بیش از آنی شود که ما شهروندان تعریف و تعیین می‌کنیم؟

شاید اگر اندیشه و خواست هر دگرگونی را تنها از نهاد قدرت نخواهیم؛ اگر ارزش و مسئولیت فرد انسانی را پشت بی‌کفایتی حکومت پنهان نکنیم؛ اگر نابرابری، ناامیدی، سرزنش، خشونت، و دشمنی را با برابری، امید، مسئولیت‌پذیری، درک و تقدیر کرامت انسانی، و رواداری جایگزین کنیم، جامعه‌ای خوب‌تر شویم. جامعه‌ای که در فرهنگ سیاسی‌اش ایستادن کنار حقوق شهروندان، مسئولیت شهروندی است- «شهروندی» به معنای مجموعه‌ای از حقوق و مسئولیت‌هایی که به فرد هویت رسمی و قانونی می‌دهد.

به گفتهٔ داریوش همایون: «حقوق بشر و دمکراسی از فرد انسانی برآمده‌اند ولی فردگرایی بی احساسِ پیوستگی، نه حقوق بشر را نگه خواهد داشت نه دمکراسی را. از این‌جاست که مشارکت و علاقه‌مندی مردم به امور عمومی اهمیت بنیادی در یک نظام سیاسی دمکراتیک دارد. به یک تعبیر، عبادت تازه، عمل سیاسی است که مانند همتای مذهبی‌اش فریضه و تکلیفی است. مشارکت مردم نتیجهٔ اعتقاد به حقوق بشر است ــ حقوق و مسئولیت‌های آن»*
...

مقدمهٔ اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر، درک و دریافت کرامت انسانی و حقوق برابر و سلب‌ناپذیر آدمیان را بنیان آزادی، عدالت و صلح در جهان می‌شناسد، و نادیده گرفتنِ این دریافت را، بر اساس تجربه‌های بیرون از شمار، دلیل خشونت‌های بسیاری که بارها وجدان عمومی جامعهٔ بزرگ جهانی را برآشفته‌اند.

سهمی از بی‌تفاوتی و سکوت در برابر این نادیده‌گرفتن، از محدودیت‌های افق دانایی و آگاهی ما نیز می‌آید. محدودیتی که در هر بازهٔ زمانی، با دانش، فرهنگ و نظام‌های ارزشی جامعۀ ما در همان زمان آمیخته است. حتی تعریف «آزادی» به درک و دریافت ما از زندگی در شرایط زمانی و مکانی مشخص بازمی‌گردد. جمهوری اسلامی دهه‌هاست برای مخدوش کردن تعاریف ما از حقوق فردی و شهروندی و محدود کردن افق دید و ارزیابی‌مان کوشیده و با بهره‌بردن از این شرایط هر چه نابرابری را بر سرزمینمان فرو ریخته است: نابرابری دینی، مذهبی، قومی، زبانی، جنسیتی و نابرابری نظامهای ارزشی و  اندیشهای؛ و ما زنان همیشه در غیرخودیترین بخش این نابرابری‌ها جای گرفته‌ایم.

جمهوری اسلامی دهه‌هاست در کنار بازداشت و حبس شهروندان ایرانی به دلیل تلاش‌های مدنی مدرن، متمدن و پاک رها از خشونت، مانند برگزار کردن جلسهٔ‌ کانون نویسندگان، شعر گفتن، آواز خواندن، نوشتن در وبلاگ، گل دادن به دیگران در مترو و مواردی مانند این‌ها، با سناریوهای حقیر و خشنِ برساختهٔ وزارت اطلاعات به زندگی بستگان این شهروندان وارد می‌شود، تا با آسیب رساندن به خانواده‌ها نهادهای جامعهٔ مدنی را فرو ریزد. نمونه‌های آشنای این رفتار را در دشواری‌های آوار شده بر خانواده‌های‌ شیرین عبادی، مهرانگیز کار، نرگس محمدی، و نوشین جعفری دیده‌ایم و در بی‌انصافی روا داشته شده بر خویشاوندان مسیح علی‌نژاد نیز.

علی‌نژاد روزنامه‌نگار و بنیادگذار کمپین چهارشنبه‌های سفید است. کمپینی که زنان بسیاری را، ازجمله و به‌ویژه آن‌ها را که الزاماً خوانندگان مقالات دانشگاهی دربارهٔ مسائل زنان، حقوق بشر و مسئولیت‌های فردی و اجتماعی نبودند، از خلوت خانه به خیابان آورد، امید داد، کنش‌گر کرد، و با همدیگر مرتبط ساخت.

من هیچ‌وقت با کمپین دیگر مسیح، دوربین ما اسلحهٔ ما، موافق نبودم؛ ولی ما اگر به‌واقع - فراتر از شعار یا نوشته‌های در بیشتر موارد نه‌چندان فکر شدهٔ شبکه‌های اجتماعی- به کرامت انسانی باور داریم، اگر آزادی و دمکراسی می‌خواهیم و می‌پذیریم که دمکراسی پیش از هرچیز مناسبات اجتماعی است که هرچند از فرهنگ دمکراتیک شهروندان متفاوت است، برای پاگرفتن، شکوفا شدن و برجای ماندن، نیازمند حضور آن فرهنگ، و شهروندانی است که اصول آن را آموخته، تجربه و درونی کرده و زیسته‌اند؛ نمی‌توانیم در برابر آن‌چه نهاد قدرت بر شهروندی با فکر، نظام ارزشی، رفتار یا شیوهٔ متفاوت مبارزه با ما روا می‌دارد، بی‌تفاوت باشیم.

فضاهای باز و آزاد برون مرز، بهترین امکان برای تجربهٔ این مناسبات است. اهمیت اعتراض به خشونت و حقارت رفتار وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، و ایستادن کنار همدیگر و کنار آن‌چه درست است و حق است، وظیفه حقوق بشری ماست. وظیفه‌ای که برای ما زنان تصویرِ فراگیرِ پذیرفتن و در برگرفتنِ اعتقادها و طیف‌های مختلف با خواست‌های مشترک را در جنبش زنان نیز تداعی می‌کند؛ یعنی که ما می‌توانیم و می‌باید رها از کلیشه‌ها، پیرامون مسائلی مشخص حاضر باشیم و متحد بمانیم.

ما مسئولیم که بدون پیش‌داوری پرسش و اعتراض خود را به گوش جهان برسانیم و دادخواهی کنیم و البته سزاواریم که پاسخ بگیریم: علی علی‌نژاد و لیلا لطفی کجا هستند و اتهام  آن‌ها و هادی لطفی چیست؟

اگر امروز دست‌کم از طرح این پرسش برنمی‌آییم، مسیر ساختن جامعهٔ دمکراتیک فردا، احتمالاً نیازمند بازبینی است.

ویرانی یک کشور تنها ویرانی اقتصاد و از دست رفتنِ آن‌چه به چشمِ سر دیده می‌شود، نیست. در سرزمین ما اخلاق همیشه از استوارترین پایه‌های ماندگاری ملتی بوده است که ما بدان می‌بالیم. اخلاق در سطحی که مذاهب و اقوام گوناگون را در گسترۀ اندیشه و عاطفۀ جاری در گلستان فرهنگ ایران کنار یکدیگر نگاه داشته است- سربلند از ایرانی بودن خود و خواستار زیباتر کردن تصویر ایران و ایرانی در چشم جهان.

چهار دهه است جمهوری اسلامی نابرابری و خشونتِ زاییده از آن را چنان سلاحی برای در هم شکستنِ اخلاق در دست گرفته و کوشیده است تا اندیشهٔ ما را آشفته و ما را پراکنده سازد، که آشفتگیِ اندیشه، آشفتگیِ اخلاق است و چیرگی بر آشفتگی و پراکندگی ساده و ممکن.

نسل من شاهد بوده که فرهنگ سیاسیِ تمامیت‌خواه و نقدناپذیرِ چیره بر مبارزۀ سیاسی نسل کوشندگان انقلاب اسلامی، مبارزه را به هیأت خشم و کینه در آورد و دشمنی به آن‌جا کشاند که هدف تا پایین کشیدن نظام حاکم به هر بها فرو افتاد، حتی به بهای نابودی ارزش‌های اخلاقی و انسانی، بی‌توجه به آن که در غیاب اخلاق انسانی انگیزه یا کوششی برای ساختن جامعهٔ خوب که خود زاییدۀ کوشش و داوری انسان‌ است، باقی نمی‌ماند.

ما اگر برای داد خواستن و محکوم کردن خشونت جمهوری اسلامی، درگیر تردید و پیش‌داوری، یا  نگران قضاوت دیگران دربارهٔ ایستادن کنار خویشاوندان یک شهروند هستیم، شاید پرسش دقیق‌تر از خودمان این باشد که واقعاً با چه و برای چه در مخالفت و مبارزه‌ایم؟...

مهر ۱۳۹۸، سپتامبر  ۲۰۱۹

*صد سال کشاکش با تجدد، داریوش همایون، نشر تلاش، ۱۳۸۵ خورشیدی