ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 23.04.2006, 13:37
قمار با اتم

ناصر كاخساز
يكشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۸۵

- شرايطی كه برای اتمی شدن بايد وجود داشته باشد در ايران كنونی، يعنی در يك ” الايران الاسلاميه“ وجود ندارد.
- ايران اتمی نمی‌تواند و مجاز نيست كه يك ايران ايدئولوژيك و اعتقاد گرا باشد. و گرنه گروه اعتقادی حاكم است كه بيش از خود ايران از اتمی شدن بهره‌مند می‌شود.

- اتم نبايد وسيله سركوب سياسی و گسترش اختناق مذهبی باشد. حاكميت اسلامی سياست سركوب را به كمك منحرف كردن غرور ملی پيش می‌برد، و از سوی ديگر چون نيروهای ملی به دليل سركوب سياسی حضور گسترده ندارند، غرور ملی را به راحتی منحرف می‌كند.

- ايران اتمی مجاز نيست كه يك جامعه‌ی ضد اسرائيلی باشد. ضديت با اسرائيل غالبا با ضد يهودی بودن در هم می‌آميزد. ملت يهود هدف قهر ضد انسانی فاشيسم بوده است. اسلام گرايان افراطی نيز با تكذيب جنايات فاشيسم نسبت به يهوديان قبح اين جنايات را از بين می‌برند. [١]
انتقاد به تجاوز های نظامی گرايان اسرائيل در فلسطين، نه تنها با سياست هومانيستیِ دوستی با يهوديان و همدردی با مظلوميت آنان در برابر تجاوزات فاشيستی مغاير نيست، بلكه حتا جزئی از آن است. و اين سياست كه در كمك به جنبش ملی در فلسطين، و نه گروههای بنيادگرا، خود را نشان می‌دهد، به پرستيژ سياسی ملت ايران در هر دو كشور و جهان می‌افزايد. در موقعيت كنونی برعكس، اتمی شدن ايران ابزاری برای كسب مشروعيت سياسی بنياد گرايان است.

اتمی شدن ايران اگر با بيگانه ستيزی و غرب ستيزی همراه شود، خطر يك جنگ اتمی محدود را جدی‌تر می‌كند. به اين مسئله حاكميت دينی بی‌اعتناست. خسارات حمله‌ی اتمی به ايران، به گمان حاكميت دينی، در برابر حفظ قدرت و حفظ اصول بنياد گرايانه فرعی است. بازيگرانی كودن و نادان در پهنه‌ی ديپلماسی، و هوشمند در سركوب سياسی، به قماری وارد شده‌اند با اين حسابگری كه پی آمد آن از دو حال خارج نخواهد بود و در هردو حال برد از آن آنان خواهد شد: حالت اول اين كه آمريكا زير فشار مشكلات نمی‌تواند وارد جنگ شود. جمهوری اسلامی روی اين فرض سرمايه گذاری سنگينی كرده است تا قهرمان ميدانِ خالی از حريف گردد و سپس روند سركوب اپوزيسيون را تشديد كند. حالت دوم اين كه آمريكا به حمله‌ی محدود اتمی مبادرت می‌كند. در اين حالت حاكميت دينی اميدوار است پشتيبانی مردم و حتا شمار گسترده‌ای از اپوزيسيونی را كه غرق تصورات ضد امپرياليستی است، و يا آنان را كه زير تاثير غرورِ ملی كاذب- توهم ملی- هستند، بدست آورد. در اين ميان هرچه بر سر مردم بی پناه بيايد، چه غم؟! تقصير آمريكا خواهد بود، پس می‌تواند به عنوان غذای تبليغات بعدی مورد بهره برداری قرار بگيرد و در دور باطل احساسات ضد آمريكائی، غرور ملی را تحريف كند و مشروع نبودن رژيم را بپوشاند.
اين كه گروه حاكم نمی‌تواند بفهمد حكومت های شبه صدامی آينده ندارند، از كودنی و جهالت اوست. هوشمندی‌اش اما اين است كه سياست‌های ظريف و خشنِ سركوب را ماهرانه به هم می‌آميزد: جنايت بزرگ كشتار هزاران زندانی سياسی را به دستور آيت‌الله خمينی و همكاری روحانيان حاكم مرتكب می‌شود ولی آن را با مهارت، يعنی با برخی آوانس‌های ضدانگيزه‌ای، از خاطره‌های مردم پس می‌زند. چون هم اپوزيسيون ضد امپرياليستِ خود را می‌شناسد، كه دشمنِ دشمن‌اش است، و هم اپوزيسيون بی‌ابتكار درون مرز را، كه جرات اظهار نظر به موقع را ندارد. چون خود نيز پای در بند اعتقاد گرائی است. اپوزيسيونی كه بايد با اتمی شدن ماجراجويانه و خطرآفرين به صدای بلند نه بگويد. با سياست ضد اسرائيلی و تحريك بنياد گرايان در فلسطين، و تضعيف جنبش ملی در آن سرزمين، و ترويج خشونت و صدور اعتقاد به منطقه مخالفت كند و تحريف غرور ملی را، كه نتيجه‌ی گزير ناپذير سياست سركوب سياسی است، رد كند. بدون اين كه از احساسات كاذب، كه چون كانال ديگری برای تجلی غرور ملی خود ندارد، جذب سياست ماجراجويانه‌ی اتمی می‌شود، بهراسد.
يك دولت ملی ايرانی- چونان نيرومندترين دموكراسی در منطقه- در تل آويو سفارت خواهد داشت. و بيش از هر كشوری می‌تواند اسرائيل را برای استقرار صلح زير فشار قرار دهد.
در چارچوب يك ديپلماسی مدرن توسط يك دولت ملی، حتا با اتمی شدن ايران، مردم ايران در معرض يك حمله‌ی اتمی قرار نخواهند گرفت. پس مسئوليت رخداد احتمالیِ يك ضايعه‌ی ملی بعهده‌ی جمهوری اسلامی و سياست ايدئولوژيك اتمی اوست.

ناصر كاخساز
فروردين ١٣٨٤
------------
[١] در آغاز دهه‌ی چهل خورشيدی كتابی بنام ” كتاب سياه فلسطين“ نوشته‌ی ” اكرم زعيتر “ ديپلمات اردنی فلسطينی الاصل در تهران به چاپ رسيد كه در آن به شكلی ظريف از جنايت فاشيسم نسبت به یهوديان قبح زدائی می‌شد. اين كتاب در آن زمان ميان برخی دانشجويان مذهبی دست به دست می‌شد.