ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 04.03.2019, 20:11
مسئله گذار و مشکلات آن

محمد برزنجه

گذار به دموکراسی در جهان مسئله تازه‌ای نیست. در چند دهه گذشته بیشتر کشورهای بلوک ‏شرق، امریکای لاتین و افریقای جنوبی به همین شکل از نظام دیکتاتوری واقتدار گرا به یک ‏نظام آزاد تغییر پیدا کرده‌اند، اما اپوزیسیون ایران دقیقاً نمی‌داند که چگونه و به چه شکلی خواسته‌های خود را برای گذار به دموکراسی به جمهوری اسلامی تحمیل کند. در چند سال گذشته خواسته‌هایی مانند انتخابات آزاد و رفراندوم مطرح شده، اما هیچکدام از آنها فعلاً مورد استقبال جامعه ‏قرار نگرفته است. آیا اشکال در شعارهاست یا امکان اجرای آن است؟ ‏

انتخابات آزاد ذاتاً شعار دموکراتیکی است و به تجربه در خیلی از کشورها که پروسه گذار را طی ‏کرده‌اند به عنوان یک خواسته از طرف اپوزیسیون مطرح شده است. هر چند حکومت‌های ‏دیکتاتوری و اقتدارگرا در مقابل آن خواسته مقاومت کرده‌اند، اما نیروهای اپوزیسیون در ‏بسیج مردم حول این شعار خیلی موفق بوده‌اند. در ایران این شعار حتی در میان قشر روشنفکر ‏جامعه هم مورد توجه قرار نگرفته است. شعار رفراندوم برای تغییر نظام هم به همین شکل ‏بازتابی نداشته است. ‏

شاید اولین سوالی که در رابطه با این شعارها مطرح می‌شود این است که چه نهادی مجری چنین ‏انتخاباتی یا چنین رفراندومی خواهد بود؟ آیا با حضور شورای نگهبان اصلاً می‌توان چنین ‏خواسته‌ای را به پیش برد؟ شورایی که نیروهای خودی حکومت مانند اصلاح‌طلبان و حتی ‏کسانی مثل رفسنجانی که یکی از پایه‌گذاران این حکومت بوده را  به راحتی رد صلاحیت می‌کند، چگونه اجازه خواهد داد که افراد غیرخودی در انتخابات کاندید شوند؟ عده‌ای انتخابات ‏آزاد بدون نظارت استصوابی را مطرح می‌کنند که اگراین احتمال را هم در نظر بگیریم بازامکان ‏اجرای این شعار در این نظام غیرممکن به نظر می‌رسد.‏

فرض کنیم که شرایطی فراهم شود که همه مردم عادی و یا حتی بخشی از اپوزیسیون اجازه ‏مشارکت در یک انتخابات آزاد را داشته باشند و آرا منصفانه شمرده شود. در آن صورت، به ‏احتمال زیاد اکثریت مجلس و پست ریاست جمهوری به دست مخالفین حکومت خواهد افتاد. خب، ‏اگر این مجلس و این رئیس جمهور به‌طور مثال بخواهد با آمریکا به صلح برسد و رابطه برقرار ‏کند، آیا با حضور ولایت فقیه و سپاه پاسداران چنین امری امکانپذیر خواهد بود؟ جواب این ‏سوال‌ها خیلی مشخص است. در اینجا منظور این است که حتی اگر چنین انتخاباتی برگزار شود، ‏باز با مانع بزرگتری روبرو خواهد شد. به همین خاطر اجرای چنین شعاری نیاز به پیش ‏شرط‌های دیگری دارد که تا وقتی که این پیش شرط‌ها فراهم نشود، مردم از آن استقبال نخواهند ‏کرد. این‌چنین موانعی باعث می‌شود که مردم خود به خود پی‌گیر این موضوع نباشند، در حالیکه ‏اکثریت آنها به شدت به دنبال یک تغییر اساسی هستند.

البته عده‌ای برای رفع بخشی از این مشکل، یعنی اطمینان از مشارکت آزاد مردم و شمارش ‏عادلانه آرا، تشکیل دولت گذار را به عنوان پیش شرط انتخابات آزاد مطرح می‌کنند. باید در نظر ‏داشت که دولت گذار نیز در شرایطی شکل خواهد گرفت که یا حکومت سقوط کند و یا در حالت ‏فروپاشی با اپوزیسیون مخالف حکومت به توافقی برای انتقال مسالمت‌آمیز قدرت برسد. تجربه ‏گذار در افریقای جنوبی یکی از این نمونه‌هاست. اپوزیسیون افریقای جنوبی چه در سطح داخلی ‏و چه در سطح بین‌المللی فشار زیادی به حکومت وارد کرده بود. حکومت به بن‌بست رسیده بود ‏و امکان خروج از این بن‌بست بدون یک انقلاب یا جنگ داخلی غیرممکن به نظر می‌رسید. ‏بخشی از حاکمان می‌دانستند که در صورت سقوط رژیم آپارتاید، سفیدپوستان در اقلیت خواهند ‏بود و بدون وجود یک نظام دموکراتیک شرایط برای آنها غیرقابل‌تحمل خواهد بود. در آن شرایط ‏بخشی از حاکمان به این نتیجه رسیده بودند که باید با اپوزیسیون به توافق برسند. به این ‏منظور طی مذاکرات طولانی با گنگره ملی افریقای جنوبی به توافق رسیدند که یک انتقال ‏مسالمت‌آمیز فراهم شود. آنها مشترکاً یک دولت گذار را تشکیل دادند و مقدمات لازم را برای ‏انتخابات آزاد فراهم کردند. مشارکت سیاه‌پوستان در انتخابات آزاد به خاطر حضور کنگره ملی آفریقای جنوبی در این دولت گذار بود.‏

‏ اما باز یک سوال دیگری مطرح می‌شود که در ایران کدام نهاد حکومت حاضر به مذاکره با ‏اپوزیسیون خواهد شد؟ البته این در شرایطی است که نیروهای اپوزیسیون و جامعه مدنی ‏حکومت را زیر فشار قرار داده باشند؛ هسته سخت قدرت یا از طریق همین فشارها و یا با ‏مجادلات درون نظام به شکلی از حکومت کنار گذاشته شوند، در آن شرایط ممکن است بخش ‏دیگر حکومت تن به خواسته‌های اپوزیسیون بدهد. در ایران قوه مجریه و قوه مقننه توان چنین ‏تصمیم‌گیری را ندارند. مثلاً در ونزوئلا مخالفین مجلس را در اختیار دارند و ریاست جمهوری ‏در طرف مقابل. اینکه نتیجه این بحران به کجا ختم می‌شود، امریست که به بازی‌های هر دو طرف ‏بستگی دارد، اما مخالفین می‌دانند که چه خواسته‌ای را و در مقابل چه نهادی مطرح کنند. در ‏ایران شورای نگهبان، سپاه پاسداران، دادگاهای انقلاب و بطور اخص ولایت فقیه هم همان ‏هسته سخت قدرت هستند که در چند دهه گذشته قدرت را قبضه کرده‌اند و هیچ مکانیزم قانونی ‏برای تغییر و برکناری آنها وجود ندارد. اصلاح‌طلبان سالها با وعده عقب‌نشینی هسته سخت قدرت، ‏مردم را به پای صندوق‌های رای کشانده‌اند، اما همه تجربه‌ها نشان داده است که اینها به راحتی ‏حاضر به تسلیم نخواهند شد و مردم در حال حاضر به این موانع آگاه هستند و در گفتگوهای ‏روزانه مدام به آن اشاره می‌کنند، اما اپوزیسیونی که خواهان گذار مسالمت‌آمیز به دموکراسی ‏است تا حال هیچ راه حل مشخص و عملی برای عبور از این موانع ارائه نکرده است؛ راه حلی ‏که بتواند جامعه را به شکل وسیعی بسیج کند. در هر حال پیش شرط هر گذاری برکناری همین ‏موانع خواهد بود و چاره‌ای جز این نیست.‏

اسفند ۱۳۹۷‏