ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 14.10.2018, 8:24
«قابل‌فهم» بودن قتل یک طلبه عادی یعنی چه؟

محمد ارسی

حمله‌ی فیزیکی به طلّاب و روحانیان عادی در مراکز پُرتردد شهری دارد به امری روزمره در ایران تبدیل میشود؛ یعنی مرتب میشنویم که درفلان ایستگاه متروتهران یا دربازار عمومی فلان شهرستان، آخوند جوانی را به زخم چاقو مجروح کرده و دررفته‌اند؛ در مرکز خرید فلان شهرستان ملايی را که مشغول خرید بوده به قصد مرگ، زده و داغون کرده‌اند، و از واپسین اخبار اینکه: یکی از دو روحانی جوانی که در مشهد، مرکز خراسان به ضرب چاقوی مهاجمانی مجروح شده بود، در اثر خونریزی زیاد درگذشته!

و امّا عکس‌العمل‌ها و موضع‌گیری‌ها

عکس‌العمل توده‌ی عاديی که از حکومت ملایان شیعی شدیداً متنفر و منزجراند، در جا این است که: خوب شد، دلم خنک شد، چهل ساله دارن پدرِ ماها رو در می‌آرن، حالا خودشون هم بکِشنْ...

اپوزیسیون خشونت‌طلب، به ویژه «براندازان وابسته» که دامن زدن به آشوب و ترور و نا امنی به کار و برنامه‌ی اصلی آنها تبدیل شده، با شادی و هلهله از این نوع اعمال استقبال می‌کنند و می‌گویند: اینجور حملات فیزیکی به هر فردی که لباس آخوندی به تن کرده، مقدمه قیام مسلحانه‌ی سراسری و براندازی تمامیّت حکومت اسلامی ایران است...

باری از توده‌ی مردمی که جانشان از دست «حضرات آیات» به لب رسیده انتظار زیادی نمی‌توان داشت، از براندازان وابسته هم که حرف اول و آخرشان ترویج خشونت و ترور و دعوت به آشوب و شورش کور است، نمی‌توان انتظار داشت که این نوع اعمال غیرانسانی و وحشیانه را محکوم کنند، زیرا علت وجودی این باندهای وابسته، ترویج همینگونه خشونت و اعمال غیرانسانی ست که تا راه بر هر نوع تحول دموکراتیک وِ مسالمت‌آمیز بسته شود و ایران در آشوب و شورش و ناامنی فرورود!

انتظار از شخصیتهای ملی و مترقی ودموکراسی خواه است که این‌گونه حرکت‌های کور و انتقامجویانه را که هیچ خط و ربطی با آزادی و جنبش مدنی و دموکراسی‌سازی ندارد، باید با صراحت و قاطعیت تمام محکوم کنند و اجازه ندهند که خشونت طلبی و تروریزم و انتقامجويی‌های فردی، چون علیه ملاها به کار می‌رود، حقانیت اخلاقی و سیاسی پیدا کند و به امری عادی برای تسکین مردم ناراضی کشور تبدیل گردد؛ وااسفا که صدای اعتراض محکمی از این جماعت دموکرات و اصلاح‌خواه و روشن‌اندیش هنوز شنیده نشده است.

حتی شماری از این‌ها در نشست‌های مختلف خصوصی و عمومی نه تنها این نوع اعمال ماهیتا تروریستی را محکوم نمی‌کنند، بل متاثر از جوّ ضد آخوندی حاکم بر محافل ایرانی در داخل و خارج کشور، می‌گویند: «درست است که من و منٍ نوعی معتقد به مبارزه مسالمت‌آمیز هستیم و با هر گونه خشونت‌طلبی و انتقامجویی، مرزبندی رسمی داریم، ولی قتل ِآخوند و طلبه‌ای که نقشی در دستگاه قدرت ندارد نیز «قابل‌فهم» است، زیرا وقتی مردم ما این‌همه زجر می‌کشند و یار و یاور و فریادرسی هم ندارند طبیعی است که دست به اینجور اعمال بزنند که کاملاً قابل فهم است و نمی‌شود به‌سادگی محکوم کرد.»

باری پرسش اساسی از این دوستان دموکراسی‌خواه و مسالمت‌جو همین است که قابل فهم بودن اینگونه جنایت و خشونت یعنی چه؟ زدن و کشتن شخصی به صرف پوشیدن لباس آخوندی، با آزادی‌خواهی و دموکراسی‌سازی چه سنخیتی دارد؟ پس از آن همه تبلیغ برای مبارزه‌ی مسالمت‌آمیز و خشونت‌پرهیز، یا نفی خشونت‌طلبی و نقد منطق تروریستی، «قابل فهم» خواندن اینگونه حملات فیزیکی را چگونه می‌توان توجیه کرد؟

اگر بناست که هر ایرانی ناراضی از نظام فقاهتی، خود ببُرّد و بدوزد، شاکی و قاضی و مجری خودش باشد، یعنی حکم قتل آخوندی یا پاسداری را بدهد و خود نیز اجرا کند، و «بزرگان قوم» هم آن را قابل‌فهم تلقی کنند و هیچ نگویند، در این صورت دَم از خشونت‌پرهیزی زدن و از مبارزه مسالمت‌آمیز گفتن به چه دردی می‌خورد؟

آیا سکوت در برابر این خشونت‌طلبی‌ها یا قابل‌فهم خواندن‌شان، زانو زدن در برابر عوام‌الناس عاصی نیست؟ آيا سپراندازی عنصر دموکرات و آگاه در برابر هیجاناتِ پوپولیستیٍ منجی‌طلبٍ نوع وطنی نیست؟

پایان
مهرماه هزارو سیصدونودوهفت
محمد ارسی
.(JavaScript must be enabled to view this email address)