ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 26.08.2018, 20:57
کدام شیر کدام دم شیر؟

محسن قائم مقام

شرمشان باد زهنگامه رسوائی خویش
این متاع شرف از وسوسه بفروختگان!
(فریدون توللی)

می‌خواهند امریکا را از راه تروریستی و خرابکاری تسلیم نمایند!

سپاه پاسداران مدتهاست دنبال موشک فرستادن و افزایش نیروی دریائی، که اغلب قایق‌های تندرو را ترتیب می‌دهند، دنبال مانورهای نظامی در آبهای خلیج فارس می‌باشد. در حالیکه موضوع مخالفت امریکا با برنامه برجام مطرح است موشکی که روی کلاهکش با زبان عبری نوشته‌اند اسرائیل باید نابود شود را به پرواز در می‌آورد که دست ترامپ را برای فشار بر ایران و خروج از برجام بیشتر باز می‌کند.

حسن روحانی رئیس جمهوری چند ماه پیش دنبال آن بود که قدرتی از خود نشان دهد و دولت خود را تصمیم‌گیرنده امور نماید و صحبت‌هائی در نهایت نکوهش از رفتار خارج از چارچوب دولت سپاه پاسداران می‌زد. ولی فشار سپاه طوری بود که نه تنها او را خاموش کردند بلکه دولت روحانی را به دنبال برنامه‌های سپاه پاسداران کشاندند. تا اعلام نماید که تنگه هرمز و تنگه‌های دیگر را می‌بندیم. و سردار قاسم سلیمانی، رئیس در محاصره عملی در سوریه و عراق برایش پیام فرستاد که: «دست شما را می‌بوسم!».

سردار قاسم سال گذشته بدون اجازه دولت، سرخود و بی اعتنا به دولت، و عملاً در نقش رنیس دولت به ملاقات ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در مسکو رفت تا مسائل سیاسی خاورمیانه را با او در میان بگذارد و حل و فصل نمایند. طولی نکشید که زدوبند‌های ابر قدرت‌ها کار را بجائی رساند که دولت روسیه تقاضای خروج نیروهای نظامی ایران از سوریه رابدهد. حالا سردار خاورمیانه که چندین هزار افعانستانی را با پرداخت پول از خزانه ملت ایران به سوریه برده که به نام سپاه ایران بجنگند، و چند هزار نفر از ایشان در کنار بسیاری از سربازان ایرانی و معدودی از سرداران سپاه به قتل رسیده‌اند و تن‌های بدون سر ایشان برای خاکسپاری به ایران فرستاده شده‌اند. نقش دفاع از اسد دوست حکومت و حضور در منطقه برای فشار روی امریکا و اسرائیل و پرداخت ملیونها دلار مخارج نگهداری نیروهای جنگنده در منطقه و تامین هزینه‌های دفاعی برای حفظ حزب‌الله لبنان برای قدرت نمائی بیشتر در منطقه و سایر نیروهای تروریست منطقه، که حاصل مجموع آنها در نهایت حفظ رژیم منحط و دیکتاتوری جمهوری اسلامی در ایران باشد.

سپاه پاسداران مدتهاست که قدرتی برای سرکوب مردم است. نقش سپاه در خیابان و شکنجه در زندانهای خاص خود در کهریزک و کشتن زندانیان در زیر شکنجه در سالهای اعتراض مردم در سال ۸۸ کاملاً بر همه آشکار بود. در واقع سپاه پاسداران از نظر زمانی و موقعیتی و نداشتن یک شخصیت کاریزماتیک و مورد قبول مردم در سپاه، زمان را برای در دست گرفتن حکومت مساعد و قابل قبول برای مردم و عملی نمی‌‌بیند. سپاه پاسداران ارتش خودش را دارد، در زندان‌های سپاه زندانیان سیاسی را محاکمه می‌کند و حکم صادر می‌کند. اخیراً خانم نسرین ستوده، وکیل با شهامت دادگستری که دفاع بسیاری از زندانیان سیاسی را به عهده داشته است زیر بار محاکمه در زندان که خلاف قانون است نرفت و ایشان هم حکم محکومیت او به اتهام «جاسوسی» با پنج سال زندان را صادر نمودند.

سپاه پاسداران، که علاوه بر قدرت نظامی، قدرت اقتصادی ایران را هم در دست دارد، واردات و صادرات همه در زیر قدرت اوست. با در دست داشتن مرزهای کشور «قاچاق» واردات در مملکت باز همه در اختیار سپاه است. مهمترین آن قاچاق تمام عیار تریاک از افغانستان به ایران و صدور آن به کشورهای دیگر می‌باشد. در ابتدای حکومت اسلامی قاچاق مشروبات الکلی و سیگار در اختیار حکومتی‌ها بود و با یک تلفن به محل صحیح همه نوع مشروبی برای خواستاران آن ارسال می‌شد. این همه اعدام واردکنندگان مواد مخدر جز این نمی‌تواند باشد که سپاه با گروه‌های در حال رقابت با خود در حال مصاف است و یا برخی از مخالفین خود را به نام واردکننده مواد مخدر از میان بر می‌دارد.

استراتژی ایشان در مصاف با امریکا

حالا این شمشیرکشی‌های صدام حسینی سپاه و حسن روحانی رئیس دولت در برابر امریکا، که ما موشک فراوان داریم قایق‌های ما در خلیج فارس بسیار تندرو هستند، ما راحت می‌توانیم خلیج فارس را به روی کشتی‌های نفتکش ببندیم. در عمل رئیس دولتی ورشکسته، حسن روحانی خطاب به امریکا می‌گوید «با دم شیر بازی نکنید». معلوم نیست منظور کدام شیر است؟ و کدام دم شیر؟ آیا تصور می‌کنند با تعدادی موشک و قایق تندرو می‌توانند جلوی ارتش امریکا و نیروی دریائی امریکا را بگیرند؟ خجالت نمی‌کشند اینگونه وضع را نشان می‌دهند؟ نظامی‌ها با تفکر نظامی‌شان و به واقع بی‌اطلاعی از اوضاع، وضع‌شان روشن است. زمانی بود که نظامی‌ها را برای فراگیری فنون نظامی به اروپا، زمانی روسیه و بالاخره در زمان شاه همه را به امریکا می‌فرستادند. این سپاهی‌ها را هیچ کجا برای تعلیم نفرستاده‌اند. اینها همه چیز را در جنگ ایران و عراق آموختند. در خاورمیانه مثل سوریه هم که نظیر ایران بود و سپاهی‌ها هم افغانستانی‌ها بودند و چیز جدیدی نمی‌‌بایست آموخته باشند. در زمانیکه ارتشی‌ها را به امریکا یا اروپا می‌فرستادند اینها دنیای غرب و ارتش دنیای غرب را از نزدیک مشاهده می‌کردند. درست است که ارتش شاه می‌شد که از میان ارتشیان سرسپردگان غرب می‌ساختند و به موقع ازایشان استفاده می‌کردند. ولی اشکال سرداران امروزی که فکر کنند بهمین سادگی می‌توانند ارتش امریکا را با جنگ تروریستی و خرابکاری منطقه‌ای از پای درآورندرا نداشتند. خمینی از نظر نظامی آدم بی سوادی بود ولی از آنجا که مانند دیکتاتورهای بیسواد خود را همه کاره می‌دید خود را درعمل استراتژیست جنگ ۸ ساله ایران و عراق معرفی نمود تا از راه این جنګ ارتش ایران برود و اسرایل را نابود نماید. بعد‌ها گفته بود آنها که می‌جنگیدند اینطوراوضاع را بمن نشان داده بودند که عملی است. آقای مائوتسه تونگ جنگ هشت ساله روی نظرات سربازان جنگ برنامه ریزی جنگی می‌کند و ۸ سال نزدیک یک ملیون را نابود می‌کند و ملیونها ثروت مملکت را بهدر می‌دهد.

اینها نقش دن کیشوت[۱]‌های وطنی را پیدا کرده‌اند. در خواب و خیال خود را شیر می‌بینند و امریکا را روباه ضعیف. حداقل از جنگ امریکا با عراق نیاموختند که با سادگی ارتش صدام تسلیم امریکا می‌شود. دوران جنگ‌های پارتیزانی به پایان رسیده است. با این تفاوت بزرگ که مردم ویتنام همه در پشت هوشی مینه رهبرشان بودند. هوشی مینه مثل اینها دزد نبود و مردم به او اعتماد داشتند. آقای روحانی و ظریف که در هیچ جنگی شرکت نداشته‌اند. از خدمت وظیفه ایشان خبر ندارم! این حرف‌های جدیدی که از سرداران سپاه یاد گرفته‌اند را طوطی‌وار می‌زنند که تنگه‌ها را می‌بندیم و با دم شیر بازی نکنید! آیا هرگز واقعاً به معنی این شعار‌های پوچ فکر کرده‌اند؟ آیا از آدم‌های واردی پرسیده‌اند که معنی حرف‌هایشان چیست؟ هیچکس به ایشان نگفته است که بازکردن تنگه هرمز یا تنگه‌های دیگر کار سختی برای ناوگان نظامی امریکا نیست؟ یکی دو روزه می‌توانند آن را باز نمایند.

سالها پیش کتابی را می‌خواندم که آنارشیستها[۲] را اینگونه تعریف کرده بود: ساعتی از کار افتاد و بررسی ساعت نشان داد که ککی  از سوراخی وارد ساعت شده و ساعت را از کار انداخته است. کک را از ساعت بیرون کشیدند و ساعت شروع به کار کرد.

اینها همه‌شان پولها را به جیب زده‌اند و آقا زاده‌هایشان از ثروتمندان مملکت هستند. اینها فقط دنبال کنار آمدن با امریکا و فروش بیشتر مملکت به روس‌ها و چینی‌ها و بالاخره امریکا هستند. برخلاف نظری که مکرر عنوان می‌شود که با وجود عناصری در حکومت که صلاح نظام را شاید در کنار آمدن با مردم بدانند در عمل و در واقع صحبت «ما صدای انقلاب راشنیدیم»ی در کار نیست. ایشان هرگز برنامه کنار آمدن با مردم را ندارند، قدرت را در دست دارند و همچنان حفظ خواهند نمود و فشارهای اقتصادی راهم با فروش بیشتر کشور، همانطور که تاکنون اعمال کرده‌اند به ابر قدرت‌ها و کنار آمدن با ایشان حل خواهند نمود. مهم این است که شروع بیداری جدید ایرانیان آغاز شده است، کی این نهضت نضج خواهد گرفت و پیروز خواهد شد با آینده است!

امیدوارم این شمشیرکشی‌ها ما را بالاخره به نابودی بخش عمده‌ای از سلاح‌های نظامی کشور نکشاند. معلوم نیست که اینها، از روحانی و ظریف گرفته تا سرداران سپاه، از کجا خود را آنقدر قدرتمند می‌دانند و یا می‌بینند که فکر می‌کنند می‌توانند با ارتش امریکا مصاف دهند؟ آیا صدام حسین همین استراتژی را پیش نگرفت و چه زود از پای درآمد و مملکت و مردم عراق را بیجاره کرد. شما که با امریکا نه قدرت مصاف از روبرو را دارید و نه با عملیات تروریستی و خرابکارانه در فکر کوچک خودتان راهی بجائی خواهید برد. شما فقط مملکت را به نابودی و تجزیه می‌کشانید و مردم را بی‌خانمان و بیچاره می‌کنید. و اگر فکر می‌کنید با پولهایی که در بانکهای خارج انبان کرده‌اید راهی برای فرار دارید نگاه کنید که شاه با پول دربانک‌های خارج و همراهی و پشتیبانی بسیاری از سیاستمداران دست بالای امریکا و اروپا چه کرد که شما بتوانید انجام دهید.

محسن قائم مقام- نیویورک
۲۵ ماه اوت ۲۰۱۸

———————-
[۱]- دان کیشوت، نام قهرمان کتابی است مشهور به قلم سروانتیس اسپانیائی. دان کیشوت که اشراف زاده‌ای بوده با خواندن کتابهای زیادی از سرگذشت شوالیه‌ها و عشق‌بازی‌های ایشان دچار سردرگمی فکری گردید و تصمیم گرفت خود شوالیه شود و به کشورش خدمت نماید. دان کیشوت به جنگ می‌رود با اسب ناتوان، شمشیر ناجور به جنگ با آسیاب‌های بادی در بیابان که در خیالش آمده می‌پردازد. دان کیشوت سرگذشت شخصی است که در تخیلش برای نجات کشورش با وسائل نامناسب به جنگ با اشباح می‌پردازد. صحبت بازی با دم شیر از این نوع تخیلات است.
[۲]- آنارشیستها معتقد به فلسفه‌ای هستند که در آن جامعه حکومتی نداشته باشد و اگر در آن سازمانی بود آن را برچینند. چون در نهایت هر حکومتی به فشار روی مردم می‌انجامد. به عبارتی در جامعه به جای حکومت سازمانهای داوطلب و تعاونی وجود داشته باشند و بدون اعمال زور یا اجبار عمل نمایند. در این مثال ککی داخل ساعت شده و آنرا از کار انداخته. مثل آنارشیستی که سعی می‌کند حکومت و نظم قانون را در جامعه از کار بیاندازد و زمانیکه آنارشیست از جامعه برداشته می‌شود جامعه دوباره بکار خود مشغول می‌شود.
هرچند در اواخر قرن نوزدهم نهضت آنارشیستی بسیار قوی بود و حاکمان از آن در هراس بودند. از سوی دیگر در جنگهای داخلی اسپانیا در ۱۹۳۶ و انقلاب اسپانیا آنارشیستها برخلاف اعتقاداتشان حکومت اسپانیا را در دست داشتند و با کمونیستها که با کمک استالین نقش خرابکارانه‌ای داشتند مبارزه می‌کردند. و متآسفانه فرانکو، یک فاشیست پیروز شد. البته او به مردم وعده داده بود که هرکس در هر خانه‌ای نشسته باشد بعد از پیروزی او متعلق به خودش خواهد بود.