ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 23.07.2018, 14:36
عباس عبدی و اصلاح‌طلبی ناممکن

فرشید صدوقی

به تازگی در «دویچه وله فارسی» مقاله‌ای منتشر شده به نام «مشکل ایران: ستیز میان دو نگرش و اتکا به درآمدهای نفتی»، به قلم عباس عبدی. این مقاله کوشش می‌کند توجیهی باشد علمی و جامعه شناسانه از مواضع اصلاح‌طلبانه.

عباس عبدی چهره‌ای شناخته شده در میان فعالین سیاسی اصلاح‌طلب ایران است. با بعضی از نظریات او می‌شود کم و بیش موافق بود، اما نظریات اخیر عباس عبدی درباره اصلاح‌طلبی اغلب پرسش برانگیزند. این نظریات پیش از آنکه برآمده از مبارزات مردم باشند حاصل مقولات منطقی هستند، منطقی که حاصل سرخوردگی روشنفکران اسلامی و خستگی و از هم گسیختگی آنهاست. در این منطق، سیاست عرصه منطق دوتایی ارسطویی می‌شود: یا انقلاب، یا اصلاحات. اما منطق تاریخ، تابع منطق ارسطویی نیست. تاریخ اغلب بیش از دو راه پیش روی ما می‌گذارد.

از همان ابتدای مقاله، عباس عبدی در طرح مسئله سهل‌انگاری می‌کند. ایشان می‌گویند که: «مسئله اول ایران مسئله ستیز میان نیروهای حامل و طرفدار سنت با نیروهایی است که به ارزش‌های مدرن گرایش دارند.»

گزاره بالا با اینکه بخش کوچکی از حقیقت را در بر دارد بخش بزرگتری از آن را از چشم نهان می‌کند. این گزاره اگر چه به ظاهر درست است اما به واقع غلط است به این دلیل که اگر چه سال‌هاست که سنت و مدرنیته در ایران در ستیزند، اما مسئله ما با جمهوری اسلامی فراتر از ستیز میان نیروهای سنتی و مدرنیته می‌رود.

نکته بسیار مهم این است که اقلیت حکم‌فرما در ایران نماینده تام و تمام سنت نیست و به همین دلیل ستیز میان مردم و جمهوری اسلامی را نمی‌شود به ستیز میان سنت و مدرنیته کاهش داد.

جمهوری اسلامی و نظام فرهنگی و ایدئولوژیک آن فقط بخش کوچکی از نیروهای سنتی را نمایندگی می‌کند. این بخش کوچک، اقلیتی است که ایران را برای اسلام می‌خواهد و به همین سبب منافع ملی را جا به جا برای خاطر اسلام شیعی و شیعیان ساکن دیگر سرزمین‌ها زیر پا می‌گذارد. جمهوری اسلامی بسیاری از دلبستگی‌هایش فراملی است و خود را چندان به منافع ملی مقید نمی‌کند. این نظام مبتنی بر باورهای اسلام شیعی و زیر فرمان بخشی از روحانیت شیعه است (روحانیت شیعه بطور کلی چندان پایبندی و وابستگی ملی ندارد. ساختار تحصیلی روحانیان شیعی و مدارس علمیه آنها را مقید به سرزمین خاصی نمی‌کنند). این نظام بیش از هر چیز رسالت خود را دفاع از شیعیان جهان می‌داند.

از مواضع مختلف می‌شود به نقد جمهوری اسلامی پرداخت. مبارزات مردم در چند سال گذشته نشان می‌دهد که یکی از مهمترین مواضع، نقد جمهوری اسلامی از موضع منافع ملی است. بر این موضع باید پای فشرد و به اهمیت آن توجه داشت. بر عکس نظر بخشی از نیروهای سیاسی که منافع ملی را یک خیال‌پردازی ارتجاعی و گذشته‌گرا می‌دانند، منافع ملی هنوز بر بنیان‌های سیاسی و اقتصادی مهمی استوار است. ملت و دولت مفاهیمی جدایی ناپذیر هستند و در جهان کنونی که دولت‌ها هنوز نقش بازی می‌کنند و از کارکرد برخوردارند هر ملتی که در یک واحد جغرافیایی مشخص می‌زید باید صاحب دولتی هم باشد که مدافع منافع مجموعه مردم آن باشد.

تاریخ چهل ساله گذشته  گواهی می‌دهد که نظام جمهوری اسلامی همانقدر به دنبال منافع اجتماعات شیعی در لبنان و عراق و یمن و بحرین ... بوده است که به دنبال منافع ملی مردم ایران. این فراملی بودن نظام اسلامی سالهاست که به منافع مردم ایران خسران جدی وارد آورده. مردم این را می‌بینند و به آن اعتراض می‌کنند. صدای اعتراض مردم را به سیاست‌های خارجی جمهوری اسلامی در شعارهایی مانند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» و «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن» می‌توان شنید. این صدای منافع ملی مردم است که در این شعارهای خودجوش می‌شنویم. اما انگار آقای عبدی و بسیاری دیگر از فعالین سیاسی این صدا را نمی‌شنوند یا اگر می‌شنوند به اهمیت سیاسی و تاریخی آن واقف نیستند.

درباره منافع ملی باید به دقت سخن گفت. منافع ملی ضرورتا ضدبیگانه نیستند. منافع ملی چار چوبی تاریخی دارند که هنوز ما از آنها چندان فراتر نرفته‌ایم. اگر چه با جهانی شدن، چارچوب منافع ملی دچار دگرگونی‌هایی شده است اما منافع ملی تا آنجا که ساختارهای دولتی و مرزهای سیاسی دوام و بقا داشته باشند ادامه پیدا خواهند کرد.

خلاصه اینکه مشکل ما با جمهوری اسلامی به مشکل مدرنیته با سنت تقلیل نمی‌پذیرد. جمهوری اسلامی نظامی است که اگر چه ابعادی سنتی هم دارد اما با ابعادی فراملی و شیعی به جهان می‌نگرد. از همین جا مشکل آغاز شده و تا پایان جمهوری اسلامی ادامه پیدا خواهد کرد. نظام اسلامی «متغیر مستقلی» است که چندان تاثیری از متغیر منافع ملی نمی‌پذیرد. منافع ملی، چشم اسفندیار جمهوری اسلامی است.

زیر پا گذاشتن منافع ملی از آنها که آن را زیر پا می‌گذارند رفع مشروعیت سیاسی می‌کند. چهل سال پیش، انقلاب ایران با صدای استقلال ایران آغاز شد. ما به این استقلال هنوز دست نیافته‌ایم. جمهوری اسلامی، ایران را وابسته به جنبش‌های شیعی در منطقه و جهان کرده است. ما هنوز در وابستگی و قید به سر می‌بریم. جمهوری اسلامی بارها و بارها با دخالت‌های نظامی پر هزینه در دفاع از شیعیان لبنان و عراق و یمن و بحرین و ... با درگیریهای سیاسی و ایدئولوژیکش با دیگر دولتها در جهت مخالف منافع ملی مردم حرکت کرده است. به این دلیل و دلایل دیگر، جمهوری اسلامی از خود مشروعیت‌زدایی کرده است. گام بعدی، سلب مشروعیت از آن است.

تلاش‌های نظری آقای عبدی سترون به نظر می‌رسند. آقای عبدی درباره متغیرهای اجتماعی می‌نویسند. اما ایشان این متغیرها را از درون مبارزات جاری مردم استنتاج نمی‌کنند. اگر می‌خواهیم متغیرهای مهم جامعه را مطرح کنیم، باید این متغیرها را از درون جنبشهای اجتماعی بیرون بکشیم، نه از درون کتابهای روش‌شناسی و جامعه‌شناسی. آقای عبدی با اینکه اهل فن هستند اما تئوری‌های عام را به جای تحلیل مشخص و کنکرت گرفته‌اند.