ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 29.01.2018, 10:23
رسانه‌های اجتماعی از منظر منتقدان

ناهید حسینی

مقدمه: در مقاله اول به نام «جنبش‌های اجتماعی نوین و ایران» به مفهوم و کارکرد جنبش‌های نوین اجتماعی پرداخته شد و در مقاله دوم، نقش و دلایل موافقین و مخالفین استفاده از رسانه‌های اجتماعی مجازی(دیجیتال سوشیال مدیا) در جنبش‌های اجتماعی مورد بحث قرار می‌گیرد. این رسانه‌ها در حال حاضر به سطح یک ابزار قدرتمند ارتباطی در دست فعالین جنبشها برای سازمانگری و هدایت اعتراضات اجتماعی فرا روییده و شکلی عالم‌گیر در آموزش، سازماندهی، تبادل نظریات، ایجاد ارتباطات و ابراز همبستگی در جنبش‌ها به خود گرفته است.

ار سوی دیگر، دولت‌ها نیز برای مقابله با این جنبش‌ها، در مقیاسی انبوه از کنترل دنیای رسانه‌ای دیجیتال بهره می‌گیرند. بر زمینه چنین واقعیتی، دو دیدگاه متضاد در مورد نقش رسانه‌های اجتماعی شکل گرفته‌اند که اولی نقش آن را بسیار مهم و تنها وسیله موثر موجود در شرایط کنونی برای برقراری ارتباطات و بسیج سریع نیرو می‌شناسد، و نظر دوم، چنین نگاهی را رد می‌کند. باید یک نکته را در اینجا خاطر نشان کرد، این نوشته فقط بر تاثیر سوشیال مدیا در جنبش‌های اجتماعی تمرکز دارد و بررسی کلی آن مورد نظر نویسنده نیست.

در نقد و در دفاع از رسانه‌های اجتماعی:
یک نظر آلترناتیو در استفاده از رسانه‌های اجتماعی آنلاین در هر نوع برآمد اجتماعی وجود دارد که تاثیرمثبت پلاتفرم‌های نظیر فیسبوک، تویتر و یوتیوب را مورد تردید قرار می‌دهد. به‌طور مثال ملکم گلادول در روزنامه نیویورک در مقاله‌ای با عنوان «تغییرات کوچک» در سال ۲۰۱۰ نوشت، چرا نمی‌توان انقلاب را توییت کرد: در اینجا او این استدلال را مطرح کرد که اینترنت به سادگی یک ابزار سازمانی است و رسانه‌های اجتماعی، فعالیت‌های اجتماعی را بازتعریف نکرده‌اند. تز گلادول این است که جنبش‌های اجتماعی و سیاسی نیاز به سلسله مراتب رهبری دارند تا مردم را هدایت و بسیج کنند. با این حال، رسانه‌های اجتماعی قادر به ایجاد روابط قوی بین مردم نیستند، بنابراین، گلادول در مقاله خود نقش رسانه‌های اجتماعی را مورد پرسش قرار داد و وزن و اهمیت آن را در دستیابی به بسیج مردمی در تظاهرات اخیر، تقلیل جدی می‌دهد(۱).

وی با اشاره به وضعیت موجود در مولداوی در سال ۲۰۰۹، با وضوح می‌گوید که «انقلاب توییتری مولداوی» رخ نداده، زیرا در آن زمان، تعداد چندانی حساب‌های فعال توییتر در مولداوی وجود نداشت و به همین ترتیب نیز، قیام ۲۰۰۹ در ایران نیز نمی‌تواند به عنوان «انقلاب توییتری» محسوب شود؛ چرا که کسانی که در مورد تظاهرات در ایران توییت می‌کردند عمدتا در غرب مستقر بودند و از زبان انگلیسی برای ارتباط‌گیری استفاده می‌کردند(۲).

گفتمان نقش رسانه‌های جمعی در جنبش‌های اجتماعی اخیر در نظر عده‌ای منجر به اعتباربخشی به رسانه‌ها به عنوان نیروی محرک جنبش می‌شود، از نظر عده دیگری، با منحرف کردن توجه از فعالیت‌های واقعی، فضایی را جهت ایجاد اسلاکتیویزم[I] بوجود می‌آورد، بدین معنی که با در نظر گرفتن زمانی کوتاه می‌توان یک حرکت سیاسی را سازماندهی کرد مثل امضا بیانیه‌های آنلاین و یا پیوستن به یک گروه سیاسی از طریق اینترنت. یوگنی موروزوف بطور مثال می‌گوید که اسلاکتیویزم ممکن است ما را از اقدام اصلی منحرف کند که می‌تواند تأثیر جدی در دنیای واقعی داشته باشد. او توضیح می‌دهد که اسلاکتیویزم به عنوان یک واژه مناسب برای آن دسته از فعالیتهای آنلاینی است که احساس خوبی ایجاد می‌کند ولی نمی‌تواند در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی هیچ تاثیری داشته باشد(۳).

موروزوف در کتاب خود به نام «شبکه توهم» که در سال ۲۰۱۱ چاپ شد، توضیح می‌دهد که تناقضات و سردرگمی‌های اینترنت فقط بعد از هیجان اولیه ایجاد شده توسط ورود آن، قابل رویت می‌شوند. او توجه خود را به پیامدهای سیاسی اینترنت معطوف داشته و می‌پرسد اگر پتانسیل آزادسازی اینترنت شامل هسته‌های غیر سیاسی و بر علیه دموکراسی باشد، آنگاه چی خواهد شد؟ به غیر از اتوپیایی سایبری، آنگونه که وی می‌گوید، چه کسی اینترنت را به عنوان یک وسیله قدرتمند برای آزادی سیاسی محسوب می‌کند؟

موروزوف با اعتماد به نفس استدلال می‌کند که به نام و تحت عنوان شعار آزادی، اینترنت یا آن را به طور نسبی محدود می‌کند و یا از بین می‌برد. او استفاده از فیس بوک را در طول اعتراضات سال ۲۰۰۹ در ایران مثال می‌آورد و می‌گوید، رژیم ایران هم از فیسبوک استفاده کرد تا معترضین را با استفاده از عکس و مشخصات فردی محل زندگی آنها را شناسایی کند. فیسبوک توسط حکومت به عنوان وسیله‌ای برای توزیع ویدیوهای تبلیغاتی خود مورد استفاده قرار گرفت. پیام‌هایی نیز از طرف حکومت برای ایجاد سوءظن و بدبینی در میان جمعیت به آنها ارسال می‌شد. در ادامه نظریاتش او معتقد است که «اینکه برخی سیاستمداران گمان کنند آنچه که مردم برای سرنگونی دولتها به آن احتیاج دارند فقط دسترسی به اینترنت است و یک اکانت تویتتر، از واقعیت بدور است».

حتی مارمورا (۲۰۰۸) کمی جلوتر می‌رود و تردید خود را در مورد کیفیت استفاده دموکراتیک و مفید از آن در جنبش‌های اجتماعی را بیان می‌کند(۴)، و واسرمن (۲۰۰۷) نیز به نابرابری در دسترسی و عدم فراگیری در وسعتی که جنبش گسترده شده اشاره می‌کند(۵).

از طرف دیگر، کلی شیرکی، نویسنده و محقق امریکایی، به تحلیل گلادول با تمرکز بر اسلاکتیوزم جواب داد. او درعین پذیرش نکات منفی در ارزیابی‌های منتقدین در مورد اینترنت گفت ایرادات مطروحه نمی‌توانند پتانسیل و قدرت رسانه‌های اجتماعی را به عنوان یک ابزار هماهنگ‌کننده نفی کنند. فعالان هنوز هم می‌توانند از آن به‌طور موثر برای اقدام واقعی بر روی زمین استفاده کنند، اما نه به عنوان جایگزینی برای فعالان جنبش در مقابل پارتیزان‌های هندی سال ۲۰۰۹، و یا اعتراضات گوشت گاو در کره جنوبی در سال ۲۰۰۸، و یا اعتراضات دانشجویی ۲۰۰۶ به تغییرات قانونی در آموزش در شیلی(۶).

مزایای استفاده از این رسانه‌ها توسط شیرکی این چنین عرضه می‌شود؛ طبق گفته‌های او، رسانه‌های اجتماعی آنلاین، مشارکت دموکراتیک را از نظر گفت‌وگو و به اشتراک گذاشتن ایده‌ها و تجربیات در یک مقیاس بزرگ در فرصت زمانی کوتاه فراهم آمده است که هرگز قبلا امکان‌پذیر نبود. شیرکی اعلام می‌کند که در گذشته پلاتفرم‌های مشترک مانند ویکی‌پدیا می‌توانست از طریق تلاش‌های یک موسسه جا افتاده تاسیس بشود، اما، ورود دستگاه‌های اجتماعی الکترونیکی توانسته است محدودیت‌های زمانی و هزینه را برای نوآوری‌های تکنولوژیک و همچنین نیاز قبلی به داشتن یک ساختار تجاری به منظور توسعه محصولات یا خدمات جدید حذف کند. در مقایسه با دیگر فناوری‌های قبلی جا نیفتاده مانند ظهور چاپ و تلفن، رسانه‌های جدید آنلاین، فرصت و فضا را برای صداهای فردی و شفافیت ارتباطات بین افراد گسترش داده است. او استدلال می‌کند که چشم‌انداز آینده پلاتفرم رسانه‌های آنلاین اجتماعی در میان فعالین، بستگی به گسترش استفاده جمعی از برنامه‌های کاربردی در نیل به اهداف آنها خواهد داشت(۷).

او در کتاب خود به‌نام «در اینجا همه می‌آیند: قدرت سازمان‌دهی بدون سازمان‌ها» که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده است، توضیح می‌دهد که چگونه مردم در حال حاضر، برای کنش جمعی، به‌جای سازمانهای سنتی حزبی از رسانه‌های اجتماعی آنلاین، استفاده می‌کنند. با وجود پتانسیل آن به عنوان ابزاری برای دادن اطلاعات نادرست و تبلیغاتی، رسانه‌های اجتماعی تبدیل به وسیله‌ای برای سازماندهی و هدایت بسیاری از جنبش‌های سیاسی در جهان شده‌اند، به‌طوریکه سیستم‌های اقتدارگرا را مجبور ساخته‌اند، تلاش‌های زیادی را برای محدود کردن دسترسی عمومی به اینترنت در سرزمینی که در آن حکومت می‌کنند، بکار ببرند. کلی شیرکی می‌گوید که چگونه فیس‌بوک یا توییتر و سرویس پیام کوتاه آنلاین، فعالان ایرانی را کمک می‌کنند تا به طور مستقیم خبررسانی کنند و قانون سانسور را دور بزنند. وی می‌گوید که ماهیت سیاست به نفع جامعه مدنی تغییر می‌کند؛ زیرا کنترل اخبار از بالا به پایین شکست خورده و به پایان خود می‌رسد.[II]

وی با اشاره به طیف وسیعی از مواردی که رسانه‌های اجتماعی باعث تغییرات مثبتی از جمله اسپانیا در سال ۲۰۰۴ و مولداوی در سال ۲۰۰۹ شده‌اند، در مقابل، وی نمونه‌هایی را نیز که به نتایج ناموفق منجر شد مانن بلاروس در سال ۲۰۰۶، ایران در سال ۲۰۰۹ و تایلند در سال ۲۰۱۰ مورد ملاحظه قرار داده و خاطرنشان می‌کند که شکست این جنبش‌ها پس از سرکوب، پاسخ به این پرسش را که آیا «ابزارهای دیجیتال، دموکراسی را تقویت می‌کنند؟» دشوار می‌کند.

با این حال، او به ما یادآوری می‌کند که تغییرات اجتماعی و فرهنگی را تنها می‌توان در طول یک دوره طولانی و نه با تمرکز بر تاثیر یک دوره کوتاه مدت از یک مرحله تحولی مشخص، اندازه گیری کرده و انتظار نتیجه مثبت داشت(۸).

مانیول کستلز یکی از دیگر صاحب‌نظران جنبش‌های اجتماعی معتقد است که سوشیال مدیا تاثیر مهمی در زندگی امروزه ما داشته است. او از قدرت ارتباطات در دهکده جهانی صحبت می‌کند(۹). کستلز می‌گوید کنشگران اجتماعی از قابلیت‌های شبکه‌های اجتماعی برای پیشبرد برنامه‌ها، دفاع از ارزش‌ها و علایق خود استفاده می‌کنند. کستلز به قدرت شبکه‌های اجتماعی در بسیج نیرو و ارتباط‌گیری فعالین در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا در نوشته‌هایش اشاره دارد (۱۰).

نگاهی گذرا به وضعیت اینترنت و شبکه‌های اجتماعی در ایران:
حدود ۶۰ درصد از جمعیت ایران زیر ۳۵ سال سن دارد و نصف جمعیت ایران یعنی حدود ۴۰ میلیون هر کدام دارای یک تلفن موبایل هستند. برای بخش بزرگی از این جمعیت، تلفن موبایل در حکم تنها وسیله تفریحی، سرگرمی، آموزش و رابطه با دنیای خارج است. حدود ۵ میلیون نفر ایرانی نیز در خارج از کشور زندگی می‌کنند که وسیله ارتباطی آنها با همدیگر و با داخل کشور از طریق فیسبوک، تویتر، اسکایپ، تلگرام، اینستاگرام، ایمو، واتس‌اپ و... است.

بنا بر گزارش پژوهشگاه ملی فضای مجازی، فقط ۷۵۴ هزار کانال فارسی در تلگرام به ثبت رسیده، که در مدت کوتاهی بیش از دو میلیارد بازدید از آن وجود داشته است. استفاده از اینترنت به بخش جدایی‌ناپذیر زندگی مردم ایران در آمده است. کاملا طبیعی است همانطوریکه در دیگر نقاط جهان این امکان ارتباطی مورد سوء استفاده بسیاری قرار می‌گیرد، در ایران نیز چنین شود. اما می‌توان گفت بیشترین استفاده را نهادها و ارگانهای وابسته به قدرت در ایران از این وسیله می‌کنند. دست‌یابی ارتش سایبری به اطلاعات کاربران، به‌خصوص فعالین سیاسی و فعالین زنان، هک‌کردن حساب‌های کاربری آنها، جنگ تبلیغاتی با منتقدین خود و انتشار اطلاعات غلط در دنیای مجازی از جمله این سوءاستفاده‌هاست.

ایران اولین کشوری در منطقه بود که در جریان جنبش سبز ۲۰۰۹ از شبکه‌های اجتماعی برای ارتباط‌گیری و بسیج نیرو برای حضور در خیابانها استفاده کرد. در تظاهرات دیماه ۱۳۹۶، تنها وسیله ارتباطی معترضین، شبکه‌های اجتماعی بود. تظاهرات همزمان در بیش از ۸۰ شهر ایران بدون داشتن یک حزب سراسری و یا یک رهبری مشخص، بار دیگر قدرت شبکه‌های اجتماعی را نمایان ساخت. به همین دلیل حکومت ایران درصدد پیدا کردن راه‌های موثری برای کنترل و سانسور فضای مجازی در سطح کشور می‌باشد. سخنرانی احمد خاتمی در نماز جمعه، هشدار احمد جنتی رئیس مجلس خبرگان، برگزاری جلسه بزرگی با شرکت صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه و هشدارهای مکرر خامنه‌ای در جهت تاسیس اینترنت داخلی مثل چین و روسیه، حاوی این پیام است که دولتمردان، فلج بودن خود را در مقابل فضای مجازی را به شدت حس کرده و برای به‌زیر کشیدن شبکه‌های اجتماعی همه با هم متحد شده‌اند. احمد جنتی می‌گوید که فضای مجازی بلای جان ما شده است رئیس قوه قضاییه، می‌گوید که ایران باید شاهراه‌های دشمن را ببندد و مردم را به اتوبان‌های امن هدایت کند.[III]

در حال حاضر اینترنت داخلی ایران به شبکه جهانی وصل نیست، و از نظر تکنیکی جدا کردن آن از شبکه جهانی احتمالا نتواند کار سختی باشد، اما نکته مهم اینجاست که آیا مسئولین مربوطه در ایران می‌توانند جلو دسترسی مردم را به شبکه‌های اجتماعی بگیرند؟ شواهد نشان می‌دهد که دنیا هر لحظه شاهد کشف و اختراع جدیدی در استفاده از اینترنت است. بیاد داریم که جوانان ایرانی در جنبش سبز از فیسبوک برای گردهمایی و اعتراض و فرستادن اخبار به جهان استفاده می‌کردند، ولی دولت وقت، فیسبوک را فیلتر کرد. در اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ از تلگرام و اینستگرام استفاده کردند، هر دو کانال را فیلتر کردند. دفعه بعد به احتمال خیلی زیاد وسیله‌ای دیگری برای گرفتن رابطه، اختراع می‌شود. دنیای اینترنت یک دنیای مجازی بدون مرز است. هر زمان بتوان دیوارهای غیرقابل‌نفوذ در مقابل امواج الکترونیک را در فضای آسمان ایران برپا ساخت، آنگاه می‌توان حضور اینترنت را در یک منطقه جغرافیایی نیزاز بین برد.

این چنین به‌نظر می‌رسد، نظرات کسانی که نقش کارساز شبکه‌های اجتماعی را در جنبش‌های اجتماعی نفی می‌کنند بیشتر مربوط به یک دهه گذشته باشد. در شرایط حاضر ما باید سرعت پیشرفت تکنولوژیکی را به‌طور روزمره حساب کنیم، زیرا اطلاعات و کشفیاتی که متعلق به دیروزبودند به‌سرعت کهنه می‌شوند. با این وصف اگر شما به نظرات دست اندرکاران رژیم در ایران در سال ۲۰۱۸ توجه کنید، آنها سریع‌تر از بخشی از صاحب نظرانی مثل موروزوف به اهمیت و قدرت شبکه‌های اجتماعی پی برده و آن را به توپخانه دشمن تشبیه کرده، و به همین دلیل نیز فضای مجازی را در حال حاضر بزرگترین دشمن خود می‌دانند. شاید آنها بهتر از هر کسی اطلاع دارند که منشاء اعتراضات مردم در داخل کشور است و نه خارج از ایران، و شبکه‌های اجتماعی تنها ابزاری هستند که مردم ناراضی را به‌هم وصل می‌کنند. حتی اگر اینترنت ملی مورد استفاده قرار بگیرد، بنظر نمی‌رسد که مانع ارتباط‌گیری مردم برای پیگیری خواسته‌هایشان شوند.

منظور صادق لاریجانی از اتوبان‌های امنی که مردم باید هدایت شوند، در اصل تاسیس شبکه‌ای جایگزین برای ثبت و راه اندازی حساب‌های کاربری کسب و کار مردم در آن است و به موازات آن نیز فیلترکردن و یا به نوعی قطع رابطه این شبکه با شبکه جهانی اینترنت است که به قول وی معنایش بستن شاهراه‌های دشمن خواهد بود.

نکته اساسی دیگر این است که امروزه مردم از طریق اینترنت، شغل و ممر درآمدی برای زندگی خود ایجاد می‌کنند، کما اینکه بعد از بستن تلگرام و اینستاگرام، در ایام اعتراضات دیماه ۱۳۹۶، تعدادی از مردم به لحاظ اقتصادی متضرر شدند و به فیلترشدن پلاتفرم‌های مجازی اعتراض کردند. حتی خود دست اندرکاران رژیم که درآمد کمی از صدقه آنلاین امام‌زاده‌ها و صیغه آنلاین ندارند، چگونه می‌توانند این منبع درآمد بی‌مالیات را حذف کنند؟ همینطور استفاده از کتابخانه‌های مجازی و آموزش دانشگاهی آنلاین، استفاده از گوگل و رابطه الکترونیکی سفارتخاته‌های کشورهای مختلف با ایران و دیگر امکانات اینترنتی، اجازه قطع اینترنت جهانی را در ایران، غیرممکن می‌سازد.

در خاتمه باید اعتراف کرد، از یک طرف، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی دارای امتیازات زیادی برای راحتی زندگی در قرن ۲۱ داراست، از طرف دیگر به جز آنچه ممکن است در اشاره به نظر منتقدین در بالا مورد تامل باشند، مفید است در خاتمه این مطلب، برخی از ضعف‌های دیگر آن نیز ذکر شوند. از جمله باید به امکان اشاعه اخبار و اطلاعات غلط، هیجانی‌کردن فضا برای سوء استفاده‌های روانی، سیاسی و اطلاعاتی، بزرگنمایی و یا تقلیل اهمیت واقعی حوادث و روندهای که در بطن جامعه در جریان است، اشاره کرد. بهرحال همانطوری که اشاره رفت، تغییرات دنیای تکنولوژیک به‌سرعت پیش خواهد رفت و نسل آینده، زندگی کاملا متفاوتی با نسل امروز خواهد داشت.

دکتر ناهید حسینی
۲۸ ژانویه ۲۰۱۸

References:
(1,2) Gladwell, M. (2010). ‘Small change: Why the revolution will not be tweeted, ‘Twitter, Facebook,
and social activism’ The New Yorker, October 4, 2010.
(3) Morozof, E. (2009). ‘The Brave New World of Slacktivism’, Published in Foreign Policy website
https://foreignpolicy.com/2009/05/19/the-brave-new-world-of-slacktivism/
(4) Marmura, S. (2008), A net advantage? The internet, grassroots activism and American Middle-
Eastern policy http://journals.sagepub.com/doi/abs/10.1177/1461444807086469
(5) Wasserman, H. (2007), a New Worldwide Web Possible? An explorative comparison of the use of
ICT by two African social movements. African studies review, vol.50, no.1 April 2007.pp 109-131
(6,7) Shirky, C. (2011). ‘The Political Power of Social Media’ (2011, Foreign Affairs)
https://www.cc.gatech.edu/~beki/cs4001/Shirky.pdf
(8) Shirky, C. (2011). ‘The Political Power of Social Media’ (2011, Foreign Affairs)
https://www.cc.gatech.edu/~beki/cs4001/Shirky.pdf P: 29.
(9) Castells, M (2009) Communication Power. Oxford: Oxford University Press, 2009
(10) Castells, M. (2015), Networks of outrage and hope, social movements in the Internet age, second edition.

Endnotes:
[I] Slacktivism: actions performed via the Internet in support of a political or social cause but regarded as requiring little time or involvement, e.g., signing an online petition or joining a campaign group on a social media website. https://en.oxforddictionaries.com/definition/slacktivism
[II] https://www.ted.com/talks/clay_shirky_how_cellphones_twitter_facebook_can_make_history
This talk was presented at an official TED conference.
[III] https://www.radiofarda.com/a/amoli-larijani-against-social-media-internet/28999935.html