ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 31.10.2017, 21:44
آمریکا هرگز عراق را نفهمید

رابرت فورد

رابرت فورد سفیر سابق آمریکا در سوریه، ونیز برای مدتی معاون سفیر آمریکا در عراق
منبع: دیلی آتلانتیک، ۳۰ اکتبر ۲۰۱۷

چندین روز بعد از رفراندوم مجادله برانگیز برای استقلال کردستان، دولت عراق ارتش و نیروهای شبه نظامی خود را برای حمله به مواضع کردها در کرکوک و مناطق مورد اختلاف اطراف آن اعزام کرد. چنین اقدام سریع و تهاجمی اراده العبادی نخست‌وزیر عراق را برای تسلط بر کردستان به هر وسیله ممکن به عنوان بخشی از خاک عراق آشکار ساخت. اکنون ما اولین پیامد این سیاست را می‌بینیم: مسعود بارزانی که مدتی طولانی برای رفراندوم تلاش کرده بود در ۲۹ اکتبر استعفا داد که منجر به نا آرامی‌هایی در اربیل پایتخت کردستان و برخی شهرهای کردی دیگر و بر انگیختن اتهامات و اختلافات تازه در میان خود کردها و بین کردها و اعراب گردید.

برای آمریکا جنگ کوتاه و شدید در کردستان در شمال عراق حقیقت بی‌رحمانه یک پایان بر رویای عراقی فدرال و دموکراتیک را رقم زد. بطور عجیبی، مرگ این رویا همزمان با پیروزی‌ها بزرگ آمریکا و متحدانش در سوریه و عراق بر علیه دولت اسلامی بود. اکنون رقه، پایتخت دولت اسلامی به دست متحدین کرد و عرب آمریکا در سوریه تسخیر شده و حویجه در عراق با کمک آمریکا از تسلط داعش خارج گردیده است. اما ادامه جنگ در عراق و سوریه نشان می‌دهد که آمریکا هیچگاه نقشه‌ای سیاسی برای حل مسایل پایه‌ای مرتبط با رقابت‌های قومی و گروهی در امر تقسیم قدرت که در اصل به تولد پدیده داعش در منطقه منجر شد، نداشته است.

من به عنوان یک مقام عالرتبه سیاسی در بغداد از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ شاهد آغاز و ادامه شکل‌یابی حاکمیت کشور عراق که سرانجام متولد شد، بوده‌ام. این پروسه دوران سختی را از سر گذراند، شورشیان در غرب، مرکز و جنوب عراق به واحدهای نظامی آمریکا و متحدین آن که می‌کوشیدند از گام‌های کوچک ثبات و امنیت در محل حفاظت کنند حمله می‌کردند. در بهار سال ۲۰۰۵، مجلس انتخابی عراق تهیه قانون اساسی جدید را آغاز کرد؛ کوششی که ما در آن نقش قابله را بازی کردیم. ما به دنبال تاسیس یک دولت تازه و دائمی قادر به تامین سریع امنیت در عراق بودیم تا بتوانیم نیروهای آمریکایی را از این کشور خارج کنیم. از همان آغاز، مذاکره کنندگان کرد در باره قانون اساسی نگران بودند.

از ۱۹۹۲ با استقرار منطقه پرواز ممنوع در دوره صدام منطقه کردستان دولت خود را دارا بود، که در روی زمین به وسیله نیروی پیشمرگه حفاظت می‌شد. در سال ۲۰۰۵ بارزانی به ما تاکید کرد که منطقه کردستان باید قادر باشد اگر خواست راه استقلال کردستان را انتخاب کند، اما وی علیرغم چنین در خواستی راه آزمون پیوستگی به جمهوری تازه تاسیس شده عراق را بر گزید. در اساس به دلیل اصرار کردها، پیش‌گفتار قانون اساسی حق مردم عراق را برای آینده‌ای متحد بطور آزادانه و مختارانه مورد تصریح قرار داده است. کردها در جریان این مذاکرات بر شامل کردن کلمه «آزادانه» ایستادند. آنها درک می‌کردند که: آزادانه تصمیم می‌گیرند که به عراق ملحق شوند، و آزادنه هم اگر خواستند عزم کرده و آن را ترک خواهند کرد.

هم در سال ۲۰۰۵ و هم سال‌های بعد از آن، بارزانی تاکید می‌کرد فقط اگر بغداد بطور جدی به تعهدات قانون اساسی احترام بگذارد کردها در جمهوری عراق باقی خواهند ماند. این تاکیدات شامل ماده ۱۴۰ قانون اساسی عراق بود که بر حل آینده مورد اختلاف در کرکوک و مناطقی مرزی که منطقه کردستان را از بقیه عراق جدا می‌نمود، اختصاص داشت. کردها مدعی آن بودند که اکثریت این مناطق قبلا کردنشین بوده‌اند تا اینکه صدام بسیاری از آنها اخراج و کشاورزان عرب از جنوب عراق را جایگزین آنها ساخت. ما بی‌تاب و هیجان زده از انتخابات جدید در عراق برای یک دولت دایمی، مواظبت از رعایت جدی قانون اساسی و احترام به آن را به کردها وعده دادیم.

اما، ما به آن قول وفا نکردیم، و شاید هم هیچوقت نتوانیم چنین کنیم. در طول ۴.۵ سال خدمت من در سفارت، ما از پروسه انتخابات با برپا ساختن توافق و اجماع در بین سیاستمداران رقیب، کاستن از تقابل بین پیشمرگان بارزانی و ارتش عراق و شامل کردن سیاستمداران سنی در دولت ملی حمایت کردیم. در راس همه اینها مقابله با ترور و طغیانگری بزرگی را در پیش روی خود نیز پیش می‌بردیم.

ما می‌دانستیم ناتوانی و شکست در پاسخ به موضوع مناطق مورد احتلاف و تقابل بین ادعاهای کرد و عرب در جایی مثل کرکوک امر خطرناکی است. وقتی که من مجددا برای کار از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ به عراق بر گشتم، سفیر ما؛ رایان کروکر در جمع کارمندان سفارت اظهار داشت که رها کردن مسئله کرکوک بدون ارائه راه حلی مناسب می‌تواند عراق را نابود کند. اما، ما با از دست دادن تمرکزمان با هر بحران تازه‌ای، هرگز نتوانستیم تلاشی بی‌وقفه و مصمم را برای نزدیک کردن اربیل و بغداد در فرونشاندن شعله اختلافات مناطق مورد دعوا از پیش ببریم.

حوادث اخیر در مناطق مورد اختلاف بطور مینیاتوری با جزییات و به شکل دردناکی نشان می‌دهند که چگونه و با چه کیفیتی عراقی‌ها می‌خواهد به حل و فصل دعواهای بزرگ سیاسی بروند. در سال ۲۰۱۴، در مقابل ضعف نظامی ارتش عراق در برابر دولت اسلامی، کردها به مقابله با پیش روی آنها بسیج شده و کنترل کرکوک و بعضی مناطق نفتی را بعد از هزیمت ارتش عراق در دست گرفتند. برای چنین کاری هیچ دیالوگی بین دولت ضعیف عراق با کردها صورت نگرفت، کردها بطور ساده زور اسلحه خود را به کار برده بودند. منصفانه و عادلانه این است که بگوییم اگر کردها چنین نمی‌کردند بدون شک دولت اسلامی، کرکوک و میدانهای نفتی را به قلمرو تصرفات خود می‌افزود. این یک رفتار خارج از معمول برای کردها بود. چنین اقدامی در تسخیر میدانهای نفی و مناطق مختلط از نظر ترکیب جمعیتی، مناسبات کردها با برخی از سیاستمداران مسقر در بغداد را لاجرم بیش از پیش مسموم ساخت. آمریکایی‌ها ساکت ماندند و در عوض اصرار کردند که عراقی‌ها از شکایات قدیمی خود به خاطر مبارزه مشترک با داعش صرفنظر کنند.

اما دولت بغداد فراموش نکرد که کردها چه چیزی را تحت کنترل خود گرفته بودند. در دسامبر ۲۰۱۶، یکی از رهبران شبه نظامیان عراقی طرفدار ایران، که بر علیه داعش می‌جنگیدند وعده داد که متصرفات کردها را پس بگیرد. وی اعلام کرد که بعد از داعش کردها بزرگترین مشکل عراق خواهند بود. سپس، بعد از رفراندوم ۲۵ سپتامبر در کردستان، پارلمان خشمگین عراق اعزام ارتش برای تسخیر کرکوک را از نخست وزیر العبادی درخواست کرد. همزمان عالی‌ترین سیاستمدار سنی در دولت عراق، سخنگوی پارلمان؛ سالم الجبوری از درخواست کردها برای گفت‌وگو و راه حل غیرنظامی پشتیبانی کرد.

اما العبادی و دولت وی- با احساس قدرت از پشتیبانی ایران و آمریکا - نخواستند چنین بشود و درخواست کردها را برای دیالوگ با کاربرد زور رد کردند. در ۱۶ اکتبر، کردها در برابر نیروی قویتر با نارضایتی کرکوک و مناطق نفتی را بدون نبرد تسلیم کردند. العبادی دوباره در مقابل درخواست مجدد کردها برای دیالوگ بدون پیش‌شرط، هر نوع مذاکره‌ای را لغو نتایج رفراندوم و در دست گرفتن کنترل مرزها و فردوگاه‌های مستقر در خاک کردستان قرار داد. ارتش عراق با همراهی حشد الشعبی حمایت شده از سوی حکومت ایران، پیش‌روی به سوی مناطق مورد اختلاف را آغاز کرد. بعد از این بود که یک آتش‌بس موقت بین ارتش عراق و نیروهای پیشمرگ در ۲۸ اکتبر مورد توافق قرار گرفت. اما هیچ راه حلی در افق برای تعیین تکلیف مناطق مورد اختلاف و آینده کردهای عراق دیده نمی‌شود.

در حالی که العبادی و بقیه در بغداد آرای کردها را غیرقانونی شمرده و محکوم کردند، هیچ چیزی در قانون اساسی عراق بر علیه این رای‌گیری‌ای که نتیجه‌اش از پیش غیرالزام‌آور اعلام شده بوده وجود ندارد. بیشتر از این، نتایج صرفا چیزی را تایید کرد که همه آن را از قبل در عراق می‌دانستند: کردهای عراقی نمی‌خواهند در عراق باقی بمانند. حداقل نه چندان طولانی.

چنین وضعی این سوال را پیش می‌کشد که در شرایطی که بخش قابل ملاحظه‌ای از جمعیت نمی‌خواهند در عراق بمانند چقدر این کشور می‌تواند دموکراتیک محسوب شود؟ در آمد نفت البته می‌تواند کردها و اعراب را برای زندگی در یک سرزمین واحد به‌هم نزدیک کند. با وجود این کردها و اعراب از نظر اجتماعی و سیاسی بسیار از هم فاصله دارند. یک عراق با ثبات تنها می‌تواند در پیوستن کردها و اعراب به یکدیگر تامین شود.

ایالات متحده عراق همیشه امید داشت که کردها در قدرت مرکزی سهم در خور خود را دارا باشند. اما این اتفاق نیفتاد. در حالی که مقام تشریفاتی ریاست جمهوری در اختیار کردهاست، قدرت واقعی در دست شیعیان زیر رهبری نخست‌وزیر است. مهمتر از این، در وضعیت شکننده‌ای که عراق در آن به سر می‌برد کنترل بر نیروهای امنیتی امری حیاتی محسوب می‌شود (نه اختصاص یک پست عجیب مثل وزارت فرهنگ به کردها). در حالی که قانون اساسی عراق تقسیم قدرت در این پست را تصریح کرده است، شیعیان پست فرماندهی در آن را به خود اختصاص داده‌اند. یک ژنرال پیشمرگه که سابقا پست ریاست ستاد نیروهای مسلح عراق در دست داشت، در سال ۲۰۱۵ کناره‌گیری کرده و اعلام نمود که کردها در صفوف ارتش عراق فقط یک درصد حضور دارند. وی همچنین شکایت کرد که بر اثر دخالت‌های دولت بغداد وی از اجرای مسئولیت‌ها و وظایف فرماندهی‌اش باز داشته شده است.

در سال ۲۰۱۶، هنگامی که مجلس عراق در بغداد که اکثریت شیعه بر آن غلبه دارد وزیر دارایی را که یک کرد بود کنار گذاشت، امید برای تقسیم قدرت در عراق بطور قابل ملاحظه‌ای کاهش یافت. حالا، یکسال بعد این حادثه، غیر قابل تصور است که بتوان عراقی متحد و مبتی بر تقسیم قدرتی که سنی‌ها و کردها را از اهرم‌های کلیدی برخوردار کند بر پا ساخت. نیروهای حشدالشعبی قدرتمند در عراق هیچگاه از سنیها و کردها دستور نخواهند پذیرفت.

بنا براین، نباید تعجب کرد که اگر کردهای جوان به مشعل امید در بغداد وفادار نمانند. بسیاری از آنان حتی زبان عربی هم نمی‌خوانند و در عوض، به زبان کردی و انگلیسی روی می‌کنند. رفراندوم، با ۹۳ درصد رای مثبت، روشن کرد که کردستان عراق نمی‌خواهند برای همیشه بخشی از عراق باقی بمانند.
در عین حال آمریکا تمایلی برای دور انداختن نظر خود مبنی بر برپایی یک عراق متحد و دموکراتیک بر علیه دولت اسلامی ندارد، و این در تناقض با نگاه بغداد و اربیل برای دوران بعد از داعش است. به نظر می‌رسد نقشه واشینگتن اکنون جایگزینی متناقض یافته است.

در جریان دیدار تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا از عراق در ۲۴ اکتبر ۲۰۱۷، وی بازگشت شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران را به خانه‌های خود خواستار شد. چنین درخواستی خوشایند ناسیونالیسم عراقی نبود و خشم العبادی را موجب شد که متقابلا پاسخ داد که نیروهای حشدالشعبی میهن‌پرستان عراقی‌اند، و آمریکا نباید در امور داخلی عراق دخالت کند. تیلرسون دوباره خواهان مقاومت عراقی‌ها در برابر فشار ایران شد و گفت که عراقی‌ها عرب هستند، اظهاریه‌ای که این بار کردها را به مثابه یک اقلیت ناراحت ساخت.

در مذاکرات لاک پشتی ۲۰۰۵ کردها از امضای متنی امتناع کردند که عراق را یک کشور عربی تعریف کرده بود. قانون اساسی عراق فاقد چنین تعریفی است.

بعد از این همه حوادث، واشینگتن عاجز از دریافت عمق موضوع به نظر می‌رسد. مشغله اصلی عراقی‌هایی که با مسایل خانگی خود درگیرند مداخلات ایران و یا سایر دولتها در کشور خود نیست. برخی از عراقی‌ها از کمک‌های خارجی برای غلبه بر رقبای داخلی خود استقبال می‌کنند.

کسانی در وزارت امور خارجه، دولت آمریکا را به میانجیگری بین بغداد و اربیل تشویق می‌کنند. در هر صورتی، برای کاهش تقابل بین آنها، باید با تمرکز و حساسیت و آگاهی نسبت به تحول اوضاع در عراق رفتار گردد.

بر گردان: از ترک اوغلی