ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 27.10.2017, 9:07
فریاد تاریخ

محمد ارسی

دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا با تهدید به خروج از برجام، و خط ونشان کشیدن برای جمهوری اسلامی ایران که تا مرتبه‌ی تهمت‌زنی حتّی کاربرد نام «جعلی» نیز جلو رفت، لطمه‌ای سفت و سخت به حیثیت و اعتبار آمریکا در سطح جهانی وارد آورد. این حرکت سیاسی خصومت‌آمیز و تندوتیز ترامپ در ضدیت غیرعادی با برجام و ایران که با انتقادات سخت و صریحی هم در سطح جهانی روبرو گردیده، هر چند به دولت روحانی و طرف ایرانی این امکان را داده که آمریکا را مسئول لنگ ماندن و احتمالا لغو برجام معرفی کنند، اما این فرصت‌های تبلیغاتی ضدّ آمریکائی-ترامپی، که فرصت مظلوم‌نمائی هم به جناح افراطی و حاکم در نظام فقاهتی داده، توفیقی برای ایران محسوب نمی‌شود. زیرا تاکید بر اینکه: «اگر آمریکا برجام را پاره کند، ما ریزریزش می‌کنیم و آتش می‌زنیم» سودی برای ایرانی ندارد؛ یا اعلامیه پشت اعلامیه علیه ترامپ منتشر کردن که موفقیت ملی نیست؛ پاره کردن قراردادی که پیروزی بزرگ ملی و بین‌المللی ما طی این پنجاه سال بوده که سیاست‌ورزی نیست.

آیا مُهر باطل زدن بر قراردادی که خواست و آرزوی  سعودی و ترامپ و نتانیاهوست، موفقیت ملی ست؟ خیر. موفقیت ملی موقعی است که آمریکا را متعهد و وادار به اجرای برجام بکنیم که برای ایران و منطقه، نقشی سرنوشت ساز دارد؛ لذا چون مردمک چشم از برجام باید محافظت کرد، و با بسیج امکانات داخلی و خارجی مانع از تضعیف آن شد، ولیکن با تاکید بر استراتژی برآمده از مکتب خمینی که خصومت با آمریکا و نابودی اسرائیل را به امرِ ناموسی و الویت و هدف اصلی در سیاست خارجی ایران تبدیل کرده نمی‌توان از برجامی که هستی و ترقی ایران به آن بسته است، پاسداری نمود!

ضرورت یک حرکت سریع، سازنده و چشمگیر در سیاست خارجی

ایران برای کسب حمایت کامل اروپا از برجام، و متعهد و ملزم کردن آمریکا به اجرای برجام، و خروج از این وضع اسفباری که مبتلا شده، باید در سیاست منطقه‌ای خود دست به تغییر و تحولات اساسی بزند و با یک حرکت تاریخ‌ساز، سریع، صلح‌جویانه و مردمی در خاورمیانه، جنگ‌طلبان و ایران‌ستیزان را منزوی کند و به تبلیغات ضدآمریکایی و ضداسرائیلی خود نقطه پایان بگذارد تا فضای عمومی برای بررسی و حلّ مسالمت‌آمیز اختلافات موجود میان ایران و آمریکا فراهم آید.

در واقع برای پیروزی برجام، و نهایتاً نجات کشور از این تنگنای اقتصادی و سیاسی پرمصیبتی که سالهاست گیر کرده، باید در دو جبهه‌ی عربی و عبری، گام‌های قوی و سازنده‌ای برداشت تا زمینه‌ی تنش‌زدائی، عادی‌سازی و پس از آن دوستی میان ایران و آمریکا فراهم گردد:

نخست در جبهه‌ی عربی:
رابطه‌ی ایران با دنیای عرب، تحت رهبری نظام فقاهتی به بدترین مرحله‌ی تاریخی خود رسیده، یعنی اعراب، به‌ویژه عربهای سنّی مذهب که در اکثریت‌اند علناً از ضرورت نابودی ایران حرف می‌زنند و لحظه و ثانیه‌ای را در دشمنی با ایران از دست نمی دهند. اگر بگذریم از این سؤال که حق به جانب چه کشوری ست، و تنها به ارائه‌ی راه حلّ بپردازیم، ایران باید در لبنان، سوریه، عراق و یمن دست به ابتکار عمل بزند و صحنه را در اختیار بگیرد یعنی:

۱. در لبنان، باید از خواست اکثریت مردم لبنان و قطعنامه‌ی ۱۵۵۹ سازمان ملل متحد که بر خلع سلاح حزب‌الله، و تبدیل آن به یک حزب سیاسی برابر-حقوق با احزاب دیگر لبنان تاکید  می‌کنند، همراه شود و از دخالت در امور داخلی آن کشور دست بشوید؛ روشن است که حمایت از شیعیان لبنانی اگر در زمینه‌ی اقتصادی و فرهنگی و بهداشتی... باشد جای بحث و انتقادی ندارد، ولی آنجا که این کمک‌ها به تشکیل و تسلیح و تحریک حزب‌الله می‌رسد و دولت در دولت ایجاد می‌شود، با هیچ اصل و اصول شناخته شده‌ی بین‌المللی نمی‌توان آن را پذیرفت. زیرا این نقض علنی حاکمیت ملی یک کشورِ مستقل، و سلطه‌طلبی در روز روشن است که بی‌هیچ شک و تردیدی بدفرجام خواهد بود.

اکنون دنیا خاصه دنیای عرب، به‌حقّ از جمهوری اسلامی می‌خواهد که تن به پذیرش عرف و اصول پذیرفته شده در روابط بین‌المللی بدهد و از سوء استفاده از حزب مسلحی که در لبنان ساخته دست بردارد. لذا قاطعانه ادعا می‌توان کرد که مردم لبنان، سازمان ملل متحد و مجموعه‌ی کشورهای عربی که خواهان تبدیل حزب الله به یک حزب سیاسی عادی و قطع حمایت نظامی از این تشکیلات جهادی شیعی هستند، درمسیر  حرکت درست تاریخ قرار گرفته‌اند.

جالب‌تر اینکه ملت ایران نیز موافق و همراه با این خواست و سیاست بین‌المللی ست و با دخالت جمهوری اسلامی در لبنان جدّاً مخالف است، پس در شرائطی که همهٔ عوامل داخلی و خارجی به جمهوری اسلامی این فرصت را می‌دهند که در دموکراتیزاسیون و وحدت ملی لبنان نقشی سازنده بازی کند این فرصت را نباید از دست بدهد و سیاست خارجی خود را در لبنان باید اصلاح کند.

۲. در ارتباط با عراق هم تا دیر نشده جمهوری اسلامی ایران باید دست به‌کار شود و با تشویق حشد الشعبی به حل شدن در ارتش عراق یا تبدیل شدن به یک حزب سیاسی غیرمسلح و اتمام کار نظامی و فرمانبرداری از دولت مرکزی عراق، به امنیت و آرامش آن کشور صمیمانه یاری رساند، و با این دیپلماسی صلح‌جویانه از یک مانع عظیمی که از عادی و دوستانه شدن روابط  ایران با کشورهای عربی جلوگیری می‌کند، خلاص شود.

۳. درمورد سوریه، جمهوری اسلامی باید از حالت وکیل مدافع بشار اسد بیرون بیاید و برای انتقال به عصر پس از رژیم بعثی اسد، با غرب و ترکیه و روسیه همکاری کند. همکاری با رژیم مردم‌کش اسد بیش از این حدی که تاکنون بوده، برآورنده‌ی یک بدنامی پاک نشدنی برای ایرانیان است که تنها ایران‌ستیزان و دشمنان خونی شیعیان جهان از آن سود خواهند برد. درواقع تاکنون که پیکاربا داعش و القاعده و باندهای تروریستی بوده، همکاری با رژیم اسد را می‌شد به نحوی توجیه کرد ولی در مرحله‌ای که تروریست‌ها درمانده گشته، در آستانهٔ نابودی و فنا قرار دارند، دفاع تمام قد از بشّار اسد بعثی، دشمنی با اکثریت مردم سوریه، ونوعی از خودکشی دیپلوماتیک برای ایران در منطقه است!

۴. درمورد یمن نیز جمهوری اسلامی باید به‌سرعت از درگیری داخلی آنجا بیرون بیاید و از طریق کنفرانس اسلامی و سازمان ملل متحد و نهادهای مدافع حقوق بشر به دفاع از حقوق مردم یمن بپردازد. مردم یمن طی تاریخ پرفراز و نشیب خود به آن مرتبه از آگاهی و بلوغ   فکری رسیده‌اند که از وکیل مدافعی مانند جمهوری اسلامی ایران بی‌نیاز باشند و مشکلات ملی و بین‌المللی خودرا خودشان حل‌وفصل کنند.

خلاصه اینکه زمان مناسبی رسیده تا ایران پای از جغرافیای منازعات نظامی و عقیدتی دنیای عرب بیرون بکشد و در هیچ نقطه از سر زمین‌های عربی طرف اصلی هیچ جنگ و جدال داخلی یا خارجی نباشد تا بتواند با جهان عرب و در پی آن غرب، به روابط مسالمت آمیز و دوستانه و سازنده‌ای دست یابد و در نتیجه امکان حل مشکلات کمرشکن داخلی خود ایران نیز فراهم گردد!

دوم در ارتباط با دنیای یهود و کشور اسرائیل:
جمهوری اسلامی ایران برای متعهد ساختن ایالات متحده آمریکا به برجام، و در نهایت توفیق در روابط بین‌المللی، باید از اسرائیل‌ستیزی دست بردارد و با جریان‌های افراطی‌تروریستی مثل حماس و جهاد اسلامی قطع ارتباط کند. زیرا سبب اصلی ناسازگاری و دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، همین ستیزه‌جویی جنون‌آمیز «حضرات آیات» با اسرائیل بوده که خواسته‌اند با وسیله قرار دادن مسئلهٔ فلسطین، یعنی از طریق اسرائیل‌ستیزی، انقلاب اسلامی خود را به دنیا صادر کنند. در نتیجه، اوضاع مصیبت‌باری برای ایران و منطقه بوجود آمده که امروزه  شاهدش هستیم.

درواقع، تلاش برای نابودی اسرائیل و تبدیل نمودن  جنگ و جدال اعراب با اسرائیل به مسئله‌ای مهم و حیاتی، حتی ناموسی و مذهبی در نظام جمهوری اسلامی ایران، مصیبت‌بارترین، پرضرر و زیان‌بارترین خطایی بوده که سران جمهوری اسلامی طی این چهل سال مرتکب شده‌اند و قطعاً در تاریخ شناخته شده‌ی عالم دیپلماسی، نظیر و نمونه‌ای برای آن نمی‌توان یافت.

خنده‌دار و گریه‌آور آنجاست، که فلسطینی‌ها و اعرابی که ملّاهای ایرانی سر آنها با اسرائیل و یهودی‌ها به جنگ و جدال افتاده‌اند، با اسرائیل متحد شده و هیچ فرصتی را در ضربه زدن به هستی و حیات ملت ایران از دست نمی‌دهند!

باری قبول یک واقعیت عینی به نام دولت و ملت اسرائیل، حمایت از گفت‌وگوی صلح و روش مسالمت‌آمیز برای حل اختلافات موجود میان فلسطین و اسرائیل، و تلاش برای عادی‌سازی روابط تهران با تل‌آویو... والاترین و صحیح‌ترین حرکت دیپلماتیکی ست که اگر سران نظام اسلامی به آن تن دهند، می‌توانند وضع ایران را، اوضاع منطقه حتی دنیا را در راستای صلح و امنیت و توسعه، و زندگی بهتر متحول کنند!

آری تغییرات بنیادی و به‌موقع در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، در رابطه با جهان  عرب و اسرائیل -که حالا وقتش رسیده - اگر انجام بگیرد، نه تنها برجام حفظ می‌شود، بلکه شرائط و روابط بین‌المللی بسیار بهتری را شکل می‌دهد که دیگر نیازی به برجام و برجام‌ها نباشد؛ این تغییر و تحولات صلح‌طلبانه، سریع و سازنده در منطقه، نیاز زمان، حرف دل مردم ایران و خواست جهانیان از حکومت ایران است که آن را تاریخ فریاد می‌زند؛ والسلام!

محمد ارسی -  تگزاس
.(JavaScript must be enabled to view this email address)


نظر خوانندگان:

■ آقای ارسی گرامی، با سپاس از ارایه راهکارهای بسیار منطقی و روشن شما در مورد حل و فصل پیچیدگی های دردسر سازی که چهل سال خواب، آرامش و آسایش و زندگی را از مردم ایران ربوده است. شما خود خوب می‌دانید که این حکومتی نیست که برای حل چنین مشکلاتی به این سادگی و خردمندانه، که دقیقان آن را با برنامه و خرج کلان بودجه‌ی ایران در طی این سالها ساخته و پرداخته است، کنار آید. برای بقای خود و برای این روزهاست که سرمایه‌گذاری کرده است. وگرنه مردم با این حکومت چگونه سازگار باشند؟ کدام مردم برای آنها مهم می‌باشند؟ دارند آنهایی را که می‌خواهند. به هر روی خواندن مطلب شما بسیار آرام‌بخش و مانند رویای شیرینی است. از شما باز هم سپاسگزاریم. امید و آرزو داریم همه این کارها انجام پذیرد و جلوی آتش بازی دیوانه های تاریخ را بگیرند.
حوا سلیمی


■ جناب آقای ارسی، با درود و سپاس از نگرانی ملی شما
راستش اینکه اگر من به جای رهبری جمهوری اسلامی (نه نهاد دولت) می‌بودم و به اندازۀ ارزنی غمخوار مردم ایران و کشورهای همسایه درگیر جنگ می‌بودم، بیدرنگ پیشنهادهای سازنده شما را می‌پذیرفتم و به کار می‌بستم و شما را به جایگاهی بسی برتر از آدم بی‌خاصیت و رانتخواری مانند علی اکبر ولایتی بر میگزیدم. من پنهان نمی‌کنم که گناه همه نابسامانی‌های سیاسی و نظامی امروز منطقه خاورمیانه و کشورهای همسایه در یکی دو دهه گذشته بر گردن کشور ایران نیست. تا اندازه‌ای، ایران ناگزیر به واکنشهایی در برابر کنش دیگران در این بازه زمانی شده است، تا اینکه مرداب کنونی جنگ و ستیز به شرایط خطرناک کنونی رسیده است. اما از هرجای زیان که برگردی سود است. این را نیز نمی‌توانم پنهان کنم که جمهوری اسلامی از روز نخست در مناسبات بین المللی دچار کژرفتاریهای بزرگی شده که زمینه هرگونه بدخواهی دیگران  را فراهم ساخته است. ایرانیان مردمانی آشتی‌جو هستند که به هر دلیل به دنبال شر و تباهی نیستند. حتی در یورش به هند توسط نادر نیز برخلاف سلطان محمود غازی مسلمان، گویا نادرشاه در پیگرد شورشیان افغان دست به جنگ و یورش زد. اما در دوران کنونی و پس از انقلاب، دانشجویان نابخرد ضد کمونیست و پیرو خط امام، با پارادایم فاسد و زهر آگین استعمارستیزی عامیانه، راهی را آغاز کردند که به دوزخ دشمنی با جهان متمدن و هم‌پیوندی با عربهای ۱۴۰۰ سال پیش در ستیز با یهودیان بنی‌قریضه می‌انجامید. از این رو به جای همکاری با سامانه نوگرای کشور اسراییل، سفره‌مان را برای بهره جویی بداندیشانه واپسگریان و ستیزه جویان فزونخواه فلسطینی گشودیم. نمی‌دانم که اگر این فلسطینیان سراسر آن خاک ادعایی را نیز می‌گرفتند آیا اکنون باشندگان آن سرزمین سرنوشتی بهتر از مردم غزه می‌داشتند؟ آن دانشجویان پیرو خط امام و پشتیبانان سلفی آنها (ونیز گروهی از نیروهای چپ آرمانخواه اما کوته‌بین)، ایران و مردم آن را قربانی مردمی کردند که هرگز ملت نبوده و هیچگاه نخواهند شد. آنها مردمانی کارآفرین را که برای آینده ای بهتر به سرزمین اسراییل کوچ کرده و بسیاری از آنها ایرانی بودند، به مردمانی راحت طلب، فزونخواه و مظلوم نما که همه چیز را برای خود می‌خواستند، فروختند. هنگامی هم که جنگی آغاز شود و آتش افروزانی برای سود خود روی آن نفت بریزند، خاموش کردن آن بسیار دشوار است. این دانشجویان خط امام و گروهی از روحانیان و مکلایان بیرون رانده شده از حکومت، اکنون نیز با تکرار اندیشه های سلفی شریعتی و دیگرانی از آن دست، جنبش اصلاح طلبی واقعی طبقه متوسط را به بیراهه می‌کشند.
سخن کوتاه آنکه من و شما و کسانی مانند ما، توان «یک حرکت سریع، سازنده و چشمگیر در سیاست خارجی» کشور را نداریم. سخنان درست شما که من هم با آن همسویم، هنوز ناله‌ای از سر درد برای برون رفت کشور از میدان کارزاری است که دم به دم مردابی‌تر می‌شود. اما امیدوارم این ناله‌ها با یاری نیروهای ملی و دموکرات و بخشی از نیروهای واقع بین درون نظام فریادی رسا بشود. با اندوه باید گفت من دیگر به ملی مذهبی‌ها و  اصلاح‌طلبان رانده شده از حکومت اسلامی، امید چندانی ندارم. اما به جنبش اصلاح طلبی زیر پوست جامعه بسی امیدوارم. بیشینه اصلاح طلبان رانده شده از حکومت حتی چهره‌های نامدار آنها، بیش از هرچیز درپی بازیابی رانت‌های از دست رفته خویش هستند. اکنون همچنین، هنگامی است که نیروهای مدرن و سکولار ایرانی با هر اندیشه و گرایشی، به برون رفت جامعه از مرداب کنونی و به انجام رسیدن پیشنهاد شما یاری رسانند. ایران برای شکوفایی ملی و جایگاه بهتر خود در منطقه، نیاز به صلح و آشتی دارد نه دمیدن در شیپور جنگ ستیزه جویان این یا آن کشور.
پیروز باشیم / بهرام خراسانی
ششم آبان ۱۳۹۶ 


■ سیاستمداران اروپایی بارها به سردمداران رژیم یاد آور شده‌اند که مادام که شما از نابودی اسراییل سخن می‌گویید دستان ما برای پشتیبانی کامل از شما بسته است. عربستان که عربی‌ترین و اسلامی‌ترین کشور جهان است اکنون با اسراییل نرد عشق می‌بازد، آیا این عاقلانه نیست که حکومت ایران بخاطر منافع ملی سیاست غیر خصمانه‌ای با اسراییل بر قرار کند؟ نه اینکه با اسراییل دوست شود و یا حتی رابطه سیاسی بر قرار کند، فقط از رهبری انترناسیونال مبارزه با اسراییل دست بکشد.
آقای ارسی عزیز شما باید از این نوشته‌های خود بسیار سر افراز باشید و با امید کامل همچنان پیشتاز باشید. بسیاری هم در داخل و هم در خارج به این راه آمده‌اند و یا در آینده خواهند آمد به مغز های خشکیده اعتنایی نفرمایید.
ثریا الماسی


■ با درود و سپاس به جناب ارسی
اینجانب نه تنها با تمامی نکات ارزشمندی که اشاره کرده‌اید صد در صد موافقم، بل که معتقدم اینها تنها راه نجات ایران از این تنشها و درگیری های خود ساخته‌ای ست که این رژیم نادان و خرافات زده در طول ۴۰ سال به این مرز و بوم و همینطور به کشورها و مردمان و بویژه به زنان مظلوم منطقه خاورمیانه تحمیل کرده. همانطور که این فریاد تاریخ در تاریخ ما خواهد ماند و روسیاهی آن برای به اصطلاح روشنفکرانی خواهد بود که یا سکوت کرده‌اند و یا با بحث های بی سر و ته با آن مخالقت می‌کنند.