ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 30.09.2017, 17:31
راز تداوم سوگواری حسینی در میان ایرانیان

محسن حیدریان

سوگواری حسینی یا شور باز گشت به بی‌گناهی و آزادگی؟

راز ماندگاری و تداوم سوگواری حسینی در میان ایرانیان چیست؟ علل پیوند عمیق روحی و عاطفی آن با ایرانیان و توان تداوم آن کدام‌ها بوده است؟

ازدواج افسانه‌ای حسین بن علی با دختر آخرین پادشاه ساسانی به تنهایی راز مهمی را نمی‌گشاید. اما شباهت تکان دهنده‌ای میان تراژدی کربلا با تراژدی سیاوش یکی از قهرمانان پیش از اسلام شاهنامه که ریشه‌های عمیقی در فرهنگ فولکلور ایرانی دارد، به چشم می‌خورد. در هر دو حالت قهرمانی را می‌بینیم که همچون قربانیان بی‌گناهی برای اهدافی عادلانه به شهادت رسیدند. اما فرهنگ عزاداری کاملا مخصوص ایرانی اعم از شیعه و زرتشتی و حتی بسیاری از ایرانیان سکولار در سوگ سیاوش و حسین بن علی به‌نحو بارزی آشکار است.

ایرانیان هزاران سال پیش از رواج تشیع نیز سینه‌زنی و نوحه خوانی داشته‌اند. مرثیه‌خوانی یک اختراع ایرانی است که هزاران سال پیش از اسلام و از زمان زرتشت به مناسبت مرگ سیاوش رواج داشته است. ایرانیان پس از تشیع این رسم را با عزاداری عاشورا ترکیب کرده و با عناصر تازه‌ای مثل تعزیه‌خوانی و غیره تکمیل کرده‌اند. عزاداری به صورت سینه‌زنی بیشتر در مناطقی رواج دارد که فرهنگ ایرانی در آن نفوذ داشته‌است. در حالی که بسیاری از نوحه‌های زبان عربی برای سینه‌زنی مناسب نیست.

در این تردیدی نیست که دستگاه روحانیت شیعه از زمان صفویه تا همین امروز با انحصار بازار دین، انبوهی از  روایات و خرافات و جعلیات را به داستان کربلا اضافه کرده تا از آن بهره‌برداری سیاسی و دینی کند. بسیاری از روحانیون حکومتی با دراماتیزه کردن داستان تشنگی نوزاد حسین، علی‌اصغر و تیر سه‌شعبه حرمله بر حلقوم او و رفتن عباس به شریعه فرات و آب آوردنش، و قطع شدن دست او جنبه‌های تراژیک آن را چنان چرب و گریه‌انگیز کرده‌اند که بیشتر به یک داستان تخیلی گریه‌آور تبدیل شده است.

اما راز ماندگاری سوگواری عاشورا بسیار فراتر از این گونه اسطوره‌سازی‌ها و جعلیات است. بسیاری از ایرانیان که در مراسم سوگواری شرکت می‌کنند هیچ‌گونه اشتراکی میان خود و زبان و فرهنگ عربی نمی‌یابند. هیچ حس تعلقی با موقعیت جغرافیایی‌شان با بین‌النهرین و حجاز، حس نمی‌کنند. حتی شیعه‌گری ایرانی که پیوند نزدیکی با هویت ایرانی دارد، به تنهایی قادر به توضیح آن شور، حرارت و هرج و مرج عاشورایی، نیست.

سوگواری ایرانی، همه لایه‌ها و قشرهای اجتماعی تا اعماق جامعه ایرانی را در بر می‌گیرد و خلق و خو و تمامی بُعدها و افق‌های جامعه ایران را رونمایی می‌کند. تصادفی نیست که بازخوانی‌ها و تفاسیر بسیار گوناگون و متناقض از «عاشورا» از متفکران اسلامی و عرفی ایرانی و خارجی به چشم می‌خورد. زیرا “عاشورای ایرانی” با رازهای پنهان شده و آرزوهای ناممکن و سرخوردگی‌های درونی ایرانی‌ها در آمیخته شده و همواره تازه و قابل بازخوانی است.

در سوگواری ایرانی عاشورا همه عناصر و مولفه‌های بازگشت به یک حس بی‌گناهی را می‌توان یافت: یک قهرمان «غریب» و «ابر انسان» و بلندپرواز، طغیانگری پرشور علیه ظلم و بی‌عدالتی، فضایی سرشار از رمز و راز شرقی، حالت سرمستانه کنار زدن همه مرزها و محدودیت‌ها و حضور عوامل روحی و عاطفی نیرومند، مولفه‌هایی‌اند که همگی از شاخص‌های سوگواری ایرانی‌اند.

عاشورای ایرانی به آیینۀ قدرت سوگوارانی بدل ‌شده است که گویی بازتاب‌هایی از تمامیت او هستند. ایرانی در عین لذت بردن و شادمانی از شور حسینی، حالتی غمگین دارد. گویی خوشی و ناخوشی را در پیوندی ناگسستنی با یکدیگر پذیرفته است. شور حسینی ایرانیان یادآور همان تعبیری لاتینی معروفی هست که نیچه نیز در نزد ایرانیان بدان علاقه داشت، که «با زخم زدن جان‌ها می‌بالند، مردانگی‌ها می‌شکفند».

در سوگواری حسینی، قهرمان حماسه علیرغم شکست مقطعی در نبردی به شدت نابرابر اما مشروع و در جریان حوادث و نبردهایی دراماتیک و تاثرانگیز سرانجام از نظر معنوی بر دشمن چیره می‌شود. همین چیرگی معنوی عاشوراست که آن را به درفش و مظهر احساسات فرو خفته و پاسخ به نیازهای درونی میلیونها ایرانی تبدیل کرده است. سیاوش و حسین هر دو نماد ابر انسان و باز گشت به بی‌گناهی انسانی‌اند. هر دو با چیرگی بر گناهکاری «انسانی» به بی‌گناهیِ نخستین بازگشته‌‌اند. با این چیرگی اخلاقی، بر همه‌یِ تُرُش‌رویی و سختگیری‌ها و خشکیِ آن، خنده می‌زنند و هستی را از همه‌یِ رنگ‌ها و نیرنگ‌هایِ بشری آزاد می‌کنند و آن را، با اراده‌یِ از «کین‌توزی» رها شده‌یِ خویش، چنان که هست، می‌پذیرند و به زندگانی «آری» می‌گویند.

اگر برای دین حکومتی عاشورا نماد پیروزی شمشیر و خشونت است. اما راز ماندگاری عاشورا در ویژگی آن سوگواری ده روزه‌ای است که آن را به نمایش خواست زندگی و سرور و به چالش کشیدن مرزهای گناه «دینی و حکومتی» تبدیل کرده است.

شور حسینی امسال پررنگ‌تر از پیش مراسم سوگواری همگانی را با صحنه نوحه‌های اعتراضی به بیداد، آواهای خوش آزادگی و عزت، «گریستن مغان»، نوحه‌خوانی‌های محلی، هنرنمایی‌های عرفی و به نمایش گذاشتن نغمه‌های پارتی‌های زیر زمینی نسل کنونی و دیدارهای شبانه عشاق در آمیخته است. آیا همه اینها درست همان خواست‌های «مشروع» و «بی‌گناهی» نیستند که از ایرانیان گرفته شده است؟