ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 28.06.2017, 19:43
رئیس سیا قدرتش در حد کندی بود

ترجمه: اشکبوس طالبی

نویسنده مقاله: درو پی ار سون
واشنگتن پست – ۲۹ ژانویه ۱۹۶۲ (۵۵ سال پیش)

گروهی تعجب می‌کنند که چرا من در مورد آقای جان مک کان رئیس سازمان سیا این قدر مطلب می‌نویسم! بخصوص وقتی که در مجلس سنا در مورد صلاحیت ایشان برای ریاست سازمان مرکزی امنیت آمریکا، بحث هنوز ادامه دارد؟

شاید گروهی چنین فکر کنند که من با ایشان مشکل شخصی دارم و یا با انتخاب ایشان مخالفم. نخیر من حتی یکبار هم آقای مک کان را ملاقات نکرده ام. اما مسئله مهم این است که ایشان به عنوان رئیس سازمان مرکزی اطلاعات و امنیت کشور (CIA) قدرتی خواهد داشت در حد کندی و سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا را در دست خود خواهد گرفت.

مردم آمریکا و افکار عمومی آمریکا، نمی‌دانند که رئیس سیا دارای چنان قدرتی است که می‌تواند هر شاه و هر رهبری را از کار بیندازد و هر که را بخواهد سر کار بیاورد. اوست که می‌تواند تصمیم بگیرد کدام شاه باید برود و کدام رئیس جمهور بماند!

این همه قدرت در سیاست خارجی می‌تواند کشور ما را به جنگ نزدیک کند و مهمتر این که او مجبور نخواهد شد که به کنگره و یا سنا گزارش دهد. او حتی در مورد بودجه‌ای که مصرف می‌کند، می‌تواند سکوت کند و به کسی هم جوابگو نباشد. مثلا چه مقدار پول مستقیم و یا غیرمستقیم در اختیار رهبران سایر کشور‌ها می‌گذارد بدون این که سنا هم خبر داشته باشد. ایشان فقط گزارش خود را می‌تواند به رئیس جمهور بدهد همین.

این نگرانی‌ها چندان هم رمزآلود و خیالی نیستند و بر واقعیت‌های عریان و قابل اثبات تکیه دارند. برای مثال بحران کوبا در سال ۱۹۶۱را مثال می‌زنم که تراژدی شکست خلیج خوک‌ها را بدنبال داشت. آقای راسک وزیر امور خارجه، در یک سمینار در واشنگتن به سردبیران روزنامه‌های معتبر آمریکا، اطلاع دادند که: اطلاعات جمع آوری شده در مورد کوبا بسیار ضعیف ونادرست بود. آقای هیلزمن، رئیس بخش اطلاعات و امنیت وزارت امور خارجه، به خبرنگاران گزارش دادند که: اطلاعات ما دروزارت امور خارجه در مورد کوبا با اطلاعات CIA متفاوت است و سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا، ما را در جریان وقایع نگذاشته است و با ما به رایی زنی نپرداخته است.

کمپانی‌های بزرگ و رابطه مالی آنها با سیا
با توجه به این اطلاعات، سازمان سیا به رئیس جمهور کندی چنین گزارش می‌دهد که شرایط برای انقلاب در کوبا آماده شده است و مردم کوبا حاضرند تا به نیروهای ضد کاسترو بپیوندند و آقای کندی هم باور می‌کند که این ارزیابی سیا با واقعیت‌ها می‌خواند، لذا بر اساس این داده‌ها آقای رئیس جمهور تصمیم‌های غلطی می‌گیرد که منجر به افتضاح خلیج خوک‌ها می‌شود. این به معنی این است که سیا در این تصمیم گیری‌ها، بیشتر از رئیس جمهور، نقش‌آفرین بوده است.

قدرت‌های پشت سر سیا، کمپانی‌های بزرگ مالی، مثل کمپانی‌های نفتی، با کمک‌های پنهانی به مخالفین مسلح کوبایی، چنین بحرانی را بوجود آوردند.

معنی این اتفاقات این است که به‌جای این که حکومت آمریکا بر اساس قانون اساسی در سیاست خارجی تصمیم بگیرد، کمپانی‌های مالی خصوصی در خارج از اداره دولت، سازمان سیا را در اتخاذ چنین تصمیمی در کوبا بکار می‌کشند. چرا که از این طریق بتوانند پای ۱۸۰ ملیون آمریکایی را به جنگ بکشانند. این سیاست همانی است که سرمایه‌داران بزرگ خصوصی در نقشه خود داشتند برایش برنامه‌ریزی کرده بودند.

رئیس سیا آقای مک کان قبول کرده است که ایشان با یک میلیون دلار سرمایه‌گذاری در شرکت استاندارد اویل (Standard Oil) کالیفرنیا جزء مالکین این شرکت است و مایل نیست تا سهم خود را هم بفروشد. ایشان یک کمپانی بزرگ کشتیرانی را نیز صاحب است که در نقل و انتقال نفت به بیشتر نقاط دنیا فعال است. با این حساب چگونه او می‌تواند منافع شخصی خود را از تصمیم‌های سیاسی سازمان سیا جدا کند و بی‌طرفانه به تصمیم‌گیری برسد؟ این گونه منافع دوگانه برای سناتورها هم سوال برانگیز شده است.

عملیات سیا  در اسپانیا:
پس از ربوده شدن پروفسور گالیندر در نیویورک در سال ۱۹۵۶، آقای آلن دالاس به آقای هوگن دادستان ایالتی نیویورک تلفن می‌کند و از او می‌خواهد تا اجازه بدهد تا یکی از مامورین سیا به پرونده و مدارک پروفسور گالیندر دسترسی پیدا کند. کمی بعد روشن شد که سازمان سیا بیش از یک میلیون دلار به گالیندر پرداخته است تا در سازمان زیرزمینی باسک به نفع سازمان سیا در اسپانیا فعالیت کند. سازمان زیرزمینی باسک مخالف ژنرال فرانکو بود و ژنرال فرانکو به دولت آمریکا اجازه داده بود تا ارتش آمریکا از پایگاه‌های این کشور استفاده کند. اما وزارت امور خارجه هیچ اطلاعی از این فعالیت‌های سیا نداشت.

عملیات پنهانی سیا در کاستاریکا
دربین سالهای ۱۹۵۳-۵۴، آقای فیگورس، رئیس جمهور کشور کاستاریکا در امریکای مرکزی متوجه می‌شود که مکالمات تلفنی او توسط مامورین سیا شنود می‌شده است! مامور سیا دستگیر می‌شود. فیگورس شاید نزدیکترین متحد آمریکایی‌ها در آمریکای مرکزی بوده باشد که از طریق انتخابات در کاستاریکا به قدرت رسیده بود. انتخاباتی که هم مورد تایید آمریکا بود و هم مردم. متاسفانه کشف شنود غیرقانونی مکالمات رئیس جمهور فیگورس، برای سیاست خارچی دولت آمریکا هزینه‌آور بود.

وزارت امور خارجه آمریکا هیچگونه اطلاعی از فعالیت‌های سیا در کستاریکا در دست نداشت و این عملیات بدون مشاورت مسئولین سیاست گذاری وزارت امور خارجه آمریکا انجام می‌گرفت.

به‌نظر می‌رسد که یا ژنرال ساموزا دیکتاتور نیکاراگوئه و یا کمپانی‌های غیردولتی آمریکا پشت سر سیا در این عملیات مخفی نقش داشته‌اند که هرکدام به نوعی مخالف فیگورس، رئیس جمهور کشور کستاریکا بوده‌اند.

نقش سیا در ایران در مرداد ۱۳۳۲
وقنی که محمد مصدق، در ایران در راس قدرت اجرایی قرارگرفت، مامورین سیا به دیدن محمدحسین‌خان قشقایی و (برادران)که از رهبران سیاسی طرفدار مصدق بودند، شتافتند و به آنها پیشنهاد ۴ میلیون دلار دادند تا در یکی از بانک‌های سویس به حساب آنها ریخته شود و در ازای آن، برادران قشقایی از حمایت مصدق دست بکشند و به مخالفین بپیوندند. اما برادران قشقایی نپذیرفتند. چند روز بعداز آن آلن دالاس (Allen Dulles) به ایتالیا پرواز کرد تا در رم با شاهدخت اشرف پهلوی خواهر شاه ملاقات کند و نقشه کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ را بکشند...