ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 22.06.2017, 12:59
استقلال، آرزوی تاریخی اقلیم کردستان

عنایت هوشمند

من به عنوان یک ایرانی فارس‌زبان که سالها در اربیل زندگی کرده با مردم کرد عراق رفت‌وآمد داشته و روح مهربان و سلحشور کردستان را درک کرده‌ام، سخن می‌گویم. وقتی نوشته چالش برانگیز محمد ارسی و نقد بهرام خراسانی را خواندم متوجه نگاه منصفانه محمد ارسی و ناصوابی دید بهرام خراسانی شدم.

دست به نوشتن که بردم به یاد سید ممد نامی در کردستان عراق افتادم که از نظامیان کرد بود، بلندبالا و زال و بور و چشمان سبزی داشت. او روزی به من گفت ما برای این خاک جانها داده‌ایم و عزیزانمان را به قربانگاه فرستاده‌ایم. نسل ما را کشتند و ما مثل ققنوس سر از خاکستر بیرون کردیم و دوباره زندگی را ساختیم. مردم کرد، بزرگ خود را مصطفی بارزانی می‌داند کسی که سالها قوم خود را رهبری کرد و امروز فرزندش حاکم اربیل است.

محمد ارسی درست‌ترین دکترین و استراتژی را پیش پای دولت اصلاح‌طلب روحانی گذاشته است که فرصت را به رقیبان ندهد و با اتخاذ تدابیر درست ضمن حفظ روابط با بغداد به خواست اربیل احترام بگذارد و گفتمان جدیدی را با همسایه نوینش به کار بندد.

لازم دیدم در تایید و یا تکمیل نظر محمد ارسی و رد سخن بهرام خراسانی نکاتی را متذکر شوم و شرح و اضافاتی را عرض می‌کنم.

محمد ارسی گفته است کردستان عراق با مرکزیت اربیل، بیست و پنج سال است که عملاً از بغداد جدا شده، در معنا برنامه‌ی رفراندمی هم که تنظیم شده امری تشریفاتی در راستای تایید این جدايی ست که قدرتهای بزرگ دنیا بویژه غرب و آمریکا از آن حمایت می‌کنند.

در دیگر جا محمد ارسی گفته مسئله‌ی اصلی ما، اندازه و نحوه‌ی حمایت از کردستان مستقلی ست که انواع و اقسام اشتراکات تاریخی و قومی، سرزمینی و فرهنگی... با ما دارد و از هر ملت و کشور دیگری در منطقه به ما نزدیکتر است.

درستی این سخن را کسی درک می‌کند که به آن دیار سفر کند و با جان و روح کرد عراقی بیامیزد. حکایت جدایی کردستان عراق حکایت امروز نیست چرا که کردستان نمی‌تواند از لحاظ روحی به اعراب تعلق داشته باشد. قوم عرب در هیچ کجای جهان نتوانسته است مردمی دیگر را در زیر چتر خود نگاه دارد مگر به زور شمشیر. بر خلاف ایران که دهها قوم را با محبت و عشق در آغوش خود گرفته است.

زبان و فرهنگ مردم کرد با زبان و فرهنگ ایرانی نزدیک و هم‌ریشه است در میان آنها که زندگی کنی می‌فهمی چقدر آنان شبیه ایرانیان هستند و خود را غریب در میانشان نمی‌بینی. زبان کردی اصیل‌ترین کلمات پارسی را در خود دارد و هرگز اجازه رسوخ ادبیات عرب را به خود نداده است شگفت‌انگیز آنکه عرفان ایرانی و اسلامی ریشه و شاخ و برگی عمیق در مردم کرد دارد. حکایت جدایی کردستان حکایت نی جدا افتاده‌ای ست که اکنون خود نیستانی شده که سر وصل به فرهنگ ایران نوروزی دارد.

شهری زیبا در کردستان به نام سوران است که به معنی گل‌هاست گل‌هایی که بوی خون می‌دهند و شاید نماد پاکبازی این مردم در برابر ستم رژیم بعثی ست. مردم کرد شهیدان بزرگی را برای استقلال خود داده است. استقلال‌خواهی کردستان عراق نتیجه سلطه ستمگری دهه‌های هفتاد هشتاد حاکمان پیشین بغداد است و کردستان عراق سالهای سال است که خود را مستقل می‌دان.د رژیم بعثی نتوانست به زور اسلحه و کشتار مردم کرد را به زیر یوغ خود درآورد و هر چه کشت و خون ریخت این شاخ درخت جان را از خود جداتر کرد.

محمد ارسی راست می‌گوید رسميت بخشیدن به استقلال کردستان عراق، زنگ پایانی جنگ و جدال قومی خونباری ست که از جنگ جهانی دوم شروع شده و تا امروز به درازا کشیده ست.

در مخالفت با این سخن، بهرام خراسانی گفته است جنبش زیر رهبری مسعود بارزانی یا هر کسی همانند او، در سرشت خود یک ناسیونالیسم قومی است که رو به دنیای مدرن ندارد. ناسیونالیسم قومی در هرجایی که باشد، سر از خشونت درخواهد آورد...

تعبیر ناسیونالیسم قومی خشونت‌آور است حرف عجیب و غریبی ست. مگر ارامنه ارمنستان, آذری‌های آذربایجان شوروی خشونت‌طلبی را رواج داده‌اند؟ اتفاقا این گونه اقوام سر آرام و آرامش دارند و هنوز سوگوار زخم‌های گذشته خود هستند و مروج مدارا و مهربانی‌اند. همچنان که دولت و مردم کردستان عراق نشان داده است اینچنین است. تقریبا اکثر کشورها قومی واحد هستند. خشونت زاییده افراطی‌گری ست. در هر جهتی ربطی به قوم و قبیله ندارد. استکبار فکری و جهل و نابخردی مادر خشونت است نه چیز دیگر.

و اتفاقا برداشت محمد ارسی درست است که گفته استقلال کردستان عراق، یعنی فرصتی برای گفتگوی صلح سراسری در خاورمیانه، و زمینه‌ی مناسبی برای رشد و توسعه‌ی سیاسی- اقتصادی پایدار همه‌ی ملتهای درگیر این منطقه‌ی جنگزده‌ی تروریست‌پرور پرآشوب.

اربیل از امن‌ترین شهرهای جهان است و توانسته به کمک ایران و دول دیگر در مقابل تروریسم داعش بایستد و نسخه خوبی ست برای مبارزه با تروریسم است. چرا که مردم کرد جان بر کف سالها با ترور مبارزه کرده‌اند. امنیت ایران با کردستان مستقل بیشتر تامین خواهد شد تا با دولت عراق که هر روز درگیر مسائل و مصائب ترور و برادرکشی ست.

رفراندوم و اعلام کردستان مستقل از عراق زنگ آغاز آن کردستان نیست زنگ پایان کاری ست که‌ ملا مصطفی بارزانی شروع کرد. دول دیگر از فرصت‌ها به نفع منافع کشور خود سود می‌جویند. ما ایرانیان بیش از هر دولت و ملت منافع مشترک با کردستان عراق داریم پس بایسته‌تر آن است که ما پیشتازی کنیم و با احترام همسایه جدید خود به آغوش بگیریم. با استقلال کردستان از عراق منافع ملی ایران بیشتر تامین خواهد شد.

آنان که دل‌نگران جدایی کردستان ایران هستند سخت در اشتباهند. مقایسه کردستان عراق و کردستان ایران امر نابجایی است. کردستان ایران هرگز احساس دوری و جدایی فرهنگی از ایران نمی‌کند و فرهنگ بومی کرد یکی از پایه فرهنگ‌های ایرانی ست و بزرگترین هنرمندان ایران از کردستان ایران برخاسته‌اند و مردم کرد ایران هرگز ایران‌شهر خود را به سمرقند و بخارا و اربیل نخواهند فروخت. مگر آذری‌ها و یا ارامنه ما با جدایی آذربایجان شوروی کوس جدایی از ایران را سر دادند که مردم کرد ما چنین کنند؟ ایران سرزمین واحد و مردمی یکپارچه است که گویش‌های مختلفی دارد.

کردستان عراق سالهاست که زندگی مسالمت‌آمیزی را با ایران و ایرانیان دارد. ایران گذرگاه ترانزیت و تامین کننده بسیاری از مواد مصرفی آنان است. اربیل نقطه مشترک با تهران بیش از هر جای دیگری دارد و دولت بارزانی رضایت تهران را امری مهم می‌داند.

اعلام استقلال کردستان عراق اتفاقا به سود تهران و صدای اصلاح‌طلبی ایران است که به اقوام ایرانی و به منافع و خواسته‌های مادی و معنوی آنها بیشتر اهمیت دهد و از آنان در بافت سیاسی اجتماعی بیش از پیش سود بجوید و به رفاه آنها توجه کند. ایران نه ترکیه است و نه سوریه خواهد شد. ملت ایران مردم کرد خود را از جان عزیزتر می‌داند و مردم کرد ما دل در گرو ایران و ایرانی دارد.

در سلیمانیه تاجری دیدم که مردی ریزنقش مهربان و زیرک بود. او سخنی زیبا به من گفت که شما ایرانیان اقوام مختلف نیستید همه یک قوم هستید و ما کردها قلبمان با شما یکی ست. شما در زمان جنگ پشت و پناه ما بودید و شما راه دوست داریم.

یلماز گونی فیلم‌ساز کرد کشور ترکیه فیلم راه را می‌سازد اما بهمن قبادی فیلم زمانی برای مستی اسبها را می‌سازد. این دو فیلم را که ببینید تفاوت ملت کرد و عاشق ایران را خواهیم فهمید و درد عمیق ملت کرد را درک خواهیم کرد و سخن عمیق و انسانی محمد ارسی را در خواهیم یافت.

شهر تاریخی اربیل در سیطره هخامنشیان بوده است اما جنگ سرنوشت‌ساز  با اسکندر مقدونی در  حوالی آن روی داد که منجر به شکست و انقراض هخامنشیان شد. و به قول محمد ارسی در قرارداد ۱۹۷۵  محمدرضا شاه با پشت کردن به رهبران کرد اشتباه بزرگی را مرتکب شد.

تهران باید از تاریخ درس بگیرد و به سخن ادیب و استاد سیاست محمد ارسی گوش فرا دهد و در این آرایش سیاسی، غرب خانه را به رقیبان نسپارد و در رسمیت شناختن استقلال کردستان عراق پیشتاز باشد؛ کاری که چه بخواهد و چه نخواهد قریب‌الوقوع است.

زمان مستی اسبها فرا رسیده است. مردان کرد به اسب‌های خود شراب نوشانیده‌اند تا راه پر فراز و نشیب ملا مصطفی بارزانی را برای استقلال تمام کنند. اگر یاری شأن نمی‌کنیم سنگ جلوی پایشان نیندازیم. اربیل مثل همیشه در انتظار یاری تهران است. و به دولت امید امیدوارانه دل بسته است.

عنایت هوشمند
م. بارش
یست و یکم ژوئن ۲۰۱۷


نظر خوانندگان:

■ آقای هوشمند گرامی،
در ارتباط با زبان و فرهنگ کردی و مناسبات کردها با ایران لازم است به یکی دو نکته اشاره کنم.
شما نوشتید که «زبان و فرهنگ مردم کرد با زبان و فرهنگ ایرانی نزدیک و هم ریشه است» درست آن است که بگوییم: زبان کردی یکی از زبان‌های ایرانی یا آریایی (آریایی یک مفهوم زبان شناختی است که نازی‌ها اشتباهاً آن را به نژاد ربط دادند) است. در حال حاضر مهم‌ترین زبانهای ایرانی عبارت هستند از: فارسی (گویش‌های دری، تاجیکی و فارسی ایرانی)، کردی، بلوچی و پشتو. یا نوشته‌اید: «زبان کردی اصیل‌ترین کلمات پارسی را در خود دارد»
در واقع همۀ زبانهایی که در بالا نام بردم هم از واژه‌های مشترک (نوین و کهن) برخوردارند و هم از ساختارهای دستوری. تعداد واژه‌های زبان اوستایی و پارسی باستان در پشتو و سپس در کردی بسیار یافت می‌شوند.
از سوی دیگر، باید به این نکته اشاره کنم که کردها مهم‌ترین ستون دیانت زرتشت در ایرانشهر بودند. به سخنی دیگر، پاسداران واقعی آیین زرتشت نه ایرانیان پارس زبان که ایرانیان کردزبان بودند (در این زمینه اسناد کهنی موجود است [به زبانهای سُریانی و پارسی میانه] که امیدوارم روزی بتوانم آنها را جمع و جور کنم و به خوانندگان گرامی تقدیم نمایم) یکی از مهم‌ترین رویکردهای دینی در کردستان عراق پس از گسترش تروریسم داعش، روی آوری مردم به ایین زرتشت است. به عبارتی در کردستان عراق ما شاهد یک رنسانس زرتشتی هستیم به همراه معابد تازه ساز و یا قدیمی که بازسازی شده‌اند. این گرایش چنان شدید است که بازتاب آن را در روزنامه‌های خارج از کردستان (روزنامۀ فرانکفورته آلگمانه سایتونگ) نیز مشاهده می کنیم.
شاد و تندرست باشید
بی نیاز


■ در دنیائی زندگی میکنیم که «حق حاکمیت ملی» به عنوان یک اصل مترقی در منشور سازمان ملل متحد آمده و چنانچه ضرورت اقتضا کند ملت‌های مختلف در دنیا این حق را دارند که با مراجعه به سازمان ملل متحد به عنوان ناظر حقوقی بر خواسته خود و نیز انتخاب راههای مسالمت‌آمیز حقوقی مثل انتخابات و یا رفراندوم به مقصود خود برسند. نمونه های فراوان آن در یکی دو قرن اخیر استقلال هند و پاکستان و بحرین و امارات متحده عرب و قطر و کوزوو و صربستان و کروواسی و چک و اسلوواکی و ... می‌تواند باشد. من بر اساس سابقه تاریخی تحولات پنجاه ساله اخیر در خاورمیانه با نظر آقای ارسی و هوشمند موافقم و با واقع‌نگری می‌گویم که حرکت دولت خود مختار کردستان عراق تا این لحظه نه تنها نشان از تحریک اقوام هموند کرد در ایران نداشته بلکه روابط بیشتر بر اساس گفتگو و حتی دریافت کمکهای لجستیکی علیه داعش از طرف ایران بوده است و وقتی شواهد را مطالعه می‌کنی به این حقیقت دست می‌یابی که رهبران ایران و دولت خود مختار کرد متوجه حساسیت تغییرات ژئو پولیتیک در منطقه هستند و راه اتحاد و نزدیکی را برگزیده‌اند. 
سیر تحولات سیاسی در خاور میانه به شدت به تحولات شبه‌جزیره عربستان بستگی پیدا کرده و بایستی بجای ماجرا جوئی و آوانگاردیسم خردورزی و دور اندیشی سیاسی پیشه کرد و منافع دراز مدت مردمان منطقه را پاسداشت. از این روست که ارزشهای مشترک قومی و زبانی و فرهنگی و حتی دینی ایرانیان و کردان عراقی این دو را به هم نزدیک میکند. دولت خود مختار کرد نشان داده که عملن مسالمت‌جو و توسعه‌نگر است و توانسته ظرف این ۲۵ سال برای مردم کرد عراقی بهتر از صدام بعثی به عمران و آبادی منطقه برسد پس چرا که نتواند پای خود را از باتلاق عراق با برگزاری رفراندوم بیرون آورد.
م. حقیقی


■ جناب هوشمند عنایت عزیز
با سلام و درود بی پایان، اینجانب بار اولی است که مقاله‌ای از شما می‌بینم و باید بگویم که واقعا دستتان درد نکند. بسیاری از حرفهایی که در دل داشتم از زبان شما شنیدم .
بر زبان بود مرا آنچه ترا در دل بود. همچنین پاسخ و توضیح دوست نادیده‌ام جناب بی نیاز. از هر دو بسیار آموختم.
ارسلان


■ دوست گرامی و نادیده ام جناب آقای هوشمند با درود و سپاس
من نوشته شما را با خرسندی بسیار خواندم و از آن سود بردم. راستش همه آنچه شما درباره پیشینه کردها نوشته اید، همچون کاسه سکنجبین پر از یخی بود که در گرمای ۴۰ درجه تابستان، به دست تشنه‌ای بدهند. به ویژه با افزوده جناب آقای بی نیاز بر آنچه شما درباره زبان فارسی گفته اید. شاید بتوان گفت که دست کم زبانهای فارسی کنونی و کردی و بلوچی، هر سه دنباله زبان پهلوی هستند که یکی بیشتر دگرگون شده است و آن دیگری کمتر. گمان میکنم در این باره جناب بی نیاز بهتر از من میتوانند داوری کنند. دوست گرامی درباره آرزویی که برای بهروزی مردم کرد و دیگر جهانیان دارید، من نه با شما دوگانه اندیشی دارم و نه با جناب ارسی. دودل نیستم که آگاهی شما درباره اربیل و رفتار اجتماعی مردم کرد بسی بیش از من است. چون من هیچگاه در اربیل نبوده ام. اما شاید درباره جاهای دیگر یا چیزهای دیگر، کسان دیگر بیش از من و شما چیزهایی بدانند. آنچه شما از نگاه مردم کرد به دیگر ایرانیان و نیز امیدی که به دولت امید دارند نوشته اید، برای من بسیار امیدوار کننده و دلچسب است. اما من نوشته‌ها و گفتگوهای بسیاری از کردهای عراقی و ایرانی را نیز دیده ام که چنین نیست. یکی دو سال پیش و شاید پیش یا پس از دریکی از سایتهای چپ که شما هم میشناسید، شخصی به نام هادی صوفی زاده با خرسندی از آمادگی ۵۰ هزار نفر جنگجوی کرد برای ورود به کردستان ایران سخن گفته بود تا کار را یکسره کنند. شاید همانند کاری که داعش با عراق کرد. اگر بایسته دانستید میتواند آن نوشته را پیدا کنید یا بفرمایید تا من این کار را بکنم.
دوست گرامی، من در جایگاهی نیستم که بتوانم سنگی پیش پای استقلال اقلیم کردستان بیندازم، همانگونه که نمیتوانم سنگی را از این راه بردارم. من تنها میگویم چنین تلاشی نه تنها صلح و آرامشی را درپی ندارد، که به گسترش جنگ و خون ریزی دامن میزند. اکنون میافزایم که به باور من، شرایط به گونه ای است که اگر استقلالی هم در کار نباشد، بازهم شاید در آینده ای نزدیک، این دیو جنگ سر از خواب بردارد و بسیاری از دختران و پسران جوان کرد را به کام نیستی بکشاند. من راه روشنی برای برون رفت از این بن بست ندارم، تنها میگویم که باید هشیار باشیم. همانگونه که برای رهایی از چنگ راستگرایان جمهوری اسلامی ابزاری در دست ندارم جز شکیبایی و پشتیبانی از دولت روحانی بی آنکه این دولت را فرجام رستگاری ایرانیان بدانم. من از این دلتنگ و غمگینم که چرا درپی یک جنگ تاریخی در ۵۰۰ سال پیش، اکنون سه بخش از کردستان بیرون از زادگاه تاریخی خود در دوران زرتشت یعنی ایران کنونی، جای دارند. همچنین از این غمگینم که چرا استان کردستان که تنها منطقه جهان است که چنین نامی دارد، یکی از استانهای رشد نایافته ایران است و گویا تنها دو کارخانه چشمگیر در آن کارمیکند. بازهم از این غمگینم که چرا کشور ایران، در گذر چهل سال گذشته، از رشد بایسته خود در پهنه اقتصاد و فرهنگ بازمانده است. من چیزی را که شما سلحشوری نامیده اید، چیز خوبی میدانم و کمابیش ۵۰ سال زندگی خود را در آن راه سپری کرده ام. اما اکنون کسی را با این واژگان به کنش اجتماعی بر نمی انگیزم. اکنون پارادایم مردم کرد که از دید من نیز همه کردها ایرانی هستند، باید دگرگون شود. دوران جنگاوری و جنگ افزار سپری شده بی آنکه هنوز جنگ افزار قدرت خود را از دست داده باشد. اما این ابزار، دیگر برای مردم فرهنگ آفرین و آینده ساز نیست. چنین میاندیشم که به جای سلحشوری در همه این سالها، باید به دانشمند و اندیشمند شدن میاندیشیدیم و تا جایی که میشد جامعه را به این راه میکشاندیم. این راه دشوار، اما شدنی بود. میپندارم که دوست اندیشمند ما جناب دکتر ارسی نیز شاید همین روند را از سر گذرانده و همین راه را پیموده باشند. جناب هوشمند، در اینجا من بیش از این وقت شما را نمیگیرم. تنها سپاس خود را از احساس پاکی که در نوشته شما به چشم میخورد  برزبان میاورم. امیدوارم در آینده بتوانم کمی درباره مفهو شناسی واژگان قوم و ملت و ناسیونالیسم قومی بنویسم. خوشبختانه در چند سال گذشته چند کتاب خوب فارسی در این زمینه در ایران به چاپ رسیده است.
پیروز باشیم / بکم تیرماه ۱۳۹۶ / بهرام خراسانی


■ جناب بى نياز، سپاسگزار از توضيح زبان‌شناسانه‌اى كه داديد. در واقع عمق يگانگى ايران را با كردهايى كه خارج از مرزهاى سياسى ايران امروز هستند به نمايش گذاشتيد. همين وظيفه ما را در دفاع از استقلال كردستان سنگين‌تر مي‌كند.
فروزان ب.


■ دنیای سیاست دنیای واقعیت های سخت و اغلب خشن است. سوال مرکزی در رابطه با مساله کرد این است که در تعادل قوای مشخص منطقه، سقف پرواز جنبش‌های ملی در کردستان‌ها تا کجاست. وقتی تهران، آنکارا، بغداد و دمشق به لحاظ استراتژیک با استقلال این یا آن کردستان مخالف باشند، ممکن است در کوتاه مدت، از جمله به دلیل بعضی از گرفتاری‌های داخلی و یا منطقه‌ای، برخی بلند پروازی ها را تحمل کنند، اما به محض اینکه فرصتی فراهم شود، در مهار آنچه که آنرا خارج از تعادل استراتژیک در منطقه می‌دانند، متحدا عمل خواهند کرد.
اعلام استقلال کردستان، در عین حال اعلام پایان موجودیت عراق هم هست و مستقل از برخی شعارهای زیبا، این امر در تهران و آنکارا سر آغاز یک دومینو تعبیر خواهد شد و قطعا بی‌پاسخ نخواهد ماند. دوستانی که در دنیای آرمانی به مساله کرد نگاه می‌کنند، آیا به این واقعیت‌های زمینی هم توجه دارند؟
احمد پورمندی