ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 05.05.2017, 6:05
ادغام شغل میرغضبی با ریاست جمهوری!

محمد ارسی

در انتخابات ۲۹ اردیبهشت، اگر کار انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم بکشد، علت کشيده شدنش، تحریم انتخاباتی خواهد بود.

اگر دور بعدی رقابت بین روحانی حقوقدان و رئيسی میرغضب باشد، و رئیسی از کارزار انتخاباتی موفق بیرون بیاید، علت پیروزی رئیسی، و شکست روحانی، همین نیروی تحریم‌کننده خواهد بود؛ در معنا مسؤليت آن شکست پُرمصیبت ملی، برعهده‌ی این تحریم‌کننده‌هاست؛ برای اینکه تحریم انتخاباتی در شرائط کنونی، یعنی به نفع رئيسی رأی دادن؛ قهرکردن باصندوق رأی، یعنی نشاندن آن میرغضب کشتار سال ۱۳۶۷ شمسی برمسند ریاست جمهوری اسلامی، یعنی رأی دادن به ادغام شغل میرغضبی با وظائف مقام ریاست جمهوری درایران!

برای اثبات این ادعا نگاهی به شکست و پیروزی اصلاح‌طلب‌ها در انتخابات دو دهه اخیر، کافیست تا واقعیت آن بالا و پائین رفتن‌ها روشن شود و معلوم گردد که از رأی ندادن، از قهر و تحریم کردن، یا بی‌مسؤلیتی در ارتباط با انتخابات چه کسی زیان خواهد دید، ملت ترقی خواه یا حکومت ارتجاع؟

در انتخابات سال ۱۳۸۴ شمسی، احمدی‌نژاد در رقابت با هاشمی رفسنجانی ، به این سبب پیروز شد که بزرگترین تشکیلات دانشجویی کشور، یعنی دفتر تحکیم وحدت، شرکت در آن را عملا تحریم کرده بود؛ بسیاری از اصلاح‌طلبان، نیروهای ملی، و روشنفکران هم به سبب ناامیدی از اوضاع و احوال آن روزِ ایران، چندان رغبتی به شرکت در انتخابات، نشان نمی‌دادند؛ برخی هم می‌گفتند: «پیروزی هاشمی رفسنجانی برای بازگشت به ریاست جمهوری، از پیش، تضمین شده ست، در واقع نیازی به رأی ما نیست؛ این حزب اللهی يه، یعنی احمدی‌نژاد رو هم آوردن تا پیازداغ انتخابات رو بیشتر کنن، اینا همه اَلَکی برای فریب مردمه...»

باری به چشم مبارک خود دیدیم که آن کج‌اندیشی‌های سیاسی و انتخاباتی بر سر ایران و ایرانی چه بلائی آورد؛ اولین جمعی که جمعش کردند و برچیدند همان دفتر تحکیم وحدت بود که دیگر کمر راست نکرد، و آن هم از خانه‌ی ایران، هنوز که هنوز است از ضربه‌ی آن «زلزله‌ی هشت ریشتری احمدی‌نژادی» به خود نیامده و کمر راست نکرده ست. وااسفا که با خاموشی نسبی جنبش سبز باز زدیم به سیم آخر ناسازگاری و تحریم‌بازی در انتخابات مجلس نهم - سال ۱۳۹۰ - و وقتی شنیدیم که محمد خاتمی رفته رأی داده، تا توانستیم به آن آزاده‌ی دانا بد گفتیم و اَزَش گله و انتقاد کردیم...

اینگونه بود که مجلس نُهم هم رفت، در اختیار احمدی‌نژاد و دستگاه امنیتی سپاه و بسیج درآمد.

چرا بارمسؤلیت شکستهای انتخاباتی، برگردن تحریم کننده هاست؟

باری مسؤلیت این ناکامی‌های انتخاباتی با تحریم‌کننده‌ها در درون و برون کشور است. زیرا نزدیک به ۹۰ درصد جمعیت ایران را «ناراضی‌ها» و مخالفان نظام فقاهتی تشکیل می‌دهند. در واقع آراء مخالفان نظام ملایان ست که محمد خاتمی، مجلس ششم یا روحانی را به قدرت می‌رساند. اکثریت آن ۲۰ میلیون نفری که خرداد ۷۶ به جناب خاتمی رأی دادند، به سبب نفرتی بود که از نظام فقها داشتند، و چند نقطه‌ی مشترکی، که بین خود و خاتمی می‌دیدند.

در انتخابات مجلس ششم - سال ۱۳۷۸ - و انتخاب حسن روحانی در ۱۳۹۲ هم عامل اصلی پیروزی‌ها آراء این ناراضی‌های آزاده و دانا بوده که موقع انتقاد از نظام فقاهتی، با نفرت و تندی، حرف دل خودرا مي‌گويند، ولی به وقت رأی دادن به عقل و علم تجربی و جمعی مراجعه می‌کنند.

پس وقتی تشکلات و شخصیت‌های مؤثر در داخل یا خارج از ایران، اقدام به تحریم انتخاباتی می‌کنند این ناراضی‌ها هستند که طرف خطاب آنها قرار می‌گیرند یعنی از آراء روحانی یا اعتدالی و اصلاح‌طلب است که کم می‌شود، نه از شمار حامیان رئيسی یا فلان نابه‌کار افراطی!

ازینروست که می‌گوئیم: تحریم انتخابات یا قهربا صندوق رأی، یعنی رأی دادن به رئيسی ، یعنی انتخاب میرغضب به ریاست جمهوری اسلامی ایران، یعنی ادغام شغل میرغضب و رئيس جمهوری!

محمد ارسی
دوازده اردیبهشت ماه هزارو سیصدو نودوشش – تگزاس
.(JavaScript must be enabled to view this email address)


نظر خوانندگان:

■ محمد جان ارسی!
از اینکه در میان این همه دوستان بد؛ تاثیر ذغال خوب را تعیین کننده دانسته‌اید این هم نظری است در خور غور و تامل. دوست دانا و قدیمی آن ۹۰٪ مورد اشاره شما آن زمانی می توانست نقشی تعیین کننده (در حد مورد نظر شما) داشته باشد که سهمی در تشکیلات قدرت سیاسی داشته یا حداقل تشکیلات سیاسی یا صنفی مردمی مستقل از حکومت خود را دارا باشد تا بتواند خواسته خود را بر هر روند سیاسی تحمیل کند. این جستار به معنای انکار کامل ارزش رای توده‌ها نیست ولی آگاهانه باید دانست چکار می‌کنیم و به روشنی بگوییم مردم را به چه کنشی فرا میخوانیم. در انتخاباتی که ریش و قیچی در دست دیگران است و ما نظاره گر جنگ گلایادتورها؛ بازخورد رای یا عدم رای ما شوربختانه در مقدار و میزان تاثیر ذغال خوب است و بی‌تاثیر نیست. به گفته معلم خوب بچه‌ها: هر نوری هر چند ناچیز؛ بالاخره روشنایی است و کوشا بودن در عرصه سیاسی بهتر از منفعل بودن و تقبل بلااراده سرنوشت محتوم می‌باشد ولی در وزن‌کشی سیاسی شرط بلاغ در واقع‌بینی در اوزان خود و حریفان است.
فریبرز میلان


■ آقای فریبز میلان، با احترام
چون که صد آمد نود هم پیش ماست .... شما بهتر می دانید که عقب نشستن از صندوق رای یا دادن فضای بیشتر به دیکتاتوری ست یا تسلیم تئوری جنگ علیه انقلاب یا انقلاب علیه انقلاب است. چیزی که جز عرصه ظهور فاشیسم و پوپولیسم نیست. آن نود درصد بخوبی این را احساس کرده است که اگر دامان آزاده فرزانه‌ای چون محمد خاتمی را نگیرد باید چند صباح دیگر ظهور دیکتاتوری دیگر را شاهد باشد. آن نه درصد هرجا که پای صندوق رای رفته، اتفاقا بر خلاف سخن شما به خوبی در دایره قدرت خود را حفظ کرده و تعیین کننده سرنوشت خود بوده است. امروز صد درصد کنش سیاسی در دست همین نود درصد قرار گرفته است.
پس از دوم خرداد مردم دریافتند که می‌توانند با رای خود مسیر آینده خود را انتحاب کنند و پس از تجربه هشتاد و چهار دریافتند که عقب نشینی از صندوق رای یعنی شکست در برابر گفتمان پوپولیستی و چنگ اندازی بیشتر دیکتاتوری بر زندگی‌شان است. این بود که سال هشتاد و هشت، سال سرنوشت‌ساز و قدرت‌باور مردم گشت. رای شورانگیز مردم و مقاومت‌دلیرانه آنها در برابر تقلب حکومت شکافی بزرگ در لایه‌های دیکتاتوری بوجود آورد. بسیاری از باورمندان جناح راست و اصولگرا ریزش کردند و به خطی اعتدالی روی آوردند. و امروز پس از آن سالهای ابری، بارانی یکریز باریدن گرفته است که سر ایستادن ندارد. در پس شعور و آگاهی و خردمندی مردم، حکومت نه قدرت تقلبی بزرگ دارد و نه قدرت تغییر اراده سیاسی مردم. چرا که امکان تحمیق توده‌ها از او گرفته شده است. مردم ما رای خود را یک قدرت گرانبها می‌دانند و آن را با هیچ چیزی معامله نمی کنند. آنها چیزی جز صد درصد آزادی، و زندگی مسالمت‌آمیز با جهان نمی‌خواهند. و این خواست را در گفتمان امید یافته‌اند. گفتمانی که میرحسین موسوی و محمد خاتمی منادی آن شدند و امروز به حسن روحانی رای می دهند که به تداوم امید می‌اندیشد. آری امید همان نیروی ماورایی انسان است که چونان سدی محکم در برابر سیلابها و توفانها حفاظتش می کند. آری امید آن صدی است که چون آمد نود هم پیش ماست.
مستدام باشید
م. بارش


■ سلام آقای ارسی
نوشته شما طبق معمول خردمندانه، بجا و درست است. با اجازه شما فقط به دوست گرامی آقای میلان نکته‌ای را عرض میکنم. این نکته در واقع بیان بلایی‌ ست که روشنفکران ایران بر سر خود و کشور می‌آورند. وقتی پای استدلال دوستان عزیزی مانند ایشان می‌نشینید، تقریبا تمام آنها ایده‌ال‌های ذهنی خود را جای تاکتیک روز می‌نشانند. مثالی میزنم. من و شما بارها از این دوستان شنیده‌ایم: «تا این قانون اساسی، ولایت فقیه و شورای نگهبان هست در بر روی همین پاشنه میچرخد و رای دادن بی نتیجه است.» این دوستان دقت نمی‌کنند تحقق این هدف یعنی تغییر قانون اساسی، حذف ولایت فقیه و شورای نگهبان یا هر تغییر پایه‌ای دیگر هدف نهایی ست و از کانال گرفتن قدرت عینی سیاسی از دست انها و در یک روند مبارزه میسر است (مقوله انقلاب مقوله دیگریست که جایش اینجا نیست). تحریم انتخابات دادن دوباره قدرت سیاسی به انهاست و خود این جریانها هم نهایت تلاش خود را برای کاهش شرکت مردم در انتخابات برای حفظ قدرت سیاسی می‌کنند. این دوستان چگونه مسئله به این سادگی را نمی بینند و به انها کمک می‌کنند. دوستان محترم مشارکت وسیع مردم در انتخابات سال ۸۸ و متعاقب ان به خیابان آمدن مردم با شعار رای من کو برای اولین، تاکید می‌کنم برای اولین بار حکومت و شخص اقای خامنه‌ای را مجبور کرد که مستقیما در مقابل توده مردم کوچه و بازار قرار بگیرد. تا قبل از ان حکومت همواره در مقابل خود فعالین سیاسی، روزنامه‌نگاران، فعالین دانشجویی را داشت فراموش نکنید این در مقابل توده مردم در کوچه و خیابان قرار گرفتن یک تحول کیفی در روند مبارزه مردم ایران برای رسیدن به ارمانهای ملی و میهنی بود و بدست نیامد مگر با شرکت وسیع مردم در انتخابات ۸۸. صندوق رای با همه فیلتری که شورای نگهبان از کاندیداهای واقعی می‌کند یکی از عرصه های موثر مبارزه مردم است چون چه بخواهیم و چه نخواهیم تفاوت اساسی بین موسوی‌ها، خاتمی‌ها، روحانی و تیم سیاسی دولتش با رییسی ها، قالیبافها و احمدی نژادها وجود دارد.


■ آقای ارسی گرامی با سپاس از تلاش دلسوزانه و بی‌قرار شما. مردم ایران سالیان است كه به امید رهایی و آزادی‌های ارزومندش بازی‌های بین جاهلیت و نیمه جهل سیاسی را گرم نگهداشته.  باز از خود میپرسد، تا كی باید از ترس، امیدمان را به این بازی‌های انتخاباتی گرم و بند كنیم. تا كی در این دایره‌های بازی انتخاباتی باید بچرخیم، نمی‌دانیم.  فقط میدانیم تنها ره راهایی ما از تور جاهلین، شركت در این بازی‌ها و رأی به نیمه جاهلین می‌باشد. بدبختانه، شما درست می‌فرمایید.
با احترام و ارادت بسیار / هوا سلیمی


■ دوستان لطفاً به کلیپ آقای رسایی نگاهی بکنند که صریحاً می‌گوید که اگر مشارکت کم باشد ما برده‌ایم.

■ آقای ارسی عزیز!
تکلیف انتخابات در دور اول معلوم خواهد شد. اگر قالیباف و رئیسی به نفع هم کنار بروند که تکلیف در دور اول روشن می‌شود. اما اگر کنار نروند و در عین حال کار به دور دوم بکشد، بدین معنی است که روحانی نتوانست در دور اول اکثریت را کسب کند و مستقل از اینکه نتیجه آماری دور دوم چه باشد، اقتدارگراها به استناد نتایج دور اول، هر چقدر که لازم باشد به رای کاندیدشان اضافه خواهند کرد و به فرض که کسانی تازه در دور دوم تصمیم به شرکت بگیرند، رایشان تاثیری نخواهد داشت.


■ با درود و سپاس خدمت اندیشمند بزرگ جناب ارسی
اینجانب صد در صد با نظر جنابعالی موافقم و ما ملت ایران باید با یک رأی قاطع آقای روحانی را در مسند ریاست جمهوری برای ۴ سال دیگر ابقا کنیم.
کشیده شدن انتخابات به دور دوم بسیار خطرناک است و دست رژیم را برای مهندسی و تقلب بیشتر باز میگذارد. ملت بزرگ ایران بدون شک بار دیگر جواب دندان شکنی به مستبدین ولایت مطلقه خواهند داد.
با سپاس دوباره ارسلان


■ ارسی جون(از قول استاد مشیری مغفل) روی ماهت را ازراه دور می بوسم .. من درعجبم از توده‌ای‌ها با ان همه دانش ومعرفت کمالات که عقلشان نمی‌رسد که چرا این سلطنت طلب‌ها و فرقه کور دل رجوی خودشان را جر می‌دهند که نروید به روحانی ساخت انگلیس رای دهید درست است از نظر منطق صوری دچار مغلطه شده‌ام و به تمثیل تمسک جسته‌ام یا به‌قول زنده یاد هوشنگ ناظمی دچار پرولاجیک گردیده‌ام...لیکن حضرت مولانا می‌فرماید...پای استدلالیان چوبین بود... پای چوبین سخت بی تمکین بود. بهر حال زندگی در جهنم سرمایه‌داری وابسته روحانی صد شرف دارد به زندگی در کنار داعش‌های وطنی که مردم را بجای بهره کشی چون ادم خواران کباب کرده و کوفت می‌کنند...
پاینده باشی بدرود


■ بهترین جواب به آقای ارسی و لابی‌هایی حکومت اسلامی از پیام دانشجو اینکه طرفداران روحانی می‌نویسند «رای ندادن در انتخابات» مانند «رای دادن به رییسی یا قالیباف» است، یکی از بی‌اساس‌ترین و غیردموکراتیک‌ترین سخنانی است که این روزها گفته می‌شود. کسانی که رای نمی‌دهند قاعدتا «تفاوت اصولی»  میان هیچ یک از کاندیداها نمی بینند و ریاست جمهوری هیچ یک از آنها برایشان فرقی ندارد، حتی اگر منکر تفاوت روحانی و رییسی و قالیباف نباشند. کسی که ادعا میکند اگر رای ندهید یعنی به رییسی و قالیباف رای داده‌اید، در اصل با دیکتاتورمنشی ادعا می‌کند که مخالفان اقتدارگرایی در ایران فقط رای دهندگان به روحانی هستند؛ این یکی از مزخرف‌ترین ادعاهاست.
طرفداران هر کس باید سعی کنند دیگران را قانع به رای دادن کنند، نه اینکه با برچسب زدن به دیگران تلاش کنند آنها را مرعوب سازند.
از سوی دیگر کسانی هم که ادعا می‌کنند هر کس که در انتخابات شرکت می‌کند و (به روحانی) رای می‌دهد، خائن و حامی نظام است، ادعایی گزاف و بی‌اساس می‌کنند. اساسا رای دادن یا ندادن را نمی‌توان به دیگران اجبار و اجحاف کرد و تنها می‌توان برای رای دادن یا ندادن استدلال کرد و دلایل خود را برشمرد. اتهام خیانت زدن به رای دهندگان یا رای ندهندگان نشانه خودرایی و تعصب است.


■ با درود و سپاس خدمت اندیشمند بزرگ جناب ارسی
اینجانب صد در صد با نظر جنابعالی موافقم و ما ملت ایران باید با یک رأی قاطع آقای روحانی را در مسند ریاست جمهوری برای ۴ سال دیگر ابقا کنیم.
کشیده شدن انتخابات به دور دوم بسیار خطرناک است و دست رژیم را برای مهندسی و تقلب بیشتر باز میگذارد. ملت بزرگ ایران بدون شک بار دیگر جواب دندان شکنی به مستبدین ولایت مطلقه خواهند داد.
با سپاس دوباره ارسلان


■ بهترین جواب به آقای ارسی و لابی‌هایی حکومت اسلامی از پیام دانشجو اینکه طرفداران روحانی می‌نویسند «رای ندادن در انتخابات» مانند «رای دادن به رییسی یا قالیباف» است، یکی از بی‌اساس‌ترین و غیردموکراتیک‌ترین سخنانی است که این روزها گفته می‌شود. کسانی که رای نمی‌دهند قاعدتا «تفاوت اصولی»  میان هیچ یک از کاندیداها نمی بینند و ریاست جمهوری هیچ یک از آنها برایشان فرقی ندارد، حتی اگر منکر تفاوت روحانی و رییسی و قالیباف نباشند. کسی که ادعا میکند اگر رای ندهید یعنی به رییسی و قالیباف رای داده‌اید، در اصل با دیکتاتورمنشی ادعا می‌کند که مخالفان اقتدارگرایی در ایران فقط رای دهندگان به روحانی هستند؛ این یکی از مزخرف‌ترین ادعاهاست. طرفداران هر کس باید سعی کنند دیگران را قانع به رای دادن کنند، نه اینکه با برچسب زدن به دیگران تلاش کنند آنها را مرعوب سازند.
از سوی دیگر کسانی هم که ادعا می‌کنند هر کس که در انتخابات شرکت می‌کند و (به روحانی) رای می‌دهد، خائن و حامی نظام است، ادعایی گزاف و بی‌اساس می‌کنند. اساسا رای دادن یا ندادن را نمی‌توان به دیگران اجبار و اجحاف کرد و تنها می‌توان برای رای دادن یا ندادن استدلال کرد و دلایل خود را برشمرد. اتهام خیانت زدن به رای دهندگان یا رای ندهندگان نشانه خودرایی و تعصب است.


■ با سلام
بگذارید با یک ضرب المثل نه چندان مودبانه شروع کنم: شما سنگ را بستید و سگ را رها کرده‌اید. برای بطلان دلایل نویسنده به اوضاع کشورهای همسایه نگاهی بیندازیم. در پاکستان یک دمکراسی نیم‌بندی هست که البته قطره‌ای است و هروقت نظامیان خواستند شیر را می‌بندند. به نظرم وضع ما شباهت زیادی به آنجا دارد. و دولت سایه(سپاه-بیت) جوری طراحی کرده که فرقی ندارد حسن بره یا نقی بیاد. نشانه‌اش هم پیداست یه تشر می‌زنند که وارد این مقوله نشید. اگر از حدی گذشت هم آماده‌اند تا دقیقا مثل سوریه عمل کنند. یادم هست دوره اول رقابت احمدی‌نژاد با رفسنجانی دوستان همین استدلال شما را می‌کردن که فاشیسم میاد. قربان مگر قریب به چهل سال کی حکومت میکنه
دست می‌بره، می‌دزده، مغزها را فراری می‌ده نفرت در منطقه می‌پاشه و... . تنها سلاح مردم و برخی سازمان‌ها رای است. به نظرم تحریم خوب است تا به حکومت فهمانده بشه مشروعیتش ریخته. دست برقضا از دفعات قبل اردوی تحریم قوی تره.


■ نزدیک به چهل سال استکه از ترس بدتر می‌ریم به بد رای می‌دهیم و این چهل سال روز به روز به مرگ نزدیکتر شدیم. بنظر شما قاتلی شما را با تیر به مغز بکشد بهتر است یا شروع کند از پا کم کم اعضای بدن تان را ببرد؟ پس حتی اگر فرض آقای ارسی را هم قبول کنیم که با رای ندادن، رئیسی رئیس جمهور رژیم خواهد شد. من کشته شدن با تیر به مغز را ترجیح می‌دهم.

■ دوست عزىز آقاى أرسى گرامى، من هم با نظر شما كاملأ موافق هستم. امیدوارم ملت اگاه ایران با حضور فعال خود كارى كند كه انتخابات به دوره دوم نرسد و دردوره اول دكتر حسن روحانى برنده باشد.
با سپاس فراوان، شهرام فداكار


■ در کامنت قبلی‌ خود نوشتم: «آقایان ارسی، بارش و حقیقی‌، به روحانی تفهیم کنید که حتی محسن مشفق، یک دموکراسی‌ خواه چپ لائیک در خارج از کشور، رأی خود را به شما خواهد داد، اگر با صراحت در مناظره‌های بعدی (تاکید می‌کنم، با صراحت) اعلام کنید که نجات مردم ایران در تنش زدایی در منطقه، و همزیستی‌ مسالمت آمیز با غرب است، و راه دیگری نیست.»
آنچه را که می‌خواستم از روحانی بشنوم، در سخنرانی‌ ارومیه شنیدم. رای من حسن روحانی ‌ست. حسن روحانی در سخنرانی‌ ارومیه: «ما عقب‌نشینی نمی‌کنیم. راهمان را انتخاب کردیم؟ راه ما آزادی است، راه ما آزادی است. باز می‌‌خواهید تحریم و حصر را به ایران برگردانید؟ ما مخالف تحریم و مخالف حصر ایران هستیم. ما می‌ خواهیم با دنیا زندگی مسالمت آمیز داشته باشیم.»
پاینده باشید، محسن مشفق